شهرسازی ایرانی پس از یازده قرن از تجربه در ساخت شهرها در پهنه امپراتوری عظیم خود با سپاه اسلامی مواجه شد که در خود مفاهیم والایی از مدنیت و انسانیت را به همراه داشت. دین اسلام دارای آنچنان تأثیراتی در مبانی شهرسازی ایرانی بود که باعث افزودن واژه اسلامی به مکتب شهرسازی ایرانی شد و از آن به بعد شهرسازی ایرانی با عنوان شهرسازی ایرانی اسلامی شناخته شد . شهرسازی به عنوان یک علم و هنر پویا در ایران اسلامی همواره تغییراتی به همراه داشته که این تغییرات ناشی از ترکیب جامعی از عناصر با تأثیرات متفاوت بوده است . ارتقای علمی، صنعتی، تجاری، امنیتی و زیرساختی تا اراده و نظر حاکمان هرکدام می تواند به عنوان عنصری تأثیر گذار شناخته شود. بر این اساس باید گفت چون در طول تاریخ ایران اسلامی شرایط جامعه متفاوت بوده به تبع آن شهرسازی نیز در دوره های مختلف روندی ثابت نداشته است، دوره هایی مذکور هرکدام با عنوان سبک شناخته می شوند . هدف از این پژوهش شناسایی سبک های مختلف شهرسازی ایرانی اسلامی به منظور مقایسه انواع مختلف آن است . روش پژوهش، تفسیری تاریخی و براساس اطلاعات کتابخانه ای و تحلیل محتوا انجام شده است. پژوهشگر تعدادی از تفاوت های موجود در این سبک ها را روشن نموده و در نهایت با استناد به تمایزات مذکور به بررسی تطبیقی میان پنج سبک خراسانی، رازی، آذری، اصفهان و تهران پرداخته است.
سفرنامهنویسی بین ساکنان سرزمینهای باستانی از بهترین عادات بوده و نزد مسلمانان ساکن در آسیای غربی و ساکنان اروپای کهن که در تمدّن یونانی و رُمی جای دارند نیز چنین است نکتة قابل ذکر در مورد سفرنامهها، اهمّیّت آنها نزد خوانندگان آنها در زمانة ما و نحوة اندیشیدن و شیوة برخورد سفرنامهنویس با مشاهدات خود بوده است. ما به هنگام خواندن یک سفرنامه، به خردترین نکات تا عمومیترین مسائل توجّه میکنیم و مترصّد هستیم تا از طریق یک سفرنامه، خود را به دنیای حاکم بر شرایط فکری نویسندة آن ببریم. بنابراین مسائلی نظیر بیطرف بودن نویسنده، تعلّق او به یکی از شیوههای فکری حاکم و تعادل در اندیشیدن، همگی در نوشتههای او تأثیرگذار هستند. کتابشناسی مناطق مختلف ایران را بر اساس شرایط مطالعاتی و میزان علائقی که محقّق و جغرافیدان ایرانی و خارجی برای آن قائل شدهاند، میتوان به گروههای زیر تقسیم نمود: محدودههای مرکزی ایران، محدودة جنوبشرق ایران، جنوبغرب، محدودههای مرکزی ایران،غرب،شرق و بالاخره شمال ایران. آنچه در این نوشتار منظور است، محدودههای شمالی ایران و به ویژه سواحل پیرامونی دریای خزر است. دریای خزر خود دارای مقاطع مطالعاتی متعدّد و انگیزههای متحوّلی است که به هر حال منجر به غنای کتابشناسی این عرصة آبی شده است. قدیمیترین منابعی که دربارة دریای خزر در دسترس داریم، مربوط به پیش از اسلام است که البتّه منابع موجود و قابل استفاده چندان نیست. شاید علّت کمبود منابع جغرافیایی مربوط به دورة پیش از اسلام خزر و پیرامون آن را بتوان تحوّلات سیاسی فراوان و جنگهای متعدّد دانست. این علل بر تمامی سرزمین ایران پیش از انقلاب مؤثّر بوده است و خلأ مطالعاتی منحصر به دریای خزر و عرصههای پیرامونی آن نیست.