همز مان با آغاز انتشار روزنامه ها و مجله های فارسی، سرپرستان و سردبیران این نشریات برای افزایش مخاطبان خود به جلب خوانندگان نوجوان پرداختند و کوشیدند به بخشی از نیازهای آنان پاسخ گویند، زیرا در میان این گروه سنی از یک سو میزان سوادآموزی رو به گسترش بود و از سوی دیگر شوق بیشتری به دانستن و آگاه شدن وجود داشت. از این رو نشریاتی مانند تربیت، ادب، شکوفه و زبان زنان با آوردن مقاله های گوناگون درباره ی آموزشگاه های نو و دانستنی های عمومی و علمی دانش آموزان را به خواندن روزنامه تشویق می کردند. در پایان این دوره، با گسترش مطبوعات و توجه روزافزون روزنامه نگاران به نسل نوجوان، در فاصله بین سال های ۱۲۹۶-۱۲۹۹ ش، چهار مجله ی ویژه نوجوانان و چند نشریه ی ویژه کودکان منتشر شد که موضوع آن ها، بازتاب روشن نوخواهی و علم گرایی در میان نسل کودک و نوجوان آن دوره است. بیشتر مطالب این نشریات در زمینه های علمی و دانش همگانی نوشته شده اند. بخشی از ستون های این نشریات به مقاله های بهداشتی اختصاص داده شده است. «ادبیات» در این میان جای اندکی داشت. از میان این چهار نشریه، تنها مجله «الادب» رویکرد جدی به ادبیات داشته است. سه نشریه ی دیگر تنها چند شعر از شاعران گذشته ی ایران و یا مقاله های کوتاه ادبی به سبک کهن، چاپ کردند. نسبت به شناساندن ادبیات نو آن دوره و گسترش آن در میان نسل کودک و نوجوان بی توجه بودند. هدف اصلی از بررسی این چهار نشریه، یافتن نخستین نشانه های ادبیات روزنامه ای در میان نشریات گروه سنی کودک و نوجوان است. از این رو در هر نشریه به میزان مطالب ادبی، موضوع ها و گونه های آن و شکل طرح ادبیات برای مخاطبان، توجه شده است.
پژوهش حاضر به بررسی رابطه استفاده از شبکه های اجتماعی با هوش شناختی، هوش هیجانی، خلاقیت و ویژگی های شخصیتی در کاربران می پردازد. روش تحقیق به کار برده شده در این پژوهش توصیفی، همبستگی بوده و با استفاده از ضرایب همبستگی محاسبه شده، اقدام به تدوین مدل ساختاری گردید. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل کلیه دانش آموزان دختر متوسطه دوره دوم شهر تهران در سال تحصیلی 96-1395 و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران معادل با 400 نفر انتخاب شد. اطلاعات لازم به وسیله پنج پرسشنامه هوش ریون، هوش هیجانی بار- آن، خلاقیت تورنس، ویژگی های شخصیتی پنج عاملی نئو[1] و پرسشنامه محقق ساخته شبکه هایاجتماعی جمع آوری شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات آزمون نیز در دوطبقه توصیفی و استنباطی صورت گرفت که عمده ترین نتایج آن بدین قراراست: بر اساس نتایج مشخص شد که اثر مستقیم هوش بر استفاده از شبکه های اجتماعی معنادار نمی باشد، اما اثر هوش بر شبکه های اجتماعی با مداخله هوش هیجانی به صورت معکوس معنادار است. هم چنین نتایج پژوهش حاکی از آن بود که اثر مستقیم هوش هیجانی توانسته است استفاده از شبکه اجتماعی را پیش بینی کند. فرضیه پژوهشی مبنی بر این که خلاقیت، استفاده از شبکه های اجتماعی را پیش بینی می کند، تأیید نشد. اثر ویژگی های شخصیتی بر شبکه های اجتماعی با مداخله هوش هیجانی به صورت معکوس معنادار است و هوش هیجانی در مقایسه با سایر متغیرهای شناختی نقش بیشتری در پیش بینی استفاده از شبکه های اجتماعی دارد.
ما دراین بخش به بررسی مضمونهای اجتماعی استفاده از رسانهها خواهیم پرداخت.
همچنین پی خواهیم برد که تاثیرات رسانهها کدامند و چگونه موردبررسی قرار میگیرند. سپس بهطور مختصر به نظریههای انتقادی رسانههای گروهی خواهیم پرداخت که موضوع اصلی آن بر مضمونهای گسترده فرهنگی رسانهها استوار است.
در انتها نیز مروری بر پژوهش در رسانهها و تبلیغات خواهیم داشت.
همان طور که از شواهد برمیآید،«حمله به رسانهها» به شکل ورزشی پرطرفدار درآمدهاست.
نخست، منتقدان به شواهد تازهای از تاثیرات منفی رسانهها دست مییابند و سپس کارشناسان رسانهها در پی تکذیب این ادعاها برمیآیند. میزگردها و مقالههای سردبیری نیز تا مدتی جنجال به راه میاندازند.جلسه های متعدد دادرسی برگزار میشوند و درخواستهایی مبنی بر انجام اقدامات لازم مطرح میشود. درپی این رخدادها، رسانهها خود را در پناه حمایتهای اصلاحیه رسانهها درباره حق آزادی بیان قرار میدهند و متعهد میشوند که از این پس فعالیتهای خود را کنترل کنند. درنتیجه بحثها و جنجالها نیز بهطور موقت فروکش میکنند(جنسن و گراهام، 1993).