فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۲۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
" آنتونی گیدنز یکی از نظریهپردازان اجتماعی معاصر، تلاش نظری گستردهای را در سه دهه اخیر صورت داده است. در مرکز بحثهای نظری این اندیشمند انگلیسی که اینک ریاست مدرسه سیاسی- اقتصادی لندن را عهدهدار است، نظریه ساختاریشدن قرار دارد که شرح و بسط کامل آن نخستین بار در کتاب تاسیس جامعه (1984)آمد. نظریه ساختاریشدن با هدف پایان دادن به سلطه نظریههای هرمنوتیکی از یک سو و ساختارگرایی و کارکردگرایی از سوی دیگر، به طرز پیچیدهای به تلفیق عناصری از این رهیافتها و رهیافتهای پیشین دیگر، میپردازد. هدف گیدنز از بهکارگیری اصطلاح ساختاریشدن که از زبان فرانسه گرفته شده است، تاکید بر جریان فعال زندگی اجتماعی و پرهیز از مفهوم ساختار به معنای امری بیرونی و صرفاً الزامآور است که مد نظر ساختارگرایان بود. در این مقاله ابتدا به بررسی نظریه ساختاریشدن و آن گاه به مبانی روششناختی این نظریه میپردازیم.
درآمدی بر تحلیل گفتمان میشل فوکو؛ روش های تحقیق کیفی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به یکی از روش های تحقیق کیفی پرداخته است که از آن به «روش تحلیل گفتمان» تعبیر می شود. در این باب که گفتمان چیست و ابعاد مختلف آن کدام است، هیچ اجماع روشنی نیست و اینکه نحوة عملکرد و تحلیل آن گفتمان ها چگونه است، طبق تعاریف و بیان ویژگی ها و زوایای مختلف گفتمان در اندیشة دانشمندان، به تناسب چگونگی تحلیل نیز متفاوت می شود. تعریف ساده گفتمان عبارت است از: شیوه ای خاص برای سخن گفتن دربارة جهان و فهم آن . این نوشتار به تحلیل گفتمان در اندیشة میشل فوکو پرداخته است. نظریة فوکو در این باب دارای تحولات و تطوراتی بوده است که به تبارشناسی فوکو معروف شده است.
در این مقاله به اختصار به اندیشه های فوکو در این باب و روشن ساختن عناصر سازندة نظریه تحلیل گفتمان وی می پردازد. همچنین برای نشان دادن کاربرد عملیاتی این روش تحقیق، نمونه ای از تحقیق که از این روش بهره جسته است، بیان خواهد شد.
ژان فرانسوا لیوتار و پیدایش علوم اجتماعی پست مدرن، خاستگاه نظری و مبانی پارادایمیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از چالش برانگیزترین رویکرد های معاصر در خلال یک دهه اخیر، رویکرد پست مدرنیسم بوده است. برخی متفکرین بر این باورند که این رویکرد را می توان بعد از پارادایم های اثباتی، تفسیری و انتقادی، به عنوان پارادایم چهارم علوم اجتماعی تعریف کرد. ظهور و گسترش این رویکرد در خلال چند دهه اخیر حتی بر مفاهیم و اصول اولیه علوم اجتماعی و انسانی مؤثر واقع شده است. قسمت عمده گسترش این رویکرد به درون علوم اجتماعی، مرهون تلاش های نظری ژان فرانسوا لیوتار فیلسوف فرانسوی به عنوان بنیان گذار و پیشگام علوم اجتماعی پست مدرن است. در این مقاله سعی شده است نخست به مبانی کلاسیک اندیشمندی لیوتار پرداخته شود. سهم نظری وی در پیدایش علوم اجتماعی پست مدرن، و نیز ابعاد مختلف دستگاه فلسفی - جامعه شناختی وی مورد بررسی قرار گرفته است. در ادامه، مبانی پارادایمی رویکرد لیوتار شامل معرفت شناسی، هستی شناسی و روش شناسی وی نیز واکاوی و بررسی شده است. مقاله حاضر با نقد و ارزیابی پروژه نظری لیوتار به پایان رسیده است.
واکاوی شاخصه های تمدن نوین اسلامی در اندیشه مقام معظم رهبری(مدظله)
حوزه های تخصصی:
تمدن اسلامی فراز و فرودهایی داشته و با پیروزی انقلاب اسلامی، بیداری اسلامی در ایران به اوج رسید و جهان اسلام به سوی بیداری حرکت کرد. مقام معظم رهبری برای توسعه تمدن اسلامی، نظریه جدید «تمدن نوین اسلامی» را مطرح کرده است. در مقاله حاضر، شاخصه های تمدن نوین اسلامی در اندیشه ایشان واکاوی گردیده است و با روش توصیفی – تحلیلی به پرسش هایی درباره تمدن نوین اسلامی از دیدگاه معظم له پاسخ داده شده است، از جمله اینکه تمدن اسلامی چیست و شاخصه های اصلی آن کدامند؟ محوریت قوانین قرآن، ایمان، علم، اخلاق، مجاهدت مداوم و حکومت مردمی، شاخصه های اختصاصی تمدن نوین اسلامی از دیدگاه مقام معظم رهبری است. بر اساس نتایج پژوهش حاضر، از دیدگاه مقام معظم رهبری گسترش و ترقی تمدن نوین اسلامی به همت و خرد دسته جمعی نیاز دارد که در سایه اخلاق، کار و تلاش، ایمان به خدا، عقلانیت، توانایی علمی، اقتصاد شکوفا، برخورداری از رسانه های قوی و روابط بین الملل به وجود می آید.
روش شناسی نظریه ی اجتماعی گافمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گافمن یکی از نظریه پردازان اجتماعی نیمه ی دوم قرن بیستم است که مدت درازی به عنوان یک شخصیت حاشیه ای در نظریه ی جامعه شناسی بشمار می آمد. گافمن در عرصه ی نظریه ی جامعه شناسی موقعیت متناقضی دارد. از سویی وی را جامعه شناسی فاقد نظریه ای کلی، تک رو، خارج از جریان اصلی تفکر نظری و مبدع اصطلاحات خودساخته و غریب می دانند و از سوی دیگر، پیوندهای اندیشه ی وی با دورکیم، زیمل، مکتب کنش متقابل نمادی و اتنومتدولوژی و تلاش وی برای بنیاد نهادن جامعه شناسی زندگی روزمره، او را به نظریه پردازی با موقعیت متناقض تبدیل می کند. هدف اصلی این مقاله ارایه ی روش شناسی نظریه ی اجتماعی گافمن است.
روش مطالعه ی این مقاله بر اساس روش کتابخانه ای انجام شده و بررسی توصیفی، موقعیت روش و نظریه ی گافمن را مورد باریک بینی قرار می دهد. گافمن در مباحث نظری خود بیش تر به مردم نگار دنیای زندگی روزمره شبیه است و همین امر سبب می شود تا سبک نوشتاری وی شباهت زیادی به دیگر نظریه پردازان جامعه شناسی نداشته باشد. گافمن پس از افول نظریه ی کنش به زایش تحلیل نمایشی به عنوان صورتی دیگر از کنش متقابل نمادی کمک نمود و به این خاطر شهرت فراوانی کسب نمود. در مباحث روش شناختی، گافمن را به خاطر بحث های غنی که در قالب رهیافت تفسیری در علوم اجتماعی دارد، می توان یکی از برجسته ترین راهبران این رهیافت فکری بشمار آورد.
مفهوم کج رفتاری از دیدگاه دورکیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله کوشش شده است تا دیدگاه دورکیم به عنوان اولین جامعه شناسی که با تحقیقات تجربی به بررسی کج رفتاری پرداخته مطرح شود. چون آثار دورکیم در مورد کج رفتاری در کتاب های گوناگون او مانند: خودکشی، تقسیم کار و اصول و قواعد و روش تحقیق به شکل پراکنده دیده می شود در این جا یک جمع بندی نسبتا فشرده از نظر او درباره کجرفتاری مطرح گردیده است.به طور کلی او کج رفتاری را به ساخت جامعه مربوط می سازد، و مسئله همبستگی گروهی و رابطه آن با کجرفتاری را عنوان می کند. از نظر دورکیم کجرفتاری در قالب ساخت های اجتماعی و با در نظر گرفتن خصایص انسان و رابطه ای که میان او و جامعه وجود دارد واقع می شود.بنابراین کجرفتاری یک پدیده اجتماعی در نظر گرفته شده است و اصولا از نظر دورکیم جامعه مسئول رفتار فرد است. یعنی جامعه باید بتواند نیازهای زیستی و روانی فرد را طوری پاسخ دهد که میزان کجرفتاری در حد متوسط باشد. لازم به ذکر است که نظر دورکیم کجرفتاری دارای کارکرد بوده و نمی توان جامعه ای بدون کجرفتاری در نظر گرفت. حداقل کارکرد کجرفتاری ایجاد تغییرات اجتماعی است.
«زیست جهان یا نظام؟»، «زیست جهان و نظام؟» (بررسی تلفیق در اندیشه یورگن هابرماس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، تلفیق در آرای هابرماس مورد بررسی قرار گرفته است. در اندیشه های فلسفی و اجتماعی هابرماس تلفیق نظری در سه موضع اتفاق می افتد: تلفیق میان ذهن و عین، تلفیق میان عاملیت و ساختار و سرانجام تلفیق میان دو نوع دموکراسی مشورتی و قانونی. تلفیق عاملیت و ساختار در اندیشه هابرماس خود در دو سطح رخ می دهد: نخست تولید و بازتولید زیست جهان، حوزه عمومی و جامعه مدنی از طریق کنش ارتباطی و دوم تلفیق میان زیست جهان و نظام. تلفیق در سطوح میان ذهن، عین و عامل و ساختار از نوع تلفیق میان «زیست جهان، حوزه عمومی و جامعه مدنی» دارای ویژگی تولید و بازتولید است، در حالی که تلفیق در سطح «زیست جهان» و «نظام» و «دموکراسی مشورتی» و «دموکراسی قانونی» دارای خصلت کارکرد متقابل دو سوی تلفیق برای یکدیگر است. اندیشه تلفیقی هابرماس نقش پررنگ تری به عاملیت می دهد تا ساختار و همچنین خواهان افزایش نیروی بخش های غیررسمی جامعه در مقابل بخش های رسمی است. هابرماس در تمایز میان زیست جهان و نظام، آنها را بیش ازحد جدا و متمایز می داند. با اینکه تمایز این دو بخش به لحاظ نظری برای فهم و تبیین ضروری به نظر می رسد، در جهان اجتماعی واقعی قرابت و مشابهت زیادی میان آنها دیده می شود.
رویکرد نظریه زمینه ای روش نرم یا سخت؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطابق با تغییرات اجتماعی پدید آمده در سطح جهانی، اندیشمندان علوم اجتماعی، نظریه های جدیدی را برای تبیین پدیده های اجتماعی مطرح کرده اند. با عنایت به اینکه در تحقیقات اجتماعی، نظریه ها با روشهای تحقیق رابطه تنگاتنگی دارند، فلذا مطابق با نظریه های مطرح شده، روشهای تحقیق نیز دچار تغییرات عدیده ای شده اند. منظور نظر اینکه، همگام با ظهور نظریه های فراثباتی، در حوزه روش تحقیق هم، رویکردهایی چون رویکرد نظریه زمینه ای پدیدار گشته اند. رهیافت نظریه زمینه ای بر پایه روشهای کیفی بوده و از مجموعه منظمی از رویه ها و فرایندهای متعدد در گردآوری داده ها و تحلیل ها به منظور توسعه نظریه مبتنی بر استقرا، استفاده می نماید. این روش با داشتن ویژگیهای مهمی چون انعطاف پذیری و بازاندیشی، سبب گردیده، محققین بیشتری جهت فهم پیچیدگیهای روابط موجود در پدیده ها از این رهیافت استفاده نمایند. در مقاله حاضر به معرفی تئوری زمینه ای و نقد آن پرداخته شده است
معرفی مفهوم طبقه از دیدگاه بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله کوشش خواهد شد تا مفهوم طبقه از دیدگاه بوردیو معرفی شود. مفهومی که او تحت تأثیر مارکس، وبر و ساخت گرایان فرانسوی برای انجام تحقیقات تجربی و نظری به وجود آورده است. از نظر بوردیو دو مفهوم اصلی به طبقه مربوط می شوند: 1) سرمایه 2) عادت واره. در اینجا تأثیر متفکران کلاسیک مشهود است. بوردیو با خلاقیت کامل مفاهیم جدیدی ساخته است که بتوان از آن در سطح یک چارچوب نظری کلان برای هر جامعه قشربندی شده استفاده کرد. هدف او خلق یک مفهوم نیست که فقط در جامعه فرانسه قابل استفاده باشد. او یک جامعه شناس متبحر و یک نویسنده برجسته است. بوردیو کوشش کرده است تا مفهوم طبقه را در سطح تحقیقات تجربی گسترش دهد. آثار او انباشته از تحقیقات تجربی با استفاده از روش های آماری پیشرفته است. در کتاب های تمایزها و اشرافیت دولتی بحث مفصلی درباره مفاهیم سرمایه، عادت واره و شیوه زندگی و رابطه آن با طبقه مطرح می سازد که به همراه خود تحقیقات تجربی جالبی را در جامعه فرانسه ارائه می دهد. امید است که با ارائه این مفهوم راه برای تحقیقات تجربی در ایران گشاده تر شود..
نوربرت الیاس بنیانگذار جامعهشناسی فرآیند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوربرت الیاس با تأکید بر ضرورت توجه به نسبی بودن تأثیر عوامل مختلف در صورتبندیها و فرایندهای اجتماعی و نیز توجه به صیرورت تاریخی آنها، پایههای "جامعهشناسی آرایشی" یا به تعبیری دیگر از خود او، "جامعهشناسی فرایند" را مستحکم ساخته است. در واقع هنر اصلی الیاس ایجاد سنتز یا ترکیبی مناسب از آثار کنت، دورکیم و وبر است. او بر آن است که آدمیان را باید در تعامل و وابستگی متقابل به یکدیگر مورد شناسایی قرار داد. زندگی انسانها وابسته به آرایشهای مختلفی است که روابط آنها با یکدیگر، آن را شکل میدهد. این آرایشها مدام در حال تغییرند و در جریان این تغییر، با شیوههای متنوعی نظم پیدا میکنند. بنابراین، برای شناخت صحیح و دقیق رویدادهای اجتماعی باید فرایند و ماهیت آرایشهای موجود را به خوبی درک کنیم او زندگی اجتماعی را به یک بازی تشبیه میکند که هر یک از حرکتهای بازیکنان فقط با شناخت آرایش تیمی و حرکتهای قبلی امکانپذیر خواهد بود. پس مفهوم آرایش ناظر بر شبکههای متداخل و به هم پیوستهای است که کنش افراد را به یکدیگر میپیوندد و آنان را هم به انجام کارهایی قادر میسازد و هم از انجام کارهایی باز میدارد. حتی گروههای متخاصم نیز با یکدیگر روابط و در نتیجه بر یکدیگر تأثیرات متقابلی دارند. محور این آرایشهای متغیر، نوعی تعادل قدرت متحرک است که گاه به این سو و گاه به آن سو میرود. قدرت عامل توانایی بخش و در عین حال، محدود کنندهای است که بر روابط انسانی حاکم است. بهنظر میرسد که آشنایی با مبانی، ساختار و ساز و کارهای جامعهشناسی آرایشی گذشته از جنبه نظری آن، میتواند ما را در شناخت ماهیت آرایشهای اجتماعی موجود و تحولات گوناگون و پرشتاب پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به ویژه سالهای اخیر بهعنوان یکی از عوامل زمینهساز آینده، مدد دهد.
یادمان رابرت کینگ مرتن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مرتن در سال 1910 در آمریکا متولد شد. پس از گرفتن دکترای جامعه شناسی از دانشگاه هاروارد دعوت به کار دانشگاه کلمبیا را پذیرفت. او در زمینه بینش ها، روش ها و حوزه های جامعه شناسی، به ویژه جامعه شناسی علم و مسایل و انحرافات اجتماعی، صاحب آثار عدیده ای است. مرتن بیشتر به جامعه شناسی نظم، دیدگاه کارکردگرایی ساختاری و روش تحلیل کارکردی علاقه مند بوده است. او با بازنگری اصول و قواعد فونکسیونالیسم کلاسیک سعی در تلفیق مبانی نظری و تجربی در قالب نظریه حد متوسط، معرفی نمونه هایی از این نوع نظریه در نزد کسانی چون دورکیم و وبر، تلاش در ارایه نظریه های حد متوسط در حوزه جامعه شناسی علم و انحرافات اجتماعی و پیوند جامعه شناسی با مسائل روز، نقش عمده ای در توسعة جامعه شناسی ایفا کرده است. مرتن پس از سال ها پژوهش، آموزش و مدیریت در حوزه جامعه شناسی و دریافت دکترای افتخاری از 20 دانشگاه و مرکز علمی معتبر در جهان در سال 2003 در 93 سالگی در گذشت.
معنا در جامعه شناسی و مطالعات فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان به اقتضای هستی خویش همواره از معنای امور سؤال میکند. کلیه شاخههای معرفتی و تمدنی، پاسخهایی هستند که وی در مقابل معمای خودِ هستی، هستیِ خود و دیگر امورات ابراز نموده است. در این میان پرسش از معنای کنش نیز اهمیت به سزایی داشته و دارد. در این نوشتار درصدد هستیم پاسخهایی را که از منظر جامعهشناختی به پرسش از معنای کنشهای انسانی و چگونگی شکلگیری و فهم آن ارایه شده است، در قالب روانشناسانه و قاعدهکاوانه بازیابی نموده و نسبت هریک از پارادایمها و نظریات مطرح جامعهشناسی را با آنها بسنجیم.
تحلیل محتوای صفحات و گروه های شبکه اجتماعی فیس بوک با نظریه حوزه عمومی هابرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همراه با توسعه و گسترش ارتباطات کامپیوتری و دسترسی روزافزون مردم جوامع مختلف به اینترنت و شبکه های اجتماعی مجازی، کوشش های نظری بسیاری صرف یافتن الگوهای مناسب برای مطالعه اینترنت و تاثیرات سیاسی و اجتماعی آن گردید. در جریان این تلاش ها مفهوم حوزه عمومی در چارچوب نظریه هابرماس جایگاه برجسته ای یافته است. بر این اساس، از گروه ها و صفحاتی که کاربران ایرانی در شبکه اجتماعی فیس بوک تشکیل داده اند، 10 مورد طبق نمونه گیری هدفمند با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی مورد مطالعه قرار گرفتند.
یافته های پژوهش حاکی از آن است که اگرچه فیس بوک در بین کاربران ایرانی منجر به افزایش دسترسی به اطلاعات شده است، اما تولید بیش از حد محتوا در نهایت منجر به چندپاره و متکثر شدن واقعیت می شود. به عبارتی ما در گروه ها و صفحات ایرانی حاضر در فیس بوک با همهمه ای مواجه هستیم که در آن کسی صدای دیگری را نمی شنود. بنابراین تولید صرف اطلاعات نمی تواند کمکی به شکل گیری حوزه عمومی سایبر نماید. همچنین اگر چه فیس بوک به مردم فرصت می دهد تا به طور برابر در گفتگو ابراز وجود کنند اما در گروه ها و صفحات ایرانی به ندرت گفتگو شکل می گیرد، حتی در مواردی که گفتگو شکل می گیرد در این گفتگوها به ندرت بحث منطقی در می گیرد و دسترسی به اجماع یا توافق غیر ممکن به نظر می رسد. در نهایت باید گفت که فیس بوک اگر چه ظرفیت هایی برای احیاء حوزه عمومی داراست اما در عمل نتوانسته به ایجاد حوزه عمومی بینجامد.
مقدمه ای بر ابعاد و گستره دستگاه نظری میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فوکو یکی از اندیشمندان بین رشته ای و حتی بین پارادایمی معاصر است که دامنه وسیعی از علایق نظری، موضوعات و حوزه ها را پوشش می دهد. بر همین اساس، می توان وی را در قالب طیفی از رهیافت ها و پارادایم های متفاوت چون پارادایم انتقادی، تفسیرگرایی اجتماعی، پست مدرنیسم و پساساختارگرایی قرار داد، با این وجود، پیوستگی واحدی نیز با هیچ یک از رویکردهای مذکور ندارد. آرا و اندیشه های فوکو از یک طرف مبتنی بر تلفیقی گسترده از سنت های مهم فلسفی معاصر و از طرف دیگر، به شکل دهی و گسترش ترکیب نظری جدیدی نیز منتهی شده است. بنابراین، رویکرد وسیع فوکو ترکیبی از عناصر نظری برداشت شده در امتداد با انتقادات بنیادی وی از رویکردهای مسلط در علوم انسانی و اجتماعی است که در قالب یک دستگاه نظری خلاقانه، بنیاد نظری وی را شکل می دهد. این دستگاه جدید نظری دارای مواضع پارادایمی خاص خود چون هستی شناسی، انسان شنا سی فلسفی، معرفت شنا سی و روش شناسی است.
این مقاله در نظر دارد به بررسی آرا و اندیشه های نظری و روشی فوکو پرداخته و تلفیق نظری و مواضع پارادایمی عمده وی را مورد بررسی قرار دهد. در این راستا، ابتدا به آثار اصلی وی و شرح مختصری از هر کدام پرداخته می شود. سپس، مبانی اندیشمندی و ترکیب های نظری وی واکاوی می شوند. در ادامه مقاله، ابعاد مختلف انسان شناسی فلسفی، هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی خاص فوکو شامل دیرینه شناسی و تبارشناسی مورد بحث قرار می گیرند. مقاله با ذکر برخی انتقادات مهم وارده بر دیدگاه های فوکو و برآیند نهایی به پایان می رسد
نقد و بررسی دیدگاه رادیکالیسم بر مکاتب فلسفی، اجتماعی و جغرافیا
حوزه های تخصصی:
جغرافیای رادیکال با الهام از نظرات جامعه شناسان چپ مانند مارکس، انگلس و هگل و در تقابل با کاپیتالیسم، لیبرالیسم، داروینیسم و لامارکیسم روابط متقابل جامعه و محیط را می کاود و داعیه دار انقلاب ریشه ای در جوامع سرمایه داری برای حذف نابرابریهای فضایی است.
در این پژوهش، ضمن بررسی موارد یادشده، نقش انسان رادیکال در مطالعات جغرافیایی تبیین و نقد می شود.
بازسازی الگوی بازاندیشی گیدنز برمبنای مواضع اخیرتر او راجع به سنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنتونی گیدنز، از جمله چهره های معیار جامعه شناسی، صاحب طیف وسیعی از افکار نوبه نو شونده است. از این رو، به آثار او در ردیف منابع کلاسیک های جامعه شناسی توجه می شود؛ با این تفاوت که او همچنان مشغول افزودن به منظومه فکری خویش است. این مقاله، می کوشد برداشت های آنتونی گیدنز در مورد سنت را در پیکر وسیع تر افکار او و خصوصاً نظریه ساختاربندی او تلفیق کند و در نهایت به الگوهای نظری جدیدی برای توضیح موضوع سنت دست یابد، که برای کاوش های تجربی در موضوع سنت و نسبت آن با مدرنیت، کاربست های تازه ای می یابد.
برای بررسی نظریه بازاندیشی، و فهم آن در چهارچوب مواضع اخیرترآنتونی گیدنز، موضع عمومی وی نسبت به واقعیت اجتماعی، و سپس، موقعیت یابی مفهوم بازاندیشی در متن این موضع عمومی، تعیین کننده خواهد بود. از این رو، سه گام در دستور کار این کاوش قرار دارد: یکی تصور گیدنز از جامعه شناسی؛ دیگری، نظریه ساختاربندی او که مهم ترین موضع گیری وی در نظریه اجتماعی دانسته می شود؛ سپس، تصور گیدنز از سنت و مدرنیت که در دیدگاه او مشعر به تقسیم تاریخ بشری به دو دوران کاملا منقطع از هم است و گیدنز، از این جدایی، تحت عنوان انقطاع خاص یا رشته ای از انقطاع ها یاد می کند. برای تحقق این سه گام، ابتدا به کمک بررسی اندیشة گیدنز، الگویی از فرآیند مدرنیت به دست می آوریم، سپس مجموعه عوامل مرتبط با بازاندیشی را در الگوی دومی جمع بندی می کنیم، و از درون آن، مفاهیم مورد نیاز برای کنکاش در سنت را استخراج می کنیم.