فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۱٬۰۵۰ مورد.
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۹
175 - 194
حوزه های تخصصی:
زمین لرزه ها جزء خطرات طبیعی هستند و گریز از آنها ممکن نیست. افزایش خسارت های ناشی از زلزله و تعداد زیاد تلفات جانی و مالی بدلیل ضعف سازه ها، بشر را وادار به مطالعاتی برای کاهش این خسارات و آسیب ها می کند. هدف از تحلیل خطرزمین لرزه، پیش بینی میزان دامنه جنبش های قوی زمین در دوره مشخصی از زمان در یک سایت مشخص است. در تمامی ورودی های آنالیز خطر که هر یک بیانگر خصوصیتی هستند عدم قطعیت وجود دارد. در نتیجه شناخت عدم قطعیت ها و چگونگی و میزان در نظر گرفتن آنها توسط روش های مختلف تحلیل خطر، می تواند نشان دهنده میزان اعتمادپذیری آن روش ها در ارزیابی خطر لرزه ای باشد. منطق فازی ابزار مناسبی است که هم به عنوان یک روش تصمیم گیر در حل مسائل و هم اینکه عدم قطعیت ها را مدل سازی می نماید، به کار برده می شود. بندر نوشهر در ایالت لرزه زمین ساختی البرز واقع است که یکی از مناطق لرزه خیز ایران می باشد. در این مطالعه برآورد خطر زمین لرزه برای گستره ای به شعاع 200 کیلومتر از بندر نوشهر در موقعیت عرض جغرافیایی 5/38 – 34 درجه عرض شمالی و 54-49 درجه طول شرقی قرار گرفته، انجام شده است. به همین منظور از 17 چشمه بالقوه زمین لرزه در گستره مورد مطالعه، استفاده شده است. ابتدا برآورد خطر لرزه ای به روش قطعی مرسوم و سپس برآورد قطعی با استفاده از منطق فازی انجام شد. با توجه به نتایج بدست آمده به روش قطعی مرسوم، تغییرات بیشینه شتاب افقی بین g08/0 تا g52/0 است. نتایح حاصل از برآورد خطر لرزه ای قطعی با استفاده از منطق فازی نشان دادند که تغییرات بیشینه شتاب افقی بین g01/0 تا g55/0 است. در نتیجه بیشینه شتاب افقی g55/0 می باشد که حاصل از چشمه شماره 6 با بزرگای 0/7 با سازوکار معکوس در فاصله 3/21 کیلومتری از ساختگاه بندر نوشهر است.
تأثیر توسعه شهری بر وضعیت هیدرولوژی حوضه آبریز (مطالعه موردی: حوضه تجریش، شمال تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ششم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
96-110
حوزه های تخصصی:
در طول نیم قرن گذشته، وضعیت هیدرولوژیکی رودخانه ی دربند به دلیل افزایش جمعیت و توسعه ی شهری تهران، تحت تأثیر قرار گرفته است. در این پژوهش با استفاده از عکس های هوایی سالهای 1345 ، 1358 و تصاویر〖ETM〗^+ و IKONOS سال1390، میزان تغییرات پوشش و کاربری اراضی در دو حوضه آبریز بالادست ایستگاه هیدرومتری پس قلعه (به عنوان حوضه مرجع) و بالادست ایستگاه تجریش برای سه دوره ی زمانی شناسایی شده و با به کارگیری نقشه های مذکور، با روشSCS-CN به تخمین کمی تغییرات نگهداشت سطحی آب و حجم رواناب اقدام و از آماره ی من کندال به عنوان روشی برای بررسی روند داده های داده های کمی و کیفی آب رودخانه استفاده شده است. در طول این سه دوره شماره ی منحنی و ضریب رواناب بالادست ایستگاه تجریش از سال 1345 تا 1390 افزایش یافته و ضریب نگهداشت سطحی و تلفات اولیه در مقایسه با حوضه مرجع کاهش یافته است. این تغییرات منجر به برهم خوردن رابطه بین بارش-شماره منحنی (CN-P) و بارش-تلفات اولیه (P-λ) و افزایش غلظت پارامترهای شیمایی آب در حوضه تجریش شده است. نتایج این تحقیق نشان داد که استفاده از مدل های هیدرولوژیک مرسوم به منظور مدلسازی و پیش بینی وضعیت هیدرولوژیک حوضه هایی که دستخوش تغییرات شدید کاربری و توسعه شهری می باشند، می تواند همراه با خطاهای زیادی باشد
سنجش همسانی وزنی و تحلیل عامل اکتشافی تاب آوری شهری از منظر بحران زلزله (مطالعه موردی: شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۲
37-50
حوزه های تخصصی:
با ظهور مدرنیته و در شرایطی که شهر به عنوان برترین شکل سکونت انسانی در حال گسترش است. هر روز گسست های شهری بیشتری در جوامع بروز می نماید ارتقای تاب آوری دغدغه مهمی برای شهرها محسوب می شود. لذا تاب آوری در مبحث مدیریت بحران می تواند به عنوان تولد فرهنگ جدیدی برای واکنش به بلایا دیده شود. شهر ایلام نیز به عنوان شهری با خطرپذیری با درجه زیاد و قرارگیری آن در منطقه زاگرس سبب اهمیت و ضرورت بررسی تاب آوری گردیده است. لذا روش تحقیق حاضر ترکیبی از روش های تحقیق (توصیفی، تحلیلی، کتابخانه ای و میدانی) از دیدگاه تاب آوری و مدیریت بحران اقدام به بررسی موضوع نموده است. نتایج تحقیق نشان داده است ضرایب همبستگیِ روایی هم زمان حاکی از بیشترین همبستگی مثبت در مجموع متغیرهای تاب آوری شهری ایلام عامل تأسیسات و زیرساخت شهری با میزان (800/0) درصد دارا بوده است. همچنین مقدار آزمون Bartlett's برابر (000/0) بوده و مقدار آزمون KMO برابر (203/0) بوده است که نشان از مناسب بوده داده های مورد نظر جهت تحلیل عاملی در نواحی و موضوع تاب آوری شهری بوده است و تنها 4 عامل توانسته است نقش اساسی در تاب آوری شهر ایلام را ایفا نماید که از این عوامل متغیر جمعیت نواحی شهر ایلام به تنهایی 5/51 درصد نقش را دارا بوده است.
تحلیل وضعیت تاب آوری منطقه ای در برنامه ریزی فضایی با تاکید بر موردپژوهی منطقه مرکزی ایران (استان های اصفهان، چهارمحال و بختیاری و یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاب آوری، به عنوان انگاشتی برای رویارویی با اختلالات، غافلگیری ها و تغییرات غیرمنتظره در سال های اخیر به مثابه توانایی مکان ها، جوامع و سیستم ها در تحمل و ایستادگی در برابر خطرات به وجود آمده از تنش ها وفشارها مطرح شده است؛ به نحوی که سیستم بتواند سریعاً به وضعیت پیش از تنش بازگشته، تهدیدات آتی را پذیرفته و با آن ها رویارویی کند. منطقه ی مرکزی ایران، بنا به منطقه بندی مطالعات طرح کالبدی ملی ایران مشتمل بر سه استان اصفهان، چهارمحال وبختیاری و یزد، واقع در اقلیم خشکِ بیابانی با بحران های متعدد محیطی مواجه است که وضعیت تاب آوری منطقه را دست خوش اختلال ساخته و در نتیجه طرح وکاربست هدف تاب آوری منطقه ای در سیاست گذاری ها و برنامه ریزی ها را جهت کاهش آسیب پذیری و مقابله با بحران های گوناگون فرامنطقه ای آشکار ساخته است. با وجود آشکار شدن ضرورت طرح مفهوم تاب آوری در سطحی فراتر از شهر، هم چنان چارچوب مشخصی برای اندازه گیری این وضعیت در سطح منطقه وجودندارد. بر این اساس پژوهش ِپیش ِ رو، با اعتقاد به فرامنطقه ای وچندبعدی بودن موضوع تاب آوری بر آن است تا با تعدیل وکاربست مفهوم تاب آوری به صورت یکپارچه و چندبعدی در سطح منطقه ای چارچوبی مناسب برای سنجش وضعیت تاب آوری منطقه ای به شیوه ی شاخص ترکیبی و از آن طریق برنامه ریزی کاهش آسیب و ارتقاء تاب آوری ارائه دهد. در این رابطه هدف کلان پژوهش به تدوین چارچوبی بهینه در راستای بررسی، سنجش و رتبه بندی وضعیت تاب آوری منطقه ی مرکزی ایران اختصاص یافته است. نتایج حاصل نشان می دهد که استان چهارمحال وبختیاری از بالاترین میزان تاب آوری برخوردار بوده و پس از آن به ترتیب دو استان اصفهان و یزد قراردارند. در این میان استان یزد پایین ترین میزان تاب آوری را در بین استان های منطقه ی مرکزی دارد؛ بنابراین، ضروری است در برنامه ریزی ها و تخصیص منابع به ارتقاء و بهبود بخش های دارای اولویت توجه ویژه ای شود. رویارویی با دستورکارهای تاب آوری مستلزم پذیرش رویکردهای برنامه ریزی و تصمیم گیری فرامنطقه ای هم چون منطقه گرایی محیط زیستی است.
پهنه بندی خطر زمین لغزش با استفاده از منطق فازی (مطالعه ی موردی: حوضه ی آبخیر سد چم گردلان ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
1 - 18
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش برای تهیه نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش حوضه آبخیز سد ایلام از طریق وزن دهی به معیارهای اصلی و با استفاده از توابع عضویت فازی و ایجاد بهترین تابع رابطه بین حضور و عدم حضور زمین لغزش و مجموعه ای از عوامل استفاده شده است. ابتدا نقاط لغزشی با استفاده از عکسهای هوایی، نقشه های توپوگرافی 1:50000 و زمین شناسی 1:100000 و بازدیدهای میدانی و نرم افزار Google Earth مشخص و متعاقب آن نقشه ی پراکنش زمین لغزش منطقه تهیه گردید. سپس هر یک از عوامل موثر در محیط نرم افزار ARCGIS رقومی و برای تحلیل های فازی مورد استفاده قرار گرفت. پهنه بندی خطر زمین لغزش در منطقه با استفاده از اپراتورهای فازی Gamma)، Product ،Sum ،Or ،And) صورت پذیرفت. بعد از مرحله فازی سازی و وزندهی، معیارهای مؤثر در وقوع زمین لغزش های منطقه با استفاده از روش مذکور، از طریق عملگرهای گامای فازی با لانداهای2/0، 5/0، 8/0 و 9/0 نیز تهیه شد و با مقایسه نقشه های نهایی، مدل ایده آل برای پهنه بندی خطر زمین لغزش در این محدوده انتخاب شد. نقشه ی پهنه بندی منطقه قسمتهای مستعد لغزش را در پنج رده(خطر بسیار کم،خطر کم، خطر متوسط، خطر زیاد، خطر بسیار زیاد) نشان می دهد. نتایج نشا ن داد که از میان اپراتورها و عملگرهای فوق، عملگر گاما با لاندای 9/0 به دلیل فازی سازی مناسب هر معیار با استناد به نقشه های پراکنش زمین لغزش های رخ داده و نحوه تفکیک طبقات خطر، روش مناسب تری برای پهنه بندی زمین لغزش ها در این منطقه محسوب می شود.
ارزیابی بهترین دوره پایه انتخابی مدل های GCM برای تعیین متغییرهای هواشناسی ایستگاه بیرجند در دوره های آتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه تعیین اثر تغییراقلیم برجنبه های مختلف زندگی بشریت کاملا مشهود است. در چنین شرایطی تعیین دوره پایه که تاثیرات تغییراقلیم نسبت به این دوره تعیین می شود بسیار حائز اهمیت می باشد. بدین منظور در این تحقیق، با استفاده از مدل های GCM ، به ارزیابی دوره های پایه انتخابی برای ایستگاه سینوپتیک بیرجند پرداخته شد. برای انجام تحقیق، تعداد 27دوره پایه حاصل از 35مدل گزارش پنجم تغییراقلیم با دوره های مشابه حاصل از ایستگاه بیرجند مقایسه شدند. همچنین ماه هایی که بیشترین درصد اختلاف با نتایج مشاهداتی برای متغییر مورد نظر دارند مشخص شد. نتایج نشان داد که برای بارش دوره های طولانی مدت ولی برای دمای بیشینه وکمینه دوره هایی مانند 1980-1960 نتایج رضایتبخش ارائه می نمایند. با این حال در هر سه متغییر هواشناسی، دوره 1990-1960 و دوره های 31 ساله بهترین دوره ها از نظر تطابق با داده مشاهداتی می باشد. در بین ماه های سال نیز ماه های گرم جولای تا سپتامبر در مورد بارش و ماه های سرد دسامبر تا فوریه در مورد دمای کمینه و دمای بیشینه بیشترین درصد خطا نسبت به بقیه ماه ها را دارند.
واکاوی ساختار همدیدی الگوهای گردشی جو زمان رخداد برف در منطقه خشک (مورد: شمال استان سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۹
243 - 262
حوزه های تخصصی:
به منظور واکاوی ساختار همدیدی الگوهای گردشی جو موثر بر روزهای برفی نیمه شرقی ایران از رویکرد محیطی – گردشی اقلیم-شناسی سینوپتیک استفاده شد. بدین منظور نخست روزهای برفی بر اساس کدهای هوای حاضر (ww) ایستگاه های شمال استان سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی از سازمان های زیربط اخذ گردید. مبتنی بر این روزها متغیرهای تراز زمین از جمله فشار تراز دریا، دما و متغیرهای ارتفاع ژئوپتانسیل، بادمداری و نصف النهاری، ضخامت جو، جهت جریان در ترازهای 1000، 850 و 500 ه.پ. از داده-های شبکه ای NCEP/NCAR استفاده شد. نتایح این مطالعه نشان داد که ریزش برف در این منطقه با توجه به موقعیت جغرافیایی و دارا بودن از اقلیم خشک و نمیه خشک پدیده ای کم-بسامد بوده و در شکل گیری ریزش باران به شکل جامد یا مایع (برف یا باران) ارتفاع تاثیر بیشتری نسبت به عرض جغرافیایی دارد. ضمن اینکه بارش برف تحث تاثیر عواملی سینوپتیکی مانند پرفشار سیبری و ادغامش با پرفشار اروپایی به منظور فرارفت هوای سرد و همزمان ریزش هوای مرطوب و گرم از سامانه ی کم فشار مستقر در روی دریای عرب، خلیج بنگال و خلیج فارس میسر می گردد. لازم به بیان است که شکل گیری پرفشار سیبری در عرض های پایین تر برای ایحاد برف بسیار موثرتر است. به طوری که در این شرایط فشار مرکزی این سامانه حدود 1040 ه.پ؛ و پربند 1030 ه.پ. شرق ایران را متاثر می کند. علاوه بر آن این پژوهش نشان داد که هرگاه اعظم کشور (به ویژه بر روی رشته کوه های زاگرس) زیر استیلای پرفشار های داخلی و همگرایی بالایی قرار بگیرد در اثر چرخش واچرخندی خود در سطح زمین باعث انتقال هوای مرطوب دریای خزر به منطقه می گردد. از دیگر نتایح این مطالعه نقش رودباد قوی با سرعت 65 متر بر ثانیه در تراز 300 ه.پ؛ و گاها انحنای نصف النهاری آن در تشدید ناپایداری و صعود هوا می باشد. ریزش برف در منطقه با ضخامت 5300 تا 5400 با دمای حدود 3 درجه سلسیوس همراه است.
ارزیابی و عدم قطعیت آسیب پذیری شهرها ناشی از زلزله با مدل FAHP (نمونه موردی: شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زلزله یک تهدید جدی برای جوامع بشری محسوب می شود. علاوه بر شرایط زمین شناسی و نوع گسل، عوامل مختلف محیطی، کالبدی و اجتماعی در تشدید میزان آسیب پذیری ناشی از آن تأثیر خواهند گذاشت. کشور ایران ازجمله زلزله خیزترین کشورهای دنیا به حساب می آید و تاکنون تلفات زیاد مالی و جانی متوجه بسیاری از استان ها و شهرهای آن شده است. شهر سنندج نیز به عنوان مرکز استان کردستان در غرب کشور به دلیل وجود گسل های مریوان - سیرجان، زاگرس، تراکم بالای جمعیت و... (عوامل طبیعی و انسانی) دارای شرایط نامساعدی است. به همین دلیل ارزیابی خطر ازجمله برنامه های مهم در مدیریت پیش از بحران به حساب می آید. در فرایند ارزیابی خطر، انتخاب فاکتورها و معیارهایی که بیشترین میزان تأثیر در تشدید یا کاهش آسیب رادارند امری مهم و تخصصی محسوب می شود. هدف این پژوهش ارزیابی آسیب پذیری شهر سنندج در برابر زلزله است که با انتخاب 13 لایه از معیارهای طبیعی، کالبدی و اجتماعی و انتخاب اوزان لایه ها برمبنای پژوهش های و منابع سابق با استفاده از نرم افزارهای ArcGIS و IDRISI اقدام به ارزیابی نقشه خطر از طریق مدل FAHP گردید. با توجه به نتایج حاصل، مدل ترکیبی Fuzzy-AHP به عنوان مدل بهینه شناخته شد؛ و خروجی به صورت نقشه و درصد آسیب پذیری هر طیف استخراج گردید. نتایج حاصل حاکی از آسیب پذیری بالا در مناطق 1 و 2 شهر سنندج ازجمله محلات قطارچیان، گلشن، بعثت، تازه آباد، جورآباد، تپه شیخ صادق و عباس آباد و در منطقه 3 کلکه جار، مبارک آباد، ویلاشهر و شهرک بهاران است که آسیب پذیری در مناطق جنوبی شهر ناشی از شرایط محیطی و در مناطق شمالی بیشتر تحت تأثیر ویژگی های کالبدی و اجتماعی است.
بررسی کارایی شاخص BADI: رویکرد بهبود یافته جهت تشخیص طوفان های گردوغبار خاورمیانه با استفاده از تصاویر سنجنده MODIS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
75 - 94
حوزه های تخصصی:
گردوغبار یکی از رویدادهای جوی مناطق خشک و نیمه خشک جهان است که در سال های اخیر افزایش قابل توجهی داشته و آثار و پیامدهای نامطلوبی را در بخش های مختلف بر جای گذاشته است. تصاویر سنجنده MODIS به دلیل قدرت تفکیک طیفی و زمانی بالا، به طور گسترده ای برای تشخیص طوفان گردوغبار استفاده می شوند. شاخص های گردوغبار زیادی مبتنی بر MODIS موجود هستند. در این مطالعه، از شاخص بهبود یافته دمای روشنایی گردوغبار (BADI) برای پایش چندین موج طوفان گردوغبار در غرب خاورمیانه بین سال های 2000 تا 2016، با استفاده از ترکیب دمای روشنایی سه باند تصاویر MODIS: باند 20 (84/3-66/3 میکرومتر)، باند 31 (28/11-78/10 میکرومتر) و باند 31 (27/12-77/11 میکرومتر) استفاده شده است. تفسیر بصری خروجی BADI نشان داد که این روش تشخیص، قادر است نه تنها به طور مؤثر محل هسته های اصلی طوفان های گردوغبار را شناسایی کند، بلکه می تواند گردوغبار را از زمین های لخت و ابرها تشخیص دهد. تجزیه و تحلیل رگرسیون نشان داد که ارتباط معنی داری بین BADI وMODIS Deep Blue AOD وجود دارد. برای پنج موج طوفان گردوغبار، ضرایب تعیین (R2) رگرسیون بین مقادیر BADI و MODIS Deep Blue AOD به ترتیب 44/0، 48/0، 67/0، 53/0 و 45/0 (01/0 >P) بود. نتایج نشان داد که شاخص BADI در مقایسه با اغلب شاخص های گردوغبار مبتنی بر تصاویر MODIS از قبیل شاخص اختلاف دمای روشنای در باند 32 و 31 (BTD32-31) و شاخص تفاضل نرمال شده گردوغبار (NDDI)، مقدار و تراکم فضایی طوفان گردوغبار را دقیق تر نشان می دهد. همچنین BADI هماهنگی خوبی با شاخص عمق هواویز نوری (MODIS Deep Blue) نشان می دهد (R2 = 0.70, P < 0.01).
ارزیابی و پهنه بندی خطر فرسایش آبکندی با استفاده از روش های آماری دو متغیره (مطالعه ی موردی: حوضه نمارستاق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۹
195 - 208
حوزه های تخصصی:
یکی از اشکال مهم و پیشرفته فرسایش آبی که در مناطق مختلف سبب تخریب اراضی و تولید رسوب شده و خس ارت های مالی زیادی وارد می کند، فرسایش آبکندی است. حوضه نمارستاق به عنوان یکی از زیرحوضه های رودخانه هراز در معرض خطر گسترش این شکل فرسایشی قرار دارد که برای کنترل آن لازم است حساسیت منطقه با بهره گیری از روش های مناسب تعیین شود. برای این منظور نخست 133 آبکند در منطقه با استفاده از تصویر گوگل ارث، عکس های هوایی و بازدیدهای میدانی شناسایی و نقشه پراکنش آن تهیه شد. از این تعداد 99 آبکند برای مدل سازی و 34 آبکند برای ارزیابی استفاده شد. همچنین لایه های عوامل اصلی مؤثر شامل جنس زمین، ارتفاع، شیب، جهت دامنه و پوشش گیاهی و کاربری اراضی در محیط ArcGIS تهیه گردید. در مرحله بعد، طول و تراکم آبکندها در هر طبقه از عوامل، با همپوشانی لایه های یادشده محاسبه و نقشه پهنه بندی خطر فرسایش آبکندی در منطقه با استفاده از روش های آماری دومتغیره نسبت فراوانی و ارزش اطلاعات تهیه شد. نتایج نشان داد که سازند شمشک با سنگ بستر شیل، ماسه سنگ، سیلت سنگ و رس سنگ، طبقه ارتفاعی 1200-1000 متر، شیب 50-40 درصد، جهت دامنه ی جنوبی و پوشش مراتع ضعیف بیش ترین حساسیت را نسبت به فرسایش آبکندی داشته و تلفات خاک در آنها بیشتر است. ارزیابی روش های آماری با استفاده از رابطه احتمال تجربی نشان داد که روش ارزش اطلاعات برای پهنه بندی خطر در منطقه مناسب تر است.
بررسی و پهنه بندی تنش های فیزیولوژیک حرارتی انسان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه در برنامه ریزی های راحتی و سلامت انسان، بررسی وضعیت تنش های فیزیولوژیک حرارتی، نقش مهمی را ایفا می کند. در این خصوص می توان در برنامه ریزی های بلندمدت از آب و هوا و در برنامه ریزی کوتاه مدت از شرایط جوّی کمک گرفت. در تحقیق حاضر با استفاده از شاخص دمای معادل فیزیولوژیک تنش حرارتی( PET ) اقدام به تهیه اطلس آسایش اقلیم ایران در مقیاس ماهانه گردید. مقادیر محاسبه شده برای 40 ایستگاه کشور با طول دوره آماری مشترک 52 سال (1338-1390) نقشه های تنش فیزیولوژیک حرارتی تهیه شد. بر اساس نقشه های ترسیم شده نقش ارتفاعات در شکل دهی شرایط تنش های فیزیولوژیک حرارتی بسیار پررنگتر از طول و عرض جغرافیایی است. از لحاظ شرایط بدون تنش حرارتی فروردین ماه با 7/47 درصد از مساحت ایران در رتبه اول قرار دارد و مطلوبترین شرایط آب و هوایی بدون تنش را داراست. در همین ارتباط دی ماه با 3/75 درصد از کشور دارای تنش سرمایی است و بعد از آن مرداد ماه با تنش گرمایی 9/99 درصد از کشور، بدترین شرایط تنش فیزیولوژیک حرارتی آب و هوایی را دارا است. بیشترین و کمترین ضرایب تغییرات مکانی تنش فیزیولوژیک حرارتی ایران به ترتیب مربوط به دی و تیر ماه است. در ادامه با توجّه به نمرات شاخص، گروه بندی ایستگاهها با اعمال روش خوشه ای سلسله مراتبی با روش ادغام وارد ( Ward ) انجام گرفت. نتایج نشان داد هفت ناحیه اصلی تنش فیزیولوژیک حرارتی برای اطلس ایران قابل تشخیص است که در هر یک از این ناحیه، شرایط تنش حرارتی از ویژگی های همسان برخوردار است.
پایش ماهواره ای تغییرات لایه ی اُزون در اتمسفر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت حیاتی لایه ی اٌزون و سیر صعودی افزایش عوامل تخریب کننده ی آن طی دهه های اخیر، ضرورت مطالعه ی لایه ی اٌزون به منظور آگاهی از وضعیت آن در اتمسفر ایران، بیش از گذشته معلوم می گردد. طی سالهای اخیر تکنیکها و روشهای متعددی جهت پایش این گاز حیاتی در اتمسفر کره زمین به کار گرفته شده است. اما در این میان، استفاده از داده های ماهواره ای به دلیل در دسترس بودن و دارا بودن قابلیت هایی از قبیل قدرت تفکیک مکانی، زمانی و طیفی بالا، کاربرد گسترده ای پیدا نموده است. در این مطالعه نیز از داده های اٌزون جمع آوری شده توسط سنجنده ی AIRS مستقر بر روی ماهواره ی AQUA که امکان بررسی روند تغییرات اٌزون را در اتمسفر تمامی نقاط دنیا از جمله ایران فراهم نموده استفاده شده است. داده های مربوطه با فرمت NetCDF و با گامهای زمانی یک روزه و مکانی 1° x 1° طی دوره ی آماری 15 ساله (2017 – 2003) از وبگاه مربوطه استخراج و با استفاده از نرم افزارهای ArcGIS و Grads پردازش، بارزسازی، تجزیه و تحلیل گردید. نتایج حاصله بیانگر افت سالانه ی اٌزون در اتمسفر ایران بوده است. در میان فصول، بیشترین و کمترین میزان اٌزون به ترتیب در فصول یهار و پاییز و به لحاظ ماهانه بیشترین و کمترین میزان اٌزون به ترتیب در ماههای مارس و اکتبر اتفاق افتاده است. به لحاظ مکانی نیز با حرکت از جنوب به سمت شمال، تقریباً به طور یکنواخت بر میزان اٌزون افزوده می گردد. به طوری که بیشترین مقدار میانگین اٌزون کلی ستونی (TOC) در دشت پارس آباد (318 دابسون) وکمترین مقدار آن در ناحیه ی به هم پیوسته ای از استانهای هرمزگان، کرمان و فارس و بخشی از جنوب شرق ایران (283 دابسون) مشاهده شد. حداکثر تراکم اٌزون (اٌزونسفر) نیز در ارتفاع 27 تا 40 کیلومتری اتمسفر آشکار گردید.
ارزیابی ظرفیت تحمل محیط در روستاهای هدف گردشگری (مطالعه موردی: روستای کنگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۲
157-172
حوزه های تخصصی:
طی چند دهه اخیر گردشگری روستایی به عنوان ابزاری برای دستیابی به رشد اقتصادی، ایجاد تنوع و ثبات در اشتغال، پویایی تجارت و صنعت، ایجاد بازارهای جدید برای محصولات کشاورزی در نظر گرفته می شود؛ اما رشد سریع صنعت گردشگری فشار روزافزونی را بر محیط زیست در پی داشته است. بررسی ها حاکی از آن است که اولویت دادن به منافع اقتصادی ناشی از توسعه عنان گسیخته صنعت گردشگری موجب خدشه دار شدن اصول توسعه پایدار در مناطق مختلف شده و محیط زیست را با خطرات روزافزونی مواجه کرده است. با توجه به اهمیت محاسبه ظرفیت تحمل محیط، در پژوهش پیش رو، ظرفیت تحمل محیطی در روستای گردشگری کنگ مورد ارزیابی قرار گرفته است. روش تحقیق به شیوه توصیفی و تحلیلی است و از سه نوع ظرفیت پذیرش فیزیکی، واقعی و مؤثر باتوجه به مهم ترین عوامل محدود کننده گردشگران (ساعات شدید آفتابی، تعداد روزهای یخبندان، بالاترین بیشینه دما بیش از 30 درجه و بالاترین کمینه دما زیر 5 درجه)، به عنوان عوامل محدودیت های اصلی منطقه برای توسعه گردشگری در نظر گرفته شده است. یافته های تحقیق نشان داد ظرفیت تحمل فیزیکی روستای کنگ برابر با 1536000 نفر در سال، ظرفیت تحمل واقعی 522440 نفر در سال و ظرفیت تحمل مؤثر برابر با 303015 نفر در سال می باشد. به این ترتیب می توان نتیجه گرفت که روستای کنگ از نظر ظرفیت تحمل فیزیکی برای ورود گردشگران در شرایط مطلوبی قرار ندارد.
بررسی شرایط هواشناسی کمینه دید افقی روزانه با استفاده از اطلاعات دستگاه RVR فرودگاه امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دید افقی به عنوان یکی از مهم ترین ویژگی های نوری جو از جنبه های متفاوت حائز اهمیت است. تعیین دقیق دید از عوامل تاثیرگذار در سلامتی پرواز هنگام فرود و برخاست هواپیما به شمار می رود. یک روش تعیین دید در امتداد باند فرودگاه ها، استفاده از دستگاه های ترنسمیسومتر و فوروارد اسکترومتر است که پخش و عبوردهی نور را اندازه گیری می کنند. در مقاله حاضر برای نخستین بار در کشور از داده های این دستگاه ها برای تعیین میزان دقیق دید در باند فرودگاه امام خمینی استفاده شده است تا شرایط رخداد کمینه دید در سال های 2013 و 2014 مطالعه شود. اطلاعات ایستگاه همدیدی و متار به عنوان اطلاعات تکمیلی در این دو سال نیز به کار رفته است. داده های مورد استفاده شامل محدوده دید، دما، دمای نقطه شبنم، رطوبت، تندی و جهت باد است. با در نظر گرفتن شرایط حدّی برای رخداد کمینه دید مشاهده می شود که بیشترین رخداد کمینه دید مربوط به فصل زمستان، اواخر پاییز و اوایل بهار است که می تواند به دلیل تاثیر فعّالیت بیشتر سامانه های جوّی و شرایط آب و هوایی متغیر در این ماه ها باشد. بررسی نوع پدیده های جوی در ایستگاه همدیدی فرودگاه امام در روزهای بحرانی نشان می دهد که عمدتاً گردوخاک، غبار، انواع مه و بارش پدیده های غالب هستند. بر اساس نتایج دو مطالعه موردی، افزایش رطوبت نسبی و تغییر جهت باد از عواملی هستند که در رخداد کمینه دید نقش موثری دارند
تحلیل همگنی داده های دما و بارش در ایران با رویکرد اقلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دسترس بودن داده سالم و قابل اعتماد در مطالعات اقلیمی مهم بوده و استفاده از داده های اشتباه اولین مخاطره در تحلیل مخاطرات طبیعی خواهد بود. در این مطالعه همگنی سری های زمانی میانگین سالانه ی دمای کمینه، بیشینه و بارش 36 ایستگاه همدید کشور در 6 طبقه اقلیمی مورد بررسی قرار گرفت. آزمون های نرمال استاندارد، پتی، انحراف تجمعی و راستی آزمایی ورسلی برای تشخیص ناهمگنی داده ها انتخاب شدند. نتایج این مطالعه نشان داد که % 5/91 و % 5/88 از داده های کمینه و بیشینه دما در طبقه غیر همگن قرار گرفته اند. اگر چه داده های دمای کمینه ایستگاه های هواشناسی اصفهان، سقز، و گرگان و داده های دمای بیشینه ایستگاه های بندر انزلی، شهر کرد، کاشان و سقز دارای شرایط همگن با سطح معنی داری 5 درص بودند. درخصوص داده های بارش، هر چهار آزمون، همگنی 28 ایستگاه را نشان دادند. ولی داده های بارش ایستگاه های بیرجند، کرمان، کرمانشاه، سقز، سنندج و تبریز ناهمگن تشخیص داده شدند. نتایج نشان داد که سال شروع تغییرات دمای بیشینه، در اکثر ایستگاه ها سال 1998 بوده ولی در خصوص دمای کمینه و بارش شروع تغییرات در ایستگاه های مختلف، متفاوت بود. از نکات قابل توجه این مطالعه بایستی به کاهش 80 تا 150 میلی متری بارش در ایستگاه های غرب و شمال غرب مانند تبریز، سنندج، سقز و کرمانشاه و همچنین 25 تا 45 میلی متری در ایستگاه های بیرجند، زابل و کرمان اشاره نمود. نتایج این مطالعه نشان داد که نوع اقلیم در کاربرد نوع آزمون همگنی تاثیری نداشته و هر یک از آزمون های همگنی می تواند در هر اقلیمی مورد استفاده قرار گیرد.
واکاوی زمین ساخت با استفاده از شاخص ها و شواهد ژئومورفولوژیکی (مطالعه موردی: حوضه آبخیز کرگانرود تالش در غرب استان گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاخص های ژئومورفولوژیکی ابزار مناسبی را برای درک کارکرد و درجه پویایی این فرایندها معرفی می نمایند. در این مقاله از هشت شاخص ژئومورفولوژیکی سینوزیته جبهه کوهستان(Smf)، عدم تقارن حوضه زهکشی (AF)، نسبت پهنای کف دره به ارتفاع دره(VF)، شکل حوضه(Bs)، تقارن توپوگرافی عرضی(T)، منحنی هیپسومتری حوضه(Hc)، پیچ و خم رود (S) و گرادیان طولی رود (SL) برای تعیین وضعیت نو زمین ساختی حوضه آبخیز کرگانرود تالش استفاده شده است. روش تحقیق بر پایه تحلیل فرم و فرآیند و داده های کتابخانه ای و نقشه های توپوگرافی، نقشه های زمین شناسی و تصاویر راداری و همچنین چند فقره بازدید میدانی استوار بوده است. نتایج تحقیق نشان می دهد حوضه آبخیز کرگانرود به عنوان یکی از حوضه های کوهستانی کشور در شمال غرب استان گیلان و شهر تالش واقع شده است. عبور گسل سراسری آستارا – تالش به طول حدود 400 کیلومتر در پایین دست دامنه های شرقی مشرف به جلگه گیلان، گسل نئور در نزدیکی خط الرأس و نیز چین خوردگی ها، بیانگر فعال بودن نئوتکتونیک و نیز ظهور پدیده های مهم زمین ساختی در این منطقه می باشد. در راستای رسیدن به اهداف تحقیق از شاخص های هفت گانه ژئومورفولوژیکی حاکی از آن است که حوضه کرگانرود، از نظر نو زمین ساختی فعال، بیشترین شواهد فعال بودن تکتونیک در جنوب حوضه می باشد.
ارزیابی مخاطرات محیط زیستی در جهت توسعه پایدار در پارک های ملی و مناطق حفاظت شده (مطالعه موردی: پارک ملی و منطقه حفاظت شده دز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۹
10.22067/geo.v0i0.69860
حوزه های تخصصی:
مناطق حفاظت شده یکی از مهم ترین ابزار حفظ تنوع زیستی و خدمات اکوسیستم هستند و لزوم حفظ و بهره برداری بهینه از منابع آن ها، ازجمله ضرورت های توسعه پایدار محسوب می شود. بدین منظور حفاظت و پایش دائمی تغییرات مناطق حفاظت شده که از سرمایه های طبیعی ملی هر کشوری محسوب می شوند، با هدف اتخاذ شیوه های مدیریتی مناسب و پیش گیری از ادامه روند عوامل مخرب ضروری است. پارک ملی و منطقه حفاظت شده دز با مساحتی معادل 22013 هکتار یکی از ارزشمندترین و استراتژیک ترین مناطق چهارگانه تحت حفاظت در کشور می باشد که در استان خوزستان واقع شده است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تحلیل مخاطرات محیط زیستی تهدید کننده منطقه حفاظت شده و پارک ملی دز صورت گرفته است. در این پژوهش بر اساس بازدید میدانی، گزارش وضع موجود و استفاده از تکنیک دلفی، 26 ریسک در قالب دو محیط طبیعی و محیط زیستی (فیزیکوشیمیایی، بیولوژیکی و اقتصادی-اجتماعی و فرهنگی) شناسایی شدند. جهت رتبه بندی مخاطرات شناسایی شده از روش TOPSIS بر اساس سه شاخص (شدت، احتمال وقوع و حساسیت محیط پذیرنده) استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که مخاطره شکار غیر مجاز با ضریب نزدیکی 876811/0 بالاترین ریسک منطقه و ریسک آتش سوزی عمدی و غیرعمدی با ضریب نزدیکی 180761/0 کم ترین اولویت را به خود اختصاص دادند. پس از سطح بندی مخاطرات مشخص شد که بیش ترین مخاطرات موجود در منطقه در سطح قابل توجه بوده است. درنهایت راهکارهایی در جهت کنترل مخاطرات در منطقه ارائه شد.
سنجش فضایی ظرفیت تاب آوری زیرساختی جامعه روستایی شهرستان بجنورد با مدل FAHP و منطق فازی در محیط GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
167 - 196
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی از تدوین پژوهش حاضر ارزیابی رابطه بین آسیب پذیری محیطی و تاب آوری زیرساختی جوامع روستایی (در شهرستان بجنورد) به منظور ارتقاء ظرفیت تاب آوری در نواحی روستایی است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و ماهیت آن کاربردی در نظام برنامه ریزی محلی و توسعه روستایی است. متغیرهای تحقیق پس از بررسی مبانی نظری و ادبیات حوزه سنجش آسیب پذیری و تاب آوری در ایران و سایر کشورها انتخاب گردیده است. بر این اساس، دو شاخص کلی سنجش آسیب پذیری و تاب آوری زیرساختی جوامع روستایی با استفاده از 26 معیار در دو مدل FAHP و منطق فازی (عملگر Gamma با حد آستانه 7/0، 8/0 و 9/0) در محیط نرم افزار GIS انجام گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان دهنده برخورداری تقریباً 56.69 درصد مساحت شهرستان از شرایط آسیب پذیری محیطی زیاد و خیلی زیاد بوده است که تعداد 47 روستای شهرستان در این پهنه ها قرارگرفته است؛ که بررسی شاخص تاب آوری زیرساختی مشخص کننده وجود رابطه معنادار و مستقیم بین وضعیت تاب آوری پایین نواحی روستایی و آسیب پذیری محیطی در پهنه های شرقی، جنوب و شمال شرق شهرستان بجنورد است. علاوه براین بر اساس خروجی FAHP، حدود 31 درصد نقاط روستایی شهرستان و بر اساس خروجی منطق فازی، حدود 53 درصد نقاط روستایی شهرستان در طبقه تاب آوری خیلی زیاد) قرارگرفته است. تحلیل تطابق نتایج خروجی FAHP و منطق فازی در GIS با ضریب کاپای 0.166 نشان داد که نتایج حاصل از دو مدل مذکور دارای درجه تطابق نسبتاً ضعیف ولی مستقیم است که با سنجش صحت مدل ها با استفاده از نقاط کنترل زمینی مشخص شد مدل منطق فازی با ضریب کاپای 0.772 نسبت به مدل FAHP با ضریب کاپای 0.550 دارای دقت بیشتری است. بنابراین، نیاز به تعادل محیطی و مشکلات توسعه در نظام برنامه ریزی محلی در
نقش زیر حوضه های مشرف به شهر در وقوع سیلاب شهری در شهر ایذه (خوزستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۹
10.22067/geo.v0i0.78855
حوزه های تخصصی:
فعالیت بشر به شکل های گوناگون احتمال وقوع سیل را افزایش داده است، در کشور ایران، تنوع آب و هوایی و شرایط خاص جغرافیایی، زمینه پیدایش و شکل گیری انواع مخاطرات طبیعی را فراهم ساخته است. قرار گرفتن شهرها و روستاهای ایران در مناطق کوهپایه ای، از میان رفتن پوشش گیاهی، رعایت نکردن حریم امنیتی رودخانه هایی که غالباً از میان و یا کنار شهرها می گذرند، ساخت وسازهای بی رویه در مسیر رودخانه ها، زیر کشت بردن اراضی کنار رودخانه ها و سایر عوامل مشابه، از دلیل اصلی وقوع جریان های سیلابی است. شهر ایذه هرساله شاهد سیلاب های عظیم شهری است که خسارت های زیادی به شهر وارد شده است. در راستای بررسی این سیلاب ها، حوضه های مشرف به شهر مورد بررسی قرار گرفته است شماره منحنی (CN) از روی مشخصات خاک، نوع بهره وری از زمین و شرایط رطوبت قبلی خاک در محیط نرم افزار GIS تهیه گردید و شدت و مدت بارش های منطقه با استفاده از مدل قهرمان در دوره بازگشت های مختلف محاسبه و سپس با استفاده از نرم افزار SCS دبی اوج در هر دوره بازگشت محاسبه گردید. نتایج تحقیق نشان داد که با توجه به دبی اوج با شدت های 30، 60 و 120 دقیقه و با دوره بازگشت های 2، 5، 10، 20، 50 و 100 ساله، حوضه تپه شهدا بیشترین میزان حجم رواناب را به سمت شهر گسیل کرده و بیشترین نقش را در وقوع سیلاب شهری ایذه داشته است و پس ازآن حوضه الهک نقش بسزایی در وقع سیلاب و آبگرفتگی معابر شهر ایذه داشته است. همچنین سیلاب های ایجاد شده توسط حوضه شیخان بیشترین آسیب را به زمین های کشاورزی وارد می سازد. از عوامل مهم تأثیرگذار بر ایجاد این سیلاب ها تغییر بستر طبیعی رودخانه به کانال های مصنوعی بدون در نظر گرفتن ظرفیت دبی و عدم افزایش ظرفیت کانال ها از بالادست به سمت ورود به شهر است. در مسیرهای مختلف جریان های متعددی به کانال اضافه می شود و حجم دبی را چند برابر می کند درصورتی که حجم کانال ثابت باقی مانده است.
چشم انداز تغییرات بارش در شمال غرب ایران با استفاده از مدل های گردش کلی جو تحت سناریوهای اقلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۹
10.22067/geo.v0i0.80780
حوزه های تخصصی:
یکی از چالش های اساسی مدیریت و برنامه ریزی منابع آب کشور، نبود اطلاعات کافی از وضعیت وقوع منطقه ای بارش ها در آینده، به ویژه در پایان قرن بیست و یکم است. لذا در این پژوهش به بررسی چشم انداز تغییرات بلندمدت بارش در شمال غرب کشور پرداخته شد. بدین منظور از داده های 5 مدل گردش کلی جو تحت دو سناریوی خوش بینانه و بدبینانه (RCP4.5 و RCP8.5) با کاربست مدل ریزگردانی LARS-WG6 بهره گرفته شد و تغییرات بارش در طول سه دوره زمانی مختلف (2040-2021، 2070-2051 و 2100-2081) نسبت به دوره پایه (2010-1980) مورد بررسی قرار گرفت. جهت واسنجی و صحت سنجی مدل LARS-WG، داده های مشاهداتی و داده های خروجی مدل ها با استفاده از آزمون های F و T و همچنین شاخص های MAE، MSE، RMSE و R 2 مورد مقایسه و ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاکی از کارآیی مناسب مدل ها برای منطقه مورد مطالعه است. بررسی بارش ها در شمال غرب کشور نشان داد که میزان بارش در بیشتر مدل ها به ویژه مدل های EC-EARTH و MIROC5، در دوره 2040-2021، نسبت به دوره پایه افزایش خواهد یافت. در مقابل، در دو دوره 2070-2051 و 2100-2081 تمامی مدل ها به استثنای HadGEM2 کاهش بارش را بر روی منطقه نشان می دهند. بر اساس شرایط متوسط، انتظار می رود میزان بارش در سطح منطقه در دوره 2040-2021 به میزان 3/0 درصد افزایش و در دو دوره 2070-2051 و 2100-2081 به ترتیب به میزان 7/0 و 4/1 درصد کاهش را نسبت به دوره پایه تجربه نماید. بیشترین تغییرات کاهشی و افزایشی بارش نیز درمجموع بر اساس سناریو RCP8.5 شده است. همچنین نتایج حاصل از این پژوهش و استفاده از مدل های مختلف نشان داد که بررسی چشم انداز تغییرات بلندمدت بارش به دلیل پیچیدگی فرآیند بارش تنها با استفاده از یک مدل GCM و یک سناریو، عدم قطعیت های زیادی خواهد داشت و لازم است از سناریوها و مدل های گردش کلی جو و ریزگردانی های مختلف استفاده نمود.