مرینیان به عنوان ادامه دهنده سیاست مرابطون و موحدون در مقابله با نهضت استرداد مسیحی، در سده هفتم هجری در عرصه سیاسی مغرب اقصی ظهور کردند. آنان پس از تثبیت حکومت خود، به قصد جهاد اسلامی وارد اندلس شدند. مرینیان علی رغم درگیری هایی که با مسیحیان اندلس داشتند، گاه با برخی از دولت های مسیحی، از جمله دولت آراگون متّحد شده، هم کاری می کردند. این نوشتار با توجه به اوضاع و شرایط سیاسی اندلس و از طریق بررسی معاهدات نظامی مرینیان با آراگون و واکاوی علل و زمینه های هم کاری آنان به این نتیجه رسیده است که اختلافات آن دو دولت با پادشاهی قَشْتاله و حکومت بنی احمر، اهداف و منافع مشترکی را برای طرفین رقم می زد؛ به طوری که جهت دست رسی به آن اهداف، ناگزیر به هم کاری با یک دیگر و بستن معاهدات نظامی بوده اند.
خانم ژانت ابولُغُد جامعه شناس آمریکایی عرب تبار، متخصص در مطالعات شهرنشینی و برنامه های شهری است. او که متولد 1928 است، مدارک کارشناسی خود را از دانشگاه های ماساچوست و شیکاگو اخذ کرده و تدریس خود را در رشته های جامعه شناسی و تاریخ شهرنشینی در دانشگاه ایلینویز آغاز کرد و در سال های پایانی سده ی بیستم از دانشکده ی جدید تحقیقات اجتماعی بازنشست شد. او نویسنده ی بیش از صد مقاله و سیزده کتاب راجع به شهرهای گوناگون در ایالات متحده و مصر و مراکش و غیره و البته سیستم های جهانی است. در این مقاله که فصل یازدهم از کتاب معتبر و مشهور «پیش از هژمونی اروپا» (Before European Hegemony) است، نویسنده با زبانی گیرا و جذاب، به مقوله ی ضعف سیستم بین الملل پیشامدرن و چگونگی رشد و قدرت گیری سیستم جهانی مدرن در قرن شانزدهم پرداخته است. یکی از ویژگی های اندیشه ی پست مدرن، نقد و رو به ضعف رفتن تمامی روایت های مدرن از مسائل گوناگون در تمام حوزه های شناخت بشری است. روایت مدرن از چگونگی شکل گیری سیستم های نوین در سده ی شانزدهم بر این پایه استوار است که ادیان و فرهنگ های قرون میانه چه در شرق و چه در غرب از رشد و جهانگیرشدن تجارت و ارتباطات وسیع بین المللی جلوگیری کرده و این سرمایه داری خاص اروپا(در روایت مارکس) و یا فرهنگ بی همتای پروتستانتیسم شمال اروپایی(در روایت ماکس وبر) بود که با ویژگی های منحصر به فردش، توانست سیستمی به واقع جهانی ایجاد کند و ... . اما نویسنده که در ادامه ی سنّت انتقاد بر روایت های مدرن که حدودأ از نیمه ی قرن بیستم آغاز شده می نویسد، در این مقاله روایتی به کلّی متفاوت از ویژگی های مثبت سیستم جهانی قرن سیزدهمی با انتقاد از کلیشه ی «نزول شرق» و «ظهور غرب» و خصیصه ی بی همتای فرهنگ اروپایی برای قدرت گیری ارائه می دهد. در ضمن، در پایان مقاله، نویسنده مقدمات بیان یک تئوری جامع راجع به تغییرات در سیستم جهانی را تشریح می کند.
مسلمانان در سده های میانه با پی ریزی تمدنی پویا نفوذ فراوانی برسایر جوامع، به ویژه بر جامعه غرب مسیحی داشتند. این تأثیرات از طرق مختلف و نواحی گوناگون انجام گرفته که یکی از مهمترین آنها اندلس خاصه ثغور آن بوده است. در این ثغور روابط بین مسلمانان و پیروان مسیح چه به صورت اصطکاک و چه به شکل صلح آمیز بسیار گسترده بود که نتیجه آن تأثیرات قابل توجهی بوده که طرفین در زمینه های نظامی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بر همدیگر داشته اند. از آنجا که در دوره مورد بحث مسلمانان از جنبه های مختلف نسبت به غرب مسیحی برتری داشتند، نفوذ تمدن اسلامی از رهگذر ثغور اندلس بر جامعه مسیحی بسیار چشمگیرتر بوده است. این مقاله ضمن آن که به ثغر و واژه های مرتبط با آن پرداخته، در صدد برآمده به این پرسش پاسخ دهد که این ثغور به جز عملکرد دفاعی دارای چه کارکردهای دیگری بوده اند؟فرضیه پرسش یاد شده چنین است که ثغور، افزون بر نقش دفاعی، کارکردهای دیگری همچون فرهنگی، سیاسی و اقتصادی نیز داشته اند که آنها به واسطه تماس های گسترده ای بوده که در مناطق ثغور بین مسلمانان و پیروان مسیح رخ می داده است.