تقریرهای مختلفی که تاکنون از نظریه اصالت وجود ملاصدرا ارائه شده است عموماً به خاستگاه و فرآیند تاریخی شکل گیری این دیدگاه به شکل مسئله محور نظر نداشته است. این نوشتار تبیین کننده این است که سرآغاز شکل گیری مبنای اصالت وجود چه نقطه ای از تاریخ فلسفه اسلامی بوده و ملاصدرا برای رساندن آن به پختگی چه گام هایی را پیموده است. بازتقریر تاریخی این نظریه نشان می دهد که آنچه امروزه به عنوان کلیدی ترین مبنای وجودشناختی صدرالمتألهین مطرح است، در ابتدا تنها مسائلی بوده است که ابن سینا، شیخ اشراق و میرداماد، هر یک به نوعی با آن مواجه بوده اند. اما مواجهة مسئله محور ملاصدرا با این مباحث، که با پیمودن شش گام به پختگی رسیده، دیدگاه او را از جایگاه پاسخ هایی ساده به چند پرسش، به یک مبنای کلیدی در نظام فکری اش مبدل ساخته است. مبنایی که زیربنای بسیاری از نوآوریهای فلسفی او به شمار می رود. این پژوهش با هدف نشان دادن تصویر دقیق تری از دیدگاه اصالت وجود و با روش توصیفی تحلیلی انجام پذیرفته است. نوآوری این نوشتار در بهره گیری از رویکردی متفاوت در واکاوی و ارائة نظریة اصالت وجود است.