چکیده

نقل حدیث در طول تاریخ، دو شکل اصلی داشته است: حفظ در خاطر راویان و نوشتن در دفاتر و کتاب‌ها. حفظ حدیث در ذهن، مخاطراتی دارد که حدیث مکتوب از آنها ایمن است؛ لذا هرچه دوران حفظ در خاطر کوتاه‌تر باشد، حدیث دقیق‌تر نقل خواهد شد. در این نوشتار بعد از نقل و بررسی شواهد تاریخی، روشن می‌شود که در زمان پیامبر هر چند غلبه با حفظ روایت بود، اما کتابت حدیث پایه‌گذاری و آغاز شد. با روی کار آمدن خلفای سه‌گانه، نه تنها کتابت حدیث، بلکه نقل شفاهی حدیث هم با موانع سخت حکومتی روبه‌رو شد و این رویه چنان استحکامی یافت که حتی امیرالمؤمنین هم در دوران خلافتشان نتوانستند آن را اصلاح نمایند. معاویه تبعیت خلفای سه‌گانه را با جعل حدیث ممزوج کرد. بعد از او، هر دو گرایش حفظ و کتابت حدیث در جامعه وجود داشت؛ اما به تدریج میل به کتابت فزونی یافت تا در اوایل قرن دوم هجری، با اقدام عمر‌بن‌عبدالعزیز و عالمانی چون زهری حدیث نبوی جمع‌آوری شد. در گام بعد، از حدود نیمۀ قرن دوم، مصنفات و جوامع حدیثی اهل سنت بر پایۀ احادیث جمع‌آوری شده، تدوین شدند؛ لذا مکتوب شدن حدیث نبوی را می‌توان امری مستمر دانست که از قرن اول هجری شروع شده است. نوشتۀ پیش‌رو سیر منطقی وقایع را در بستر تاریخ با حجم قابل اعتمادی از شواهد نشان می‌دهد، دو نکته‌ای که در نوشته‌های مشابه دیده نمی‌شود.

تبلیغات