"هر یک از انسانهای وارسته و با عظمت معمولاً خود را وامدار شخص یا اشخاص با عظمت دیگر دانستهاند. مولوی نیز به عنوان یکی از شخصیتهای بزرگ اسلامی، در کتاب مثنوی، علاقه شدید خود را نسبت به چند نفر نشان داده است. از میان این شخصیتها، او به دو نفر نه تنها علاقه، بلکه عشق نشان داده است که عبارتند از: حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله و حضرت علی علیهالسلام .
از دیدگاه مولوی، تنها کسی که صلاحیت مولویت برای تمام مسلمانان و بلکه تمام انسانها را دارد امام علی علیهالسلام است؛ زیرا ایشان به مقام شامخ آزادی و آزادسازی رسیده است. به همین سبب، پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فقط او را جانشین خود ساخت.
عفو حضرت علی علیهالسلام از دشمن خود، بلکه از قاتل خود نیز از آزادی او نشأت میگیرد. ارزش انسان به اندازه آزادی او از قید و بند دنیا و رسیدن به مقام بندگی خالصانه است که اوج این مقام را پس از نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله باید در حضرت علی علیهالسلام جستوجو کرد."
در این مقاله به بررسى حکومت از نگاه حضرت امیرعلیه السلام از دو منظر پرداخته شده است: مبانى نظرى حکومت در سیره قولى و سیره عملى. بازخوانى و بازنگرى سیره عملى امامعلیه السلام براى همه ما از آن جهت ضرورت دارد که با محک سیره امام مىتوانیم درباره چند و چون کارکرد زمامداران و کارگزاران و میزان توفیق جمهورى اسلامى پس از پیروزى انقلاب اسلامى در انطباق با آرمانهاى حکومت علوى داورى کنیم.
این نوشتار در صدد اثبات این مطلب است که فاطمه زهرا علیهاالسلام والاتر و بالاتر از آن بوده است که پس از پدر فقط در پى فدک باشد بلکه او هدف مهمترى را پى مىگرفته است. براى نشان دادن رسالت فاطمى بایستى پیام رسولخدا هر چند کوتاه در مقایسه با تمدن آن روز، معرفى مىشد که در سایه آن، راهگشایى قرآن و اسلام به تمدن معاصر نیز روشن مىگردد. پس از آن، نگرانیهاى پیامبر از تداوم معارف اسلامى براى آینده بشر بررسى شده است؛ زیرا بیم آن مىرفت که امت اسلامى از حداقل اسلامیّت عدول کند. از این رو، امیرالمؤمنین على علیهالسلام براى ادامه راه پیامبر و تفسیر صحیح کتاب خدا معرفى مىشود. پیامبر از اولین روزهاى بعثت تا آخرین نفسهاى خویش بر جانشینى امیرالمؤمنین تأکید مىکند لیکن جاهلیت نهادینه شده در جان اعراب، این انتخاب را برنمىتابد.