فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۷۲۱ تا ۴٬۷۴۰ مورد از کل ۶٬۲۹۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به مطالعه تأثیر ساختار کالبدی شهری و الگوی فضایی بر تقاضای حمل ونقل و ترافیک پرداخته شده است با توجه به افزایش شهرنشینی و توسعه شهری به لحاظ فیزیکی و جمعیتی لزوم استفاده و اتخاذ تدابیر در برنامه ریزی شهری و طراحی شهری اثبات می گردد. در این پژوهش با توجه به متغیرهای پژوهش نمونه موردی شهر همدان و بافت مرکزی انتخاب گردید. درنهایت جامعه آماری و نمونه گیری توسط جدول مورگان ۳۸۲ نفر مشخص و سؤالات در قالب سؤالات بسته و باز مصاحبه توزیع شده و نتایج در نرم افزار spss بررسی گردید. پایایی پرسشنامه توسط آزمون آلفای کرونباخ بررسی گردید. جهت آزمون نرمال بودن داده ها از آزمون کولموگروف اسمینروف و درنهایت جهت آزمون فرضیات از آزمون اسپیرمن استفاده گردید. نتایج نشان داد عدم هماهنگی در توزیع کاربری های جاذب سفر چون کاربری های خدماتی، تجاری، اداری به نسبت سرانه مسکونی که در بافت مرکزی وجود دارد و همچنین ساختار شبکه معابر اصلی بیشترین عوامل مؤثر در وجود ترافیک در حوزه مرکزی می باشد.
بازخوانی رویکردهای منطقه گرایی در بناهای شاخص معاصر شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه گرایی، دیدگاهی انتقادی است که بر حفظ خصوصیات مکان تأکید داشته و نوعی فلسفه ی ارجاعی در برقراری هماهنگی میان مردم، دست ساخته های آنها و طبیعت به شمار می رود. این رویکرد تلاش می کند تا با بی مکانی در مدرنیسم از طریق بکارگیری نیروهای متنی برای بدست آوردن معنا و حس مکان مقابله نماید و در صدد پر نمودن این خلاء است که ریشه در شکاف میان اندیشه و احساس در طول سده اخیر دارد. این مقاله تلاش دارد تا اهمیت این بحث و ابعاد مختلف آن و سنتزی که تحت عنوان منطقه گرایی ارائه شده را نشان دهد و اینکه چگونه این بخش از مفاهیم با ابعاد مختلفش با گفتمان های محلی از یکسو و چالش های جهانی از دگرسو شکل گرفته است. لذا مرور ویژگی های منطقه گرایی مبتنی بر آراء پیشگامان این جنبش و رویکردهای آن بواسطه نقش میانجی آن بین سنت و مدرنیسم در بناهای معاصر مشهد می تواند انتظامی برا ی بحران مکان در مشهد قلمداد شود، به طوری که هدف اصلی این نوشتار را شکل می دهد. طراحی پژوهش، برمبنای روش تحقیق ترکیبی کیفی و کمی مبتنی بر منطق قیاسی و از طریق مطالعات کتابخانه ای و موردپژوهی شکل گرفته است. 27 اثر از بناهای شاخص شهر مشهد که رویکرد میانجی گرایانه ای به تقابل سنت و مدرنیته داشته اند به عنوان جامعه آماری انتخاب و از طریق پرسشنامه که به صورت طیف پنج گزینه ای لیکرت تنظیم و توسط 25 نفر از کارشناسان حوزه منطقه گرایی مشهد بکار گرفته شده و در نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته های موردپژوهی حاکی از عدم سازگاری اصول منطقه گرایی در مشهد با نیازهای دوره معاصر است چرا که بیشتر تبدیل به الحاقات نمادین و تاریخی روی پوسته مدرن گشته و می توان آن را بدترین شکل منطقه گرایی دانست که به پوسته ای تاریخی تبدیل شده و در آن تصاویری از سنت گرایی با تقلیدی از کلیشه های گذشته ترکیب و بر روی بدنه ساختمان های مدرن کشیده شده است.
تراژدی توسعه شهری مدرن: تحلیل نوسازی کالبدی در تخریب اجتماع محلی مطالعه موردی: کلانشهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره پنجم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱۹
5 - 14
حوزه های تخصصی:
شهرسازی مدرن معلول عقلانیت ابزاری و نگاه سودمدار اقتصادی است که زمین شهری را به عنوان کالای ارزشمند اقتصادی در چرخه عرضه و تقاضا وارد می کند و از این رهگذر است که برنامه ریزی شهریِ کالبُدی جایگزین برنامه ریزی شهری اجتماعی می شود. توسعه فضایی کلانشهر تبریز همانند اکثر شهرهای بزرگ ایران مسبوق به همین بنیاد معرفت شناختی و هستی شناختی مدرنیستی است. اساسی ترین تراژدی شهرسازی مدرن تخریب و نوسازی واحدهای همسایگی، محلات تاریخی و نیز جابجایی جمعیتها و گروههای انسانی است. ما این پدیده را به وضوح از رهگذر پروژه های وسیع نوسازی کالبدی که در محدوده محلات تاریخی کلانشهر تبریز اجرا شده است مشاهده کردیم. بنابرابن در چارچوب نظریه متاخر سرمایه اجتماعی سعی شده است کیفیت روابط اجتماعی گروههای اجتماعی جابجا شده را در محدوده محلات جدید و حومه ای بررسی کنیم. نتایج تحقیق نشان می دهد که اغلب گروههای جمعیتی با افزایش تراکم و نوسازی کالبدی در محلاتی نظیر راسته کوچه، دارایی، بازار، امین و ... عمدتاً به سمت محلات جدید نظیر منظریه، ولیعصر، رشدیه، میرداماد و زعفرانیه حرکت کرده اند. در عین حال سرمایه اجتماعی محلات مدرن بسیار پایین تر از محلات قدیمی است.
بررسی و تحلیل عوامل کالبدی مؤثر بر نقشه ذهنی کودکان از محیط های آموزشی (مطالعه موردی: مقطع دوم مدارس ابتدایی شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در هر نظام آموزشی، عوامل مختلفی در تعامل با هم قرار می گیرند تا فرآیند یاددهی و یادگیری برای فراگیران حاصل گردد. در این بین، ویژگی های کالبدی مدارس از جمله مباحث بسیار مهم در ارتقاء کیفیت آموزش و یادگیری است. توجه به این مؤلفه ها در طراحی نه تنها در راستای ارتقاء کیفی محیط می تواند مفید باشد؛ بلکه به سبب مقیاس ذهنی کودک می تواند بر تصویر ذهنی او از محیط تأثیر گذاشته و از این گذر بر شکل گیری مفاهیم رفتاری مانند خوانایی و حس تعلق به محیط مؤثر واقع گردد. هدف از پژوهش حاضر شناسایی و بررسی مؤلفه های کالبدی مؤثر بر تصویر ذهنی کودکان از محیط های آموزشی می باشد. روش شناسی این پژوهش ازنظر هدف کاربردی، ماهیت: توصیفی-تحلیلی، استراتژی: پیمایش، شیوه پژوهش: کیفی و کمی به صورت ترکیبی می باشد. روش کسب و استخراج تصاویر ذهنی کودکان در این مطالعه، «نقشه های کروکی وار» و تحلیل با استفاده از نرم افزار MAXQDA نسخه 2020 است. همچنین برای رتبه بندی عوامل اکتشافی نیز از روش تحلیل عاملی و نرم افزار SPSS نسخه 22 استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان مقطع دوم دبستان های دخترانه و پسرانه شهر رشت می باشند که تعداد 120 نفر از آن ها از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. نتایج گام اول پژوهش مشخص کرد که از میان فضاهای کالبدی مدارس به ترتیب، بیشترین فراوانی در ترسیم عناصر کالبدی مدرسه به ترتیب از ان کلاس ها (32%)، حیاط و زمین بازی (28%)، و راهرو مدارس(18%) است و کمترین اشاره نیز به آبخوری مدرسه (8%) شده است. در واقع به نظر می رسد که فضاهای کالبدی که دانش آموزان به طور روزانه در مدرسه با آنها درگیر هستند، در تصاویر ذهنی آنها از مدرسه نمایان است. در گام دوم پژوهش، 4 عامل «هندسه و چیدمان فضا»، «فضاهای باز و نیمه باز»، «فضاهای ارتباطی» و «نشانه ها»، به عنوان عوامل تشکیل دهنده تصاویر ذهنی کودکان شناسایی شدند که از میان این عوامل، «هندسه و چیدمان فضا»، بیشترین تأثیر را بر نقشه های ذهنی کودکان در نمونه های مورد مطالعه داشته است. تاثیر « فضاهای باز و نیمه باز»، نیز تأثیر به وضوح در نقاشی و تصاویر ذهنی کودکان مشهود بود. عامل « فضاهای ارتباطی»، عامل مهم دیگری بود که بعضاً در تصاویر ذهنی کودکان از محیط آموزشی شان به چشم می خورد. در خصوص عامل چهارم، «نشانه ها» ورودی مدرسه جزء پرتکرار ترین نشانه ها در نقاشی کودکان بود همچنین بوفه های مدارس در اکثر نقاشی ها به چشم می خورد، تخته سیاه عنصر غالب تصاویر کودکان از کلاس و پله های مدارس در مدارس دارای طبقات، جزء عناصر پرتکرار نقاشی کودکان به حساب می آمد.
تحلیل سازمان فضایی و سطح بندی نظام شهری استان کردستان و ارائه الگوی توسعه نظام شهری
حوزه های تخصصی:
نابسامانی در سازمان فضایی کشورهای جهان سوم که در اثر عوامل گوناگون تحت تأثیر مکانیسم های حاکم بر ساختارهای اقتصادی – اجتماعی و سیاسی پدید آمده است، موجب گسستگی روابط بین شهرها شده و عدم تعادل های منطقه ای را به وجود آورده است. یکی از مشکلات اساسی توسعه فضایی و منطقه ای در استان کردستان، گسیختگی سازمان فضایی و عدم سلسله مراتب مبتنی بر رابطه تعاملی میان سکونتگاه ها است. سازمان فضای استان کردستان نیز از این قاعده مستثنا نیست؛ بر همین اساس پژوهش حاضر به تحلیل و ارزیابی سازمان فضایی استان کردستان و تغییرات صورت گرفته طی 7 دوره سرشماری (1390- 1335) کشور می پردازد. دراین راستا تعیین و تشکیل سلسله مراتبی از سکونتگاه ها که بتواند چارچوب مؤثری برای توزیع جمعیت، فعالیت ها، خدمات و کارکردها در سطوح مختلف باشد ضروری است. هدف از این تحقیق، مطالعه سازمان فضایی، نظام شهری، نحوه توزیع جمعیت در پهنه سرزمین است. روش تحقیق در این پژوهش بنا بر ماهیت موضوع از دو روش توصیفی و تحلیلی به صورت توأمان استفاده شده است. روش تحلیلی که هدف از آن دستیابی به میزان تعادل فضایی هر ناحیه با استفاده از شاخص ها و مدل های موجود (مدل های رشد، اندازه و ساختار فضایی شهر، قانون رتبه- اندازه، شاخص های نخست شهری، ضریب آنتروپی، شاخص عدم تمرکز هندرسون، منحنی لورنز و ضریب جینی، تحلیل SWOT و...) است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که نظام شهری و سازمان فضایی استان کردستان فاقد تعادل فضایی است که با ایجاد تعادل در توزیع امکانات و خدمات و فرصت های مناسب برای شهرهای استان در مراتب مختلف می توان به توسعه متعادل و پایدار و سازمان فضایی بهینه دست یافت.
سنجش شاخص های زیست پذیری در شهر های ایران (نمونه موردی: شهر بابل)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: در حال حاضر شهر ها با چالش های بسیاری در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی مواجه می باشند. در پی رشد شهرنشینی، پیامد های زیان باری برای شهر ها به وجود آمده است. تداوم این گونه رشد جمعیت، شهرنشینی در شهر های امروز را با بحران های اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی روبرو ساخته است. بنابراین ضرورت توجه به مقوله زیست پذیری در شهر های امروزی اهمیت فراوانی یافته است. هدف مورد مطالعه این پژوهش شناسایی و سنجش شاخص های زیست پذیری در شهر بابل است. روش بررسی: روش انجام تحقیق با توجه به ماهیت کار روش توصیفی - تحلیلی است و با توجه به همین روش به بررسی ارزیابی زیست پذیری شهر بابل پرداخته می شود. در این پژوهش از روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی و انجام مصاحبه و مشاهدات می دانی و پرسشنامه نیز بهره گرفته می شود. پرسشنامه تنظیم شده تحقیق بین 382 نفر از شهروندان بابل به طور مجزا بر اساس فرمول کوکران، تقسیم و پس از جمع آوری، نتایج به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS، از طریق تحلیل عاملی و آزمون t تک نمونه ای، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. عرصه مورد مطالعه در پژوهش حاضر، شهر بابل می باشد. یافته ها و نتیجه گیری: یافته های حاصل از پژوهش نشان می دهد که معیار های اقتصادی، اجتماعی و محیطی هر کدام با مقادیری متفاوت بر زیست پذیری شهر بابل اثرگذار می باشند و از آنجایی که زیست پذیری در شهر بابل بر مبنای سه معیار کلی سنجیده شده است، می توان ادعا کرد که شهر بابل فاصله زیادی با شاخص های زیست پذیری دارد. نتایج نشان داده است که زیست پذیری در بابل باید در بعد اقتصادی در اولویت قرار گیرد. بدین ترتیب که جهت زیست پذیرتر کردن شهر بابل ابتدا به مقوله اقتصاد توجه کرده و سپس به معیار های اجتماعی و زیست محیطی توجه شود .
تدقیقی بر موانع تحقق شهر هوشمند در کلان شهر اهواز از منظر نظریه آشوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: امروزه، تحقق شهر هوشمند به عنوان پارادایمی مطرح در سطح جهان به منظور رهایی از مشکلات و پیچیدگی های روزافزون ناشی از شهرنشینی گسترده، بیش از پیش مطرح می باشد. پژوهش حاضر نیز، به منظور بهره گیری از نظریه آشوب در چارچوب پارادایم پیچیدگی و درک شرایط پیچیده کنونی کلانشهر اهواز در راستای تحقق شهر هوشمند در این کلانشهر به تحقیق پرداخت. روش: مقاله حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی - تحلیلی می باشد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه الکترونیکی محقق ساخته مبتنی بر طیف پنج درجه ای لیکرت می باشد؛ که در جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری میانگین، t تک نمونه ای و رتبه بندی فریدمن با استفاده از نرم افزار spss بهره گرفته شده است. جامعه آماری پژوهش کارشناسان شاغل در دستگاه های اجرایی دخیل در حیطه شهری اهواز می باشند. نمونه آماری این پژوهش، 380 نمونه است که با روش نمونه گیری گلوله برفی و شبکه ای نظارت شده انتخاب گردیدند. یافته ها: بر اساس یافته های تحقیق، نظریه آشوب در کلانشهر حاکمیت داشته و به سبب ضعف مفرط در مؤلفه تعادل بخش خودسازماندهی از یکسو و توان بالا در سه مولفه آشوبناک اثر غیرخطی، اثر پروانه ای و مجذوب کننده های ناشناس، حاکمیت نظریه آشوب مانعی جدی در راستای تحقق شهر هوشمند در کلانشهر اهواز می باشد. نتایج: بنابراین جهت مدیریت بهینه استقرار شهر هوشمند در کلانشهر اهواز ، برنامه ریزی دقیق برای ارتقای مؤلفه تعادل بخش خودسازماندهی در مقابل شناخت دقیق از سه مولفه آشوبناک اثر غیرخطی، اثر پروانه ای و مجذوب کننده های ناشناس و ضرورت دارد.
امکان سنجی ارتقای کیفی منظر جوامع زیستی حاشیه تالاب ها براساس رویکرد اکولوژی ژرف نگر (مورد شناسی: روستای صراخیه در حاشیه تالاب شادگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مناظر و مجتمع های زیستی پیرامون تالاب ها، ازجمله مناطقی هستند که علی رغم وجود وابستگی و ارتباط متقابل میان ساکنان آن ها و تالاب و بهره مندی از خدمات متنوع این اکوسیستم طبیعی، در رویکردهای مطرح درجهت حفاظت و احیای تالاب ها کمتر مورد توجه قرار گرفته اند؛ به گونه ای که توجه و تأکید بر ابعاد کمّی و بیولوژیک تالاب موجب غفلت از نیازهای جوامع پیرامون تالاب و ابعاد کیفی زندگی آن ها شده است. این امر در درازمدت نه تنها تأثیر چندانی بر حفاظت و احیای تالاب ها نداشته، بلکه می تواند تهدیدی جدی برای جوامع زیستی که زندگی شان وابسته به تالاب هاست، باشد؛ ازاین رو اتخاذ رویکردی کل نگر که به همه ابعاد کمّی و کیفی موجود در یک منظر به طور همزمان توجه کرده و در پاسخگویی به نیازهای جوامع مؤثر واقع شود، امری ضروری است. پژوهش حاضر با روش تحلیلی-توصیفی و از طریق مطالعات کتابخانه ای به دنبال امکان سنجی استفاده از مدل اکولوژی ژرف نگر درجهت ارتقای کیفی منظر مجتمع های زیستی حاشیه تالاب ها است؛ در این راستا ابتدا مفاهیم و پایه های 8گانه اکولوژی ژرف نگر از طریق مطالعات کتابخانه ای گردآوری و سپس مدل پیشنهادی براساس 8 پایه اصلی اکولوژی ژرف نگر ارائه شد. مدل مذکور درجهت امکان سنجی در روستای صراخیه واقع در حاشیه تالاب شادگان در استان خوزستان به کار گرفته شد. نتایج حاصل نشان می دهد که مدل اکولوژی ژرف نگر با تکیه بر پایه های اصلی خود، توصیه ها و ارزش هایی را درجهت بهره مندی مناسب از محیط زیست در قالب سه مؤلفه شناخت، برنامه ریزی و اجرای طرح های حفاظتی و توسعه ای و نظارت و مشارکت ذی نفعان ارائه می دهد که موجب ایجاد رابطه ای متعادل میان انسان و طبیعت شده و ضمن پاسخگویی به نیازهای زیست محیطی، از طریق ارائه راهکارهایی در زمینه جذب اکوتوریسم، آموزش های زیست محیطی، نمایش سبک و شیوه زندگی جوامع زیستی حاشیه تالاب و... در رشد اقتصادی جامعه، حفظ و احیای ارزش های فرهنگی-معنوی بستر مؤثر واقع شده و بدین طریق موجب ارتقای کیفی منظر جوامع زیستی حاشیه تالاب می شود.
بررسی تغییرات شاخص پوشش گیاهی و کاربری اراضی در راستای توسعه پایدار (مطالعه موردی: شهرستان ملارد)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: توسعه یک فرآیند تکاملی است که در آن ظرفیت انسان برای شروع ساختارهای جدید، حل مشکلات، سازگاری با تغییرات مداوم و تلاش آگاهانه و خلاقانه برای دستیابی به اهداف جدید افزایش می یابد. جنگل ها به عنوان یک عنصر کلیدی برای توسعه پایدار شناخته می شوند و از چندین هدف توسعه پایدار حمایت می کنند که برخی از آنها شامل کاهش گرسنگی و فقر، تنظیم آب شیرین، شیوه های آب و هوایی، سلامت و رفاه و تنوع زیستی است. یکی از مهم ترین شاخص هایی که برای ارزیابی جنگل زدایی استفاده می شود، شاخص تفاوت نرمال شده گیاهی (NDVI) است که برای ارزیابی روند تغییرات جنگل استفاده می شود. هدف این مطالعه بررسی روند شاخص پوشش گیاهی NDVI طی دوره زمانی 1380 تا 1397 بر اساس داده های سنجنده MODIS در شهرستان ملارد است. روش بررسی: در این تحقیق از داده های پوشش گیاهی MODIS در وضوح 1 کیلومتر استفاده شد. داده های پوشش گیاهی با نام اختصاری MOD13A3 ماهانه و با وضوح مکانی 1 کیلومتر است. این داده ها برای شهرستان ملارد 830 نقطه را در بر می گیرد که می توان آن را در 1×1 کیلومتر از 830 نقطه شهر بررسی کرد. از آنجایی که بر اساس تحقیقات انجام شده، ماه می تا آگوست بیشترین NDVI را دارند، این شاخص تنها در ماه های با بالاترین NDVI یعنی می، ژوئن، جولای و آگوست استخراج شد. داده ها به بازه های زمانی سه ساله تقسیم شدند و نرخ تغییر بر اساس شاخص معرفی شده توسط سازمان ملل متحد برای اهداف توسعه پایدار استخراج شد. سپس کاربری سالانه زمین برای بررسی عمیق تر بررسی شد. در مرحله نهایی از روش تحلیلی- توصیفی برای بررسی جامع نتایج در ارتباط با اهداف توسعه پایدار استفاده شد. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که در ماه های می، ژوئن، ژوئیه و اوت روند کاهشی در درصد مساحت مقادیر NDVI به میزان 0.03- تا 0.9-% در ماه مشاهده گردیده است. بر اساس نتایج و منطبق بر ماه های با حداکثر NDVI مشخص گردید که بر میزان زمین های بایر به میزان 9 کیلومتر مربع در هر 6 سال افزوده و از میزان نواحی پوشش یافته از جنگل ها و گیاهان سبز در این شهرستان تا 8 کیلومتر در هر 6 سال کاسته شده است. بنابراین، این شهرستان نیازمند به کارگیری تدابیر و برنامه های لازم الاجرا برای جلوگیری از بیابان زایی می باشد که مطابق با اهداف توسعه پایدار در راستای کاهش خطر فجایع آب وهوایی نظیر سیل و همچنین کاهش آلودگی هوا عمل نماید.
تدقیق انگاره های حاکم بر حضور زنان مسلمان در عرصه های عمومی شهری (نمونه موردی: شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره اول بهار ۱۳۹۱ شماره ۲
71 - 85
حوزه های تخصصی:
فرآیند جنسیتی شدن عرصه های عمومی شهری و عدم توجه طراحان شهری به ویژگی ها، نیاز های گروه های مختلف اجتماعی موجب گشته تا این عرصه ها هویت متعالی خویش را از دست بدهند. در این بین به نظر می رسد زنان از جمله گروه هایی باشند که توجه به ویژگی ها و نیازهایشان در طراحی عرصه های عمومی شهری، برای ایجاد انگیزش حضور و برقراری تعاملات متعارف اجتماعی، بیش از سایر گرو ها نادیده انگاشته شده است. از این رو پژوهش حاضر، با هدف ارایه انگاره های مؤثر بر حضور و برقراری تعاملات متعارف اجتماعی زنان در عرصه های عمومی شهری و با تأکید بر ترجیحات آنان شکل گرفته است. در این پژوهش، از روش تحقیق توصیفی – تحلیلی در بستری از مطالعات کتابخانه ای و از روش تحقیق پیمایشی در بستر مطالعات میدانی و از شیوه های تحقیق مرور متون و منابع، مشاهده و مصاحبه بهره گرفته شده است. همچنین از پرسش نامه به عنوان ابزار جمع آوری اطلاعات، از نرم افزار های SPSS و LISRER به عنوان ابزار تحلیل و ارزیابی داده ها و از مدل ساختاری (تحلیل عاملی تاییدی) و روش تحلیل حداقل مربعات غیر وزنی به عنوان روش تحلیل داده ها استفاده شده است. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که وجود انگاره های دسترسی، امنیت، آسایش، هم آوایی با طبیعت، پویایی و جذابیت، رویداد پذیری و رمز گرایی در عرصه های عمومی شهری، بر انگیزش حضور زنان در این عرصه ها موثر هستند.
آینده پژوهی تقاضای مسکن در شرکت های تعاونی مسکن در ایران (مطالعه موردی: مسکن کارمندی و کارگری شهر سنندج)
حوزه های تخصصی:
امروزه مقوله مسکن یکی از بخش های پیشرو در هر اقتصادی است که توجه به آن علاوه بر تأثیرات ژرف اجتماعی، فرهنگی، به لحاظ اقتصادی نیز حائز اهمیت بوده وهمانند موتور رشد و توسعه عمل می کند. این بخش با ایجاد رشد اقتصادی و ایجاد اشتغال در بخش ساختمان و بخش های وابسته، از طریق تاثیر بر مخارج مصرفی و سرمایه گذاری تغییرات در تولید ناخالص داخلی و نوسانات اقتصادی را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد. در این راستا، تعاونی های مسکن هم از مؤلفه های سیاست های مسکن اجتماعی به شمار می روند و در بعضی از کشورهای صنعتی در بهبود و ارتقاء وضعیت مسکن موفق بوده اند، اما در کشورهای در حال توسعه، تعاونی ها نقش مهمی در بخش مسکن ایفا نمی کنند. بنابراین، این پژوهش حاضر با هدف شناخت آینده های محتمل و مطلوب پیش روی تقاضای مسکن از طریق شرکت های تعاونی مسکن کارمندی و کارگری در شهر سنندج انجام گرفته است. روش این پژوهش برحسب هدف گذاری کاربردی و برحسب نوع، توصیفی- اکتشافی است. جمع آوری اطلاعات و داده ها با استفاده از روش پایش محیطی و تکنیک دلفی انجام شده و نمونه گیری به شیوه غیر احتمالی و از نوع هدفمند است. در نهایت دو عدم قطعیت کلیدی شناسایی و به صورت ماتریس چهار سناریو (سناریو بهشت تعاونی، سناریو فرصت سوزی، سناریو بازار کساد، سناریو چراغ نیم سوز) برای وضعیت تقاضای مسکن از طریق شرکت های تعاونی مسکن کارمندی و کارگری شهر سنندج در آینده تقریبا نه ساله قابل فرض و تصور است.
آینده پژوهی عوامل مؤثر بر تحقق پذیری مسکن پایدار در کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴
55-68
حوزه های تخصصی:
در بسیاری از کشورهای توسعه یافته تغییر نگرش در نوع برنامه ریزی جهت دستیابی به نتایج مطلوب به کار گرفته شده است. از جمله نگرش های جدید به امر برنامه ریزی، رویکرد آینده پژوهی است که امروز در برنامه ریزی شهری و همچنین برنامه ریزی مسکن مطر ح است و ب ه امری ضروری تبدیل شده است. پژوهش حاضر، بر اساس هدف کاربردی، از نظر نوع تحقیق پیمایشی و اسنادی کتابخانه ای است و بر اساس نوع ماهیت توصیفی تحلیلی است. هدف پژوهش شناسایی عوامل مؤثر در برنامه ریزی مسکن کلان شهر تهران می باشد تا در روند بهبود و نتایج مطلوب در آینده برنامه ریزی ها مثمر ثمر واقع گردد. بدین ترتیب 26 عامل اثرگذار از منابع و طرح های معتبر استخراج شد و به وسیله پرسشنامه و مصاحبه از کارشناسان ( 30 نفر خبره در ارتباط با برنامه ریزی مسکن)، میزان اهمیت و ارزش هرکدام از عوامل معین شد و درنهایت 18 عامل به عنوان مهم ترین عوامل در چهار دسته اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی طبقه بندی شد و با استفاده از پرسشنامه دلفی توسط کارشناسان ارزش گذاری شد و درنهایت مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته های پژوهش Mic Mac میانگین آن ها به عنوان ارزش نهایی با استفاده از تحلیل ساختاری و نرم افزار نشان می دهد که عواملی چون زمین، توسعه عمودی، کیفیت و استحکام مساکن، منابع آب، بحران های طبیعی و دسترسی ها جزء عوامل اثرگذار می باشند که برای هرکدام از عوامل راهبردها و سیاست هایی پیشنهاد داده شده است.
تحلیل فضایی شاخص های کمی و کیفی مسکن در سطح نواحی شهر ایذه
حوزه های تخصصی:
روند شتابان شهرنشینی و رشد جمعیت در سه دهه گذشته در کشورهای در حال توسعه و به ویژه در کشور ایران، مسائل بسیاری در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به همراه داشته است و تهیه برنامه ای جامع در بازار مسکن را ضروری ساخته است. برای چنین برنامه ای شاخص های مسکن و ارزیابی آنها ابزار مناسبی جهت سنجش نیازهای بخش مسکن در کشور است.هدف اصلی این پژوهش تحلیل فضایی شاخص های کمی و کیفی مسکن در سطح نواحی شهر ایذه می باشد. پژوهش حاضر از نظر ماهیت، نظری – کاربردی و از لحاظ روش مطالعه، توصیفی – تحلیلی است. برای سنجش تفاوت بین نواحی 5 گانه شهر ایذه از 9 شاخص کمی و کیفی مسکن بهره گرفته شده است. سپس بعد از جمع آوری اطلاعات و داده های آماری، از تکنیک تصمیم گیری تاپسیس فازی و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) استفاده شده است. در مدل تصمیم گیری تاپسیس فازی، ناحیه 2 و 3 با وزن 582/0 و 588/0 در سطح برخوردار، ناحیه4 با وزن 392/0 نیمه برخوردار و نواحی 1 و 5 با وزن 368/0 و 364/0 در سطح برخورداری کم قرار گرفته اند. بصورت کلی نتیجه نهایی این پژوهش، عدم انطباق توزیع شاخص های کمی و کیفی مسکن در سطح نواحی شهر ایذه را نشان می دهد.
رتبه بندی مناطق کلان شهر تهران بر اساس شاخص های زندگی سالمندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال اول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳
57-70
حوزه های تخصصی:
روند رو به افزایش جمعیت سالمندی در ایران و همراه بودن پدیده سالمندی با بروز اختلالات جسمی و روحی ضرورت تعیین کیفیت زندگی این قشر را افزایش داده است. کیفیت زندگی سالمندان در مناطق شهری به لحاظ آسیب پذیری تحت تأثیر عوامل گوناگونی از جمله شرایط محیط طبیعی و اجتماعی است، بنابراین همه مناطق کلان شهر تهران از نظر شرایط مناسب برای گذراندن دوره ی زندگی دوره ی زندگی سالمندی وضعیت متعادلی ندارند. از این رو این تحقیق به بررسی وضعیت مناطق کلان شهر تهران بر اساس شاخص سلامت و « و » رفاهی- تفریحی « ،» اجتماعی- فرهنگی « های زندگی سالمندی پرداخته است. شاخص های اصلیا ین تحقیق در ابعاد می باشد. برای تحلیل داده ها از نرم افزارها اکسل و )سیستم اطلاعات جغرافیایی( و نیز از مدل تاپسیس 3 جهت رتبه » حمل ونقل 2گانه شهر تهران در 5 طیف )کاملاً بندی مناطق 2گا2نه استفاده شده است. نتایج این پژوهش به صورت رتبه بندی مناطق 2 مناسب، مناسب، متوسط، نامناسب، کاملاً نامناسب( ارائه گردیده است. نتایج حاصل از تکنیک تاپسیس نشان می دهد که منطقه ی دو، رتبه ی اول برای زندگی سالمندی و منطقه 17 رتبه آخر در بین مناطق 22 گانه شهر تهران را داراست.ن تایج حاصل از این تحقیق نشان داد که باید به وضعیت سالمندان توجه بیشتری شود، خصوصاً آن دسته از سالمندان که در شرق )مناطق 8 و 13 ( و جنوب تهران )مناطق 10،17 و 19 ( ساکن هستند.
تبیین مؤلفه های معناشناسی شهر اسلامی در راستای سیاست گذاری توسعه پایدار شهری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در سیاست گذاری شهر اسلامی باید اصول دین، احکام و احادیث، بر تصمیم سازی ها و تصمیم گیری های شهری تاثیرگذار باشند. می توان در موضوع های گوناگون شهرسازی از طریق استخراج مؤلفه های معنایی، به صورت (کالبد) شهر پرداخت و نیز بر اساس کالبد شهری به ذات هستی(معنا) در شهر اسلامی دست یافت. در همین راستا پژوهش حاضر به تبیین مؤلفه های معناشناسی شهر اسلامی در راستای سیاست گذاری توسعه پایدار شهری پرداخته است. روشی که در این پژوهش به کار گرفته شده است روش کیفی می باشد که به صورت توصیفی و تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و اسنادی صورت گرفته است. مطالعات با توجه به تبیین مفهوم معنا و معناشناسی و خاستگاه آن در آثار معماری و همچنین معیارهایی به منظور تحلیل معنایی فضای شهری به عناصری چون نشانه و نشانه شناسی و همچنین هنرشناسی صورت گرفت. سپس رابطه معنادار بین معنا و نشانه ها و زیبایی شناسی در کالبد شهر اسلامی بررسی شده و علاوه بر بیان چیستی شهر اسلامی، مبانی، ارکان، عناصر آن و بیان شکل شهر اسلامی از منظر نظریه پردازان، تحلیلی در راستای مؤلفه های معنایی شهر اسلامی بیان گردید و تبیین شاخص های اصالت وجود، اصالت ماهیت، علم نسبت به پدیده ها، یگانگی عین و ذهن، ارتباط دو سویه معنا و صورت گرفت. یافته تحقیق حاکی از این است که با توجه به اینکه در شکل گیری شهر اسلامی، توجه به مراتب هستی دارای اهمیت می باشد، بنابراین با توجه به نقش مهم کالبد در جوامع امروزی و عدم توجه به ابعاد معنایی در کالبدهای شهری، سیاست حضور و ارتباط مؤلفه های معنایی در شهر اسلامی، می تواند فضا را به سمت آرمان های اصلی اسلامی رهنمون سازد.
ارزیابی عوامل مؤثر بر ناپایداری سکونتگاه های غیر رسمی بر اساس نظر مطلعان و ذینفعان کلیدی (مطالعه موردی: محلات حاشیه نشین شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: در حال حاضر یکی از مهمترین چالش های پیش روی مدیریت شهری، اسکان غیررسمی است. این پدیده از پیامدهای نامطلوب شهرنشینی در جهان معاصر است که به ویژه در نتیجه صنعتی شدن شتابان و نابرابری های منطقه ای شکل گرفته و به دلیل محرومیت و عدم برخورداری سکونتگاه های غیررسمی از تسهیلات زندگی شهری در قیاس با دیگر نواحی شهری، آنها را کانون مسائل و مشکلات حاد شهری و ضد توسعه پایدار انسانی نموده است. با توجه به اهمیت موضوع فوق؛ پژوهش حاضر با هدف کلی بررسی عوامل مؤثر بر ناپایداری اسکان غیررسمی در شهر یزد گردآوری گردیده است. روش: پژوهش حاضر از نظر روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف کاربردی می باشد. جامعه آماری پژوهش را کارشناسان و مدیران شهری و خانوارهای ساکن در محلات حسن آباد، اسکان و کشتارگاه تشکیل می دهند که برای جامعه اول به منظور شناسایی نماگرهای مؤثر بر ناپایداری اسکان غیررسمی به صورت گلوله برفی و هدفمند 31 نفر از کارشناسان و مدیران شهری و برای جامعه دوم به منظور بررسی میزان اثر هر نماگر 366 خانوار از طریق روش نمونه گیری تصادفی و با استفاده از فرمول کوکران انتخاب گردیده است. در این پژوهش جهت تجزیه و تحلیل داده ها از یافته های کیفی (تحلیل محتوای مصاحبه ها در نرم افزار تحلیل کیفی مکس کیودا) و کمی (آزمون آماری T تک نمونه ای و تحلیل عاملی اکتشافی) استفاده گردیده است. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد 44 نماگر در قالب 5 عامل در منطقه مورد مطالعه مؤثر بر ناپایداری سکونتگاه های غیررسمی بوده است. که از میان عامل های بارگذاری شده، عامل اقتصادی با 9 نماگر و مقدار ویژه 11.757 و درصد واریانس 26.722 مهمترین عامل و عامل زیست محیطی- بهداشتی با 4 نماگر و مقدار ویژه 5.843 و درصد واریانس 13.280 کم اهمیت ترین عامل مؤثر بر ناپایداری سکونتگاه های غیررسمی بوده است. نتایج: این پدیده اجتناب ناپذیر و رو به رشد است و باید آن را به عنوان واقعیتی انکارناپذیر پذیرفت، لذا بر دیدگاه ساماندهی و توانمندسازی که به مشارکت همه جانبه مردم در رفع مسائل و مشکلاتشان تکیه می کند و این امکان را برای آنان فراهم می سازد که با توجه به اولویت ها و نیازهایشان به بهبود شرایطشان بپردازند، تأکید می گردد.
تحلیل ارتباطات ذی نفعان در پروژه تقاطع با روگذرهای غیرهم سطح در شهر ارومیه با استفاده از ماتریس علاقه-قدرت و تحلیل شبکه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
71 - 84
حوزه های تخصصی:
پروژه های توسعه شهری به دلیل ارتباط مستقیم با مردم شهر و همچنین سایر ذی نفعان، معارضان مختلفی پیدا می کنند که توجه به مدیریت ذی نفعان در موفقیت آنها امری کلیدی است. در این راستا، شناسایی دقیق و کامل ذی نفعان و شناسایی اولویت و اهمیت آنها برای مدیریت موفق تر آنها از اهمیت خاصی برخوردار است. در تحقیق پیش ِ رو، با بهره جستن از ماتریس علاقه_قدرت به عنوان روشی تجربه گرا و همچنین تحلیل شبکه های اجتماعی به عنوان روشی خردگرا، اولویت بندی و ارتباطات ذی نفعان در یک پروژه احداث تقاطع چند روگذر غیرهمسطح در شهر ارومیه بررسی شده است. در این تحقیق کیفی که با استفاده از استراتژی تک نمونه موردی انجام شده، برای گردآوری داده ها از بررسی اسناد و مدارک پروژه و مصاحبه های نیمه ساختاریافته استفاده شد. برای انتخاب و مصاحبه با نمونه های مورد بررسی در جامعه آماری این تحقیق که مهم ترین ذی نفعان درگیر در انجام پروژه هستند، روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک گلوله برفی به کار گرفته شد که درنهایت 17 ذی نفع برای پروژه شناسایی شدند. تحلیل داده ها با کمک ماتریس علاقه_قدرت (با استفاده از تکنیک طوفان فکری) و نرم افزار NodeXL (برای تحلیل شبکه اجتماعی) صورت پذیرفت و نشان داد که ذی نفعان اصلی در ماتریس علاقه_قدرت، به ترتیب شهرداری، مردم، شورای شهر و ساکنان محلی هستند. همچنین شرکت آب و فاضلاب، اداره برق و مخابرات دارای کمترین علاقه و قدرت در پروژه هستند. این در حالی است که در روش تحلیل شبکه های اجتماعی، مردم، شهرداری، شورای شهر و پیمانکار، دارای بیشترین اولویت و تأمین کنندگان، محیط زیست و شرکت نفت، دارای کمترین اولویت شناخته شدند. مقایسه یافته های هر دو روش تجربه گرا و خردگرا در بخش شناسایی مهم ترین ذی نفعان با هم همگرایی زیادی دارند ولی در قسمت شناسایی کم اهمیت ترین ذی نفعان با هم تفاوت هایی دارند و چنین نتیجه گیری می شود که مؤثرترین روش واحد شناسایی و اولویت بندی ذی نفعان در پروژه های توسعه شهری وجود ندارد و استفاده از روش های تجربه گرا در کنار روش های خردگرا می تواند در شناسایی، اولویت بندی و مدیریت ذی نفعان، به عنوان مکمل یکدیگر باشند و نواقص همدیگر را تا حدودی پوشش دهند. همچنین ذی نفعان مردم، شورای شهر و شهرداری برای برقراری ارتباط بین تمامی ذی نفعان، مهم ترین نقش را دارند. از نظر قدرت ارتباط نیز سازمان وزارت اطلاعات در مجاورت پروژه، بیشترین قدرت را در پروژه دارد. مدت زمان پاسخ گویی بین ذی نفعان و تناوب این پاسخ گویی نیز نسبتاً نامطلوب است. نتایج این تحقیق می تواند به دست اندرکاران پروژه های توسعه حمل ونقل شهری که حجم زیادی از ذی نفعان در آنها دخیل اند، برای مدیریت هرچه موفق تر آنها کمک کند.
مدلسازی جریان عرضه و تقاضای بهینه برق شهری با استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر در استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
82 - 91
حوزه های تخصصی:
گسترش استفاده از منابع انرژیهای تجدیدپذیر در کشور و عدم قطعیتهای همراه آن، لزوم برنامهریزی و مدلسازی انرژی را پررنگ میکند. استان فارس یکی از استانهای پهناور و پرجمعیت کشور است که پتانسیل مناسبی برای بهرهگیری از منابع تجدیدپذیر دارد، اما قیمت سطح پایین سوختهای فسیلی در کشور، باعث محدود کردن سهم منابع تجدیدپذیر در تأمین برق این استان شده است. در این پژوهش با استفاده از نرمافزار EnergyPLAN سیستم عرضه تقاضای برق استان را تا سال 1399 مدل کرده و با تعریف سناریوهای مختلف برای منابع تجدیدپذیر و با در نظر گرفتن پارامترهای محیط زیستی، گاز طبیعی مصرفی و درصد منابع تجدیدپذیر به مقایسه حالتهای مختلف سیستم عرضه تقاضا پرداخته میشود. در ادامه، با مدلسازی سیستم عرضه تقاضا برای 4 سال آینده، میزان رشد منابع تجدیدپذیر در سیستم تخمین زده شده و پارامترهای یادشده مورد بررسی قرار میگیرند. نتایج مدلسازی برای حال نشان میدهد در صورت نبود نیروگاههای تجدیدپذیر در این استان، سالانه 280 هزار تن دیاکسید کربن بیشتری منتشر میشد. همچنین، نتایج شبیهسازی برای آینده بیانگر آن است که در صورت احداث نیروگاههای جدید، میزان نفوذ تجدیدپذیر به عدد 8/14 درصد خواهد رسید که سبب جلوگیری از انتشار 930 هزار تن دیاکسید کربن نسبت به حالت پایه (عدم احداث نیروگاه جدید) تا سال 1403 خواهد شد.
مقدمه ای بر شکل دهی به زمین های بازی در محیط شهری متناسب با نیازهای کودکان مبتلا به اوتیسم
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به صورت کیفی الزامات مقدماتی برای شکل دهی به زمین های بازی درمحیط شهری متناسب با نیازهای کودکان مبتلابه اوتیسم را جستجو نموده و مفاهیم کلیدی در این خصوص را به شیوه نظری مطرح نموده است. با این رویکرد، هیچ گونه الگوی کالبدی به عنوان استانداردهای شکل دهی معرفی نشده است تا بسته به شرایط محلی و زمانی مختلف، امکان توسعه انواع مختلفی از الگوهای شکلی، بر اساس خلاقیت حرفه ای، در زیر چتر مفاهیم کلیدی ارائه شده در این پژوهش فراهم آید. برای انجام پژوهش از مصاحبه نیمه ساختارمند به عنوان ابزار جمع آوری داده های کلامی افراد متخصص استفاده شده و در مرحله بعد یافته ها به صورت استنباطی طبقه بندی شده است. در حوزه داده های مکتوب نیز منابع موجود بررسی و در مطالعه مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد با در نظر گرفتن طیف گسترده ای از اصول شکل دهی به محیط، می توان امکان حضور کودکان مبتلا به اوتیسم را در محیط شهری با هدف تفریح و آموزش فراهم ساخت. این پژوهش همچنین نشان می دهد برای تدوین استانداردهای شکل دهی به محیط بازی کودکان در محیط شهری به گونه ای که امکان استفاده کودکان مبتلا به اوتیسم نیز ایجاد گردد، پژوهش های بیشتری باید در آینده به انجام برسد.
تحلیل ابعاد اقتصادی – اجتماعی توسعه پایدار مبتنی بر گردشگری خلاق (موردمطالعه: شهر زابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶
85 - 105
حوزه های تخصصی:
امروزه شهرهایی که شرایط لازم را برای پرورش خلاقیت و جذب عناصر خلاق ایجاد نموده اند، می توانند در دستیابی به ابعاد توسعه پایدار موفق باشند، لذا استعداد خلاق مبنایی برای مزیت رقابتی شهرها است و ترکیب مفاهیم خلاقیت و گردشگری برای رشد این چنین استعدادهایی ضروری است. در این راستا هدف پژوهش حاضر تحلیل ابعاد اقتصادی – اجتماعی توسعه پایدار مبتنی بر گردشگری خلاق در شهر زابل می باشد. این تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و ازنظر ماهیت و روش تحقیق روش کمی و پیمایشی است. داده های موردنیاز تحقیق با روش اسنادی-پرسشنامه ای گردآوری شد، به منظور تجزیه وتحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS و مدل های ترکیبی (F-SORA and F-KOPRAS) و F-ARAS استفاده شد. نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان داد که وضعیت شاخص های گردشگری خلاق در شهر زابل، متوسط رو به مطلوب می باشد. همچنین نتایج آزمون همبستگی گویای ارتباط معنادار و مثبت بین توسعه پایدار شهر زابل و گردشگری خلاق، می باشد. نتایج مدل های ترکیبی (سورا فازی و کوپراس فازی)، جهت اولویت بندی شاخص های گردشگری خلاق نشان داد که شاخص طبقه خلاق در اولویت قرار دارد، درنهایت نتایج مدل آراس فازی نشان داد، در بین مؤلفه های اقتصادی متأثر از گردشگری خلاق، اشتغال و در بین مؤلفه های اجتماعی، مشارکت، بیشترین امتیاز را به خود اختصاص داده اند.