صادق آل محمد9
آرشیو
چکیده
متن
طلوع سپیدهی هفدهی ربیعالاول و یا اول رجب سال 80 . ق سالروز ولادت حضرت امام صادق7 و بیست و پنجم شوال سال 148 سالروز شهادت جانسوز آن امام علم و حکمت و عبادت است. دوازده سال در محضر حضرت امام سجّاد7 دوران کودکی و نوجوانی را سپری نمود، و نوزده سال دوران جوانی خود را در محضر پدربزگوارش حضرت امام باقر7 هدایت و رهبری جامعه اسلامی را جرعه جرعه نوشید و تجربه نمود و پس از شهادت حضرت باقر مدت سی و چهار سال هدایت سکان کشتی اسلام ناب محمدی9 را در حساسترین شرایط تاریخی آن به عهده گرفت. این دوران مصادف بود با خلافت بیست ساله هشامبن عبدالملک مروان ﴿125 ـ 105 . ق﴾ تا دوازده سال از دوران خلافت منصور دوانیقی ﴿ 158 ـ 136. ق﴾ یعنی دوران انقراض و فروپاشیدن خلافت ستمگر اموی و مروانی و سلطه حکومت جبار عباسی.
از ویژگیهای این دوره از تاریخ اجتماعی اسلام رشد علوم اسلامی از قبیل تفسیر و حدیث و فقه و کلام و تاریخ و نیز فلسفه و ریاضیات و نجوم و لغت و ادب و ... بود و شگفت اینکه خلفای عباسی همانند امویان میکوشیدند تا مردم را از مکتب ائمه اهلبیت: دور نگه دارند. آنها حتی افرادی را که خود مدتی شاگرد مکتب حضرت صادق بودند، در برابر آن حضرت بر مسند فتوا و فقه نشانده و مفتی و فقیه رسمی معرفی کردند و برای حضور در محضر حضرت صادق7 موانع و محدودیت ایجاد نمودند. با این حال امروزه کتابی در حدیث و تفسیر و فقه و اخلاق و عقاید نمییابی که نام حضرت صادق7 در آن نباشد. حضرت تصمیم گرفته بود تا در برابر هجوم فرهنگهای التقاطی و انحرافی و کجاندیشیها، استقلال علمی و فرهنگی جامعه اسلامی را پایهگذاری نماید، چنان که میفرمود: از یاران من هر آن کس که فقیه نباشد، ارزشی ندارد؛ زیرا اگر کسی نیاز فقهی خود را تأمین ننماید، نیازمند دیگران میگردد و در این صورت او را بدون اینکه خود بداند به گمراهی میکشانند.([1]) و بههمین خاطر میفرمود: دوست داشتم بر سر یارانم با تازیانه زده شود تا به دانش ـ فقه ـ روی آورند.([2])
حضرت صادق7 هنگامی که میخواست به جایگاه پدر بزرگوارش در تاریخ تشیع اشاره کند، بر این فراز تأکید مینمود که: شیعیان پیش از ابوجعفر از مناسک حج و احکام نماز و حلال و حرام خبری نداشتند. آن بزرگوار بود که با تبیین حلال و حرام الهی شیعیان را از دیگران بینیاز نمود و شرایطی پیش آورد که امروز آنها نیازمند شیعیان شدهاند. ([3]) جاحظ، سخنشناس مشهور قرن سوم میگوید: جعفربن محمد الذی ملاء الدنیا علمه و فقهه و یقال انّ اباحنیفه من تلامذته و کذلک سفیان الشوری. ([4]) و مالکبن انس ـ امام مالکیان ـ خود میگوید: با چشمان خویش شخصیتی برتر از جعفربن محمد در علم و فضل و ورع ندیدهام، او همواره از سه حال بیرون نبود: یا در حال روزه بود و یا نماز و یا ذکر خدا میگفت، و کان من عظماء العباد و اکابر الزهاد الذین یخشون ربّهم، و کان کثیر الحدیث، طیب المجالسة کثیر الفوائد. ([5]) و در تعبیری دیگر از همو نقل شده است: من مدتی نزد جعفربن محمد میرفتم. بسیار شوخ طبع و همواره لبخند بر لب داشت، هرگاه نام پیامبر برده میشد رنگ به رنگ میشد، مدتی به درس او میرفتم و او یا در حال روزه و یا نماز و یا قرائت قرآن بود. ندیدم بی وضو نام پیامبر را ببرد، سخن بیهوده نمیگفت. ([6]) ابوحنیفه میگفت: فقیهتر از جعفربن محمد ندیدهام، او اعلم این امّت است([7])
حضرت امام صادق7 سطح فرهنگی تشیع را تا مرحلهای رساند که راوی میگوید: تنها در مسجد کوفه نهصد استاد را دیدم که همگی اظهار شاگردی حضرت صادق7 را داشتند. و آن دیگری میگوید: شما راویانی که از حضرت صادق7 حدیث نقل نموده و قابل اعتماد ندبه چهارهزار نفر میرسد.([8])
آن حضرت یگانه شخصی است که پس از جد بزرگوارش حضرت امیرالمؤمنین7 این سخن را بر زبان آورده است که: سلونی قبل أن تفقدونی فانّه لایحدثکم احد بعدی بمثل حدیثی؛ پیش از آنکه مرا از دست دهید؛ هرآنچه میخواهید بپرسید، زیرا پس از من کسی چون من برای شما حدیث نخواهد گفت.([9]) تنها یکی از شاگردان؛ ابانبن تغلب است که سیهزار حدیث از حضرت آموخته است. و شاگرد دیگر جابربن حیان ـ پدر علم شیمی ـ است که پانصد مقاله از آن حضرت را در یک هزار صفحه گردآورده است.([10])
پینوشت:
[1]. اصول کافی، ج 1، ص 33 .
[2]. همان، ص 31.
[3]. تفسیر عیاشی، ج 1، ص 252.
[4]. رسائل جاحظ، ص 106.
[5] . اعیان الشیعه، ج 1، ص 660 .
[6] . الامام الصادق والمذاهب الاربعه، ج 2، ص 53 .
[7]. ابوزهره، الامام الصادق7، ص 224.
[8] . اعیان الشیعه، ج 1، ص 661 .
[9]. سیر اعلام النبلاء، ج 6 ، ص 257.
[10]. اعیان الشیعه، ج 1، ص 669 .
از ویژگیهای این دوره از تاریخ اجتماعی اسلام رشد علوم اسلامی از قبیل تفسیر و حدیث و فقه و کلام و تاریخ و نیز فلسفه و ریاضیات و نجوم و لغت و ادب و ... بود و شگفت اینکه خلفای عباسی همانند امویان میکوشیدند تا مردم را از مکتب ائمه اهلبیت: دور نگه دارند. آنها حتی افرادی را که خود مدتی شاگرد مکتب حضرت صادق بودند، در برابر آن حضرت بر مسند فتوا و فقه نشانده و مفتی و فقیه رسمی معرفی کردند و برای حضور در محضر حضرت صادق7 موانع و محدودیت ایجاد نمودند. با این حال امروزه کتابی در حدیث و تفسیر و فقه و اخلاق و عقاید نمییابی که نام حضرت صادق7 در آن نباشد. حضرت تصمیم گرفته بود تا در برابر هجوم فرهنگهای التقاطی و انحرافی و کجاندیشیها، استقلال علمی و فرهنگی جامعه اسلامی را پایهگذاری نماید، چنان که میفرمود: از یاران من هر آن کس که فقیه نباشد، ارزشی ندارد؛ زیرا اگر کسی نیاز فقهی خود را تأمین ننماید، نیازمند دیگران میگردد و در این صورت او را بدون اینکه خود بداند به گمراهی میکشانند.([1]) و بههمین خاطر میفرمود: دوست داشتم بر سر یارانم با تازیانه زده شود تا به دانش ـ فقه ـ روی آورند.([2])
حضرت صادق7 هنگامی که میخواست به جایگاه پدر بزرگوارش در تاریخ تشیع اشاره کند، بر این فراز تأکید مینمود که: شیعیان پیش از ابوجعفر از مناسک حج و احکام نماز و حلال و حرام خبری نداشتند. آن بزرگوار بود که با تبیین حلال و حرام الهی شیعیان را از دیگران بینیاز نمود و شرایطی پیش آورد که امروز آنها نیازمند شیعیان شدهاند. ([3]) جاحظ، سخنشناس مشهور قرن سوم میگوید: جعفربن محمد الذی ملاء الدنیا علمه و فقهه و یقال انّ اباحنیفه من تلامذته و کذلک سفیان الشوری. ([4]) و مالکبن انس ـ امام مالکیان ـ خود میگوید: با چشمان خویش شخصیتی برتر از جعفربن محمد در علم و فضل و ورع ندیدهام، او همواره از سه حال بیرون نبود: یا در حال روزه بود و یا نماز و یا ذکر خدا میگفت، و کان من عظماء العباد و اکابر الزهاد الذین یخشون ربّهم، و کان کثیر الحدیث، طیب المجالسة کثیر الفوائد. ([5]) و در تعبیری دیگر از همو نقل شده است: من مدتی نزد جعفربن محمد میرفتم. بسیار شوخ طبع و همواره لبخند بر لب داشت، هرگاه نام پیامبر برده میشد رنگ به رنگ میشد، مدتی به درس او میرفتم و او یا در حال روزه و یا نماز و یا قرائت قرآن بود. ندیدم بی وضو نام پیامبر را ببرد، سخن بیهوده نمیگفت. ([6]) ابوحنیفه میگفت: فقیهتر از جعفربن محمد ندیدهام، او اعلم این امّت است([7])
حضرت امام صادق7 سطح فرهنگی تشیع را تا مرحلهای رساند که راوی میگوید: تنها در مسجد کوفه نهصد استاد را دیدم که همگی اظهار شاگردی حضرت صادق7 را داشتند. و آن دیگری میگوید: شما راویانی که از حضرت صادق7 حدیث نقل نموده و قابل اعتماد ندبه چهارهزار نفر میرسد.([8])
آن حضرت یگانه شخصی است که پس از جد بزرگوارش حضرت امیرالمؤمنین7 این سخن را بر زبان آورده است که: سلونی قبل أن تفقدونی فانّه لایحدثکم احد بعدی بمثل حدیثی؛ پیش از آنکه مرا از دست دهید؛ هرآنچه میخواهید بپرسید، زیرا پس از من کسی چون من برای شما حدیث نخواهد گفت.([9]) تنها یکی از شاگردان؛ ابانبن تغلب است که سیهزار حدیث از حضرت آموخته است. و شاگرد دیگر جابربن حیان ـ پدر علم شیمی ـ است که پانصد مقاله از آن حضرت را در یک هزار صفحه گردآورده است.([10])
پینوشت:
[1]. اصول کافی، ج 1، ص 33 .
[2]. همان، ص 31.
[3]. تفسیر عیاشی، ج 1، ص 252.
[4]. رسائل جاحظ، ص 106.
[5] . اعیان الشیعه، ج 1، ص 660 .
[6] . الامام الصادق والمذاهب الاربعه، ج 2، ص 53 .
[7]. ابوزهره، الامام الصادق7، ص 224.
[8] . اعیان الشیعه، ج 1، ص 661 .
[9]. سیر اعلام النبلاء، ج 6 ، ص 257.
[10]. اعیان الشیعه، ج 1، ص 669 .