فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۸۱ تا ۳٬۱۰۰ مورد از کل ۵٬۷۲۹ مورد.
تحلیل دیدگاه ملاصدرا دربارة سعادت در پرتو حرکت جوهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صدرالمتألهین همّت گمارد تا با حفظ اصول مکتب خویش، مسئلة سعادت را ـ که در طول تاریخ همواره از موضوعات بحث برانگیز بوده است، تشریح نماید. پرسش این است که بر مبنای حرکت جوهری ـ که از مهمترین اصول مکتب ملاصدراست ـ به چه نحو می توان الگوی سعادت انسان را از دیدگاه صدرالمتألهین استخراج و بازتعریف نمود که مبتلا به عدم انسجام درونی نباشد. سعادت، به عنوان نهایت کمال انسانی از جنس عقلی می باشد. ملاصدرا حقیقت سعادت را حرکت و تکامل در مسیر توسعة عقل نظری می داند و در عین ذومراتب دانستن جنبة عملی، آن رااز باب کمک به جنبه نظری، بسیار مؤثر در رشد انسانی لحاظ می نماید؛ به گونهای که به نوعی تناظر بین مراتب مختلف عقل نظری و عملی باور دارد. در این مقاله، مدلی مفهومی از الگوی ملاصدرا در باب سعادت ارائه شده که در آن، تناظر مراتب عقل نظری و عقل عملی نیز لحاظ شده است.
حضور و تأثیر حرکت جوهری، در بحث پیرامون مبانی و ماهیت سعادت به وضوح قابل فهم است؛ چنانکه نگاه تشکیکی به امور، در بحث موانع سعادت نیز قابل ملاحظه است. شایان ذکر است که تبیین سعادت بر مبنای حرکت جوهری، لوزامی در پی دارد که ما را در فهم نکات مهم انسان شناسی صدرایی یاری می نماید.
ترجمه تحلیلی از الهیات شفاء
حوزه های تخصصی:
چشم اندازی به آراء فیلسوفان پیرامون طبیعت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی تناسب میان آرا مفوضه و پیروان شیعی ابن عربی درباب خلقت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفوضه از گروه های غالی شیعی بودند که اگرچه اعتراف به مخلوق و حادث بودن پیامبر اکرم(ص) و امامان(ع) داشتند، اما معتقد بودند که خداوند آنان را در آغاز آفرینش آفرید؛ سپس کار خلق و رزق و تدبیر جهان را به آنان تفویض نمود. ازسوی دیگر حکمای شیعی پیرو ابن عربی با طرح نظریه «حقیقت محمدیه» چنین عنوان می کردند که خداوند برای جلوه گر ساختن خود و برای آنکه خود را در هستی متجلی سازد، ابتدا موجودی را آفرید و سپس از وجود او عالم را به وجود آورد. آنان از این موجود نخستین با تعبیر «حقیقت محمدیه» نام می بردند که معادل عقل اول در نظام فکری مشائیان بود.
این دو نظریه اگرچه شباهت هایی در ابتدای امر دارند، اما تفاوت ماهوی آنها بسیار بیش از تشابه ظاهری آنهاست؛ در این تحقیق به این تفاوت ها و شباهت ها اشاره خواهیم کرد.
نقد و بررسی رابطة نفس و بدن از دیدگاه دکارت با بهره گیری از نظام حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی انسان شناسی فلسفی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
وجود نفس و سیر و غایت استکمال آن با تأکید بر آثار رمزی سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نفس در نگاه سهروردی نوری از انوار اسفهبدیه است که در شرق هستی ریشه داشته، لیکن به بدن مادی تعلق گرفته و به تدبیر و تصرف در او مشغول شده است، از عالم قدسی به ظلمت کده ناسوت هبوط کرده و در آن اسیر گشته است. پس از معرفت خویشتن، جایگاه حقیقی خویش را می یابد و در پی رسیدن به آن به جستجو می پردازد. راه بازگشت به سرای حقیقی، موانع پیش رو و مراحلی را که نفس می بایست طی نماید با راهنمایی پیرِ راه، موضوع غالب رساله های رمزی شیخ اشراق است که به زبان رمزی نگاشته شده است. وی کسب معرفت نسبت به خویشتن خویش، قوای نفسانی و جهان ظلمت را به عنوان مقدمة حرکت لازم و ضروری شمرده و راه رهایی از بند قوا و بندهای جسمانی را کسب معرفت کسبی و بحثی همراه با ترک تعلقات دنیوی می داند. در سیر استکمالی، نفس قابلیت آن را داراست که نه تنها از خود و مقام حقیقی خویش فراتر رفته، بلکه خود عقلی از عقول مفارق شود که صفیر او خفتگان را بیدار کرده و نفوس و ماده از او منفعل گردند. نظریة نفس در سهروردی با رویکرد هستی شناسانه نوری او در پیوند است. بدون فهم دقیق آرای نظام نوری او نمی توان به درستی مسألة نفس و سیر کمالی آن و نیز چگونگی کسب معرفت را دریافت.
بررسی و نقد دیدگاه شیخ اشراق و ملاصدرا دربارة جایگاه مثل در نظام هستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
مثل افلاطونی از دو منظر هستی و شناخت آن مجادلات پردامن های را بین موافقان و
مخالفان آن بر انگیخته است، سه فیلسوف بزرگ جهان اسلام، ابن سینا، شیخ اشراق و
ملاصدرا نه تنها در مسأله مثل یکسان نمی اندیشند، بلکه دیدگاه شیخ اشراق و ملاصدرا
در تقابل جدی با نظر ابن سینا است، ملاصدرا که مدعی است تاکنون کسی را ندیدم که
همانند به این امر پرداخته باشد و این فضل و تأیید الهی بر من است کوشیده است با طرح
دلایل سه گانه، کاستیهای دلایل اشراقی را جبران نماید . پژوهش پیش رو همراه با
گزارش، نقد وبررسی دلایل شیخ اشراق و ملاصدرا دربارة مثل افلاطونی درپی بیان این
ادعا است که دلایل اشراقی و صدرایی هردو ناتوان از پاسخی روشن برای این پرسش
است که جایگاه مثل، نقش و کارکرد آن در نظام هستی چیست؟
زمینه های بحث فلسفی در آیین هندو
منبع:
هفت آسمان ۱۳۷۸ شماره ۲
حوزه های تخصصی:
رؤیت حق تعالی از منظر علّامه طباطبائی؛ با تکیه بر تفسیر المیزان
حوزه های تخصصی:
مسله رؤیت پذیری خداوند سابقه ای طولانی در میان ملل و نحل دارد. در جهان اسلام، اقوال متعددی از سوی اندیشمندان در این زمینه ابراز شده است، عده ای بر رؤیت بصری حکم نمودند. عده ای دیگر، حکم بر عدم رؤیت بصری خداوند داده و درصدد توجیه آیات و روایات دال بر رؤیت برآمدند. عده ای نیز سعی در حفظ ظاهر این گونه آیات و روایات برآمده، و از عدم انحصار رؤیت در رؤیت بصری سخن به میان آوردند. عده ای هم، دست از ظاهر قرآن برداشته و به تأویل و توجیه آیات و روایات پرداخته اند. علّامه طباطبائی، مطابقات با روایات، رؤیت قلبی خداوند را می پذیرد، اما ازآنجاکه خداوند از جسمیّت و لوازم آن منزّه است، رؤیت بصری خداوند را مردود می داند. از نظر ایشان رؤیت قلبی خداوند، به معنای علم حضوری به حضرتش می باشد، نه به معنای علم حصولی.
مقایسه «وجود و ماهیت» در فلسفه توماس آکوئینی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشه های توماس آکوئینی و ملاصدرا با اتکا بر اعتقادات مذهبی و دینی بر شالود ة کلمة «وجود» بنا شده است. توماس در میان فلاسفة مسیحی قرون وسطی تفوق فعل وجود را بر ذات کاملاً درک کرد. درواقع آن چه برای توماس در مرتبة اول اهمیت قرار دارد، اولویت هستی و وجود است و ملاصدرا نیز در فلسفة اسلامی با قراردادن وجود (و نه موجود) به عنوان موضوع مابعدالطبیعه، انقلاب بنیادینی در تفکر اسلامی به وجود آورد. هرچند توماس و ملاصدرا، در اعتقاد به وجود اعلی و صفات او با یک دیگر اختلاف نظری ندارند، هنگام بیان و وصف و در خصوص تشریح ساختار وجود، مغایرت هایی میان آنان بروز می کند. در این مقاله کوشیده ایم به مقایسة آرا و اندیشه های این دو فیلسوف در خصوص مباحث هستی و ذات یا وجود و ماهیت بپردازیم.