فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۱۲۱ تا ۵٬۱۴۰ مورد از کل ۶٬۲۹۹ مورد.
منبع:
مطالعات شهری دوره سوم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱۱
37 - 48
حوزه های تخصصی:
حکمراویی خوب را می توان رویکرد، فرایند و شیوه مشارکتی اداره امور عمومی با مشارکت سه بخش دولتی، خصوصی و مدنی تعریف نمود. در سال های اخیر در ایران، به طور گسترده از این رویکرد به عنوان ضرورت توسعه مدیریت شهری کشور نام برده شده و در موارد متعددی به ارزیابی تحقق آن در اداره امور عمومی شهرها نیز پرداخته شده است. این در حالی است که به ظرفیت های موجود آن در قوانین و برنامه های توسعه شهری کشور توجه نشده است. اقدمات صورت پذیرفته در این خصوص، بیشتر در نفی انفعالی انحصار مدیریت دولتی در اداره کشور و شهرها انجام پذیرفته است. به همین دلیل این تلاش ها و اقدامات منجر به تبدیل این رویکرد به گفتمان رایج علمی و اجرایی حوزه مدیریت توسعه شهری در ایران نشد. از این رو این پژوهش در پاسخ به این سئوال اساسی انجام پذیرفت که میزان تطبیق قوانین و برنامه های توسعه شهری ایران و شهر تهران با اصول حکمراویی خوب چیست؟ هدف این پژوهش، شناخت و تشریح میزان تطبیق پذیری محتوای قوانین و برنامه های توسعه شهری ایران و شهر تهران با اصول حکمراویی خوب و کمک به بازنگری مبانی ارزشی، جهت گیری های دانشی و توسعه مدیریت شهری کشور است. این پژوهش از نوع پژوهش های نظری و کیفی می باشد که به روش تحلیل محتوایی، مقایسه ای و دلفی انجام پذیرفته است. روش دلفی برای نظر سنجی و تطبیق نهایی محتوای قوانین و برنامه های مورد مطالعه با اصول حکمروایی استفاده شده است. اطلاعات مورد نیاز این پژوهش به روش مطالعات کتابخانه ای جمع آوری گردیده است. قوانین و برنامه های مورد استفاده در این پژوهش، شامل قوانین توسعه شهری کشور، برنامه های توسعه شهری شهر تهران و برنامه های سازمانی شورای اسلامی شهر و شهرداری تهران می باشد. بر اساس یافته های این پژوهش، قوانین و برنامه های توسعه شهری ایران با اصول حکمراویی خوب شهری ارتباط دارند، اما به ندرت با آنها منطبق می باشند. میزان ارتباط این قوانین و برنامه ها با این اصول، از قوانین و برنامه های توسعه شهری کشور و شهر تهران به برنامه های سازمانی شورای اسلامی و شهرداری بیشتر می شود. این قوانین و برنامه ها بدون رویکرد حکمروایی و صرفاً با هدف استانداردسازی فنی عملکرد سازمانی مدیریت شهری تدوین شده اند.
بازتاب نقش نشانه شناسی در فرآیند گذر از فضا به مکان در مجموعه تاریخی سعدالسلطنه قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
47 - 64
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر لزوم پرداختن به مسئله معنا و کشف لایه های عمیق معنایی در حوزه های مختلف اجتماعی، فرهنگی، هنری و معماری به امری اجتناب ناپذیر بدل شده است. بحث کمرنگ شدن این مهم در ارتباط با فضاهای شهری و معماری، الزام کاربرد روش های فکری و فلسفی منوط به معنا توأم با نگرشی نقادانه و عمیق را بیش از پیش مطرح کرده است. از مهم ترین این روش ها می توان به رویکرد نشانه شناسی با گستره ای وسیع در بررسی پدیده های مختلف اشاره کرد. بدین ترتیب در راستای پژوهش با به کار بردن روش نشانه شناسی در یافتن عناصر مکان ساز در مجموعه تاریخی سعدالسلطنه قزوین، پیوندی میان نقش نشانه شناسی و چیستی مکان برقرار شده است. این مجموعه که به عنوان کاروانسرا در عصر قاجار کاربرد داشته، در چند سال اخیر به دنبال بازسازی های صورت گرفته در قالبی بدیع و به عنوان فضای شهری پویا به حیات خود ادامه داده است که به واسطه استمرار حضور شهروندان و در پی داشتن احساسی از تعلق به مکان، از ویژگی های خاص فضایی خود سخن به میان می آورد و بدین ترتیب جست وجوی مفاهیم فضایی پیرامون آن را به موضوعی درخور تأمل تبدیل می کند. در این راستا فرض بر آن است که استفاده از دانش نشانه شناسی می تواند به عنوان نقش مکمل، منجر به خوانش دقیق تر مکان و ارتقای کیفیت فضایی آن گردد. به عبارتی عناصر مکان ساز که به واسطه تجربه و ادراکات حسی مخاطب ایجاد می شوند، در گذار از نشانه شناسی به طور مشخص در ارتباط با بنا و متن قرارگیری آن مطالعه می شوند. با نظر به فرضیه مطرح شده، هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه های مرتبط با مفهوم مکان با نگرشی نشانه شناسانه و به روش توصیفی_تحلیلی است که در نهایت تطبیق مؤلفه ها با مجموعه سعدالسلطنه قزوین به واسطه مشاهده، مصاحبه، پرسشنامه و نقشه های شناختی از طریق ترسیم کروکی و تحلیل های آماری نرم افزارSPSS 20 در قالب ارائه فراوانی و میانگین داده ها و آزمون همبستگی اسپیرمن بررسی می شوند. نتیجه پژوهش ابتدا بیانگر اهمیت نقش نشانه شناسی در یافتن مؤلفه های ارتقا دهنده فضا به مکان (همچون توجه به زمینه و انطباق با محیط، معنامندی، ارزش های فرهنگی و اجتماعی، هویت و ماندگاری فضا، خاطره انگیزی) و سپس بررسی و تحقق این موارد در روابط و نسبت های مختلف میان فرد و مکان از منظر توجه به نشانه شناسی ادراکات، حافظه تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و ذهنیت مخاطب است.
واکاوی چالش های اساسی کلانشهرها در مواجهه با اپیدمی کووید 19 (مطالعه موردی: کلانشهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : اپیدمی کووید 19 یک بحران کاملاً شهری که در جهانی با شهرنشینی گسترده اتفاق افتاد. لذا تمام نقاط شهری جهان از جمله شهر تهران با این بحران مواجه هستند. داده و روش : پژوهش حاضر بر مبنای نوع تحقیق، کاربردی و روش پژوهش آمیخته (کمی - کیفی) است. برای تجزیه و تحلیل یافته ها از نرم افزار SPSS 26 و Minitab استفاده شده است. یافته ها : در پژوهش حاضر در دو بخش به چالش های ناشی از اپیدمی کووید 19، پرداخته شد. به طوریکه برای بررسی چالش های شهرهای جهان در مواجهه با کووید 19، از منابع منتشر شده در سال 2020، استفاده گردید، که در مجموع 9 چالش اساسی (اقتصادی، اجتماعی - فرهنگی، سیاسی، خدماتی، فناورانه و دیجیتال، مدیریتی، بهداشتی، زیست محیطی و کالبدی - فضایی)، شناسایی گردید. نتیجه گیری : نتایج حاصل از آزمون تی تک نمونه ای برای بررسی وضعیت چالش های شهر تهران در مواجهه با کووید 19، نشان می دهد که وقوع بحران بر ایجاد و تشدید این چالش ها تأثیرگذار بوده به طوریکه P-value به دست آمده برای تمام چالش و به طور کلی (0/000)، می باشد. نتایج حاصل از آزمون فریدمن برای بررسی اولویت تأثیرگذاری بحران کووید 19، بر چالش ها نشان می دهد که P-value به دست آمده کمتر از 0/05 و 0/000 می باشد و نشان از تأثیرگذاری متفاوت بحران کووید 19 بر چالش های شهر تهران دارد.
امکان سنجی توانمندسازی سکونتگاه های غیررسمی بر بنیان سیاست های دارایی مبنای توسعه اجتماعات محلّی مطالعه موردی: سکونتگاه های غیررسمی کلانشهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره سوم بهار ۱۳۹۳ شماره ۱۰
63 - 72
حوزه های تخصصی:
سکونتگاه های غیر رسمی به عنوان پدیده ای با ابعاد کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و فضایی گسترده، معلول شهرنشینی مدرن و گفتمان پیشرفت در عصر روشنگری است که الگوی توسعه پایدار شهری را به چالش می کشد. از اواخر دهه 1980 میلادی، رهیافت توانمندسازی با حمایت بانک جهانی به دنبال تحول و ساماندهی این نوع اجتماعات محلی از درون با سیاست سازی دارایی _ مبنا و با تکیه بر دارایی های محلی از قبیل سرمایه اجتماعی، سرمایه کالبدی و سرمایه اندک مالی این نوع اجتماعات است تا با رویکرد فرایند گرایی، جامع نگریِ خوشبختی مردم و مکان و نیز ظرفیت سازی سکونتگاه های غیر رسمی ، تعهد و توانمند سازی را جایگزین فرهنگ استحقاق و بی بند و باری کند که درواقع پیامد سیاست های نیاز _ مبنای توسعه اجتماعات محلی است. این مقاله بر مبنای روابط درونی رهیافت توانمند سازی و سیاست سازی دارایی _ مبنا پیش می رود. روش تحقیق توصیفی _ تحلیلی است. محلات اسکان غیر رسمی مُلا زینال، سیلاب، قوشخانه و خلیل آباد خوشه های تحقیق هستند که حجم نمونه 224 نفر می باشد. نتایج حاکی از آن است که مؤلفه های سیاست دارایی _ مبنای توسعه اجتماعات محلی (یعنی سرمایه اجتماعی، سرمایه کالبدی و سرمایه مالی) در توانمندسازی سکونتگاه های غیر رسمی تأثیر معنی داری دارند.
شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر مشارکت مالی بخش خصوصی و نقش آن در توسعه پایدار شهری (مورد مطالعه: شهرداری یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۵
167 - 180
حوزه های تخصصی:
تأمین مالی طرح های توسعه شهری در کشورهای در حال توسعه، بیشتر بر عهده نهادهای بخش عمومی بوده و بخش خصوصی به دلایل مختلف رغبت چندانی برای ارائه این گونه خدمات نداشته است، اما تغییر هزینه ها و منافع اقتصادی طرح های توسعه شهری و افزایش تقاضا برای برخی خدمات شهری، منافع اقتصادی بعضی سرمایه گذاری ها در این طرح ها را چنان افزایش داده که بخش خصوصی را ترغیب می کند تا در کنار بخش عمومی وارد این قبیل پروژه ها شوند. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر مشارکت مالی بخش خصوصی و نقش آن در توسعه پایدار شهری است. این پژوهش براساس هدف، کاربردی و با توجه به نحوه گردآوری داده ها، توصیفی و از نوع پیمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش 140 نفر از کارشناسان و متخصصان شرکت های پیمانکاری در امر سرمایه گذاری سازمان های عمومی و غیردولتی شهر یاسوج بوده است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران برابر 109 نفر تعیین و روش نمونه گیری غیر تصادفی در دسترس انتخاب گردید. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه استاندارد عزیزی و همکاران(1395) با مقیاس پنج گزینه ای طیف لیکرت بوده است. روایی پرسشنامه با استفاده از نظر متخصصان به صورت محتوایی و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ برای تمام متغیرها مورد تایید قرار گرفت. برای رتبه بندی عوامل موثر بر مشارکت مالی از آزمون فریدمن و برای بررسی فرضیه های پژوهش از آزمون t تک نمونه ای استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که تأثیر مؤلفه های تأثیر گذار بر مشارکت بخش خصوصی در توسعه پروژه ها به یک اندازه نمی باشد و در این زمینه ارتباط معنی دار بودن هدف در رتبه اول و سازماندهی، نگرش، پیش نگری، خط مشی، اقتصادی و اجتماعی- فرهنگی و ایجاد انگیزه (مشوق ها) به ترتیب در رتبه های بعدی مؤلفه های تأثیر گذار بر مشارکت بخش خصوصی در توسعه پروژه های شهر یاسوج قرار دارند.
ارزیابی عوامل مؤثر بر ادراک ساکنین از کیفیت های محیطی محله مطالعه موردی: کوی گلشهر و پرواز تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۰
29 - 40
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر ابزار سنجش ادراک ساکنان از کیفیت محلات شهری را ارائه می کند. این ابزار شامل یازده مقیاس سنجش ادراک کیفیت، در چهار معیار شامل جنبه های فضایی، اجتماعی، عملکردی و زمینه ای طبقه بندی شده است. هدف مقاله، سنجش ادراک کیفیت محلات مسکونی جدید، شناسایی عوامل و شاخص های مؤثر بر این کیفیت و ارتقای کیفیت های روان سنجی در قالب دیدگاه «شناختی_روان شناسی» است و در پی پاسخ به سئوالات زیر است: میزان کیفیت ادراک شده ساکنان از محلات جدید کوی گلشهر و پرواز تبریز در چه سطحی قرار دارد؟ و چه عوامل و شاخص هایی با چه میزان بر این کیفیت مؤثر هستند؟ روش تحقیق، توصیفی_تجربی با ابزار پرسشنامه است که به صورت نمونه گیری تصادفی_خوشه ای بین 250 نفر از ساکنان دو کوی گلشهر و پرواز شهر تبریز توزیع شدند. تجزیه و تحلیل داده های پرسشنامه با استفاده از آزمون T تک نمونه ای، مقایسه زوجی و تحلیل رگرسیون چندگانه به کمک نرم افزار spss انجام گرفت. نتایج تحقیق، ساختار عاملی مقیاس ها را تأیید می کند و نشان می دهد که از میان عوامل فردی، عامل جنسیت و مالکیت بر کیفیت ادراکی ساکنان از محله اثرگذار است، از میان چهار مؤلفه اصلی، مؤلفه اجتماعی و سپس زمینه ای بر کیفیت ادراکی ساکنان تأثیر بیشتری دارند؛ در حالی که این دو بعد کمترین امتیاز را در بین ساکنان محلات دارا هستند. در میان شاخص های ابعاد، شاخص مناطق سبز از بعد معماری، شاخص قضاوت از بعد اجتماعی، خدمات حمل و نقل از بعد عملکردی و شاخص نگهداری و مراقبت از بعد زمینه ای بیشترین اثرگذاری را بر کیفیت ادراکی محله دارند. بنابراین با حرکت از فضای فیزیکی_جسمی به طرف فضای اجتماعی_روانی_ذهنی، میزان اثرگذاری بر کیفیت ادراک شده از محله بیشتر می شود، اما اساس و تأکید تصمیمات متخصصان شهرسازی بیشتر بر ابعاد فضایی و عملکردی است. نتیجه جالب دیگر این است که برای ارتقای کیفیت ادراکی ساکنان علاوه بر بعد اجتماعی باید به بعد زمینه ای محلات نیز توجه و تأکید گردد. در انتها راهکارها و پیشنهادهایی برای ارتقای کیفیت محلات مسکونی جدید به ویژه در بعد اجتماعی و زمینه ای ارائه می شود.
تدوین مدل مفهومی تحقق بازآفرینی پایدار شهری از منظر آینده پژوهی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
27 - 44
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر رشد شتابان شهرنشینی، معضلات و پیچیدگی هایی را به همراه آورده است که از پیامدهای این پدیده، شدت یافتن ضریب آهنگ تغییرات فضایی- کالبدی شهرها و ناکارآمدی بافت های شهری می باشد. این روند افزایش جمعیت، افت منزلت های اجتماعی، نابسامانی در سازمان فضایی- کالبدی، اقتصادی و کارکردی را در محله های شهری که نقش اساسی در حیات و زوال شهر دارند؛ منجر شده است. علاوه بر این بافت های ناکارآمد، به عنوان کوچکترین سلول و مهمترین عامل در تداوم حیات شهری نقش بسیار مهمی را در آینده شهر دارند. از اینرو لزوم توجه به چشم انداز آینده این بافت ها، سبب پایداری محلات و در نهایت پایداری کل شهر می شود. در سال های اخیر رویکرد بازآفرینی پایدار شهری با اهداف یکپارچه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، فیزیکی و محیطی به منظور ارتقای کیفیت زندگی در بافت ناکارآمد در پیوند با کل شهر پا به عرصه مرمت و حفاظت گذاشته است. لذا این پژوهش با هدف تدوین چارچوب مفهومی و ارائه ی ابعاد و معیارهای بازآفرینی پایدار با استفاده از روش آینده پژوهی سعی بر آن دارد با روش توصیفی و تحلیل محتوا و همچنین بررسی نظریات مربوط به بازآفرینی و پژوهش های انجام گرفته شده با این رویکرد، دیدی جامع از ابعاد و معیارهای آن داشته باشد. یافته ها نشان می دهد تا کنون نظریات بسیاری با این موضوع انجام شده که هرکدام اصول و معیارهایی برای تحقق بازآفرینی پایدار پیشنهاد شده است که در این میان نظریه پیتر رابرتز به دلیل جامع بودن و در رابطه بودن با هدف پژوهش انتخاب می شود.
تحلیل پویایی قرارگاه رفتاری با تمرکز بر آزمون های ساختاری
حوزه های تخصصی:
با توجه به رویکرد احتمال گرایانه در طراحی محیطی، همواره ضرورت توجه به رفتار انسان در محیط، ارتباط رفتار و محیط و تأثیرات و تأثرات این دو بر هم احساس می شود. اگرچه طراحان اغلب در سطوح پایین تر تعریف قرارگاه های رفتاری، هم ساخت های رفتار و محیط را با لحاظ نمودن مسائل ارگونومی( مهندسی عوامل انسانی و انتروپومتری (انسان سنجی) به حیطه طراحی وارد می کنند، اما در حقیقت بررسی روابط متقابل رفتار و محیط در حوزه روانشناسی اکولوژیک و در نهایت قرارگاه های رفتاری به نحو کامل و جامعی امکان پذیر است. ازاین رو در این مقاله با ارائه تعریف قرارگاه های رفتاری و بیان توضیحاتی در خصوص آزمون ساختاری و پویای قرارگاه ها به نحوه پیمایش و بررسی تحلیلی قرارگاه ها پرداخته چراکه شناخت هرچه بیشتر قرارگاه های رفتاری می تواند به طراحان در خصوص نحوه رفتار استفاده کنندگان محیط ساخته شده بسیار یاری برساند و علاوه بر آن زمینه ساز پیشینه های طراحی طراحان شده تا نتایج به دست آمده را در طراحی محیط های گوناگون به ویژه محیط های آنتروپوفیلیک بکار گیرند. ازاین رو این مقاله با مروری بر ادبیات حوزه روانشناسی اکولوژیک در پی پاسخ دادن به این پرسش است که: " چگونه می توان قرارگاه های رفتاری را مورد پیمایش و بررسی تحلیلی قرارداد؟" و در پی پاسخ به این پرسش پویایی این قرارگاه ها به صورت ویژه مورد آزمون های ساختاری قرار می گیرد.
بررسی تطبیقی میزان و ابعاد فرسودگی در بافت های نیازمند بازآفرینی شهر کاشان
حوزه های تخصصی:
شاخص های شناسایی بافت های فرسوده و تعیین میزان و ابعاد فرسودگی انواع بافت های شهری در راستای ساماندهی بافت های نیازمند بازآفرینی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. مقاله حاضر در این راستا درصدد بررسی تطبیقی میزان و ابعاد فرسودگی در بافت های نیازمند بازآفرینی شهر کاشان است. روش پژوهش به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ ماهیت از نوع توصیفی-تحلیلی است. در این پژوهش با مطالعه پیشینه و ادبیات موضوع، شاخص های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، خدماتی، کالبدی و زیست-محیطی استخراج و از ابعاد عینی و ذهنی مورد بررسی قرار گرفتند. در بعد عینی از آمارهای مراکز مسئول و در بعد ذهنی از روش پرسشگری استفاده شد. در این خصوص داده های پرسشنامه ها با به کارگیری روش تصادفی طبقه ای جمع آوری و طبقه بندی شد و داده های عینی نیز با استفاده از تکنیک تاپسیس و روش وزن-دهی آنتروپی تجزیه و تحلیل شده است. نتایج بررسی ها نشان داد که در شهر کاشان چهارگونه بافت نیازمند بازآفرینی شامل تاریخی، نابسامان میانی، محدوده های با پیشینه روستایی و سکونتگاه غیررسمی وجود دارد. بر این اساس از هر گونه ها یک محله انتخاب و مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. نتایج کلی بررسی ها حاکی از آن است که محدوده های با پیشینه روستایی از بیشترین میزان فرسودگی و بافت نابسامان میانی از کمترین میزان فرسودگی برخوردار هستند. در این راستا سکونتگاه غیررسمی و بافت تاریخی از نظر شدت فرسودگی در رتبه دوم و سوم قرار دارند. نتایج تحلیل رگرسیون حاکی از آن است که بعد خدماتی با ضریب بتا 72/0 نسبت به سایر ابعاد تأثیر بیشتری در میزان فرسودگی دارد. همچنین نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان از رابطه معنی دار میان ابعاد فرسودگی دارد. یافته های پژوهش نشان می دهد که بازآفرینی بافت های فرسوده نیازمند نگاه همه جانبه در تمامی ابعاد کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و محیطی است.
خودسازمان دهی و شبیه سازی مسیرهای عابر پیاده در محیط های شهری با استفاده از مدل نیروی اجتماعی (نمونه مطالعاتی: بلوار ارم شهر همدان)
حوزه های تخصصی:
پیاده روی علاوه بر ارتقاء سلامت عمومی موجب پویایی بیشتر محیط شهری می شود. بین فضاهای عمومی شهری، پیاده رو عمومی ترین فضا محسوب می شود؛ لذا فعالیت های بسیاری درگذشته به منظور بهبود و مدیریت آن ها صورت گرفته است. ساختار جریان عابرین در پیاده روها ازلحاظ آزادی در انتخاب سرعت و سبقت گرفتن از دیگران شبیه جریان حرکتی وسایل نقلیه در خیابان ها و جاده هاست. با این تفاوت که در جریان ترافیکی عابرین پیاده، قدرت مانورهای حرکتی و عبور از یکدیگر در مقایسه با وسایل نقلیه بسیار سریع تر و راحت تر است. در این مقاله سعی شده است با استفاده از مدل نیروی اجتماعی که یکی از مدل های ارائه شده برای مدل سازی میکروسکوپیک عابرین پیاده است، رفتار عابرین پیاده مدل سازی شود. مدل نیروی اجتماعی به دلیل نزدیکی بیشتر به جهان واقعی نتایج واقع بینانه تری را ارائه می دهد. هدف اصلی انجام این مقاله بررسی الگوهای رفتاری عابرین پیاده در محدوده موردمطالعه با استفاده از مدل نیروی اجتماعی است، تا بتوان به تمایل درونی افراد در انتخاب مسیر و چگونگی واکنش آن ها پی برد. بدین منظور از نرم افزار Micro-pedsim استفاده شد. در این مطالعه ابتدا رفتار واقعی عابرین پیاده از طریق فیلم های برداشت شده از دو مقطع در بلوار ارم شهر همدان بررسی و داده های مربوط به سرعت، چگالی، شتاب، قطر تأثیر و مسافت دید، استخراج گردید. این داده ها وارد نرم افزار گردید، سپس رفتار مشاهده شده از حرکت افراد در مقاطع موردمطالعه مدل سازی شد. نتایج حاصل از شبیه سازی، میزان رضایت و تمایل عابرین پیاده و همچنین نارضایتی آن ها را نشان داد. خروجی نرم افزار در مقاطع موردمطالعه با رفتار عابرین پیاده در همان مقاطع کاملاً مطابقت دارد. درنتیجه این نرم افزار ابزاری باقابلیت و کارایی بالا برای شناخت الگوهای رفتاری عابرین است.
تحلیل شرایط مورفولوژیک کریدور رودخانه ای کن در کلان شهر تهران با استفاده از روش MQI(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
326 - 339
حوزه های تخصصی:
رودخانه ها اصلی ترین عامل تغییردهنده شکل زمین هستند.ژئومورفولوژی رودخانه ای، به مطالعه فرم ها و فرایندهای رودخانه ای و تغییر و تحول آنها ونقش انسان و اثرات متقابل بین آنها می پردازد. رودخانه های شهری یکی از اکوسیستم هایی هستند که به دلیل مداخلات نسنجیده و غیر علمی انسانی مورد تخریب و دستکاری قرار گرفته اند.کریدور رودخانه ای کن به عنوان یکی از رودخانه های مهم تهران از این تغییرات مستثنی نبوده است. براثر تغییرات انسانی بستر این رودخانه و کانالیزه کردن آن ، کارکردهای طبیعی و اکولوژیک این رودخانه کاهش یافته و مختل شده است.تغییر در سیما و منظر طبیعی بستر، تغییر در پوشش بستر و پوشش گیاهی، تجاوز به حریم رودخانه، … ازجمله مسائلی است که رودخانه کن در شهر تهران با آن روبروست.هدف این پژوهش بررسی و تحلیل شرایط و کیفیت مورفولوژیک رودخانه کن در شهر تهران با استفاده از مدل MQI است. در این راستا با استفاده از مشاهدات میدانی و تصاویر گوگل ارث ، در طول مسیر ، 6 بازه تعیین و شناسایی شد. پس از بررسی و امتیازدهی 28 شاخص با استفاده از مدل MQI ، بازه 2 یعنی بوستان جوانمردان کیفیت مورفولوژیکی بسیار ضعیف و بازه های 1، 3 و 4 ، کیفیت ضعیف را نشان دادند.تنها دو بازه 5 و 6 در بخش پایینی کریدور یعنی مناطق فرودگاه و معادن شن ، دارای کیفیت متوسطی بودند.در مجموع کیفیت مورفولوژیک کل کریدور رودخانه ای نیز با امتیاز 4/0 معادل ضعیف ارزیابی شد.
ارزیابی کیفی مکان گزینی مراکز درمانی مطالعه موردی: درمانگاه های شهر بم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۴ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
33 - 49
حوزه های تخصصی:
امروزه موضوع خدمات درمانی یک استراتژی ضروری و اساسی برای ارتقای سلامت همگانی و به شکل گسترده راه حلی جهانی به منظور بهبود کیفیت زندگی در جهان به شمار می رود. به نظر می رسد که مراکز درمانی شهر بم نیز ازنظر مکان گزینی در بسیاری از موارد دچار مشکل هستند که این امر می تواند ضررهای اقتصادی، مالی و حتی ضررهای جانی غیرقابل جبرانی را نیز در پی داشته باشد. لذا بررسی کیفی مکان گزینی این مراکز می تواند به بهبود و ارتقاء کار آیی این مراکز و کاهش مشکلات عدیده آن ها منجر شود. هدف پژوهش حاضر ارزیابی کیفی مکان گزینی مراکز درمانی در شهر بم با توجه به شش مؤلفه دسترسی، هم جواری، وابستگی، ظرفیت، ایمنی و آسایش و راحتی می باشد. مقاله حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش توصیفی - تحلیلی می باشد. شیوه جمع آوری اطلاعات در این تحقیق کتابخانه ای-اسنادی و مطالعات میدانی است. برای ارزیابی کیفی مکان گزینی مراکز درمانی، اولویت بندی و تعیین میزان مطلوبیت هریک از واحدها از مدل ترکیبی ارزیابی تولید وزنی تجمعی (WASPAS) که در مسائل پیچیده تصمیم گیری کارایی بالایی داشته و نتایج حاصل از آن از دقت قابل توجهی برخوردار است، بهره گرفته شده است. یافته های حاصل نشان داد که واحدهای درمانی موردمطالعه ازنظر مؤلفه های کیفی مکان گزینی دارای تفاوت هستند. به طوری که کلینیک بقیه الله و درمانگاه تخصصی امام حسین (ع) و کلینیک تخصصی امام رضا (ع) دارای شرایط مطلوب ازنظر شاخص های مدنظر پژوهش، کلینیک سالک، درمانگاه سلامت و بهداشت دهان و دندان و درمانگاه امام خمینی (ره) دارای وضعیت نیمه مطلوب، درمانگاه زیدیه و درمانگاه فخرآباد در وضعیت نامطلوب قرار دارند. بر اساس نتایج حاصل از پژوهش و مشخص شدن وضعیت مراکز درمانی شهر بم ازنظر بهینه بودن و مطلوبیت در 6 معیار اصلی موردبررسی، پیشنهاد می شود که بر اساس وضعیت هرکدام از مراکز به رفع تعارض ها و بهبود شرایط کیفی مکان گزینی آن ها به جای ایجاد مراکز درمانی جدید و هزینه بر اقدام شود.
تحلیل شاخص های عملکرد زیستی مناطق شهری اصفهان در تحقق پایداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقق پایداری با بهره برداری مناسب از منابع و ایجاد توازن میان انسان، اجتماع و طبیعت امکان پذیر می باشد. از این رو، شرایط امروزی شهرها ایجاب می کند که برنامه ریزان، اقدام به بررسی، تجزیه و تحلیل و ارزیابی پایداری شهرها از جهات مختلف نمایند. هدف تحقیق حاضر، ارزیابی کارایی برخی از شاخص های عملکرد زیستی مناطق شهری اصفهان با تاکید بر مولفه های تاثیرگذاری چون؛ جمعیت، محدوده و مساحت، میزان تولید پسماند و همچنین میزان فضاهای سبز شهری، تعداد درختان موجود و میزان نهرها مناطق شهری اصفهان می باشد. روش تحقیق در این مقاله، روش توصیفی- تحلیلی است. در این راستا، از مدل تحلیل پوششی داده ها برای توصیف و تحلیل شرایط موجود استفاده شده است. جامعه آماری شامل مناطق چهارده گانه شهر اصفهان، براساس اسناد رسمی شهر می باشد. مطابق با نتایج کلی، در مدل CCR-O، تنها مناطق شهری 4 و 9 دارای کارایی کامل و منطقه 5 دارای کارایی قابل قبول است. هم چنین، در روش BCC-O، مناطق 2، 12 و 13 شهری به مناطق کارآی موجود در مدل CCR-O اضافه شدند و مناطق 5 ، 6 ، 7 ، 8 ، 10، 11و 14، دارای کارایی قابل قبول می باشند.
شناسایی و اولویت بندی شاخص های شهر خلاق گردشگری در شهر بابلسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
129 - 168
حوزه های تخصصی:
شهر خلاق، یک شهر نیرومند ازلحاظ یادگیری فرهنگی و بین فرهنگی است. در این شهر هر شهروند به استفاده از ظرفیت های علمی، فنی، هنری و فرهنگی اطمینان خاطر دارد. سیستم فرهنگی یک شهر خلاق متشکل از تجارت ها، خلاقیت ها، مراسم و فستیوال ها است که مستعد کارآفرینی و خلاقیت هاست و شهر را قادر می سازد تا استفاده خود را جهت ارتباط مردم، ایده ها و تشکل ها بکار ببندد. تلفیق ایده های شهر خلاق و گردشگری می تواند زمینه ساز ایده شهر خلاق گردشگری باشد. این ایده در شهرهای مختلف ازجمله بابلسر که دارای پتانسیل های بالقوه گردشگری هستند می تواند موجب دستیابی به توسعه پایدار شهری گردد. در این میان شناسایی معیارهایی بومی جهت بهره گیری حداکثری از این موضوع اهمیت بسزایی دارد. با توجه به این موضوع، هدف پژوهش، شناخت معیارهای بومی شهر خلاق گردشگری در شهر بابلسر است. پژوهش حاضر ازنظر ماهیت در حوزه تحقیقات کاربردی و روش انجام آن توصیفی-تحلیلی است. آمار و اطلاعات، از طریق مطالعات کتابخانه ای، بررسی اسناد و مدارک و تهیه، توزیع و جمع آوری پرسشنامه محقق ساخته انجام گرفت. در تجزیه وتحلیل اطلاعات از نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده شده است. یافته ها نشان داد بین متغیرهای کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و پتانسیل های گردشگری بابلسر به ترتیب با 676/0، 428/0، 370/0 همبستگی مثبت وجود دارد. یافته های مدل تحلیل عاملی نشان می دهد پنج عامل فرآیندهای کسب وکار و اقتصاد گردشگری، تفکر خلاق و نوآورانه، سرمایه فرهنگی و معنوی، زیرساخت های پایدار، جذابیت و تنوع، بالغ بر 95/61 درصد مقدار واریانس را به خود اختصاص داده اند. بنابراین می توان نتیجه گرفت شهر بابلسر با دارا بودن پتانسیل های بالقوه فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، محیطی و کالبدی و موقعیت استراتژیک می تواند گام های مؤثری جهت تبدیل شدن به شهر خلاق گردشگری بردارد. لذا نگهداشت طبقه خلاق و زمینه سازی جذابیت بیشتر شهر بابلسر برای سکنی گزینی این طبقه در بابلسر از اهمیت بسزایی برخوردار است.
تبیین مبانی فقهی شهر هوشمند در شهر ایرانی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
198 - 214
حوزه های تخصصی:
در اندیشه اسلامی قواعد فقهی گسترهای به وسعت زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان دارد. این قواعد باید و نبایدهایی را برای ابعاد و حوزههای مختلف زندگی مسلمانان ارائه میدهد که توجه و پایبندی به آنها میتواند در سعادت وی مؤثر واقع شود. از جمله این حوزهها، شهر هوشمند است که با رشد فزاینده فضاهای مجازی و ابزارها و روشهای هوشمند، شهرها را دگرگون ساخته و محمل فرصتها و تهدیدهای بسیاری است. هدف این پژوهش، مطالعه شهر هوشمند از منظر فقهی و استخراج باید و نبایدهای مربوطه است که با روش تحلیل محتوای متون و استدلال منطقی با رویکردی کیفی و میانرشتهای انجام میشود. نتایج پژوهش نشاندهنده آن است که حقوق چهارگانه باید در تمامی جنبههای واقعی و مجازی شهر رعایت شده و ابزارهای هوشمند علاوه بر لزوم رعایت آنها، در این مسیر میتواند مفید واقع شود. قواعد فقهی لاضرر، ضمان، نفی سبیل، حلیت و تزاحم مصلحت از مهمترین قواعد فقهی هستند که بیشترین ارتباط را با شهر هوشمند دارند و باید و نبایدهای مهمی را در راستای رعایت حقوق از منظر اسلام برخوردارند. همچنین، در بررسی ارتباط بین این قواعد با مؤلفههای شهر هوشمند، قاعده لاضرر و ولایت حاکم و تزاحم مصلحت، قاعده ضمان و نفی سبیل با ابعاد بیشتری در ارتباط است و مصادیق بسیاری از جنبههای مختلف شهر هوشمند دارد.
نقش مشارکت اجتماعی در بهبود عملکرد مدیریت بحران فضای شهری مطالعه موردی: شهر رباط کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۳ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
95 - 105
حوزه های تخصصی:
امروزه مدیریت بحران یک بخش اساسی از مسائل شهری است. قبل از تعقیب هرگونه اهداف بلند، نقش مشارکت اجتماعی برای تضمین ثبات و موفقیت مستمر مدیریت بحران ضروری است. مدیریت بحران مؤثر نیازمند یک رویکرد منظم و نظام مند مبتنی بر مشارکت اجتماعی، حساسیت مدیریتی و یک درک خوب از اهمیت مدیریت بحران از سوی ساکنین است. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش مشارکت اجتماعی در بهبود عملکرد مدیریت بحران شهری در شهر رباط کریم است. در این راستا پس از بررسی مباحث نظری در حوزه مشارکت اجتماعی و با تکیه بر مباحث مدیریت بحران شاخص های تأثیرگذار بر مشارکت اجتماعی شناسایی شدند. روش تحقیق، پیمایشی و جامعه آماری شهروندان شهر رباط کریم می باشند که به شیوه نمونه گیری تصادفی 383 نفر با روش کوکران به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. یافته های تحقیق نشان داد که ضریب همبستگی مشارکت اجتماعی و مدیریت بحران با ضریب 783/0 معنادار می باشد و با استفاده از آزمون رگرسیون خطی نقش مشارکت اجتماعی با 765/0 درصد در بهبود عملکرد مدیریت بحران مثبت ارزیابی شده است. در واقع می توان گفت با ارتقاء یک واحد از هر متغیر مستقل (مشارکت اجتماعی) به میزان ضریب نوشته شده متغیر وابسته ارتقاء پیدا خواهد کرد. بنابراین در نظام مدیریت بحران شهر رباط کریم، اساسی ترین مؤلفه، افزایش مشارکت اجتماعی است.
بررسی و ارزیابی کاربری اراضی مناطق هشت گانه شهر اهواز با استفاده از روش مقایسه ای و مدل ضریب مکانی (LQi)
حوزه های تخصصی:
امروزه در اثر شهرنشینی بدون برنامه، نابسامانی هایی در ویژگی های کاربری زمین در شهرها به وجود آمده است.جهت ارتقاء کیفی شهرنشینی، ساماندهی کاربری اراضی شهرها از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. علاوه بر این کاربری زمین شهری، جزو مفاهیم پایه و اصلی دانش شهرسازی و درواقع شالوده شکل گیری آن است و به اندازه ای اهمیت دارد که برخی از برنامه ریزان شهری در کشورهای پیشرفته آن را مساوی با برنامه ریزی شهری می دانند؛ لذا این پژوهش باهدف بررسی و ارزیابی کاربری اراضی شهر اهواز و با استفاده از روش تحلیلی- مقایسه ای بر پایه روش تجربی انجام شده است. در این روش ابتدا به منظور ارزیابی کاربری ها، از یک سو با استفاده از روش های مقایسه ای میزان کاربری شهری مناطق هشتگانه با کل شهر اهواز، ایران و جهان مقایسه شده و از سوی دیگر با استفاده از ضریب مکانی LQi به تفاوت های مکانی کاربری ها در سطح شهر اهواز پرداخته شده و وزن هر کاربری در سطح مناطق شهر اهواز مورد ارزیابی قرارگرفته است. درنهایت نیز تحلیل های به دست آمده را به محیط Excel و SPSS برده تا مورد کنکاش قرار گیرند. یافته های این تحقیق نشان می دهد که توزیع و پراکندگی کاربری ها در سطح مناطق شهر اهواز نامتعادل است و میزان سرانه کاربری ها با کشور و جهان اختلاف زیادی دارد. در این پژوهش مشخص شد که میزان سرانه کاربری های صنعتی، زمین های بایر و ساختمان های متروکه و مخروبه در سطح شهر زیاد و سرانه کاربری های پارک و فضای سبز، تفریحی- گردشگری و ورزشی بسیار پایین می باشد. درنهایت پیشنهاد هایی جهت توزیع بهتر کاربری ها ارائه شد.
ارزیابی جایگاه مؤلفه های سرمایه اجتماعی در تحقّق پذیری بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهری (مطالعه موردی: سکونتگاه غیررسمی اخترآباد کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: بازآفرینی یکی از رویکردهای توسعه درون زای شهری است که هدف آن ارتقای ابعاد مختلف کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی بافت های شهری می باشد. با توجه به اهمیت بعد اجتماعی در فرایند بازآفرینی شهری پژوهش حاضر به بررسی نقش مؤلفه های سرمایه اجتماعی در تحقق پذیری بازآفرینی در بافت های ناکارآمد در سکونتگاه غیررسمی اخترآباد کرج پرداخته است. روش: مقاله حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی - تحلیلی می باشد. برای جمع آوری اطلاعات از روش پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر کل جمعیت محله اخترآباد برابر با 13565 است و حجم نمونه آن 381 می باشد. برای ارزیابی نقش سرمایه اجتماعی در تحقق پذیری بازآفرینی شهری از 6 مؤلفه آگاهی اجتماعی، اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی، تشکل اجتماعی، شبکه و روابط اجتماعی و مشارکت اجتماعی استفاده شده است. از نرم افزار Smart PLS و SPSS جهت تحلیل یافته ها استفاده شده است. برای بررسی رابطه بین متغیرهای تحقیق از مدل ساختاری در سطح معناداری و برای ارزیابی نقش مؤلفه های سرمایه اجتماعی بر تحقق پذیری بازآفرینی در بافت های ناکارآمد از مدل ساختاری در سطح بار عاملی استفاده شده است. یافته ها: یافته های مدل ساختاری در سطح معناداری نشان دهنده مقدار آماره T بیشتر از 2/58 برای تمامیه متغیرهای اثرگذار و اثرپذیر تحقیق و رابطه معنادار در سطح 99 درصد بین آن ها می باشد. یافته های مدل ساختاری تحقیق در سطح بار عاملی نشان می دهد که مؤلفه های 6 گانه انسجام اجتماعی، شبکه و روابط اجتماعی، مشارکت اجتماعی، اعتماد اجتماعی، آگاهی اجتماعی و تشکل اجتماعی به ترتیب با مقدار ضریب مسیرهای 0/378، 0/376، 0/331، 0/324، 0/234 و 0/198 بر تحقق پذیری بازآفرینی شهری در بافت های ناکارآمد محله اخترآباد کرج تأثیرگذار می باشند. نتایج: نتایج تحقیق تببین کننده رابطه معنادار مثبت بین مؤلفه های سرمایه اجتماعی و تحقق پذیری بازآفرینی در باف های ناکارآمد محله اخترآباد شهر کرج می باشد. همینطور نتایج تحقیق تببین کننده سطوح تأثیرگذاری متفاوت مؤلفه های سرمایه اجتماعی بر تحقق پذیری بازآفرینی در بافت های ناکارآمد محله اخترآباد شهر کرج می باشد.
تحلیلی بر نابرابری های فضایی نواحی استان اردبیل با تأکید بر عدالت فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه تحلیل نابرابری های فضایی نواحی استان اردبیل با تأکید بر عدالت فضایی می باشد. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و روش جمع آوری اطلاعات، اسنادی است. جامعه آماری، شهرستان های استان اردبیل بودند. برای تحلیل نابرابری های فضایی توسعه ناحیه ای در نواحی استان اردبیل از مدل های سیمیلاریتی و کپراس و برای تعیین استراتژی اولویت بندی از روش میانگین رتبه ها استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان داد که شهرستان های نیر، مشکین شهر و اردبیل با میانگین ضریب 24/20، در سطح برخوردار، شهرستان های مغان و کوثر با میانگین ضریب 57/3، نیمه برخوردار، شهرستان های خلخال و پارس آباد با میانگین ضریب 67/2 محروم و شهرستان های سرعین، پیله سوار و نمین با میانگین ضریب 67/1 در سطح کاملاً محروم قرار دارند. با توجه به نتایج حاصل از پژوهش که وجود نابرابری های فضایی در نواحی مختلف استان تأیید گردید.
سنجش میزان برخورداری مناطق شهری اهواز از شاخص های شهر خلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرها و منطقه های خلاق رشد اقتصاد کشور را باعث می شوند. شهرهای خلّاق ب ه عنوان مراک ز نوآوری، خلّاقیت و تبدیل ایده به ثروت، قلمداد می گردند. حرکت به سمت ایجاد و تحقق شهر خلاق به دلایل جایگاه شهر به عنوان محل شکل گیری بسترهای جامعه دانایی محور، اهمیت و محور بودن شهرها در توسعه اقتصادی و اجتماعی امر بسیار مهم و ضروری است. این پژوهش با هدف رتبه بندی مناطق شهر اهواز به لحاظ برخورداری از شاخص های شهر خلاق انجام شده است، روش بررسی مبتنی بر رویکرد توصیفی- تحلیلی بوده، به منظور جمع آوری داده ها از نظرات کارشناسان با استفاده از پرسشنامه و همچنین آمارنامه شهر اهواز استفاده شد. جهت سنجش متغیرهای شهر خلاق از مدل تصمیم گیری واسپاس و جهت وزن دهی به شاخص ها از روش آنتروپی شانون استفاده شد. در پژوهش حاضر مناطق شهری اهواز بر اساس 14 معیار از شاخص های شهر خلاق سطح بندی شده اند. نتایج حاکی از آن است میزان برخورداری مناطق شهری اهواز از لحاظ شاخص های شهر خلاق متفاوت است و شکاف بسیاری بین مناطق وجود دارد. بهترین وضعیت از لحاظ شاخص های شهر خلاق بر اساس الگوی واسپاس را منطقه یک با وزن 416/0 دارد، به عبارتی در منطقه یک که معیارها در سطح بالا هستند، زمینه تحقق شهر خلاق به مراتب بالاتر است. در مقابل کمترین میزان برخورداری مربوط به منطقه هشت با وزن 224/0 است. بنابراین مناطق هشت گانه شهر اهواز به لحاظ برخورداری از شاخص های شهر خلاق از وضعیت یکسانی برخوردار نیستند.