فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۵٬۰۳۲ مورد.
منبع:
حدیث پژوهی سال یازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
321-348
حوزه های تخصصی:
کتاب های چهارگانه حدیثی شیعه احادیث مشترک و مشابهی دارند که در آن ها گاه اختلافات متنی دیده می شود. مقایسه احادیث مشابه، این اختلافات را در حالت های مزید، تصحیف و تحریف، نقل به معنا و مقلوب می گنجاند. عواملی مانند «تقطیع»، «ادراج یا اضافات راوی» و «تصرف عمدی» معمولاً باعث اختلاف در نقل احادیث مشابه هستند. این اختلاف ها سهواً یا عمداً ممکن است بر معنای حدیث تأثیر گذار باشد و حکم معصوم R را تغییر دهد و یا مانند اکثر مواردی که حدیث، روایت مقلوب است، تغییر زیادی در معنا ایجاد نکند. روایت مدرجی که راوی در آن توضیحاتی را بیفزاید، سبب مزید کلمه یا عبارت در احادیث مشابه می شود. حدیث مزیدی که با اضافه شدن چند جمله شکل بگیرد، بر اثر تقطیع به وجود آمده است. از میان مؤلفان کتب اربعه، بیش از همه شیخ طوسی روایات کافی را تقطیع می کند. نقل به معنا در سطح کلماتِ مترادف، هم خانواده یا انتقال به مفهوم اخصّ، رایج ترین نوع نقل به معناست. نقل به معنا در سطح جملات نیز شیوه متداول شیخ صدوق در میان احادیث مشابه است؛ زیرا شیخ صدوق با انداختن سند و نیز خلاصه کردن متن، معمولاً تنها حکم معصوم را بیان می کند.
صوره الموت فی نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات حدیثه فی نهج البلاغه السنه الثانیه ربیع و صیف ۱۳۹۸ (۱۴۴۰ق) العدد ۲ (المتوالی ۴)
91 - 102
حوزه های تخصصی:
تعتبر الصور البیانیه من أکثر أدوات نهج البلاغه تأثیرًا وفاعلیه لنقل الأفکار والمفاهیم إلى الجمهور. فیقدم الإمام علی (ع) المعانی المجرده للصور البیانیه الملموسه والخیالیه فی أجزاء مختلفه من نهج البلاغه حیث یستخدم عنصر التصویر لتقریب للعقل من الحقائق ومساعدته على فهمها. إن دقه تصویره لموضوع الموت یدخل بالمرء إلى وادی الخیال حیث یشعر بنفسه وکأنه فی ذلک المشهد. کما أن دقه اختیار الکلمات وطریقه الجمع بینها والاستعانه بمجموعه متنوعه من الصور البلاغیه إلى جانب الألحان الممتعه للکلمات تضفی على صوره البیانیه عذوبه خاصه. یتناول هذا المقال ثمانی حالات من تصویر الموت فی خطب نهج البلاغه والتی تحتضن أیضًا سائر صور الموت الأخرى. فلقد تم تصویر وجه الموت الرهیب فی هذه الصور البیانیه بحیث یثیر العواطف ویهز أعماق الوجود الإنسانی ویوقظ الضمیر النائم.
اعتبار نسخ مصادر جوامع حدیثی
منبع:
پژوهش های رجالی سال دوم ۱۳۹۸ شماره ۲
127-146
حوزه های تخصصی:
با توجه به نقش محوری مکتوبات پیشین در شکلگیری جوامع حدیثی، احراز اصالت نسخههایی که مورد استفادۀ مؤلفان جوامع قرار گرفته، اهمیت بهسزایی دارد. موضوعاتی چون انتساب نادرست نسخه، تصحیفات تأثیرگذار در معنا و دسّ و تحریف در نسخه، احراز اصالت نسخه را با مشکل مواجه میکند. با این حال، بر اساس شواهدی چون دقت محدّثان در انتساب نسخه و توجه آنها به مسألۀ اختلاف نسخ و اهتمام به تحمّل احادیث به طرق معتبر، میتوان ادعای اطمینان به اصالت نسخههای منابع جوامع حدیثی متقدم را مطرح نمود. در صورت تمامیت این شواهد، اطمینان حاصل، در نوع موارد و در صورتی است که قرینهای بر خلاف آن نباشد. در صورت عدم تمامیت نیز میتوان این شواهد را به عنوان قرینۀ عامهای که در کنار قرینه یا قرائن دیگر، موجب اطمینان میشود، تلقی کرد. ضمن بررسی این شواهد، به اموری چون منشأ اختلاف متقدمان در مسألۀ انتساب و منشأ اختلاف نسخ کتب حدیثی پرداخته میشود.
عوامل فرهنگی اجتماعی انحراف جامعه اسلامی
منبع:
مطالعات حدیث پژوهی سال چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸
39 - 61
حوزه های تخصصی:
انحراف را می توان ناهمنوایی با مجموعه هنجارهای معینی تعریف کرد که شمار زیادی از افراد یک اجتماع یا جامعه پذیرفته اند. تخطی از هنجارها، طیف وسیعی دارد؛ چنان که در سطح کلان جامعه با اتلاف و قصور و بی نظمی و لااُبالی گری تداعی می شود و در سطح میانه جامعه به نظامی گری و ناامنی و بی تخصصی و ناآگاهی تعبیر می گردد و در سطح خرد جامعه سر از بیماری و بزه و جرم و گناه در می آورد . در تحقیق حاضر که به روش علمی تحلیلی – توصیفی و جمع آوری کتابخانه ای صورت گرفته است، یافته های تحقیق حاکی از آن است که عوامل فرهنگی اجتماعی انحراف جامعه اسلامی عبارت اند از: محیط ناسالم خانواده و اجتماع و فقر، فرهنگ فاسد و رسانه های منحرف کننده که راهکارهای مقابله با آنها شامل توجه به نقش خانواده در تربیت، رعایت حقوق اعضای خانواده و نظارت اجتماعی، توجه به عدالت اجتماعی و نهادینه سازی فرهنگ اصیل اسلامی می باشد.
زمینه های تاریخی شکل گیری احادیث مقلوبه در کتاب های فقهی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه علوم حدیث تطبیقی سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۸شماره ۱۱
187 - 198
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات مطرح شده در کتاب های علل الحدیث، مسئله تغییر نام مروی عنه است که بیشتر در سده دوم و سوم هجری در بین راویان رخ داده است. مسئله این پژوهش آن است که با تمرکز در دامنه موضوعی روایات اهل سنت و با توجه به گستره تغییر نام مروی عنه در نقل احادیث، ریشه های حقیقی و تاریخی مسئله را بررسی نموده و تبیین کند، چرا چنین اقدامی از ناحیه برخی از بزرگان حدیث هم چون عبدالرزاق صنعانی، سفیان بن وکیع و... رخ داده است؟ و در این میان شاگردی آنان از امام صادقg و عدم یادکرد نامشان در روایات را می توان به این پدیده مرتبط دانست؟ گرچه قلب سندی حدیث، سبب خروج راوی از عدالت و وثاقت می گردد، ولی افراد زیادی در کتب رجال اهل سنت به این امر مبادرت کرده ، در عین حال تعدیل و توثیق هم شده اند. این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی و با بررسی موضوعاتی مانند، حدیث مرسل و مرفوع، مفهوم شناسی و مخاطب شناسی روایات تقیه، این احتمال را مطرح می کند که روایات امام صادقg با نام های دیگری از غیر نام خودشان در منابع روایی راه یافته و دلیل قلب سندی روایات امام صادقg شرایط خاص حاکم بر زمانه ایشان بوده است.
معیارهای روایی شناخت خرافات و انطباق آن در مراسم عزاداری شیعیان پاکستان
منبع:
مطالعات حدیث پژوهی سال چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸
62 - 84
حوزه های تخصصی:
عزاداری امام حسین (ع) همواره در طول تاریخ با توجه به تأثیرگذاری شدید آن در انقلاب های اجتماعی با خرافات و بدعت گذاری ها مواجه بوده است از سوی دیگر هر فرهنگ و آیینی با گذشت زمان، از برخی دگرگونی های اجتماعی اثر می پذیرد و در صورت بی توجهی به این روند، انحراف آن از اهداف اصلی خویش آغاز می شود، آموزه های عزاداری امام حسین (ع) که برای حفظ و نظر اندیشه اسلام ناب محمدی (ص) می باشد از یک سو به خاطر عشق وافر شیعیان و از سوی دیگر به خاطر کینه دشمنان گرفتار خرافات بوده و هست به همین جهت در این تحقیق هدفمان شناخت معیارهای روایی شناخت خرافات و انطباق آن در مراسم عزاداری شیعیان پاکستان می باشد نتایج تحقیق حاضر که به روش علمیِ توصیفی- تحلیلی و جمع آوری کتابخانه ای صورت گرفته، حاکی از آن است که با دقت در روایات معصومین (ع) به دست می آید که معیارهای روایی جهت شناخت خرافات شامل عرضه بر قرآن، منافات با تاریخ قطعی، عدم استناد دهی، عدم توجه به عقل، غلو، عدم شناخت صحیح علل حوادث می باشند که هر یک از این موارد در خرافات راه یافته در عزاداری شیعیان پاکستان یافت می گردد.
تحلیل انتقادی از رویکرد فیض کاشانی در جمع روایات متعارض در تفسیر صافی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
119-154
حوزه های تخصصی:
صافی از تفاسیر روایی با رویکرد اجتهادی تأویلی است. فیض کاشانی روایات این تفسیر را از برخی منابع امامیه گزینش کرده که در بین آن ها، روایات مختلف و گاه متعارض نیز یافت می شود. وی به دلیل اعتقاد به عدم وجود تعارض واقعی در کلام معصومان R ، در صورت مشاهده اختلاف در روایات، با تکیه بر برخی مبانی و با روش هایی، سعی در رفع آن می نماید. مهم ترین اقدام فیض برای رفع تعارض از روایات، جمع بین آن هاست. او سعی می کند تا محمل هایی برای جمع روایات بیابد که از جمله آن ها آیات قرآن، روایات معصومان k ، قواعد عقلی، علم لغت، اختلاف درجات مخاطبان، تعدد مصادیق، جدا بودن تفسیر از تأویل، و تمسک به تأویلات عرفانی است؛ و اگر جمع میسر نبود، در صورت وجود مرجّح، روایتی را ترجیح داده، یا اگر مورد قبول نداند، رد می کند. به رغم نگرش فیض در جمع روایات که از مبانی وی در رویارویی با تعارض اخبار برمی آید، در مواردی هم طبق قاعده خود با روایات متعارض، برخورد ننموده، یا اظهار نظری نکرده است.
بررسی تطبیقی تواتر روایات ادیان ابراهیمی در مورد نبرد آخرالزمان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از چالش های میان ادیان، آموزه های مشترکی است که با تفاوت هایی میان ادیان مطرح شده و در هر یک به روش خود به اثبات می رسد. یکی از راه های قابل قبول برای اثبات این آموزه ها شیوه پیشنهادی تواتر فرادینی از چالش های میان ادیان آموزه های مشترکی است که با تفاوت هایی میان ادیان مطرح شده و در هر یک به روش خود به اثبات می رسد. یکی از راه های قابل قبول برای اثبات این آموزه ها شیوه پیشنهادی تواتر فرادینی است. در این پژوهش با روش عقلانی تواتر فرادینی و آسیب های پیش روی آن طرح و پاسخ داده شده و روشن شده که تواتر فرادینی بر اساس آموزه های عقلانی و دینی می تواند، به عنوان راه کار مشترکی برای اثبات وجه مشترک آموزه های همسان در ادیان به کار گرفته شود. این روش، به عنوان نمونه بر نبرد آخر الزمان قابل تطبیق است و آسیب هایی از قبیل گزارش های متناقض و اقتباس مانع آن نیست. اقتباس و وجود گزارش های متناقض از جمله آسیب های فرا روی فرضیه تواتر فرا دینی است که در اعتبار نتایج آن اثر سلبی دارد. در این پژوهش کارکرد این فرضیه در اثبات آموزه نبرد آخرالزمان به آزمون نهاده شده و آسیب های فرا روی آن ارزیابی شده است و فرایندی به عنوان راه کار برای رفع آسیب های محتمل آن پیشنهاد شده است. در نهایت، نظریه تواتر فرا دینی می تواند در زمینه های گوناگون سودمند باشد منجر به ایجاد روابط مثبت بین ادیان شود.
العلاقه بین صوره الموت والانسان فی نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات حدیثه فی نهج البلاغه السنه الثالثه خریف و شتاء ۱۳۹۸ (۱۴۴۱ق) العدد ۱ (المتوالی ۵)
127 - 137
حوزه های تخصصی:
یعتبر استخدام الأدب الاستعاری وخلق الصور الجمیله للتعبیر عن المعانی العمیقه والمتسامیه من أهم خصائص لغه القرآن الکریم والروایات خاصه فی نهج البلاغه . والموت وعلاقته بالإنسان یعتبر من المواضیع التی یبرز فن الرسم التوضیحی نفسه فیه. الهدف من کتابه هذه المقاله هو اکتشاف صوره العلاقه بین الإنسان والموت فی نهج البلاغه . تعتمد هذه المقاله على دراسه مکتبیه ونهج وصفی تحلیلی ولها النتائج التالیه:تم تصویر الموت فی شکلین عامین فی نهج البلاغه . الصوره الأولی للموت تم تصویرها على أن الموت هو مخلوق خطیر وضار کالصیاد، والقاتل، أو العاصفه، أو الرصاصه وهلم جرا حیث قد یکون لکل منها مواجهه مفاجئه وصعبه مع الإنسان. فی الصوره الثانیه یعد الموت کحکم القوافل حیث یمکن أن یقصد الرحیل فی کل لحظه ویقود الإنسان کقافله إلى وجهه معینه. ویمکن للإنسان أن یتغلب على الموت فی فعل عمل الخیر حیث یکون بمثابه ارتداء الإنسان ثوب التقوی وهکذا سوف یکون له مواجهه غیر ضاره بل سیکون الموت بنهایه المتعه. ولکن باتباع الآمال الدنیویه لقد یهمل الموت وفی النهایه سوف یکون له لقاء صعب و مفاجئ.
نقد و بررسی اخبار آغاز نگارش حدیث به فرمان عمر بن عبدالعزیز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال یازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
161-192
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث متداول تاریخ حدیث نزد مسلمانان، زمان آغاز نگارش آن است و مشهور آن است که زمان آغاز نگارش حدیث نزد اهل سنت، اوایل قرن دوم و به فرمان عمر بن عبدالعزیز خلیفه اموی بود و برای اثبات آن اخبار و اقوالی استناد می شود. اما حقیقت امر چیست؟ این مستندات تا چه اندازه ای معتبرند؟ آیا مستنداتی بر خلاف آن وجود دارد؟ تحقیق پیش رو به روش توصیفی تحلیلی و نیز کتابخانه ای، در صدد پاسخ به پرسش های بالاست و در نهایت نشان می دهد که داستان عمر بن عبدالعزیز و فرمانش و آغاز نگارش حدیث به سبب آنکه توسط عموم اهل سنت ذکر می شود، چندان معتبر نیست و هم اخبار و اقوال در این باره بسیار متعارض اند و هم مستندات بسیاری در دسترس است که نشانگر نگارش حدیث، پیش از آن است و عملاً سخن از زمان آغاز نگارش حدیث به فرمانی، منتفی است.
پیش فرض های تحلیل توصیفات رجالی؛ مطالعه موردی اعتبار کافی
منبع:
پژوهش های رجالی سال دوم ۱۳۹۸ شماره ۲
31-50
حوزه های تخصصی:
محمدبنیعقوب کلینی یکی از نامآورترین محدثان شیعه و کتاب وی، «کافی» از مهمترین نگاشتههای حدیثی است. راهیابی روایات راویان ضعیف به این کتاب بهویژه در مباحث پیراامامتی بخشی از این دست آموزهها را مورد تردید یا انکار قرار داده است. بازخوانی دقیق مفهوم «وثاقت» از نگاه دانشمندان رجالی شیعه به روشنی حکایت از آن دارد که کافی و دادههای حدیثی آن در مجموع، از دیدگاه نجاشی و دیگر دانشیان رجال معتبر است. این حقیقت با توجه به واژگان توصیفی به کار رفته دربارۀ کلینی به همراه در نظر داشتن شاخصهای تأثیرگذار در مفهومگیری از این واژگان، تأکید بیشتری مییابد. در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی تلاش شده اعتبار و استحکام همه جانبۀ کتاب کافی به گونهای روشن ارائه شود.
شناخت حق از باطل در نهج البلاغه(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
حدیث و اندیشه بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۷
87 - 104
حوزه های تخصصی:
موضوع مقاله، معیارهای اعتقادی شناسایی حقّ از باطل در کلام امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) در نهج البلاغه است. تبیین موضوع که به روش تحلیلی توصیفی انجام گرفته، با پاسخ گویی به این پرسش که معیارهای اعتقادی حقّ چیست و ویژگی های آن در بازشناسی از باطل کدام است، صورت گرفته است. دست یابی به ملاکی جامع در تشخیص حق از باطل و ترویج فرهنگ علوی و کاربردی کردن آموزه های نظری امیرمؤمنان(علیه السلام) در عرصه های مختلف زندگی از اهداف مهم این نوشتار است. از داده های اصلی مقاله، بیان همسویی قرآن، سیره پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت(علیهم السلام)، صراط مستقیم، وحی، فطرت و عقلانیت با حقّ در نهج البلاغه است و این شناسایی با توجه به در هم تنیدگی مصادیق حقّ و باطل و ظرافت موجود در بازشناسی معیارهای حق از ویژگی ها و مختصات آن دشواری هایی دارد که با کنکاش در مستندات موجود در مجموعه شریف نهج البلاغه، میسر می گردد.
تدوین حدیث نبوی با تأکید بر کتب اهل سنت
منبع:
پژوهش های رجالی سال دوم ۱۳۹۸ شماره ۲
147-184
حوزه های تخصصی:
نقل حدیث در طول تاریخ، دو شکل اصلی داشته است: حفظ در خاطر راویان و نوشتن در دفاتر و کتابها. حفظ حدیث در ذهن، مخاطراتی دارد که حدیث مکتوب از آنها ایمن است؛ لذا هرچه دوران حفظ در خاطر کوتاهتر باشد، حدیث دقیقتر نقل خواهد شد. در این نوشتار بعد از نقل و بررسی شواهد تاریخی، روشن میشود که در زمان پیامبر هر چند غلبه با حفظ روایت بود، اما کتابت حدیث پایهگذاری و آغاز شد. با روی کار آمدن خلفای سهگانه، نه تنها کتابت حدیث، بلکه نقل شفاهی حدیث هم با موانع سخت حکومتی روبهرو شد و این رویه چنان استحکامی یافت که حتی امیرالمؤمنین هم در دوران خلافتشان نتوانستند آن را اصلاح نمایند. معاویه تبعیت خلفای سهگانه را با جعل حدیث ممزوج کرد. بعد از او، هر دو گرایش حفظ و کتابت حدیث در جامعه وجود داشت؛ اما به تدریج میل به کتابت فزونی یافت تا در اوایل قرن دوم هجری، با اقدام عمربنعبدالعزیز و عالمانی چون زهری حدیث نبوی جمعآوری شد. در گام بعد، از حدود نیمۀ قرن دوم، مصنفات و جوامع حدیثی اهل سنت بر پایۀ احادیث جمعآوری شده، تدوین شدند؛ لذا مکتوب شدن حدیث نبوی را میتوان امری مستمر دانست که از قرن اول هجری شروع شده است. نوشتۀ پیشرو سیر منطقی وقایع را در بستر تاریخ با حجم قابل اعتمادی از شواهد نشان میدهد، دو نکتهای که در نوشتههای مشابه دیده نمیشود.
روش های فقه الحدیثی کتاب جامع احادیث الشیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب جامع احادیث الشیعه ثمره عمر آیت الله بروجردی است که بر اساس کاستی های موجود در کتاب وسائل الشیعه تدوین شد. روش های متعدد فقه الحدیثی در این کتاب به کار گرفته شده است تا خواننده بتواند بهره بیشتری از روایت های موجود در این کتاب ببرد. این روش ها عبارت اند از: عدم تقطیع روایات، توجه به خانواده حدیث، چینش روایات، شناخت روایات در پرتو آیات قرآن، حمل روایات بر یکدیگر و رفع تعارض، ذکر معانی لغوی، استفاده از عناوین باب، توجه به مبانی فقهی و کلامی، توجه به اسباب صدور روایات، بهره گیری از قراین متصل و منفصل و توضیحات درباره روایت. برخی از کاستی های موجود در روش های فقه الحدیثی این کتاب عبارت اند از: چینش نامناسب برخی احادیث، اشکال در تقدم و تأخر ابواب فقهی، عدم تناسب برخی آیات با ابواب فقهی و عدم ذکر برخی آیات مربوط، عدم توجه به برخی مبانی کلامی شیعه و استقصای ناقص شروح روایات.
تحلیل تمدنی روایات کتاب العقل و الجهل «الکافی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماهیت، مبانی و اصول تمدن نوین اسلامی برگرفته از آموزه های وحیانی است. کتاب «العقل و الجهل» در مجموعه روایی الکافی نوشته محمد بن یعقوب کلینی مشتمل بر روایات گرانقدری از اهل بیت k است که بررسی و تبیین و استفاده از آن ها می تواند در پی ریزی تمدن نوین اسلامی کمک شایانی نماید. بررسی ها نشان می دهد جهل زدایی و شکوفایی عقل، علم و حکمت، دینداری، حسن خلق و حیات طیبه که مهم ترین زیرساخت ها و ارکان بنیادین تمدن اسلامی بر پایه عقل است و از سوی دیگر ریشه همه ناهنجاری ها، موانع و چالش های فراروی تمدن اسلامی به جهل و آثار آن برمی گردد. سیری در فضای گفتمانی کتاب «العقل و الجهل» با رویکردی به تمدن سازی، چیستی عقل و نزاهت آن از شیطنت، ریشه شناسی رفتارهای بشری بر پایه شناخت عقل و جهل، گسترش و ارتقای عقلانیت در مکتب حجج الهی، تحقق آرمانشهر مهدوی بر پایه شکوفایی عقل و اخلاق از دیگر مباحث این نوشتار به شمار می رود.
دراسه الاستعارات السیاسیه فی الخطبه ۹۳ والخطاب ۱۰ من نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات حدیثه فی نهج البلاغه السنه الثالثه خریف و شتاء ۱۳۹۸ (۱۴۴۱ق) العدد ۱ (المتوالی ۵)
107 - 115
حوزه های تخصصی:
أن دمج النص بالأدوات المعبره اللغویه على وجه الخصوص البصریه سوف یکون أمرًا ملهم ومثیر للتفکیر. ویعتمد استکشاف علم الوجود فی النص على التعرف على عملیه الاستعارات فی النص. لذلک، یلعب تحلیل الخطاب السیاسی - الذی یتعامل مع العلاقه بین القوى الاجتماعیه السیاسیه واللغه - دور الاستعاره فی ظهور الأحداث الاجتماعیه، تفاعل القوى الاجتماعیه وصراعها على السلطه. فسوف نحاول من خلال البحث الحالی دراسه الاستعارات السیاسیه الموجوده فی نهج البلاغه خلال فتنه صفین وأیضًا أسالیب المواجهه اللغویه للإمام علی (ع) مع معاویه بشکل حصری فی استعاراته السیاسیه عن طریق إجراء دراسات نوعیه وأسالیب تحلیلیه. تشیر نتائج البحث إلى أن الاستعاره هی واحده من أهم الأدوات اللغویه التی تنقل التعقیدات العلنیه والسریه للإنسان فی شکل أجمل الأشکال الأدبیه فی اللغه. ویستخدم الإمام علی (ع) الاستعارات الأساسیه للتفکیر بطریقه محایده ومع هذا النوع من الاستعاره المقنعه، یسعى لإلقاء اللوم على الجمهور الذی یتجنب السعی إلى السلام. وفی الواقع، الامام علی (ع) من أجل توفیر الفضاء اللازم للانتقادات الرئیسیه یستخدم الاستعارات من أجل أخذ معاویه إلی هامش المحاورات من دون السعی فی الخرق فی إذلال خصمه وشخصیته. فتؤثر استعاراته على العالم العاطفی لمن خلقت الاستعاره من أجله. والنموذج الاستعاری للإمام علی (ع) هو إزاله الشرعیه من وجود خصومه السیاسیین من أجل فضح هذه الشرعیه المزیفه ومواجهته السیاسیه مع معاویه تؤدی إلى معرکه فی الخطابات.
الدلاله الصوتیه والمعجمیه فی نهج البلاغه (الخطبه الغراء نموذجًا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات حدیثه فی نهج البلاغه السنه الثانیه ربیع و صیف ۱۳۹۸ (۱۴۴۰ق) العدد ۲ (المتوالی ۴)
29 - 40
حوزه های تخصصی:
یعتمد علم الأسلوب الإحصائی باعتباره أحد فروع علم الأسلوب على تفضیل الکمیه على الحدس بغیه اکتشاف أسلوب الأدیب. فإن مشکله العلاقه بین محتوى اللغه والشکل الصوتی هی إحدی أهم قضایا اللغه والجدل بین العلماء، کما أن الدلاله المعجمیه هی الخطوه الأولى التی یتبعها الباحثون قبل دراسه الدلالات الصوتیه والصرفیه والنحویه. ونحن نستعین فی هذه الدراسه بمنهج علم الأسلوب الإحصائی هادفین إلى اکتشاف الدلالات الکامنه وراء مفردات الخطبه الغراء لأن هذه الخطبه تتمیز بخصائص جمالیه بارزه تمت دراستها على المستویین الصوتی والمعجمی. على المستوى الصوتی، تم التحقیق فی دلالات الجهر والهمس، والأصوات الانفجاریه والاحتکاکیه، وتکرار الأصوات ودلالات المقاطع الصوتیه. وعلى مستوى المفردات، تم تحلیل تناسب الکلمات مع السیاق الدلالی للخطبه. والنتیجه هی أن معظم أصوات الخطبه الغراء هی نوع من الأصوات المجهوره، والتی تتناسب مع سیاق الخطبه، أی إصرار الإمام على دعوته. کما أن المقاطع الصوتیه مناسبه تمامًا للسیاق والموقع اللفظی، بحیث تشیر المقاطع القصیره إلى دعوه الإمام إلى المسارعه فی قبول الدعوه والمقاطع الطویله تعکس تحذیر الإمام من الغفله عنها. على مستوى الکلمات، استنتجنا أن الکلمات المستخدمه فی الحقول الدلالیه تتناسب مع فضاء الخطبه، ویبین سیاق اللغه معانی تلک المفردات.
بررسی تطبیقی قلمرو حجّیت روایات تفسیری با تأکید بر دیدگاه آیت الله فاضل لنکرانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از مباحث مهم در اصول تفسیر، مطالعه حجیت روایات تفسیری و انتخاب مبنا در مورد آن است. گروهی از دانشمندان معتقدند حداکثر نتیجه ی حاصل از خبر واحد، ظن و گمان است که به حسب اصل اولی، استناد نمودن به آن در احکام شرعی، حرام است. اما مرحوم آیت الله العظمی فاضل لنکرانی اعتقاد به حجیت خیر واحد در تمامی عرصه ها یعنی هم در فقه و هم در غیر فقه مثل تفسیر دارد که عمده دلیل ایشان بنای عقلا در عدم تفکیک بین احکام عملی و غیر آن است؛ هر دلیلی که عمل به خبر واحد در فقه را حجت می شمارد، همان هم در غیر فقه قابل استفاده است و تقییدی در آن به جهت انحصار حجیت خبر واحد در فقه ندارد. بنابراین لزوم اثر شرعی داشتن یک قضیه –چنانکه برخی ادعا کرده اند-، ضرورت تمسک به خبر واحد محفوف به قرینه نیست و خبر واحد جامع شرایط اعتبار، در همه زمینه ها از جمله در تفسیر معتبر است. گرچه ایشان خبر واحد در موضوعات را حجت نمی داند؛ اما عمومیت ملاک حجیت خبر واحد، موضوعات را نیز شامل گردد. سیره عقلاء و روایات حجیت خبر واحد، عام بوده و دلیلی بر تقیید این عموم وجود ندارد.
تقییم الانسجام النحوی غیر الهیکلی فی ترجمه خطبه الجهاد (شهیدی وغرمارودی نموذجًا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات حدیثه فی نهج البلاغه السنه الثانیه ربیع و صیف ۱۳۹۸ (۱۴۴۰ق) العدد ۲ (المتوالی ۴)
13 - 27
حوزه های تخصصی:
من بین القضایا التی أثیرت فی علم اللغویات القائم على النصوص، وکانت دائمًا محور اهتمام محللی مختلف النصوص، الانسجام أو الالتحام (Cohesion) فی النص. ویکمن الانسجام فی أدوات نظام اللغه مثل الإحاله والحذف والتبدیل والربط، والتی تکمن فی اللغه نفسها. ونظرًا لأن نهج البلاغه نص منسجم ملتحم یتضمن أنواعًا مختلفه من الانسجام، فمن المتوقع أن تعکس الترجمات عناصر هذا الانسجام. یعتمد هذا المقال على المنهج التحلیلی الوصفی لتقییم وجود مکونات الانسجام النحوی غیر الهیکلی فی ترجمه خطبه الجهاد لشهیدی وغرمارودی. قمنا من خلال هذا البحث بدراسه مدى التزام المترجمین بتجسید مکونات الانسجام هذه وأخیرًا توصلنا إلى النتیجه التی تفید بأن ترجمه غرمارودی تمکنت فی ظل الحرکه القریبه من النص الأصلی وباختیار العناصر المناسبه، من تجسید الانسجام الموجود فی النص الأصلی. فی الوقت نفسه، لوحظ أن المترجمین تأثرا فی بعض الحالات بعوامل مثل الأسلوب الخاص للمترجم والسعه اللغویه النحویه للغه الهدف فی العثور على العناصر بصوره متساویه.
انعکاس القصائد فی نهج البلاغه على أساس منهج نظریه التناص(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات حدیثه فی نهج البلاغه السنه الثالثه خریف و شتاء ۱۳۹۸ (۱۴۴۱ق) العدد ۱ (المتوالی ۵)
25 - 40
حوزه های تخصصی:
یعرف «التناص» فی اللغه العربیه بألفاظ الآخری منها «النصوصیه» و«التناصیه» و«تداخل النصوص» وباللغه الإنجلیزیه «intertextuality» ویعتبر التناص طریقه لفهم النصوص بدقه أکبر حیث یتم دراسه العلاقات بین النصوص فی هذا النهج ویسعی أن یذکر لنا بأن کل نص وکل راوی یأثر بنصوص ورواه آخرین من الماضی أو الحاضر ویستفاد بوعی أو بغیر وعی من کلماتهم وأفکارهم. فی نهج البلاغه ، یقتبس الإمام علی (ع) أحیانًا کلمات وعبارات من نصوص قدیمه أی القرآن، الأحادیث النبویه، الأمثال والقصائد العربیه) أو یذکر محتواها وموضوعاتها فی کلماته. هناک ۱۵ بیتًا و ۴ مصاریع شعریه فی نص نهج البلاغه التی أخذ الإمام علی (ع) عددا کبیرا منها من الآخرین والتی تصور نهج التناص فی نهج البلاغه . ننوی فی هذه المقاله فحص هذه القصائد من منظور روابط التناص الموجوده بین النصوص والإجابه على هذا السؤال، ما هو التناص الذی یجد بین القصائد العربیه فی نهج البلاغه ؟ وثانیًا، ما أثر استخدام هذه الطریقه فی فهم کلمات الإمام علی (ع)؟ لذلک، أولًّا، نسعی من خلال إستخدام المنهج الوصفی التحلیلی، إستخراج جمیع القصائد التی لم یکن الإمام علی (ع) من یکتبها، ومن خلال فحص الخلفیه والمعنى لتلک القصائد، نسعی أن ندرک ارتباط تلک القصائد بکلمات الإمام علی (ع) تظهر عملیات التناص فی هذه الدراسه أن أکثر أشکال التناص فی نهج البلاغه هی التناص اللفظی من نوع النفی الجزئی وفی المرتبه التالیه هی التناص اللفظی من نوع النفی الموازی. وبناءً على ذلک الإمام علی (ع) فی معظم حالات التناص لقد استخدم کلمات قصائد الشعراء الآخرین فی خطابه، ولکن أنشأ نوعًا من الحل الوسط اللفظی والدلالی بین المعنى الذی یقصده المتحدث الرئیسی ولکن تم إستخدام هذا القصائد بطریقه لا یعرف المخاطب أن هذه القسم من القصیده من شخص آخر، فلا یمکنه التعرف على کیفیه دمج بنیه القصیده فی النص والکلام، وهذه الفئه هی واحده من أجمل کلمات الإمام علی (ع) فی نهج البلاغه .