فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۳۷۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
بخش وسیعی از جغرافیا و جمعیت هر کشور به روستاها اختصاص دارد؛ از این روعملکرد اقتصادی نواحی روستایی، بر شکوفایی و بهره وری ملی کشورها تأثیر بسزایی می گذارد. با این حال حتی در کشورهای توسعه یافته ای همچون ایالات متحد امریکا، واگرایی عملکرد اقتصادی روستاها در مقایسه با شهرها، به چالشی اساسی بدل شده است. پژوهشگران، ریشة این واگراییِ عملکردی را در نوع نگاه دولت به روستاها می دانند و بیان می دارند که دولت ها ویژگی های منحصربه فرد روستا را نادیده می گیرند، روستا را مساوی با کشاورزی برمی شمارند، و به شهرهای مجاور روستا نیز بی توجه اند. از سوی دیگر، پژوهشگران معتقدند از آنجا که هر روستا درون یک منطقة اقتصادی واقع شده است، تصمیم گیری و تحلیل در خصوص روستا نیز باید با نگاه منطقه ای صورت گیرد. در این میان، یکی از مشهورترین و پرکاربردترین چارچوب های تحلیل و سیاست گذاری منطقه ای، چارچوب دایاموند (الماس) مایکل پورتر و نظریة خوشه های اوست، که مطالعات متعددی نیز با استفاده از آن به بررسی سیاست های توسعة اقتصادی روستایی پرداخته اند. در این مقاله، سیاست ها و نگاه دولت به روستاها در ایران بررسی شده است. برای این منظور، با انجام پیمایشی از 31 نفر از خبرگان دانشگاهی و کارشناسان سطوح میانی سیاست گذاری روستایی در سه نهاد دولتی کشور، بررسی شده است که سیاست های دولتی ایران، تا چه اندازه با دیدگاه های منطقه ای مطابقت داشته است.
نقش توانمندسازی روانشناختی بر تقویت کارآفرینی روستایی (مطالعة موردی: استان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های تجربه شده در جهان در بازنگری سیاست ها، توجه به کارآفرینی است که از آن در متون توسعه به عنوان بازسازماندهی و باز ساخت اقتصاد روستا نام می برند. همچنین تقویت کارآفرینی روستایی، به عنوان اساسی ترین رکن در توسعة روستایی در راستای اشتغال زایی، انتقال فنآوری، ترغیب و تشویق سرمایه گذاری، افزایش رفاه و غیره از جنبه های گوناگون مدّ نظر است. در این ارتباط، سازوکار توانمندسازی روان شناختی یکی از جنبه های مهم در تقویت کارآفرینی روستایی است. هدف این مقاله بررسی نقش توانمندسازی روان شناختی در تقویت کارآفرینی روستایی در استان اردبیل می باشد. این تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی است که با استفاده از روش پیمایش انجام شده است. کارآفرینان روستایی و روستاییان عادی(غیر کارآفرین) استان اردبیل، جامعة آماری این پژوهش را تشکیل می دهند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد 180 کارآفرین روستایی و روستاییان عادی(90 نفر کارآفرین و 90 نفر غیر کارآفرین) انتخاب شدند. روایی صوری پرسش نامه با کسب نظرات صاحب نظران در دانشگاه و کارشناسان اجرایی مربوط به دست آمد. آزمون مقدماتی نیز برای به دست آوردن پایایی ابزار پژوهش انجام گرفت و ضرایب آلفای کرونباخ (α) برای بخش های مختلف پرسش نامه بین 83/0 الی 91/0 محاسبه شد. نتایج حاصل از آزمون همبستگی اسپیرمن نشان داد که بین ابعاد شایستگی، اثرگذاری، معنی داری و خودتعیینی با متغیر تقویت کارآفرینی رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد. همچنین در آزمون رگرسیون چندگانة خطی ابعاد شایستگی، اثرگذاری و خودتعیینی، توانایی تبیین 92/0 درصد از تغییرات متغیر تقویت کارآفرینی را دارا می باشند. در نهایت با توجه به تحلیل نتایج، پیشنهادات کاربردی ارائه شده است.
نقش توانمندی شغلی زنان در توسعة اقتصادی نواحی روستایی (مطالعة موردی: بخش کونانی شهرستان کوهدشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: درحال حاضر، وضعیت زنان در هر جامعه ای نشانگر میزان پیشرفت آن جامعه است و این واقعیتی است که روزبه روز تعداد بیشتری آن را درمی یابند و سازمان ها و نهادهای بین المللی فعال در امر توسعه نیز بر روی آن تأکید دارند. یکی از راهکارهای مهم برای بهبود وضعیت زنان، توانمندسازی آن ها در جنبه های مهم زندگی و به ویژه بعد اقتصادی است. درهمین راستا، در این مقاله به بررسی توانمندی زنان و نقش آنان در توسعة اقتصادی نواحی روستایی به عنوان هدف اصلی پژوهش پرداخته شده است.
روش: نوشتار حاضر جنبة کاربردی دارد و از نوع تحقیقات توصیفی- تحلیلی و پیمایشی محسوب می شود که در آن از دو شیوة اسنادی و میدانی (پرسشنامه و مصاحبه) برای گردآوری داده های موردنیاز استفاده شده است. جامعة آماری تحقیق زنان روستایی ساکن در بخش کونانی شهرستان کوهدشت هستند (10895) که از بین آن ها 330 نفر به شیوة نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. سطح پایایی پرسشنامة تحقیق با استفاده از روش آلفای کرونباخ 79/0 به دست آمد که بیانگر ضریب اعتماد بالا است.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد بیشترین سطح توانمندی زنان در بین بخش های اقتصادی مربوط به فعالیت های کشاورزی است که با متغیرهای سن و درآمد دارای رابطة معنادار و مستقیم است. همچنین، مشخص شد زنانی که از ویژگی های مربوط به توانمندسازی در سطح بالاتری برخوردار هستند، توانمندی بیشتری در ایجاد درآمد خواهند داشت.
محدودیت ها/ راهبردها: مراجعه به منطقه و تهیه و تکمیل پرسشنامه ها از بین زنان روستایی که با مشکلات و نگرش های سنتی روبه رو هستند، ازجمله محدودیت های این تحقیق بود.
راهکارهای عملی: با شناخت دقیق توانمندی های زنان در زمینه های مختلف شغلی و همچنین، تعیین قابلیت ها و استعدادهای آن ها درزمینةتوانمندسازی همچون علاقه، اعتمادبه نفس، سواد و تخصص، تجربة محلی و علمی، مسؤولیت پذیری، انگیزة پیشرفت و ... نیاز ضروری برای دست یابی به توانمندی زنان است.
اصالت و ارزش: ازیک سو، توانمندسازی زنان می تواند منجر به کاهش بیکاری زنان و افزایش توانمندی آن ها در انجام فعالیت های مختلف شود و ازسوی دیگر، به بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی خانوارهای آنان و درنهایت، توسعة روستایی در ابعاد گوناگون منجر شود.
تحلیل اثرات اقتصادی- اجتماعی تعاونی های فرش دستباف روستایی استان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعاونی های فرش دستباف روستایی با هدف حمایت از قشر محروم و مولد قالیباف کشور و سازماندهی آن ها در قالب نظام تعاون به منظور دستیابی به عدالت اجتماعی و اقتصادی در این هنر و صنعت ملی تشکیل شده اند. هدف پژوهش حاضر ارزیابی نقش این تعاونی ها در بهبود وضعیت اقتصادی - اجتماعی قالیبافان استان همدان است. جامعه آماری تحقیق را اعضاء تعاونی های فرش دستباف استان همدان تشکیل می دهند که بر اساس فرمول کوکران 214 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب شدند. همچنین با توجه به هدف تحقیق به تعداد برابر (214n=) از قالیبافان غیر عضو تعاونی ها جهت مقایسه وضعیت اقتصادی- اجتماعی دو گروه انتخاب شدند. روش نمونه گیری به صورت انتساب متناسب طبقه ای و در مرحله بعد به صورت تصادفی بوده است. مهمترین ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود که روایی آن توسط متخصصان تأیید و پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ 81/0 برآورد شد. نتایج نشان داد که بین قالیبافان عضو و غیر عضو تعاونی ها به لحاظ میزان تولید، درآمد حاصل از قالیبافی، دسترسی به وام و تسهیلات قالیبافی، دسترسی به مواد اولیه و ابزار قالیبافی، میزان تعامل اجتماعی، میزان آگاهی اجتماعی و دانش و آگاهی تخصصی قالیبافی تفاوت معنی دار در سطح یک درصد وجود دارد. به طوری که قالیبافان عضو تعاونی از وضعیت بهتری در مقایسه با قالیبافان غیر عضو برخوردار بوده اند. همچنین نتایج نشان داد بین عضویت در تعاونی و برخورداری از خدمات بیمه، دریافت وام و تسهیلات قالیبافی و شرکت در دوره های آموزشی رابطه معنی داری در سطح 1 درصد وجود دارد. در مجموع می توان گفت تعاونی های فرش دستباف روستایی استان همدان نقش مؤثری در بهبود وضعیت اقتصادی - اجتماعی قالیبافان استان داشته اند.
Analysis of Production Relations and Linkages of Agricultural Producers Using Social Network Analysis Method (Case Study: Pistachio Producers in Damghan County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Purpose: In this research, we aimed to identify the pattern of cooperative relations among the Pistachio producers in Damankuh rural district in Damghan. The social capital among the producers was also evaluated.
Design/methodology/approach: In this paper, the cooperative relations and the social capital among the Pistachio producers in Mehmandoost, Zarrinabad and Hoseinabad Doolab, which are located in Damankooh in Damghan, were studied by applying social network analysis method. Thus, 66 people from Mehmandoost, 70 producers from Zarrinabad, and 74 farmers from Hosseinabad Dulab were studied. The relations which were studied included cooperation in exchanging farming tools, irrigation of Pistachio orchards, marketing and pest control. For analyzing these relations, we used network- level indicators of social network analysis including density, centralization, reciprocity, transitivity and Geodesic distance. These indicators were analyzed in the UCINET software.
Finding: Results showed that the network macro-level indicators including density, centralization, reciprocity, transitivity and geodesic distance in studied villages were very low. This has caused problems for producers to cooperate with each other and threatens the stability of producers’ network and indicates cooperation among pistachio producers requires tremendous investment of both time and cost.
Research limitations/implications: Problems like accessing farmers, distributing questionnaires among them and the long time needed in order to interview them were among the challenges faced in this research.
Practical implications¬: In order to increase cooperation among the producers and social capital in their network it is suggested that farmers be instructed and informed by holding cooperative workshops, handling their problems in irrigation and pest control, running local cooperatives for supporting the farmers in the crop prices and paying attention to their demands.
Originality/value: Given the importance of the studied area in the production of Pistachio, paying attention to cooperation and social capital among producers, can be a big step in using the fertility (potentiality) of this region to develop and improve the Pistachio production.
پیامدهای اقتصادی و اجتماعی مکانیزاسیون کشاورزی در سکونتگاه های روستایی مورد: دهستان استرآباد جنوبی در شهرستان گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه مکانیزاسیون به عنوان کلیدی ترین عنصر در دستیابی به اهداف توسعه کشاورزی و روستایی از اهمیت خاصی برخوردار است. مزارعی که مجهز به قدرت ماشین و نیروی موتور هستند، علاوه بر افزایش کیفیت و کمیت در کار و بهره برداری محصولات، در زمان و هزینه های مراحل مختلف کشت نیز صرفه جویی می گردد. براین اساس مکانیزاسیون یکی از ارکان اصلی و کلیدی توسعه کشاورزی محسوب می شود و رونق مکانیزاسیون کشاورزی خود مهم ترین نوع سرمایه گذاری در راستای توسعه روستایی است. در تحقیق حاضر سعی شده است تا به تبیین و بررسی تأثیر مکانیزاسیون کشاورزی بر ارتقاء شاخص های اقتصادی و بهبود مؤلفه های اجتماعی خانوارهای روستایی در روستاهای دهستان استرآباد جنوبی شهرستان گرگان پرداخته شود. تعداد 190 کشاورز به عنوان جامعه نمونه انتخاب شده است که از این تعداد 110 بهره بردار به صورت مکانیزه و 80 بهره بردار دیگر نیز بیشتر به صورت سنتی در امور کشاورزی فعالیت داشته اند. پژوهش حاضر به صورت توصیفی – تحلیلی و میدانی بوده است. نتایج نشان داد که استفاده از مکانیزاسیون کشاورزی در میان بهره برداران موجب افزایش تولید و درآمد شده است و میزان ضایعات را به طور چشمگیری کاهش داده است. به طور کلی، مکانیزاسیون باعث بهبود شاخص های اقتصادی در بین بهره برداران کشاورزی شده است. علاوه بر آن، مکانیزاسیون کاهش مهاجرت و افزایش انگیزه ماندگاری بهره برداران نواحی روستایی را به دنبال داشته است. با عنایت به اینکه تاکنون اقدامات دولت در راستای توسعه مکانیزاسیون کشاورزی چندان کافی نبوده است، بسترسازی و اهتمام جدی و مناسب از سوی دولت، تشویق و ترغیب سازمان های ذی ربط و مشارکت همه جانبه مردم در زمینه مکانیزاسیون امری ضروری و لازم است.
ارزیابی ظرفیت های توسعه کارآفرینی در نواحی روستایی منطقه مورد مطالعه: روستاهای دهستان بیزکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارآفرینی روستایی به عنوان یک راهبرد اساسی برای توسعه روستایی می تواند کمک شایانی برای توسعه روستاها کرده و منجر به کاهش بیکاری و افزایش اشتغال و در نتیجه افزایش درآمد، متنوع سازی اقتصاد، استفاده بهینه از منابع و بهبود زندگی روستاییان شود. نکته اساسی در تحقق فعالیت کارآفرینانه در سطح اجتماع، فراهم بودن زمینه های کارآفرینی در جامعه است. این مطالعه با هدف مطالعه ظرفیت های کارآفرینی در زمینه توسعه روستایی انجام شد. روش پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی بوده که جهت گردآوری داده ها از مطالعات اسنادی و میدانی به صورت پرسش نامه ای طراحی شد. جامعه آماری این پژوهش خانوارهای روستایی دهستان بیزکی (791 N = ) از توابع بخش گلبهار شهرستان چناران است که با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی، 155 خانوار از 10 روستای دهستان به صورت تصادفی به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند. این پژوهش در 5 بُعد اقتصادی، محیطی، ظرفیت فردی، زیرساختی، اجتماعی- فرهنگی و نهادی تحلیل آماری شده است. همچنین از روش تصمیم گیری چند شاخصه VIKOR ، به روش وزن دهی آنتروپی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که از بین 10 روستای دهستان بیزکی، روستای سلوگرد با داشتن بیشترین ظرفیت های کارآفرینی، رتبه اول و روستای محمدآباد بلوچ با کمترین ظرفیت های کارآفرینی رتبه آخر را به خود اختصاص داده اند. همچنین مقدار Sig آزمون مقایسه میانگین ها یعنی T برای تمام شاخص های اقتصادی، فردی، محیطی، اجتماعی- فرهنگی و نهادی و زیرساختی برابر 000/0 (کوچکتر از 05/0) است؛ در نتیجه ُبعد اقتصادی، فردی، محیطی، اجتماعی- فرهنگی و نهادی و زیرساختی تأثیر بسیار بالا و مثبتی در ایجاد و توسعه ظرفیت های کارآفرینی داشته است در نهایت با توجه به تحلیل نتایج، پیشنهادهای کاربردی ارائه شده است.
«مشک سازی» و «مشک زنی» در چهارده روستای «کمره»
حوزه های تخصصی:
فعالیتهای اقتصادی خاص و آثار آن بر اقتصاد روستایی (مورد: کمباین داری در استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تنوع فضایی روستاهای ایران سبب بهره وریهای اقتصادی متنوع در روستاها شده؛ به گونه ای که در بعضی نواحی روستایی ایران فعالیتهای اقتصادی در سطوح گوناگون و با ویژگیهای خاص شکل گرفته است. یکی از بارزترین این ویژگیها، وارد کردن و دخالت دادن فناوریهای نوین در عرصة فعالیت های اقتصاد روستایی است. ورود کمباین به عرصة کشاورزی ایران، ضمن اینکه خود یکی از شاخصهای گذر از کشاورزی سنتی به کشاورزی تجاری و ماشینی است، به شکلگیری و گسترش نوع خاصی از مشاغل ازجمله کمباین داری و فعالیت های مربوط به آن منجر شده است. استان فارس به لحاظ برخورداری از شرایط لازم در زمینة فعالیت های کشاورزی، منطقة مساعدی برای شکل گیری و گسترش این فعالیت بوده است.
ایجاد و گسترش هر نوع فعالیت اقتصادی در سکونتگاههای انسانی اعم از روستا یا شهر دارای ابعاد و آثار مثبت و منفی است و این آثار در تمام زمینهها به ویژه در اقتصاد جامعه پدیدار میشود. بنابر این، مسئلة اصلی این پژوهش، بررسی آثار اقتصادی این نوع خاصِ فعالیت در آن دسته از روستاهایی است که به عنوان معیشت غالب در آن ها مطرح است. این پژوهش به لحاظ ماهیت، جزء مطالعات اکتشافی است و با بهره گیری از روش شناسی علمی و با استفاده از ابزار پرسش نامه و مصاحبه، به دنبال یافتن پاسخی مستدل و منطقی برای چرایی و چگونگی شکل گیری و گسترش این فعالیت و اثربخشی اقتصادی آن بر فرایند توسعه در روستاهای مورد مطالعه است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بهرغم موانع و مشکلات پیش روی کمباین داران، این فعالیت در ارتقای شاخص های اقتصادی روستاهای مورد مطالعه آثار مثبتی داشته است.
پیامدهای اقتصادی توسعه فعالیت های گردشگری روستایی در شهرستان بندر انزلی مورد: دهستان لیچارکی حسن رود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به محدود بودن فعالیت ها و ناچیز بودن درآمد حاصل از مشاغل روستایی، توسعه گردشگری می تواند با به وجود آوردن مشاغل مختلف در نواحی روستایی، ضعف درآمد در این فضاهای زیستی را بر طرف نموده و زمینه های کسب درآمد بیشتر را فراهم نماید. در دهستان لیچارکی به دلیل ساحلی بودن منطقه و ایجاد جاذبه های تجاری و تفریحی، نظام معیشتی نواحی روستایی در حال تغییر است؛ به طوری که تعداد شاغلان در بخش های مختلف گردشگری و خدماتی رو به رشد است. هدف تحقیق، بررسی اثرات توسعه گردشگری بر رونق اقتصاد دهستان لیچارکی حسن رود بوده است. روش انجام تحقیق توصیفی – تحلیلی با تأکید بر مطالعات کتابخانه ای و میدانی است. با توجه به گستردگی حجم جامعه آماری، از روش نمونه گیری کوکران برای تعیین حجم نمونه ها استفاده گردید، بر این اساس از بین 2155 خانوار و 8628 نفر جمعیت روستا تعداد 328 نفر از سرپرستان خانوار به عنوان نمونه تحقیق انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزارspss و آزمون های آماری پارامتری پیرسون، آزمون T مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاکی از آن است که گردشگری در دهستان لیچارکی حسن رود منجر به رونق اقتصادی شده است؛ به طوری که توسعه گردشگری موجب تغییر ساختار شغلی از بخش کشاورزی (5/23 درصد) به بخش خدمات و گردشگری (4/63 درصد) شده است. همچنین، افزایش اشتغال در بخش خدمات، افزایش درآمد ساکنان روستایی و کاهش فقر از دیگر پیامدهای اقتصادی توسعه گردشگری در دهستان لیچارکی حسن رود بوده است.
بازار مرزی و مناطق روستایی: بررسی نقش و جایگاه روستاییان در بازار مرزی شهرستان بانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در پی بررسی نقش روستاییان در شکل گیری بازار مرزی شهر بانه و جایگاه آنان در شبکة روابط بازار مرزی است. شناخت زمینه ها و بسترهای شکوفایی دادوستد مرزی به منظور شناخت موقعیت روستانشینی در این شهر از اهداف این مطالعه است. برای بررسی این موضوع از روش کیفی و تکنیک های مصاحبه، مشاهده و بررسی اسناد استفاده شد. موضوع در دو بخش بررسی نحوة تعامل و ارتباطات کنشگران روستایی با آن سوی مرز و جایگاه آنان در بازار بانه؛ و ترسیم تغییرات ایجادشده در مناطق روستایی درنتیجة حضور روستاییان در بازار بررسی شد. براساس نتایج به دست آمده، شکل گیری و رونق فعالیت های بازار، فرایندی تاریخمند است و ریشه در کنش ها و پیوندهای اجتماعی، فرهنگی و خویشاوندی ساکنان دو سوی مرز دارد. روستاییان به عنوان خط مقدم ارتباطات بین مرزی در شکل گیری این بازار اهمیت بسیاری دارند و توانسته اند در بخش های مختلف بازار نظیر واردات کالا، مغازه داری، ضمانتچی گری، کول بری و باربری جایگاهی پیدا کنند هرچند که بسیاری از آنان بخش های فرودست بازار را اشغال کرده اند. چنین وضعیتی موجب شده است که بازار بانه نوعی ترکیب شهری- روستایی بیابد. به دلیل این حضور چشمگیر در فعالیت های بازار، تغییراتی در شیوة معیشت روستاییان و میزان روستانشینی به ویژه از دهة 1380 به بعد ایجاد شده است. در سال 1390 صرفاً 16 درصد از شاغلان در بخش کشاورزی اشتغال داشتند و حجم بالایی از مهاجرت روستاییان به شهر در این دوره صورت گرفته است.
راهبردهای مناسب توسعه ی فعالیت های ماهیگیری در روستاهای ساحلی دریای عمان مورد: شهرستان جاسک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه فعالیت های ماهیگیری و آبزی پروری به صورت مستقیم و غیرمستقیم نقش اساسی در زندگی میلیون ها نفر در سراسر جهان ایفا می نمایند. ماهیگیری در روستاهای ساحلی دریای عمان از اهمیت ویژه ای برخوردار است و نقش مهمی در فعالیت های اقتصادی و اجتماعی روستاییان منطقه دارد. روستاهای ساحلی دریای عمان به دلیل شرایط خاص جغرافیایی و طبیعی از لحاظ ماهیگیری دارای پتانسیل های بالایی می باشند. با این همه، ماهیگیری در این روستاها ساختاری سنتی داشته و همپای ظرفیت های بالقوه ی خود توسعه نیافته و با مشکلات و تهدیدهای متعددی مواجه است و ماهیگیران روستایی در سطح پایینی از توسعه قرار دارند. شناسایی توان ها و تنگناها و بهره گیری از فرصت ها و رفع موانع ماهیگیری، کمک زیادی به محرومیت زدایی و تحقق توسعه ی اقتصادی و اجتماعی روستاهای منطقه می نماید.
هدف این مقاله تدوین راهبردهای مناسب برای توسعه فعالیت های ماهیگیری در روستاهای ساحلی دریای عمان می باشد. تحقیق حاضر به عنوان مطالعه ای کاربردی با رویکردی تحلیلی و با اتکاء بر یافته های اسنادی و میدانی، به بررسی موضوع پرداخته است. عمده ترین ابزار جمع آوری داده ها تکمیل پرسشنامه و مصاحبه با کارشناسان می باشد. برای تدوین راهبردهای مناسب توسعه ی فعالیت های ماهیگیری از چارچوب جامع تدوین راهبرد استفاده شده است.
نتایج پژوهش نشان می دهد فعالیت های ماهیگیری در روستاهای ساحلی منطقه با دارا بودن 12 عامل قوت و 12 عامل ضعف و همچنین 10 مورد فرصت و 10 مورد تهدید خارجی، دارای توانمندی ها و تنگناهای گوناگونی است. نتیجه ی تحقیق حاضر استخراج 28 راهبرد توسعه ای (SO)، محافظه کارانه(ST)، تنوع (WO) و تدافعی (WT)از طریق تحلیل (SWOT) می باشد. فعالیت های ماهیگیری و آبزی پروری از لحاظ ماتریس عوامل داخلی و خارجی (IE) از وضعیت مناسبی برخوردار بوده و جمع امتیاز نهایی از5/2 بیشتر است. بنابراین بهتر است برای توسعه ی فعالیت های ماهیگیری در روستاهای منطقه راهبردهای توسعه ای مورد تأکید قرار گیرد.
نقش گردشگری در توسعه اقتصادی سکونتگاه های روستایی شهرستان بهشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گردشگری روستایی و اقتصاد گردشگری در حال تبدیل شدن به یکی از ارکان اصلی توسعه اقتصادی می باشد. افزون بر این بسیاری از برنامه ریزان و سیاست گذاران توسعه نیز از صنعت گردشگری به عنوان رکن اصلی توسعه پایدار یاد می کنند و در همین ارتباط گردشگری روستایی نیز با برنامه ریزی اصولی و شناسایی مزیت ها و محدودیت ها می تواند، نقش مؤثری در توسعه روستایی و در نتیجه توسعه ملی و تنوع بخشی به اقتصاد ملی داشته باشد. هدف از پژوهش حاضر، تعیین و شناسایی ظرفیت ها در جهت توسعه گردشگری پایدار روستای التپه در مجاورت شهر بهشهر در استان مازندران می باشد. این روستا با دارا بودن منطقه توریستی عباس آباد و ثبت جهانی آثار دوره صفویه، یکی از مهمترین سکونتگاه های روستایی شهرستان در حوزه گردشگری می باشد. مقاله حاضر در پی تبیین نقش گردشگری در توسعه پایدار اجتماعی - اقتصادی روستای التپه است. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی از نوع پیمایشی بوده که با مطالعات میدانی و کتابخانه ای داده های مورد نیاز گردآوری شده است. در تحلیل داده ها با استفاده از مدل SWOT به تعیین نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها و ارائه راهبردها در جهت توسعه گردشگری و در نهایت توسعه پایدار گردشگری روستایی می پردازد. جامعه آماری شامل ساکنان روستایی (حدود 1900 نفر) و گردشگران (حدود 500 هزار نفر در سال) بوده است که حجم نمونه، شامل 218 نفر متشکل از دو گروه (78 نفر بومی بخش خدمات گردشگری و 140 نفر گردشگر) تعیین شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که نخست آستانه آسیب پذیری روستایی به لحاظ وجود منطقه تفریحی عباس آباد و چشم انداز اکوتوریستی بالاست. سپس گردشگری روستایی در این روستا نیازمند بازنگری و ارائه سیاست های مناسب در جهت رفع محدودیت ها و استفاده از مزیت های نسبی موجود می باشد. در نهایت برنامه ریزی گردشگری می تواند در این ناحیه موجب تنوع اقتصاد محلی و رونق فعالیت های اقتصادی به صورت سازمان یافته در حوزه گردشگری شده و زمینه توسعه پایدار روستایی را فراهم آورد.
آمایش سرزمین و توسعه روستایی از دیدگاه جغرافیای کاربردی
حوزه های تخصصی:
شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر توسعه نیافتگی صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی (مطالعة موردی: شهرستان مرودشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعة حاضر با هدف شناسایی و تحلیل مهم ترین عوامل موثر بر توسعه نیافتن صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی در شهرستان مرودشت انجام شده است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و نتایج حاصل از آن کاربردی می باشد. جامعة آماری تحقیق، همة مدیران و صاحبان دو گروه صنایع رب گوجه فرنگی و صنایع شوری- ترشیجات شهرستان مرودشت هستند. از ترکیب مطالعات اسنادی و پیمایشی (پرسش نامه و نظرسنجی) برای گردآوری داده ها و اطلاعات موردنیاز بهره گرفته شده است. برای تحلیل داده ها از روش های تحلیل آمار توصیفی- استنباطی و همچنین از فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) استفاده شده است. نتایج این مطالعه نشان داد که عواملی چون موانع مالی و تسهیلاتی، مکانیزاسیون، ضعف در عوامل تولید، موانع قانونی و اداری و نیز موانع بازار، به ترتیب با ضرایب تأثیر برابربا 498/0، 211/0، 120/0، 114/0 و 057/0 بیشترین نقش و تأثیر را در نبود رشد و فقدان توسعة مطلوب صنایع رب گوجه و شوری- ترشیجات شهرستان مرودشت داشته اند. دراین میان، شدت اثرگذاری موانع یادشده بر توسعه نیافتن صنایع رب گوجه اندکی بیشتر از صنایع شوری -ترشیجات بوده است.