تحتوی السخریة فی الأدب علی تولیفة من النقد والهجاء والتهکم والدعابة یستخدمها الأدیب للتعبیر عن القضایا التی تدعو إلى الانتقاد فی المجتمعات بلغة ساخرة ملیئة بالضحک والدعابة. هذا الفن من الأدب هو مرآة سحریة تنعکس علیها الحقائق المرة فی المجتمع بصورة عذبة تجذب قلوب المخاطبین، وتضحکهم أولا وتحثهم على التفکر والتدبر والاعتبار ثانیا. إذا تصفحنا خطب نهج البلاغة رأینا فیها أسلوبا ساخرا معجبا یسترعی انتباه القارئ. یشهد التاریخ أن الحیاة السیاسیة للإمام علی(ع) کانت مفعمة بالأحداث السیاسیة التی تطرق إلیها أمیرالمؤمنین(ع) ضمن خطبه بصورة موجزة مثیرة. إنّ هذه الدراسة بالاعتماد علی المنهج الوصفی والتحلیلی هدفت إلی إبراز السخریة فی المائة الأولی من خطب نهج البلاغة وکیفیة تصویرها وصیاغتها من الناحیة البیانیة الأدبیة وتبیین أهم میزاتها وأسالیبها. خلصت الدراسة إلی أنّ الإمام(ع) وظّف أنماط السخریة وأسالیبها لإسباغ الطرافة علی بعض ما یسرده وللتعبیر عن واقع المجتمع ودعوة المخاطب إلی التأمل والتروی ولم یعمد إلی التجریح والإهانة فی صوره الساخرة وهذه الأسالیب تلعب دورا بارزا فی إقناع المخاطب وحثه علی الخضوع للحق والصدود عن الباطل.
حُزن و اندوهِ شدید و مداوم، از جمله بیمارى هاى روحى و اخلاقى است که آسیب هاى گوناگونى را در جسم، جان و رفتار آدمى بر جاى مى گذارد. درمان این بیمارى، از دغدغه هاى اندیشمندان علوم اسلامى و پژوهشگران روان شناسى بوده است. از منظر قرآن و حدیث نیز، یکى از راه هاى از میان بردن حُزن در زندگى، «توکّل به خدا» معرفى شده است.
پرسش اساسى این است که توکّل، چگونه باعث برطرف شدن حُزن و افزایش شادکامى انسان در سختى هاى زندگى مى شود؟ مقاله حاضر با روش کتابخانه اى و تحلیل محتوا، به تبیینِ مفهوم توکّل و کاربرد آن در «حُزن زدایى» مى پردازد و پس از مطالعه و بررسى متون اسلامى (قرآن و حدیث) به این نتیجه مى رسد که توکّل و اعتماد به خداوند، با تغییر و اصلاح شناخت آدمى در حوزه هاى عاطفى و رفتارى انسان تأثیر مى گذارد که حاصل آن، صبر در ناملایمات، زهد در تمایلات و شادابى و تلاش در کارها خواهد بود. نتیجه اینکه براى رهایى از اندوه، باید «توکّل به خدا» را در انسان ها به وجود آورد.
کتاب های چهارگانه حدیثی شیعه احادیث مشترک و مشابهی دارند که در آن ها گاه اختلافات متنی دیده می شود. مقایسه احادیث مشابه، این اختلافات را در حالت های مزید، تصحیف و تحریف، نقل به معنا و مقلوب می گنجاند. عواملی مانند «تقطیع»، «ادراج یا اضافات راوی» و «تصرف عمدی» معمولاً باعث اختلاف در نقل احادیث مشابه هستند. این اختلاف ها سهواً یا عمداً ممکن است بر معنای حدیث تأثیر گذار باشد و حکم معصوم R را تغییر دهد و یا مانند اکثر مواردی که حدیث، روایت مقلوب است، تغییر زیادی در معنا ایجاد نکند. روایت مدرجی که راوی در آن توضیحاتی را بیفزاید، سبب مزید کلمه یا عبارت در احادیث مشابه می شود. حدیث مزیدی که با اضافه شدن چند جمله شکل بگیرد، بر اثر تقطیع به وجود آمده است. از میان مؤلفان کتب اربعه، بیش از همه شیخ طوسی روایات کافی را تقطیع می کند. نقل به معنا در سطح کلماتِ مترادف، هم خانواده یا انتقال به مفهوم اخصّ، رایج ترین نوع نقل به معناست. نقل به معنا در سطح جملات نیز شیوه متداول شیخ صدوق در میان احادیث مشابه است؛ زیرا شیخ صدوق با انداختن سند و نیز خلاصه کردن متن، معمولاً تنها حکم معصوم را بیان می کند.
احادیث لعن امت از روایات باب أشراط الساعه است که در آن ها، لعن شدن نسل های اولیه امت اسلامی توسط نسل های بعدی، از اسباب گرفتاری مسلمانان به بلاهای آخرالزمان معرفی شده است. روایات یادشده غالباً توسط شیخ صدوق و شیخ طوسی نقل شده است که شیوخ حدیثی غیر امامی نیز داشته اند. با توجه به شباهت لفظی و سندی احادیث لعن امت در کتب شیعه و اهل سنت، احتمال منتقله بودن روایات یادشده از منابع اهل سنت به منابع شیعه وجود دارد. بعضی از علمای اهل سنت، به سبب عدم اعتقاد امامیه بر عدالت همه صحابه از سویی و لعن نمودن برخی از صحابه از سوی دیگر، بر آن ها خرده گرفته و به حدیث لعن امت استناد کرده اند، درحالی که تمام اسناد و طرق حدیث لعن امت، به نظر محدثین ضعیف است. در صورت قبول ارتباط بین لعن امت و آخرالزمان، حدیث لعن امت، می تواند بر لعن شدن علیR توسط بنی امیه و خوارج و نواصب دلالت داشته باشد.