فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۰۱ تا ۳٬۳۰۵ مورد از کل ۳٬۳۰۵ مورد.
۳۳۰۱.

کارکرد زیبایی شناسی پیکرنگاری زنان رقصنده و نوازنده در نقاشی دوره اول قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: پیکرنگاری درباری زیبایی شناسی نقاشی زنان هنر قاجار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲ تعداد دانلود : ۱۷
هدف: نقاشی های پیکرنگاری درباری در دوره اول قاجار بیشتر با چهره شاه و درباریان شناخته می شود ولی بخشی از نقاشی این دوران تصاویر نقاشی شده از زنان درحال رقص و نوازندگی می باشند. این تصاویر نیز از قوانین پیکرنگاری درباری پیروی می کند ولی بخش پیکرنگاری از زنان به صورت مستقل هیچ گاه هدف پژوهش نبوده است. این نوع نقاشی ها برخلاف پیکرنگاری درباری جنبه سیاسی و تبلیغاتی نداشته و با معیارها و قوانین پیکرنگاری درباری برای  تزیین کاخ ها به کار می رفته است و بدون امضای هنرمندان نقاشی می شده است. هدف از این پژوهش مطالعه تحلیلی نقاشی پیکرنگاری درباری از زنان در دوره اول قاجار و معیارهای زیبایی شناسی آن می باشد. سوال دراین پژوهش به این شرح است که چه معیارهای زیبایی شناسی برای پیکرنگاری از زنان در دوره اول قاجار وجود دارد؟ چه شباهت ها و تفاوت هایی با نقاشی رسمی پیکرنگاری درباری دراین دوران  وجود دارد؟روش شناسی: روش تحقیق در این پژوهش به صورت توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و بررسی نمونه های نقاشی پیکرنگاری زنان  و نمونه های موزه ای انجام شده است، شیوه تحلیل آثار براساس بررسی اصول و قواعد تجسمی به کار رفته در ویژگی های ظاهری نقاشی های زنان در دوره اول قاجار است.یافته ها: نتایج این پژوهش نشان می دهد که نقاشی پیکرنگاری از زنان در دوره قاجار بخش مهمی از نقاشی پیکرنگاری درباری رسمی دراین دوران بوده است، نقاشی ها جنبه تزیینی و آرمان گرایانه داشته و دارای نقوش و تزیینات متنوع تری هستند. در قوانین زیبایی شناسی، آرمان گرایی، استفاده از تزیینات و نقوش، اغراق درچهره پردازی دارای اشتراکاتی با پیکرنگاری رسمی از شاه و درباریان است. در این نقاشی ها زنان مطابق با الگوهای تعریف شده در ادبیات ایران جوان، زیبا، درحال رقص، نواختن ساز و حرکات آکروبات بازی نشان می دهد
۳۳۰۲.

بازنمایی هویت در شخصیت پردازی داستان گرگ گلشیری و دریای پهناور سارگاسو جین رایس(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: پسااستعمار جین رایس سوژه و ابژه هوشنگ گلشیری هویت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۲۵
هدف: یکی از حوزه های جدید مطالعاتی در زمینه ی فرهنگ کشورهای در حال توسعه، مطالعات پسااستعماری است که بر رابطه فرهنگ و عناصر آن می پردازد. یکی از عناصر مهم در این حوزه مسئله هویت است، از یک سو استعمارگر با این ایده که مستعمره فاقد یک هویت مستقل است، بنا دارد هویتی جدید برای مستعمره بسازد، مستعمره هم از سوی دیگر به دنبال هویت خویش است تا بتواند از زیر سلطه استعمار به درآید. آثار ادبی به مثابه یکی از ابزارهای مهم فرهنگی در بیان و نحوه مواجهه با این مسائل نقش مهمی ایفا می کنند. این مساله مهم، در فرهنگ های مختلف به طور مشابه مطرح است و همه ی انسان ها در دوره های مختلف به دنبال هویت خود بوده اند و در شرایط مختلف در تلاش برای حفظ آن هستند. این پژوهش با هدف شناخت بیشتر و عمیق تر مساله هویت در آثار ادبی در پی بررسی تلاش انسان ها برای حفظ هویت و چگونگی بازنمایی آن در آثار ادبی دو فرهنگ مختلف است. روش شناسی: پژوهش حاضر با خوانشی پسااستعماری از داستان «گرگ» اثر هوشنگ گلشیری و «دریای پهناور سارگاسو» اثر جین رایس به تلاش شخصیت های اصلی داستان برای حفظ هویت شان می پردازد. اختر و آنتوانت دو شخصیت اصلی این داستان ها ، با وجود تفاوت هایی که با هم دارند، اما هر دو از هویتشان دفاع کرده اند. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و رویکردی تطبیقی به تلاش این دو شخصیت می پردازد و در پی پاسخ به این پرسش ها است که وجوه شباهت و تفاوت شخصیت های این داستان ها در مواجهه با عوامل استعماری و مساله ی هویت کدامند؟ بازنمایی هویت در شخصیت پردازی دو داستان گرگ و دریای پهناور سارگاسو چگونه بوده است؟ کدامیک از این دو داستان در بازنمایی هویت از طریق شخصیت پردازی موفق تر بوده اند؟ یافته ها: پژوهش به این نتیجه می رسد که هرچند شخصیت ها با عواملی مواجه می شوند که قصد گرفتن فاعلیت انسانی (سوژه) آنها را دارند اما با تلاش خود سعی در صیانت از آن دارند. به سخن دیگر هرچند عوامل مختلف استعمارگر می خواهند سوژه ها را به اُبژه تبدیل کنند اما آنان با آگاهی، تسلیم نشده و همچنان کوشش می کنند تا سوژه ( فاعل شناسا) باقی بمانند و هویت خود را حفظ کنند.
۳۳۰۳.

پژوهشی در مردم نگاری غذا و تغذیه از گیاهان خودرو (مطالعه موردی: روستای سفید چشمه، استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دانش بومی گیاهان خوراکی مصاحبه آزاد مشاهده مشارکتی تنوع فرهنگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۱۴
هدف- نظام های دانش بومی بشر در زمینه های مختلفی که همگی زاییده تلاش برای معیشت پایدار در محیط زیست اوست، جلوه گر می شود. ثبت و جمع آوری این دانش اغلب به عهده مردم نگاران است. یکی از زمینه های مهم در پژوهش های مردم نگارانه ثبت دانش بومیان در زمینه طبخ غذا با استفاده از گیاهان مختلف در محل زیست آنهاست. لذا با توجه به اینکه جلوه های کارامد متعدد در خصوص تهیه خوراک های بومی از گیاهان خودرو و کمرنگ شدن دانش بومی مرتبط با آنها در شتاب تمدن اخیر، لزوم مستند نمودن این دانش ارزشمند از سوی محققان گیاه شناسی قومی بسیار ضروری می نماید. بدین منظور در این تحقیق به مطالعه گیاهان خوراکی و نحوه طبخ انواع غذا با استفاده از آنها در روستای سفید چشمه استان گلستان پرداخته شد. روش_ این مطالعه از نوع مطالعات قوم نگارانه است و شیوه انتخاب مشارکت کنندگان یا نمونه ها، نمونه گیری هدفمند بوده که تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافته است. داده های این تحقیق حاصل مصاحبه های باز و نیمه ساختاریافته بوده و همچنین سعی شد در جمع آوری اطلاعات از مشاهده مشارکتی نیز بهره گرفته شود. در ارتباط با مشاهده مشارکتی لازم به ذکر است که محققین از جمع آوری گیاه تا آماده سازی و طبخ به نوعی حضور و مشارکت داشتند. نتایج- نتایج نشان داد که جوامع محلی از اندام ها و فرآورده های مختلف گیاهان انواع استفاده تغذیه ای و دارویی را دارند که گاه هدف فقط تهیه خوراک است و در مواقعی از خوراک به عنوان دارو استفاده می کنند. در این تحقیق 19 خوراک محلی که بومیان از گیاهان تهیه می کردند، شناسایی و مورد بررسی قرار گرفت. از این بین 11 خوراک صرفا کاربرد تغذیه ای داشته و 8  خوراک کاربرد همزمان دارویی و تغذیه ای داشتند. علاوه بر آن مشخص شد که بومیان برای مناسبت ها و یا فصول خاص غذاهای مخصوصی طبخ می کنند. غذاها حتی الامکان ساده و با پخت سریع برای اعضای خانواده است که بتواند نیاز بدنی ایشان را تامین نماید. با توجه به اینکه غذا و طریقه های طبخ آن در بین جوامع محلی در زمره مهمترین میراث فرهنگی ناملموس و در خطر انقراض جوامع انسانی است. این گونه مطالعات می تواند سهمی اساس ی در حف ظ تن وع فرهنگ ی-زیس تی داش ته باشد.
۳۳۰۴.

بازنمایی هویت های جنسیتی در کتب درسی دوره متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بازنمایی هویت جنسیتی زنانگی مردانگی گفتمان مدرسه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۱۹
هدف: در این مقاله تلاش شده تا به بازنمایی هویت جنسیتی در کتب درسی دوره متوسطه دوم پرداخته شود. ایده اصلی این مقاله این است که الگوهای جنسیتی در جامعه به واسطه ابزارهای گفتمانی مسلط بازتولید شده و سعی در طبیعی سازی برخی نقش های جنسیتی موجود و یا استمرار آنان در جامعه را دارند. یکی از مهمترین این ابزارها کتاب های درسی است که تلاش دارد در دوران حساس اجتماعی شدن و فرهنگی شدن الگوهای مسلط و مرحج جنسیتی را برای شکل دهی به هویت جنسیتی نوجوانان درونی سازی کند و این کار را از طریق برجسته سازی نقش های مرجع و مطلوب در کتاب های درسی انجام می دهد. روش شناسی: برای پاسخ به سوال پژوهش و ارزیابی مساله، از روش تحلیل محتوای کیفی برای تحلیل متون درسی دوره متوسطه دوم استفاده شد. واحد تحلیل در این پژوهش شخصیت های زن و مرد در غالب تصاویر و نوشتار بوده است. جامعه نمونه پژوهش شامل کتاب های درسی متوسطه دوم (در سه پایه اول، دوم و سوم) بود. در این پژوهش از نمونه گیری هدفمند استفاده شد و تمام محتواهایی که به نوعی به مسائل مرتبط با جنسیت پرداخته اند، مورد تحلیل قرار گرفته است.  یافته ها: نتایج این پژوهش ها تائید مفروض اصلی این پژوهش بوده و نشان می دهد که الگوهای هویتی سنتی در بازنمایی های هویتی زنانه در کتب درسی در ابعاد مختلف آن وجود داشته به گونه ای که بازتولید کننده هویت های سنتی برای زنان به عنوان الگوهایی از زن نمونه و موفق بوده است. همچنین داده های ما نشان می دهد که این متون سعی در طبیعی سازی این الگوهای هویتی داشته است و تلاش کرده است تا با مطلوب نشان دادن برخی از نقش های سنتی زن درون خانواده، فعالیت های نقشی و اجتماعی زنان را به عنوان امری فرعی در هویت آنان نشان دهد. به نظر می رسد در این راستا کتاب های درسی به میزان زیادی تغییرات اجتماعی درون جامعه را نادیده گرفته و یا آن را به عنوان آسیب اجتماعی معرفی می کند. بر همین مبنا هویت مطلوب زنانه از نظر گفتمان اصلی، شامل زنان خانه داری می شود که تلاش دارند تا نقش های خانه داری را به شکل مطلوبی انجام دهند. از این رو زن موفق کسی خواهد بود که بتواند به بهترین وجهی در جهت رضایت همسر و فرزندان خود حرکت کرده باشد. بنابراین عمدتا مواردی نظیر احساس مادرانگی، برخورداری از عواطف و احساسات، کانون مهرورزی و مواردی از این دست جزو مولفه های دختران دانش آموز در تفسیر هویت جنسیتی آنان بوده است که به مثابه نقطه قوت زنان در ایفای این نقش مورد تاکید قرار گرفته است. همچنین زمانی که زنان در کارهای خانه و تربیت فرزند نقش دارند و نقش مادر و خانه دار را ایفا می کنند، با نوعی مطلوبیت حسی و عاطفی همراه می شود.همچنین داده های به دست آمده نشان می دهد که در مقایسه با مردان، زنان به میزان بسیار کمتری در مشاغل بیرون و نقش های اجتماعی بازنمایی می شوند و به نظر می رسد، نظام آموزشی کنونی، با پنهان کردن و یا بازنمایی کمتر مشاغل زنان، سعی در افزایش تاکید بر نقش زنان در خانه دارد
۳۳۰۵.

بازاندیشی هویت فرهنگی مهاجران لَک؛ تأملی در آداب و رسومِ سوگ و سور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آداب و رسوم بازاندیشی سوگ و سور مهاجران لَک هویت فرهنگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۱۶
هدف:  آداب و رسوم نقش برجسته ای در هویت قومی ایفا می نماید؛ چون هویت قومی در بافت و زمینه ی زندگی روزمره برساخت، آشکار و تجربه می شود. الگوهای مهاجرت و جابجایی اجتماعی و فرهنگی همراه با آن، گروه های اقلیت قومی را به سمت پیدا کردن شیوه هایی برای بازجایابی فرهنگی در مکان های جدید سوق می دهد. پرداختن به وضعیت هویت فرهنگی مهاجران با تأکید بر مؤلفه ی آداب و رسوم، می تواند به فهم مکانیسم های تغییر در هویت، وضعیت فرهنگ پذیری و هویت یابی، بازاندیشی و بازسازی هویت کمک نماید. در این راستا هدف پژوهش حاضر، مطالعه وضعیت هویت فرهنگی مهاجران لَکِ ساکن محله ی نامجو تهران با تأکید بر مؤلفه ی آداب و رسومِ سوگ و سور است.روش شناسی: نوشتار حاضر با روش کیفی انجام شده است. جامعه مورد مطالعه شامل زنان و مردان قوم لک است که در محله ی نامجو تهران سکونت دارند. فرایند گردآوری اطلاعات با بهره گیری از فنون مصاحبه های نیمه ساخت یافته و عمیق تا مرحله اشباع ادامه یافت و در نهایت به 17 نفر رسید که با استفاده از روش گلوله برفی انتخاب شدند. برای تحلیل مصاحبه ها از روش تحلیل مضمون استفاده شد.یافته ها: یافته های پژوهش که حاصل از استخراج مصاحبه هاست، شامل 24 مفهوم و 6 مقوله اصلیِ «تأکید بر اجرای رسوم در زادگاه»، «محدودیت شرایط محیط جدید»، «تسهیل مشارکت»، «اجبار سنت»، «تقویت همبستگی» و «جمع گرایی» است. از دید مشارکت کنندگان، فرهنگ زادگاه قومی آنان با فرهنگ جامعه میزبان متفاوت است. با توجه به سنتی بودن، یکسانی و همانندی فرهنگی-قومی زادگاه، چالش هویتی و یا فرهنگ پذیری برای آنان پیش از مهاجرت چندان مطرح نبوده است و صرفاً تفاوت های اندکی بین نسل والدین و نسل فرزندان در زمینه انتخاب عناصر هویتی وجود داشته است. درواقع، با مهاجرت و تغییر مکان ابهامات ، تردید ها، پرسش ها و انتخاب هایی در مسیر هویت یابی و تعلق به فرهنگ موروثی و یا فرهنگ جامعه میزبان برای آنان پیش آمده است. آنان به عنوان کنشگران اجتماعی در موقعیت های متعددی ناچار به بازاندیشی و بازتعریف مؤلفه ها و منابع سنتی هویت ساز خویش اند.نتیجه گیری: می توان گفت رسوم و آیین های محلی سوگ و سور به عنوان یک منبع فرهنگی می تواند هویت یابی و جای گیری مجدد مهاجرین لَک به عنوان گروه اقلیت مهاجر در محیط جدید نقش مهمی ایفا کند و مانند پلی به شکلی نمادین مهاجرین را به هم  و به زادگاه مرتبط سازد. علاوه بر این، بازاندیشی، تعهد و پایبندی به مؤلفه های هویت فرهنگی در بین مهاجرین یکسان نیست و نمی توان نوعی ترکیب برابر را در میان افراد یک نسل یا بین دو نسل مشاهده کرد. هویت محلی-فرامحلی در میان نسل دوم غالب است تا در میان نسل اول. با اینکه در موارد متعددی ممکن است هویت فرهنگی محلی نسل دوم کم رنگ شود و چندان علاقه مند و پایبند به بعضی رسوم و سنن محلی نباشند و آگاهی چندانی از هویت لکی نداشته باشند؛ با وجود این، احساس لَک بودن را دارند و در مجموع، هویت لَکی مفهومی است که به آن تعلق و دلبستگی عاطفی دارند

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان