فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۳۴۱ تا ۴٬۳۶۰ مورد از کل ۵٬۷۲۹ مورد.
ملاک های تمایز واجب از ممکن در تقسیم موجودات از نظر فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشهور این است که فارابی همچون ابن سینا موجودات را به دو دسته تقسیم می کند. در این تقسیم که با محوریت اصل علیت طرح شده است، به جز خدا که تنها واجب الوجود بالذات است همه موجودات دیگر، ممکن و در عین حال واجب الوجود بالغیرند. اما در بسیاری از آثار فارابی، باوجود ذکر تقسیم موجودات به واجب و ممکن، ملاک تمایز و درنتیجه مصادیق اقسام، با تقسیم سینوی تفاوت دارد. از تفسیر فارابی بر کتاب العباره ارسطو و با نظر به بحث واجب و ممکن به دلیل ابهاماتی که در متن این اثر وجود دارد دو گونه تقسیم برای موجودات قابل تشخیص است. وجه تمایز اقسام در یکی از این دو تقسیم، فعلیت محض (مقابلِ دارای قوه بودن) و در دیگری، ازلیت است. در هردو تقسیم، همه موجوداتِ مجرد، «واجب» و موجودات مادی، «ممکن» به شمار می آیند. رأی فارابی در دیگر آثاری که به نام او شناخته می شود، متفاوت است. در برخی از آ ن ها. مدخلیت عدم، ویژگی موجود ممکن و وجه تمایز آن از موجود واجب است. در این آثار، خدا خارج از تقسیم موجود به واجب و ممکن و امکان همچون تقسیم ارسطویی مختص موجودات مادی است. در دیگر آثار منسوب به فارابی، تقسیم موجودات به واجب و ممکن کاملاً منطبق با نظام و تقسیم سینوی است.
ترجمه ى آیات قرآن در سفینه
منبع:
سفینه ۱۳۸۵ شماره ۱۳
حوزه های تخصصی:
بازخوانی لوازم معرفت شناختی و هستی شناختی تفکیک معنا از مفهوم و مصداق و واقع(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در برابر نظریه وجود ذهنی، اخیراً دیدگاهی ارائه شده است که در آن دیدگاه، وجود ذهنی ماهیات در علمِ حصولیِ ما به آنها نفی می شود و برای معلوم بالذات مطلق و معلوم بالذات مقید - که در این دیدگاه به ترتیب «معنا» و «مصداق» خوانده شده اند - تحققی جدا و مستقل از تحقق علم حصولی - که در این دیدگاه «مفهوم» خوانده می شود - ادعا می شود. در این دیدگاه، از تفکیک معنا و مصداق و مفهوم و واقع از همدیگر لوازمی به دست می آید که پذیرفتن آنها سبب بروز تغییراتی اساسی در دیدگاه های معرفت شناختی و هستی شناختی خواهد شد. در این نوشتار، ما به بررسی این مسئله خواهیم پرداخت: آیا صاحبان این دیدگاه دلیلی در اثبات تمایز معلوم بالذات از علم حصولی آورده اند یا نه نشان خواهیم داد که نه تنها این دیدگاه بدون دلیل است بلکه لوازمی که در این دیدگاه برای تفکیک معنا از مفهوم و واقع و مصداق ذکر شده است با هم سازگار نیستند.
اصالت وجود، از مسئله تا مبنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقریرهای مختلفی که تاکنون از نظریه اصالت وجود ملاصدرا ارائه شده است عموماً به خاستگاه و فرآیند تاریخی شکل گیری این دیدگاه به شکل مسئله محور نظر نداشته است. این نوشتار تبیین کننده این است که سرآغاز شکل گیری مبنای اصالت وجود چه نقطه ای از تاریخ فلسفه اسلامی بوده و ملاصدرا برای رساندن آن به پختگی چه گام هایی را پیموده است. بازتقریر تاریخی این نظریه نشان می دهد که آنچه امروزه به عنوان کلیدی ترین مبنای وجودشناختی صدرالمتألهین مطرح است، در ابتدا تنها مسائلی بوده است که ابن سینا، شیخ اشراق و میرداماد، هر یک به نوعی با آن مواجه بوده اند. اما مواجهة مسئله محور ملاصدرا با این مباحث، که با پیمودن شش گام به پختگی رسیده، دیدگاه او را از جایگاه پاسخ هایی ساده به چند پرسش، به یک مبنای کلیدی در نظام فکری اش مبدل ساخته است. مبنایی که زیربنای بسیاری از نوآوریهای فلسفی او به شمار می رود. این پژوهش با هدف نشان دادن تصویر دقیق تری از دیدگاه اصالت وجود و با روش توصیفی تحلیلی انجام پذیرفته است. نوآوری این نوشتار در بهره گیری از رویکردی متفاوت در واکاوی و ارائة نظریة اصالت وجود است.
تبیین شمول گرایی دینی بر مبنای تشکیک صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئلة تعدد ادیان و پرسش های ذیل آن، ازجمله پرسش های حقانیت و نجات، حائز اهمیت دین شناسانة فراوانی هستند. در میان پاسخ های متعددی که به این مسئله داده شده است یکی از تقریر های شمول گرایانه ای که با بهره گیری از تعالیم فلسفة صدرایی و به طور خاص تمایز تشکیکی به نحو مجمل توسط برخی محققان مسلمان شکل گرفته است نوعی پاسخی است که می توان آن را شمول گرایی تشکیکی بودن حقانیت نامید. مقالة حاضر [i]با بررسی توصیفی- تحلیلی این تقریر شمول گرایی و با بهره گیری از تعالیم فلسفة صدرایی و نظریة تشکیک به پرسش گری پیرامون این تقریر پرداخته و این شمول گرایی که ادیان متعدد موجود را در سلسلة تشکیکی حقانیت قرار می دهد مورد واکاوی قرار می دهد. مطابق این تقریر تمایز بین ادیان موجود تمایز تشکیکی است و خصوصیات یک سلسلة تشکیکی ازجمله مشتمل بودن بر نوعی از ترکیب از وجدان و فقدان، شمول مراتب بالاتر بر کمالات مراتب پایین تر، حمل حقیقه و رقیقة مراتب بر یکدیگر و غیره بر آن حاکم است درنتیجه هرچه یک دین در مرتبة بالاتری از سلسله مراتب تشکیکی حقانیت باشد از عقاید حقة بیش تری برخوردار است و از نوعی شمول تشکیکی نسبت به مراتب پایین تر برخوردار است. [i]. این مقاله تا حد زیادی متکی بر طرح پژوهشی «گسترة شمول گرایی دینی و آثار و پیامدهای آن از نظر عقل و دین» است که توسط این جانب با حمایت دانشگاه آزاد اسلامی شیراز و با همکاری آقایان دکتر مرتضی حق شناس و حسین نیاکان نگاشته شده است.
بررسی نظریه «توحید وجود» (ذوق التأله) از منظر جلال الدین دوانی متقدم و متأخر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جلال الدین دوانی بنابر اکثر آثار به جای مانده از او دارای مشربی اشعری بوده است و گرایش به اصالت ماهیت در آثارش فراوان دیده می شود. وی در رسائل و کتاب های خویش با این دیدگاه به تبیین نظریه «ذوق التأله» خود پرداخته است و به وحدت وجود در حق و کثرت ماهیات منسوب به حق قائل شده است. او به نوعی سعی دارد، علاوه بر حفظ مواضع اشعری خویش، از دیدگاه عرفا در مسئله «صدور کثیر از واحد» تفسیری اشعری بیان کند. اما وی در طی یک انقلاب درونی و یک مبشره علوی از مواضع پیشین خود دست کشیده است و با نگارش رساله «الزوراء» روی به سوی اهل عرفان و معرفت می گرداند. وی در این رساله وجود را منحصر در حق می داند و صراحتاً اشاره می کند که معلول به اعتبار ذات خود معدوم و بلکه ممتنع است و فقط در نسبت با علت است که موجود خوانده می شود. با تأمل در این رساله روشن می شود که برداشت رایج از نظریه ذوق التأله مبنی بر اصالت وجود در حق و اصالت ماهیت در ممکنات، برداشتی بدون توجه به منویات دوانی متأخر (دوانی به روایت الزوراء) است. همچنین، روشن می گردد که مراد وی از نسبت و اضافه، اضافه اشراقی است و در واقع معلول عین نسبت و اضافه به علت است. وی صراحتاّ از تجلی دم زده، غیر حق را از شؤون و اطوار حق دانسته است و بیان می دارد که این وجود حق است که در ممکنات به ظهور رسیده است و در نتیجه به اندیشه عرفا و علی الخصوص محی الدین ابن عربی نزدیک می شود
نقد و بررسی ادلّه سهروردی بر اعتباریت وجود با تکیه بر مبانی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
مسئله اصالت وجود و اعتباری بودن ماهیت، پایه و اساس بسیاری از مسائل فلسفی است. این اصل، آن گونه که امروزه در حوزه های فلسفی وجود دارد، در مکتب اشراقی پرورده نشده است. با این وجود، سهروردی با توجه به قاعده فلسفی «فی عدم زیاده وجود علی الماهیه فی الخارج» در آثارش، و دلایلی که برای اثبات این قاعده، تحت عنوان دلایل اعتباریت وجود آورده، متهم به پذیرش قول اصالت ماهیت است. اما بحث اصالت وجود در آثار ملاصدرا با توجه به دلایلی که وی برای اثبات این اصل آورده و نیز، نقد ادلّه قائلان به اعتباریت وجود، به طرز روشنی بیان شده است. از آنجایی که آگاهی داشتن از این انتقادات در فهم بهتر و عمیق تر اصل اصالت وجود، مهم و مؤثر است، در این مقاله سعی بر این است که دلایل سهروردی بر اعتباریت وجود و نقدهای ملاصدرا بر آن بررسی شود.
نکته ای است
تحلیل مبانی متافیزیکی ملاصدرا در ابطال تناسخ مُلکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تناسخ یکی از نظریه های رقیب معاد است. این عقیده در طول تاریخ با اشکال و اطوار متنوع مطرح بوده است. ملاصدرا با استناد به مبانی هستی شناختی و انسان شناختی خود نخست به مفهوم سازی دربارة تناسخ پرداخته است و به مفاهیمی چون تناسخ باطل و تناسخ حق می رسد؛ تناسخ باطل همان تناسخ مُلکی و تناسخ حق، تناسخ ملکوتی است و سپس با تکیه بر نگرش وجودی اش، تناسخ مُلکی را ابطال و تناسخ ملکوتی را اثبات می کند. سؤال اصلی این جستار این است: ملاصدرا چگونه تناسخ مُلکی را ابطال کرد؟ و نتیجة بحث عبارت است از اینکه ملاصدرا بر پایة مبانی هستی شناختی مثل اصالت وجود، وحدت تشکیکی، اشتداد، تضعف و مبانی انسان شناختی همانند حدوث جسمانی نفس و بقای روحانی آن به ابطال تناسخ مُلکی می پردازد.
معناشناسی ادراکات اعتباری از دیدگاه علّامه با نگاهی انتقادی به اندیشمندان مسلمان معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه ادراکات اعتباری یکی از نظریات ابتکاری علّامه طباطبایی است که امروزه مورد نیاز فضای علمی کشور خصوصاً حوزه علوم انسانی است. این نظریه ابعاد گوناگونی دارد. معناشناسی ادراکات اعتباری یکی از ابعاد این نظریه است که مقدمه لازم جهت ورود به هر بعد دیگرِ این نظریه است. برای فهم دقیق معنای این اصطلاح بایستی ابهامات سه گانه زبانی، معنایی و مصداقی آن برطرف شود. با بررسی جایگاه اعتباریات در میان سایر ادراکات، ابهام زبانی برطرف می شود و روشن می شود که اعتباریات، معقول ثانی فلسفی نیستند. رفع ابهام معنایی از طریق تعریف صورت می پذیرد و روشن می شود که اعتباریات، دادن حدّ چیزی به چیز دیگر یا اطلاق یک مفهوم بر مصداقی غیر از مصداق خود است، به منظور ترتیب آثاری که ارتباط با عوامل احساسی خود دارند. اعتباریات فقط از سنخ گزاره های إنشائی هستند. ملاک تشخیص مصادیق آن نیز این است که بتوان در آن نسبت بایدِ إنشائی فرض نمود. در نهایت روشن می شود که این ادراکات از سنخ مشهورات صرفه هستند، نه یقینیات. علامه طباطبایی در تمامی موارد فوق با بسیاری از اندیشمندان معاصر اختلاف نظر دارد.
سیرى در اندیشه هاى کلامى
حوزه های تخصصی:
تأویل سهروردی از حقیقت حب در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن علوم قرآنی کلیات مفهوم شناسی
هدف از این نوشتار، اثبات وجود شواهد قرآنی بر آرای سهروردی، در باب «حب» و «عشق» است. بدین منظور پس از تبیین حقیقت حب از منظر سهروردی و با اشاره به آیات قرآنی مربوط به حب و عشق می کوشیم این دیدگاه را با آیات قرآن تطبیق دهیم و نیز تأویل و تفسیر آیات مذکور را بیان کنیم. سهروردی خود قائل به نوعی تأویل است که در آن فهم معنای حقیقی متن، بستگی به سطح فهم و ادراک خواننده دارد. در این نوشتار دیدگاه سهروردی بر اساس جایگاه وجودشناسی، معرفت شناسی و جهان شناسی حب بررسی شده است. از لحاظ وجودشناسی و طبق نظر سهروردی، حب حقیقتی مستقل است و منشأ ازلی دارد که مجانست در آن شرط نیست. در معرفت شناسی اشراقی، معرفت، پایه و اساس محبت دانسته شده و در جهان شناسی او، نظام جهان و نیز سعادت و شقاوت نفس بر اساس محبت تفسیر می شود. رسیدن به کمال انسانیت صرفاً به واسطه عشق امکان پذیر خواهد بود.
تقدم فرآیندهای شناختی بر زبان، در فلسفه زبان ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در قلمرو بحث «زبان و شناخت» ملاصدرا در خصوص چگونگی کسب علم و حصول شناخت، قائل به یک فرآیند و جریان است، که نفس انسانی در این فرآیند فاعلِ فعال و خلاق است. زبان یا کلام، اظهار و اعلانِ باطن متکلم است. قیام کلام به متکلم قیام صدوری است و نه قیام حلولی. فرآیند معرفتی زبان، در یک قوس نزولی، توسط نفس ناطقه انجام می شود. در جهت گسترش نظریه زبانی ملاصدرا، از تحلیل تقریر او نسبت به فرآیند زبان غیر دینی انسان به دست می آید: اگر چه او قائل است به این که شناخت پیش از زبان اتفاق می افتد، اما معنای آن چنین نیست که این شناخت چارچوب و ساختاری معین و ثابت باشد که به متکلم از پیش تزریق و القاء شود، یا این که زبان فرآیندی درونی با قطع نظر از جهان خارج و اجتماع بشری باشد. افزون بر این، تفسیر صدرالمتألهین از ادراک عقلی به گونه ای نیست که عقل به عنوان پدیده ای متعالی حاکم بر زبان تلقی شود، و این که انسان را منفعل تصور نماید.