آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۸

چکیده

متن

طلوع سپیده­ی هفده­ی ربیع­الاول و یا اول رجب سال 80 . ق سال­روز ولادت حضرت امام صادق7 و بیست و پنجم شوال سال 148 سال­روز شهادت جانسوز آن امام علم و حکمت و عبادت است. دوازده سال در محضر حضرت امام سجّاد7 دوران کودکی و نوجوانی را سپری نمود، و نوزده سال دوران جوانی خود را در محضر پدربزگوارش حضرت امام باقر7 هدایت و رهبری جامعه اسلامی را جرعه جرعه نوشید و تجربه نمود و پس از شهادت حضرت باقر مدت سی و چهار سال هدایت سکان کشتی اسلام ناب محمدی9 را در حساس­ترین شرایط تاریخی آن به عهده گرفت. این دوران مصادف بود با خلافت بیست ساله هشام­بن عبدالملک مروان ﴿125 ـ 105 . ق﴾ تا دوازده سال از دوران خلافت منصور دوانیقی ﴿ 158 ـ 136. ق﴾ یعنی دوران انقراض و فروپاشیدن خلافت ستمگر اموی و مروانی و سلطه حکومت جبار عباسی.
از ویژگی­های این دوره از تاریخ اجتماعی اسلام رشد علوم اسلامی از قبیل تفسیر و حدیث و فقه و کلام و تاریخ و نیز فلسفه و ریاضیات و نجوم و لغت و ادب و ... بود و شگفت این­که خلفای عباسی همانند امویان می­کوشیدند تا مردم را از مکتب ائمه اهل­بیت: دور نگه دارند. آن­ها حتی افرادی را که خود مدتی شاگرد مکتب حضرت صادق بودند، در برابر آن حضرت بر مسند فتوا و فقه نشانده و مفتی و فقیه رسمی معرفی کردند و برای حضور در محضر حضرت صادق7 موانع و محدودیت ایجاد ­نمودند. با این حال امروزه کتابی در حدیث و تفسیر و فقه و اخلاق و عقاید نمی­یابی که نام حضرت صادق7 در آن نباشد. حضرت تصمیم گرفته بود تا در برابر هجوم فرهنگ­های التقاطی و انحرافی و کج­اندیشی­ها، استقلال علمی و فرهنگی جامعه اسلامی را پایه­گذاری نماید، چنان که می­فرمود: از یاران من هر آن کس که فقیه نباشد، ارزشی ندارد؛ زیرا اگر کسی نیاز فقهی خود را تأمین ننماید، نیازمند دیگران می­گردد و در این صورت او را بدون این­که خود بداند به گمراهی می­کشانند.([1]) و به­همین خاطر می­فرمود: دوست داشتم بر سر یارانم با تازیانه زده شود تا به دانش ـ فقه ـ روی آورند.([2])
حضرت صادق7 هنگامی که می­خواست به جایگاه پدر بزرگوارش در تاریخ تشیع اشاره کند، بر این فراز تأکید می­نمود که: شیعیان پیش از ابوجعفر از مناسک حج و احکام نماز و حلال و حرام خبری نداشتند. آن بزرگوار بود که با تبیین حلال و حرام الهی شیعیان را از دیگران بی­نیاز نمود و شرایطی پیش آورد که امروز آن­ها نیازمند شیعیان شده­اند. ([3]) جاحظ، سخن­شناس مشهور قرن سوم می­گوید: جعفربن محمد الذی ملاء الدنیا علمه و فقهه و یقال انّ اباحنیفه من تلامذته و کذلک سفیان الشوری. ([4]) و مالک­بن انس ـ امام مالکیان ـ خود می­گوید: با چشمان خویش شخصیتی برتر از جعفربن محمد در علم و فضل و ورع ندیده­ام، او همواره از سه حال بیرون نبود: یا در حال روزه بود و یا نماز و یا ذکر خدا می­گفت، و کان من عظماء العباد و اکابر الزهاد الذین یخشون ربّهم، و کان کثیر الحدیث، طیب المجالسة کثیر الفوائد. ([5]) و در تعبیری دیگر از همو نقل شده است: من مدتی نزد جعفربن محمد می­رفتم. بسیار شوخ طبع و همواره لبخند بر لب داشت، هرگاه نام پیامبر برده می­شد رنگ به رنگ می­شد، مدتی به درس او می­رفتم و او یا در حال روزه و یا نماز و یا قرائت قرآن بود. ندیدم بی وضو نام پیامبر را ببرد، سخن بیهوده نمی­گفت. ([6]) ابوحنیفه می­گفت: فقیه­تر از جعفربن محمد ندیده­ام، او اعلم این امّت است([7])
حضرت امام صادق7 سطح فرهنگی تشیع را تا مرحله­ای رساند که راوی می­گوید: تنها در مسجد کوفه نهصد استاد را دیدم که همگی اظهار شاگردی حضرت صادق7 را داشتند. و آن دیگری می­گوید: شما راویانی که از حضرت صادق7 حدیث نقل نموده و قابل اعتماد ندبه چهارهزار نفر می­رسد.([8])
آن حضرت یگانه شخصی است که پس از جد بزرگوارش حضرت امیرالمؤمنین7 این سخن را بر زبان آورده است که: سلونی قبل أن تفقدونی فانّه لایحدثکم احد بعدی بمثل حدیثی؛ پیش از آن­که مرا از دست دهید؛ هرآنچه می­خواهید بپرسید، زیرا پس از من کسی چون من برای شما حدیث نخواهد گفت.([9]) تنها یکی از شاگردان؛ ابان­بن تغلب است که سی­هزار حدیث از حضرت آموخته است. و شاگرد دیگر جابربن حیان ـ پدر علم شیمی ـ است که پانصد مقاله از آن حضرت را در یک هزار صفحه گردآورده است.([10])
پی­نوشت:
[1]. اصول کافی، ج 1، ص 33 .
[2]. همان، ص 31.
[3]. تفسیر عیاشی، ج 1، ص 252.
[4]. رسائل جاحظ، ص 106.
[5] . اعیان الشیعه، ج 1، ص 660 .
[6] . الامام الصادق والمذاهب الاربعه، ج 2، ص 53 .
[7]. ابوزهره، الامام الصادق7، ص 224.
[8] . اعیان الشیعه، ج 1، ص 661 .
[9]. سیر اعلام النبلاء، ج 6 ، ص 257.
[10]. اعیان الشیعه، ج 1، ص 669 .

تبلیغات