فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۲۱ تا ۱٬۶۴۰ مورد از کل ۶٬۲۹۹ مورد.
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
455 - 470
حوزه های تخصصی:
جاذبه های مختلف در شهر کاشان اشکال متنوع ، زیبا و کم نظیری از گردشگری شهری را به وجود آورده است، اما بی توجهی به نقش برنامه ریزی شهری در جهت توسعه زیرساخت ها، تجهیزات و ارائه تسهیلات به گردشگران سبب عقب ماندن این شهر در یکی از زمینه های مهم فعالیت های اقتصادی و اجتماعی در سطوح منطقه ای، ملی و جهانی به عنوان مقصد حرکت های گردشگری شده است. بنابراین از آنجا که توجه به ارکان و معیارهای اساسی برنامه ریزی شهری برای استفاده مؤثر از این جاذبه ها امری ضروری است، در پژوهش حاضر، نقش راهبردی و کلیدی برنامه ریزی شهری در توسعه پایدار گردشگری شهر کاشان تبیین و راهبردها و رهنمودهای مناسبی برای توسعه این فعالیت به منظور تأثیر مثبت بر توسعه پایدار (اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) شهر ارائه شده است.نوع پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه انجام توصیفی- تحلیلی است که اطلاعات آن به دو شیوه اسنادی (کتابخانه ای) و پیمایشی (میدانی) جمع آوری شده است. براساس نتایج پژوهش، زیرساخت ها، تجهیزات و تسهیلات شهری، همچنین استفاده از ابزارهای نوین در برنامه ریزی گردشگری تأثیر بسزایی در دستیابی به توسعه پایدار گردشگری دارند؛ یعنی به تناسب توسعه زیرساخت ها، تجهیزات، ساماندهی فضای شهری و استفاده از ابزارهای نوین در برنامه ریزی گردشگری، امکان دستیابی به توسعه پایدار گردشگری شهری بیشتر خواهد شد.
کاربرد سناریوی پایه مدل اسلوس در شبیه سازی توسعه شهری (مطالعه موردی: کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
553 - 580
حوزه های تخصصی:
طی دو دهه اخیر در ایران، رشد بی رویه کلان شهرها سبب نابودی مناطق زیستی و طبیعی زیادی شده است؛ بنابراین باید ارزیابی توسعه شهری با استفاده از مدل های مناسب صورت بگیرد تا از نابودی محیط زیست، منابع زمینی و اکوسیستمی جلوگیری شود؛ از این رو پژوهش توسعه ای- کاربردی و توصیفی-تحلیلی حاضر با هدف مدل سازی رشد شهری کلان شهر تبریز و پیش بینی تغییرات آتی آن با استفاده از مدل اسلوس انجام شده است. در این مقاله، از مدل سلول های خودکار Sleuth در محیط GIS برای مدل سازی رشد شهری کلان شهر تبریز استفاده شده است. متغیرهای مورد استفاده شامل شیب، سیستم حمل ونقل، کاربری اراضی، مستثنیات و سایه روشن است که داده های مربوط به آن ها با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست به دست آمده است. مدل رشد شهری Sleuth برای داده های تاریخی تولیدشده از تصاویر ماهواره ای لندست برای سال های 1993-2016 در سه مرحله کالیبره شد و ضرایب رشد تولیدشده به کمک مدل، با استفاده از برنامه اجرایی OSM برای انتخاب در مراحل بعد شکل گرفت. پنج ضریب رشد شهری شامل پخش، انتشار، زایش، مقاومت شیب و جاذبه جاده، در سال 2016 به ترتیب ارزش های 26، 40، 38، 76 و 89 را داشتند. براساس ضرایب به دست آمده، با توجه به داده های تاریخی، رشد شهری بیشتر از ضریب جاذبه جاده تأثیر گرفته است. در مقایسه با دیگر شهرها که مقاومت شیب تأثیر چندان زیادی در توسعه شهری ندارد، در شهر تبریز توپوگرافی عامل بسیار مهمی در محدودکردن توسعه شهری است. الگوهای رشد شهری آینده تا سال 2040 با طراحی سه سناریوی تاریخی، زیست محیطی معتدل و زیست محیطی سخت برای کلان شهر تبریز پیش بینی شد. نتایج نشان می دهد براساس سناریوی اول تا سال 2040 میلادی 3241 هکتار به زمین های شهری افزوده خواهد شد و بخش زیادی از باغ ها و زمین های مرغوب از بین خواهد رفت. براساس نتایج سناریوی دوم ممکن است 1670 هکتار از زمین های باارزش دست نخورده باقی بماند، اما در سناریوی سوم نه تنها از زمین های باارزش زیادی محافظت خواهد شد، بلکه مطابق با رویکرد شهر فشرده، مدیران شهری در ارائه خدمات شهری به شهروندان موفق تر خواهند بود. نتایج پیش بینی ها نشان می دهد سناریوی زیست محیطی معتدل برای توسعه فیزیکی کلان شهر تبریز بسیار مفید است. درنهایت اینکه مدل اسلوس روش خوبی برای توضیح الگوی فضایی توسعه کلان شهر تبریز است.
تحلیل شاخص های هوشمند در کاهش میزان آسیب پذیری کالبدی مسکن شهری (مطالعه موردی: منطقه 1 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسکن و جان پناه به عنوان یکی از ضروری ترین نیازهای بشری همواره در صدر خواسته های انسان قرار داشته است. خانه های هوشمند از جمله آخرین دستاوردهای صنعت مسکن در عصر حاضر هستند که در چند دهه اخیر در کشور ما نیز موردتوجه قرارگرفته اند، روش تحقیق این پژوهش توصیفی – تحلیلی است؛ که در بخش اول با مطالعه مقالات و اسناد؛ تعریف مسکن هوشمند، زمینه ها، اجزا، کارکردها و همچنین به وسیله مشاهدات عینی و تکمیل پرسش نامه اطلاعات لازم درباره شاخص های مسکن هوشمند جمع آوری شد، در ادامه با استفاده از تکنیک سلسله مراتب AHP میزان آسیب پذیری کالبدی واحدهای مسکونی منطقه 1 شهر تهران مشخص شده است؛ که نتایج نشان می دهد بسیاری از نواحی مسکونی در معرض آسیب پذیری شدید قرار دارد. همچنین برای پاسخ به فرضیه تحقیق نظرات 30 نفر از اساتید و صاحب نظران بخش مسکن جمع آوری و به وسیله تکنیک تحلیل مسیر تجزیه وتحلیل شده است. نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان می دهد کلیه عوامل دارای اثر مستقیم و معنی دار بر روی کاهش آسیب پذیری مسکن شهری می باشند. تفکیک آثار مستقیم و غیر مستقیم متغیرها بر کاهش آسیب پذیری مساکن شهری نشان می دهد که عامل امنیت و ایمنی با مقدار 892/0 بیشترین اثر مستقیم را به طور مثبت و معنی دار بر کاهش آسیب پذیری مسکن شهری دارد. نکته قابل توجه در مورد این عامل این است که اثر غیرمستقیم این عامل از طریق عامل رفاه و آسایش با مقدار 863/0 است، که بسیار قابل توجه است؛ به عبارتی عامل امنیت و ایمنی از طریق عامل رفاه و آسایش سبب کاهش چشمگیر آسیب پذیری مسکن خواهد شد. همچنین اثر مستقیم عامل رفاه و آسایش با میزان 422/0، و صرفه جویی انرژی با مقدار 398/0 به مقدار قابل توجهی بر کاهش آسیب پذیری مساکن شهری مؤثر هستند.
تحلیل فضایی تأثیر ظرفیت های اقتصادی و کالبدی مناطق سه گانه شهر قزوین بر بروز تخلفات ساختمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
655 - 676
حوزه های تخصصی:
کنترل ساخت وسازهای شهری به منظور اداره بهینه شهر به کمک ضوابط ساخت وساز شهری صورت می گیرد، اما با وجود اقدامات گوناگون مدیریت شهری، سالانه موارد چشمگیری از تخلفات ساختمانی در شهرها گزارش می شود. درواقع می توان تخلفات ساختمانی را رعایت نکردن ضوابط و مقررات ساخت وساز شهری تعریف کرد که کیفیت زندگی در شهرها را تهدید می کند. هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط عوامل اقتصادی و کالبدی و تعداد و میزان تخلفات ساختمانی در شهر قزوین است تا با شناسایی عوامل تأثیرگذار بر هریک از انواع تخلفات ساختمانی شناخت بهتری از وضعیت موجود تخلفات ساختمانی حاصل شود و زمینه مناسب برای برنامه ریزی های آتی فراهم آید. پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی است که در آن برای بررسی تأثیر الگوهای فضایی حاکم بر شهر بر تخلفات از روش هم پوشانی وزن دار در نرم افزار GIS استفاده شده است. براساس نتایج، میان عوامل اقتصادی و کالبدی و تخلفات ساختمانی ارتباط معناداری وجود دارد. عوامل اقتصادی رابطه ای مستقیم با تعداد تخلف بنای مازاد بر مجوز و مجموع مساحت تخلف احداث مازاد بر سطح و تغییر کاربری دارد، اما رابطه آن با تعداد تخلف بنای بدون مجوز معکوس است. همچنین تعداد تخلفات احداث مازاد بر سطح و تغییر کاربری با عوامل کالبدی رابطه مستقیم و تعداد تخلف مازاد بر تراکم با عوامل کالبدی رابطه ای معکوس دارد؛ به طوری که هرچه تناسب کالبدی در یک منطقه بیشتر باشد، تعداد تخلف مازاد بر تراکم کمتر است.
تحلیل جغرافیایی موانع روان شناختی عدم استفاده از حمل ونقل عمومی در کلانشهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
807 - 836
حوزه های تخصصی:
در عدم استفاده از حمل ونقل عمومی غیر از مسائل زیرساختی مانند فرسودگی ناوگان، کمبود ناوگان، مسائل اقتصادی، موانع اجتماعی-فرهنگی، مسائل زیست محیطی و ضعف های مدیریتی موانع روان شناختی نیز مؤثر هستند و این موانع (روان شناختی) حلقه گمشده برنامه ریزی و مدیریت شهری است. شناخت عوامل روان شناختی افرادی که از حمل ونقل عمومی استفاده می کنند، می تواند پیامدهای مهمی برای سیاست های حمل ونقل، ترویج آن و مدیریت جابه جایی داشته باشد؛ از این رو هدف پژوهش حاضر تحلیل جغرافیایی موانع روان شناختی استفاده نکردن از حمل ونقل عمومی در کلان شهر اهواز است. پژوهش حاضر کاربردی- نظری و توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات موردنیاز پژوهش، با مطالعات کتابخانه ای، پیمایشی و مصاحبه با مردم و کارشناسان گردآوری شده و برای رتبه بندی موانع نیز از روش تصمیم گیری ARAS استفاده شده است. همچنین پهنه بندی این موانع در سطح شهر اهواز به کمک مدل درون یابی کریجینگ و در محیط نرم افزار Arc GIS 10.3 استفاده شده است. نتایج نشان می دهد موانع اضطراب آور، موانع کنترل تکانه، موانع شناختی و موانع شخصیتی در هریک از شیوه های حمل ونقل عمومی، مانند تاکسی، اتوبوس، پیاده روی و دوچرخه سواری متفاوت هستند. بیشتر پهنه های شهر اهواز از نظر موانع اضطراب آور در عدم استفاده از حمل ونقل عمومی طیف زیادی دارد. هم پوشانی موانع شناختی نیز تأیید می کند از حیث وجود این موانع در عدم استفاده از حمل ونقل عمومی، بیشترین پهنه های شهر در طیف کم قرار می گیرد. بیشترین پهنه ها از نظر موانع شخصیتی عدم استفاده از حمل ونقل عمومی در طیف متوسط و از نظر موانع کنترل تکانه عدم استفاده از حمل ونقل عمومی در طیف خیلی زیاد است. درنهایت پس از هم پوشانی این چهار بعد روان شناختی مشخص شد موانع روان شناختی عدم استفاده از حمل ونقل عمومی در حد زیاد است.
بررسی وضعیت بهداشت و شرایط اجتماعی - فرهنگی در پارک های شهری (نمونه موردی: پارک های شهر ایذه)
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره سوم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۱
28-41
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی وضعیت بهداشت و شرایط اجتماعی - فرهنگی در پارک های شهری (نمونه موردی: پارک های شهر ایذه) می پردازد. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش تحقیق، توصیفی - تحلیلی است. داده ها و اطلاعات مورد نیاز، از طریق بررسی های اسنادی - کتابخانه ای و مطالعات میدانی جمع آوری شده است. تجزیه و تحلیل یافته ها به کمک آمارهای توصیفی و استنباطی در نرم افزار SPSS20 انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش کل جمعیت شهر ایذه بوده و حجم نمونه از طریق فرمول کوکران 391 نفر برآورد شد. سپس با استفاده از روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه اطلاعات مورد نیاز از بازدیدکنندگان پارک های شهر ایذه جمع آوری شد. نتایج حاصل از پرسشنامه با استفاده از آزمون پارامتریک تی (t) تک نمونه ای نشان داد که از بین شاخص های بهداشتی و اجتماعی و فرهنگی، شاخص های اجتماعی - فرهنگی و بهداشتی به ترتیب با میانگین های 43/2 ، 86/1 به ترتیب در بهترین تا بدترین شرایط قرار دارند. همچنین نتایج حاصله از پرسشنامه با استفاده از آزمون پارامتریک آنووا، نشان داد که از بین 10 پارک موجود در ایذه (پارک های مورد بررسی در این پژوهش)، پارک های شادی، شهر، سلطان دین آور، آزادگان، شهربازی، بانو، صخره ای، ولیعصر، بهاران و لاله با میانگین های 27/2، 26/2، 24/2، 23/2، 22/2، 21/2، 19/2، 18/2، 17/2، 10/2، به ترتیب در بهترین تا بدترین شرایط قرار دارند (با توجه به میانگین نرمال 3)، هیچکدام شرایط نرمال بهداشت و شرایط اجتماعی - فرهنگی را ندارند. این مهم نشان دهنده عملکرد نامطلوب مدیریت شهری ایذه در هر دو بخش ذکر شده می باشد.
تأثیر تراکم جمعیتی بر شاخص های کیفیت زندگی شهری نمونه مطالعه: منطقه 3 کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به دنبال گسترش شهرنشینی، شاهد شکل گیری نواحی با تراکم جمعیتی بالا در کلان شهرها هستیم که با مسائلی همچون شلوغی، کاهش سرانه خدمات و غیره درگیرند؛ بنابراین ضرورت دارد تأثیر تراکم جمعیتی بر شاخص های کیفیت زندگی مورد ارزیابی قرار گیرد تا بر مبنای آن بتوان اصلی ترین شاخص های تأثیرپذیر از تراکم جمعیتی را شناسایی کرده و برای مرتفع نمودن آنها برنامه ریزی کرد. ازهمین رو، به منظور آزمون فرضیه پژوهش، منطقه 3 شهر تهران به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شده است که درحال حاضر با روند سریع افزایش تراکم جمعیتی همراه است و عدم نظارت و کنترل بر آن می تواند آثار نامطلوبی بر کیفیت زندگی شهروندان داشته باشد. این پژوهش با شیوه شناخت ذهنی مبتنی بر پیمایش میدانی از شهروندان بررسی شده است. در این راستا 22 شاخص سنجش گر کیفیت زندگی از منابع معتبر داخلی و خارجی استخراج شده است. در ادامه تراکم جمعیتی به عنوان متغیر مستقل و شاخص های 22گانه به عنوان متغیرهای وابسته انتخاب شده و به کمک تحلیل همبستگی کانونی مورد سنجش قرار گرفته اند. خروجی های تحلیل نشان می دهد با احتمال 99 درصد، همبستگی میان دو مجموعه متغیرها مورد تأیید است و دراین میان به متغیرهای رضایتمندی از روابط همسایگی در محل سکونت، رضایتمندی از قیمت خرید مسکن، رضایتمندی از کیفیت خدمات اتوبوس رانی، رضایتمندی از وضعیت و امکانات فضاهای باز شهری و رضایتمندی از کیفیت خدمات ورزشی به ترتیب با همبستگی ساختاری 406/- ، 322/- ، 455/- ، 494/- و 314/- به عنوان بخشی از متغیر کانونی محسوب می گردند و بنابراین بیشترین تأثیرپذیری را از تراکم جمعیتی دارند. این مسئله نشان می دهد افزایش بیش از حد تراکم جمعیتی در قسمت هایی از منطقه 3 شهر تهران، موجب کاهش رضایت شهروندان از برخی شاخص های کیفیت زندگی شده است که اصلاح و تعدیل تراکم جمعیتی در منطقه 3 را ضروری می کند.
تطبیق اجزای ساخت معنا با ساخت کالبد در مجموعه تاریخی شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۱
109 - 125
حوزه های تخصصی:
ساخت، کل متشکل از واحدهای تقسیم، رابط ها، مفاصل و مرزهاست که با گشتارهایی، حول انتظام دهنده هایی در تبعیت از اصولی شکل می گیرند. چنین ساختی واجد معنایی است. معنا، ذهنیتی است که از واژه، جمله، پاراگراف یا متن برای خواننده مستفاد می شود. پژوهش ساخت معنا، در زمینه شهر می تواند در ابعاد مختلف آن انجام گیرد. از آنجا که بعد کالبد، محسوس، باثبات و عینی ترین بُعد شهر است، پژوهش ساخت معنا در ساخت کالبد شهر انجام شده است. مجموعه تاریخی شهر یزد از ارزشمندترین مجموعه هایی است که به عنوان یک متن در کتابِ شهرِ یزد قابل پیگیری است. این متن همواره، متنی بامعنا بوده ولی مداخلات انجام شده در مجموعه گاهی سبب از دست رفتن معانی مترتب بر آن شده است. در این پژوهش،"ساخت"، "معنا" و "کالبد"، مفاهیمی هستند که در ابتدا، مرور و مدل های نظری آنها ساخته و ارائه شدند. سپس با مدل های یاد شده، ساخت معنا و ساخت کالبد مجموعه یاد شده با روش های توصیفی، پیمایشی و نسبت ساخت معنا و ساخت کالبد با روش تطبیقی پژوهش شدند. تطبیق و تناظر ساخت معنا با ساخت کالبد در مراتب کلان، میانه و خُرد، اشتراک شکل دهنده ها (اصول) و اجزای تشکیل دهنده آنها از دستاوردهای این پژوهش هستند. استفاده از مدل های ارائه شده در موارد مشابه توصیه می شود.
سنجش حس تعلق به مکان وحفظ هویت واحدهای مسکونی در محله شهری، مطالعه موردی: محله قدیمی ساغریسازان رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محله های شهری با توجه به خاطرات فردی و جمعی در ذهن شهروندان منطقه جایگاه ویژه ای دارند. ازاین رو، مفهوم سکونت و شکل گیری آن در رابطه انسان با مکان، با برآورده شدن نیازها و رفتارهای انسان ارتباط تنگاتنگی دارد. در این رابطه هویت به مثابه بخشی از احراز حسِ بودن و تعلق از ضرورت هایی می باشد که لازم است در طراحی محیط های سکونتی مورد توجه قرار گیرد. هدف کلی از پژوهش حاضر، شناخت عناصر مؤثر در ایجاد حس تعلق به مکان، به منظور رهیافتی جهت حفظ هویت واحدهای مسکونی در محله شهری است. این مطالعه به صورت موردی در محله قدیمی و با ارزش ساغریسازان رشت صورت پذیرفت. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی، برمبنای استدلال منطقی و با استفاده از راهبرد ترکیبی (کیفی- کمّی) است. برای بررسی خانه ها و بناهای بومی مورد مطالعه، پرسشنامه سنجش شاخص ها تهیه و تنظیم و در بین 47 ساکنین این بافت قدیمی توزیع گردید ، سپس اطلاعات جمع آوری شده با نرم افزار SPSS تحلیل شدند. ارزیابی نتایج حاکی از وابستگی معنادار ساکنین در واحدهای مسکونی قدیمی، نسبت به آپارتمان سازی های جدید در محله ساغریسازان است. از جمله علل این قضیه عبارتند از: مشکلات اقتصادی، فرهنگی و زیرساختی موجود در بافت قدیم، یکنواختی محیط و بلندمرتبه سازی، کاهش هویت بومی، فقدان حس زندگی جمعی، مهاجرپذیری، فقدان خاطرات جمعی در آپارتمان نشینی، عدم اُنس با محیط، تغییر نگرش مردم به زندگی.
تحلیل ساختار مکانی کاربری ها و روابط متقابل آن ها بر فرآیندهای بوم شناختی دمای سطح زمین، مطالعه موردی: استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در توسعه پایدار ابعاد کالبدی مناطق انسان ساخت اهمیت زیادی دارد. این مقاله، به منظور کمّی کردن الگوی رشد مناطق انسان ساخت، ارتباط نواحی ساخته شده شهرستان های استان گلستان با دمای سطح زمین با استفاده از شش سنجه سیمای سرزمین تعداد لکه، شاخص بزرگ ترین لکه، شاخص شکل، نزدیک ترین فاصله اقلیدسی، تجمع و کوهژن مورد بررسی قرار می دهد. انتخاب سنجه ها باید براساس معیارهایی مانند استقلال بین سنجه ها باشد. بررسی آماری همبستگی بین سنجه ها نشان داد که همبستگی بین آن ها وجود ندارد. سنجه های سیمای سرزمین با استفاده از نرم افزار Fragstats استخراج شد. نتایج تحلیل سیمای سرزمین نیز نشان داد که شهرستان گرگان دارای بالاترین ساختار همگن و شهرستان مراوه تپه دارای نامناسب ترین ساختار مناطق انسان ساخت است. مطالعات علم بوم شناسی سیمای سرزمین بر اهمیت ساختار مکانی بر فرآیندهای بوم شناختی استوار است. به همین منظور، ارتباط آماری بین ساختار و دمای سطح زمین با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون بررسی شد. اطلاعات دمای سطح زمین نیز با از داده های سنجنده مادیس استخراج گردید. نتایج نشان داد که بین سنجه ساختار شکلی و دمای سطح زمین ارتباط معناداری وجود دارد. مناطق انسان ساخت که دارای ساختار شکلی پیچیده تری هستند و دمای سطح زمین در این مناطق نسبت به سایر مناطق بیش تر می باشد.
ارزیابی زیست پذیری در بافت های فرسوده شهری مطالعه موردی: منطقه یک شهر قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۲ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
59 - 78
حوزه های تخصصی:
ایده شهر زیست پذیر در بافت های فرسوده شهری، خلق مراکز شهری پویا می باشد و عمدتاً بر خلق محله های پایدار و زیست پذیری این بافت ها تأکید دارد و هدف آن ارتقا کیفیت فضاهای شهری این بافت ها می باشد. درواقع زیست پذیری بافت های فرسوده شهری به مجموعه ارزیابی هایی اطلاق می گردد که برای بهبود وضع موجود بافت های مسئله دار شهر صورت می گیرد و نتایج آن موجب ارتقای کیفی بافت می گردد و می تواند به صورت موضعی حیات نوینی را به بافت داده و ساختار اقتصادی-اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی را مطلوب برای زیست نماید. پژوهش حاضر با بهره گیری از تکنیک تصمیم گیری چندمعیاره ویکور و باهدف ارزیابی زیست پذیری بافت فرسوده نواحی یک، دو و سه از منطقه یک شهرداری شهر قزوین صورت گرفته است. بدین منظور ابتدا بامطالعه اسنادی تمامی عوامل دخیل در زیست پذیری بافت های فرسوده در سطح ناحیه مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت و با بهره گیری از نظرات متخصصین مؤلفه ها در 5 بُعد (اقتصادی، اجتماعی، خدمات و زیرساختی، کالبدی-فضایی و زیست محیطی)، شناسایی و جهت تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از تکنیک های آنتروپی شانون، ویکور و از نرم افزار Arc Gis استفاده شده است. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که ناحیه سه در بعُد اجتماعی، کالبدی-فضایی و زیست محیطی و ناحیه یک در بعُد اقتصادی و خدمات و زیرساخت های شهری در وضعیت نسبتاً مطلوب و ناحیه دو درمجموع ابعاد موردمطالعه در وضعیت نسبتاً نامطلوبی قرار دارد. درمجموع یافته های پژوهش حاکی از آن می باشد که بافت های فرسوده ناحیه یک ازنظر شرایط اجتماعی، کالبدی-فضایی و زیست محیطی مطلوب بوده و بنابراین ازنظر زیست پذیری در وضعیت نسبتاً مطلوبی قرار دارد.
تحلیل فضایی بزهکاری در بافتهای ناکارآمد شهری، مطالعه موردی: محله هرندی، منطقه 12 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بزهکاری ازجمله مهم ترین معضلات اجتماعی در اکثر شهرهای جهان است که بر زندگی افراد تأثیرات منفی روحی، جسمی و مالی می گذارد. این مقاله باهدف تحلیل فضایی بزهکاری در بافت ناکارآمد محله شهید هرندی در منطقه 12 تهران انجام شده است. روش تحقیق در پژوهش حاضر تحلیلی و تطبیقی است و برای شناسایی و درک الگوهای مکانی بزهکاری در محله هرندی از آزمون های آماری و گرافیک مبنا در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی GIS استفاده شده، که اطلاعات موردنیاز از میزان و نوع جرائم به صورت کتابخانه ای از نیروی انتظامی تهران بزرگ اخذشده است. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که کانون های جرم خیز در محله هرندی به صورت تصادفی توزیع شده است. از سوی دیگر بالا بودن میزان شدت فرسودگی، نفوذناپذیری بالا، وجود زمین های خالی و متروکه و همچنین کمبود یا نبود برخی کاربری های موردنیاز شهروندان، در افزایش توزیع جغرافیایی نوع و میزان جرائم و شکل گیری الگوهای فضایی بزهکاری مؤثر بوده است. به نظر می رسد با بهسازی و نوسازی بافت فرسوده و اصلاح فیزیکی و کالبدی فضاهای مسکونی، تعریض معابر زیر 6 متر و ایجاد راه در رو برای کوچه های بن بست، مکان یابی مراکز انتظامی و ایجاد فضاهای تفریحی و فراغتی سالم جهت افزایش نظارت رسمی در این محله می توان امکان آسیب پذیری این گونه محلات و میزان وقوع جرائم را کاهش داد.
تحلیل فضای عمومی مردم سالار به منظور ارتقاء مشارکت مردم (مطالعه موردی: شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضای عمومی شهری با توجه به کارکرد و اثرگذاری آن در برهمکنش اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، بستری بنیادی برای حضور و مشارکت پایدار و هدفمند مردم در امور مختلف به ویژه در برنامه ریزی و مدیریت شهری است. توجه به مردم سالاری در فضاهای عمومی، منافع اجتماعی گوناگون برای شهروندان از جمله درک منافع همگانی و شکل گیری هویت های جمعی را به دنبال دارد. اما همچون بیشتر موارد در شهرهای کنونی ، کاستی های برنامه ریزانه و طراحانه در فضاهای عمومی، شمولیت و مردم سالاری این فضاها را دچار چالش نموده و زمینه های ایجاد اعتماد برای مشارکت عمومی در امور مختلف را تضعیف کرده است. هدف این پژوهش، ارزیابی و شناخت ظرفیت های فضای عمومی براساس مولفه های فضای مردم سالار برای افزایش مشارکت مردمی است ، با این فرض که فضای همگانی با ویژگی های متناسب و گیرا برای گروه های گوناگون اجتماعی می تواند مشارکت عمومی و مردم سالاری در ابعاد اجتماعی،کالبدی و مدیریتی، را تسهیل کند. که با روش تحلیل جز به جزء و پیمایشی فضاهای عمومی شهر یزد بر مبنای شاخص های به دست آمده از مطالعات کتابخانه ای و طرح های فرادست، میزان مشارکت پذیری فضاهای عمومی شهر یزد مورد سنجش قرار گرفته است. نتایج بررسی میدانی در این پژوهش نشان می دهد که فضای عمومی یزد، از نگاه کالبدی و اجتماعی، دچار ضعف و کاستی برای تعامل گروه های اجتماعی است و از نگاه مدیریتی دچار نبود نظارت و مشارکت همگانی و کمبود معیارهای فضای عمومی مردم سالار است. نبود همه شمولی به ضعف کیفیت عملکردی فضاهای جمعی و نبود تعامل اجتماعی پویا انجامیده که برای سازمان اجتماعی و مدنی، افزایش آگاهی و مشارکت همگانی بسیار اساسی است. تقویت فضای تعامل چهره به چهره، بسترسازی برای برخورداری همگان از اطلاعات شهری و قابلیت حضور همه گروه های اجتماعی در فضاهای عمومی می تواند زمینه مشارکت عمومی را در عرصه های مختلف افزایش دهد.
مدل سازی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی شهر لاهیجان با رویکرد توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۲ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
17 - 30
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، اراضی از شهرهای ایران به خصوص اراضی حاشیه ای شهرها، تحت تأثیر روند شهرنشینی و نیاز شهروندان به مسکن، تغییر کاربری داده و به اراضی ساخته شده تبدیل گردیده است. هم چنین شهر لاهیجان نیز مانند بسیاری از شهرهای ایران به دلیل افزایش ساخت وساز، دچار تغییر و تحولات قابل توجهی در زمینه کاربری اراضی شده است. هدف پژوهش حاضر مدل سازی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از LCM و CA MARKOV می باشد، روش پژوهش، به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش از نوع تحقیقات توصیفی – تحلیلی می باشد. در این راستا از تصاویر ماهواره ای لندست مربوط به چهار دوره زمانی 1368، 1379، 1389 و 1397 بهره گرفته شده است. تصاویر چهار دوره پس از عملیات پیش پردازش با استفاده از روش حداکثر احتمال طبقه بندی گردیدند. سپس با استفاده از مدل LCM و CA MARKOV به شناسایی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی شهر لاهیجان پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد که مساحت اراضی ساخته شده از سال 1368 تا 1397 نزدیک به 1250 هکتار افزایش یافته و اراضی جنگل و باغات در این دوره با کاهش حدوداً 2000 هکتاری روبه رو بوده است. بنابراین با توجه به مقایسه طبقه بندی ها و نتایج حاصل از مدل LCM مشخص می گردد، که بیشترین تغییرات در این دوره مربوط به جنگل و باغات می باشد. در پایان با به کارگیری مدل زنجیره مارکوف تغییرات کاربری اراضی را برای سال 1409 را پیش بینی شده است. ازاین رو با توجه به نتایج حاصل از پیش بینی تغییرات احتمال می رود که در سال 1409 میزان 5/760 هکتار از اراضی جنگل و باغات کاسته شده و 91/53 هکتار به اراضی ساخته شده، 09/693 هکتار به شالیزارها و 5/13 هکتار نیز به پهنه آبی افزوده خواهد شد. بنابراین بررسی ها نشان می دهد رشد مساحت ها در محدوده موردمطالعه متناسب و همسو نبوده؛ و این مسئله باعث ایجاد پدیده گستردگی در شهر لاهیجان گردیده است.
طراحی و توسعه سیستم ارسال تبلیغات شهروندمحور مبتنی بر مفهوم حصار جغرافیایی (Geofence)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
581 - 600
حوزه های تخصصی:
تبلیغات رسانه ای و محیطی مرسوم (رادیو و تلویزیون، وب سایت ها، بیلبوردها و نوشته های روی ساختمان ها) علاوه بر محدودیت، در مواردی از قبیل مکان و زمان ثابت آن ها، هزینه بالا و اثر مخرب آن ها در منظر و سیمای شهری، مکان محور نیست یا به عبارتی براساس موقعیت مکانی افراد ارائه نمی شود. تبلیغات و بازاریابی مبتنی بر مکان و موقعیت کاربر، از جمله روش های نوین و کاربردی در مدیریت تبلیغات شهری به شمار می آید. در این پژوهش، با استفاده از مفهوم حصار جغرافیایی و ابزارهای GIS، سرویس تبلیغاتی مکان-مبنای شهروند-محور به نام مشتری یاب به منظور نمایش تبلیغات در تلفن همراه مشتریان براساس موقعیت جغرافیایی و زمانی آن ها در محیط شهری فراهم شده است. به کمک این سیستم، صاحبان کسب وکار می توانند تبلیغات لازم را به مشتریان بالقوه خود در یک مکان و زمان مشخص ارائه دهند. سیستم مذکور به سه بخش مدیریت سایت، صاحبان کسب وکار (فروشگاه ها) و کاربران (مشتریان) تقسیم شده است. در مدیریت سایت، ایجاد، به روزرسانی و تغییر وضعیت حصار جغرافیایی و کاربران فروشگاه ها صورت می گیرد. صاحبان کسب وکار می توانند آگهی های مورد نیاز خود را در یک حصار جغرافیایی و زمان مشخص در سیستم وارد کنند. مشتری ها نیز زمانی که وارد محدوده مدنظر می شوند، پیام ها و اعلان هایی از قبیل آگهی و تخفیف را براساس موقعیت خود در محدوده دریافت خواهند کرد. آزمایش سیستم مورد نظر در منطقه 6 تهران با شعاع 400 متر حصار جغرافیایی صورت گرفت و تبلیغات چندین فروشگاه دریافت شد. میزان کاربردپذیری و رضایتمندی از سیستم به روش مقیاس کاربردپذیری سیستم (SUS ) اندازه گیری شد؛ درنتیجه مشتریان بیش از 70 درصد از سیستم رضایت داشتند.
سنجش مکانی-زمانی فرم فضایی شهر ارومیه با تأکید بر شاخص های تراکم شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
629 - 653
حوزه های تخصصی:
تراکم از مباحث کلیدی مطالعات شهری و از مهم ترین عناصر شناسایی فرم شهر است که پایش تغییرات آن در ترسیم وضعیت کالبدی-اجتماعی و تحلیل روند تحولات شهر اهمیت دارد. هدف پژوهش حاضر ارزیابی روند تغییرات و نحوه توزیع فضایی-زمانی شاخص های تراکم شهری ارومیه طی سال های 1375-1395 با استفاده از روش های آماری است. جامعه آماری مناطق پنج گانه شهر ارومیه است. نتایج پژوهش نشان دهنده افزایش مقادیر همه شاخص های مدنظر و ناهمگنی در توزیع است؛ به طوری که محدوده جنوبی شهر تراکم ساختمانی و سرانه زیربنای بالا و شمال شهر تراکم جمعیتی بالا و سرانه زیربنای پایینی دارد. ضریب موران شاخص ها از الگوی تصادفی و پراکندگی به خوشه ای حرکت کرده است. بیشترین تغییر نیز به سرانه خالص مسکونی با افزایش ضریب 04/0- در سال 1375 به 4/0 در سال 1395 مربوط است. ضریب گری نیز با کاهش و فشردگی همراه بوده است و بیشترین فشردگی در جمعیت، واحد مسکونی و زیربنا به میزان 28/1 تا 82/0 واحد و کمترین فشردگی در مساحت با کاهش 15/0 واحدی است. در ضریب ویلیامسون بیشترین نابرابری در مساحت، جمعیت تعداد خانوار و زیربناست و بقیه شاخص ها توزیع متعادل تری دارند. آنتروپی متغیرهای مساحت با افزایش ضریب به 57/1 و 97/0 بیانگر الگوی پراکنش است. در تراکم مسکونی نیز FAR و تراکم ساختمانی با ضرایب کمتر از 5/0 نشان دهنده قطبیت و تعادل نداشتن در توزیع است. به طورکلی با وجود متعادل شدن توزیع و حرکت شاخص ها به سمت فشردگی محدود، شهر با افزایش نابرابری و توزیع قطبی در شاخص های تراکم ساختمانی و سرانه زیربنا در منطقه 1 و 5 و شاخص جمعیتی در منطقه 2 مواجه است. تحول ساختار شهر در دهه گذشته نیز موجب قطبی ترشدن ساختار فضایی شهر از نظر جمعیتی و ساختمانی و افزایش نابرابری شده است. همچنین منطقه 5 با بیشترین نابرابری در توزیع شاخص ها مواجه بوده و نامتعادل تر است.
بررسی میزان زیست پذیری فضایی - مکانی مناطق شهری ایلام
حوزه های تخصصی:
زیست پذیری مفهومی است که با برخی از مفاهیم زندگی، کیفیت مکان و اجتماعات سالم مرتبط است. امروزه رشد جمعیت شهری، شهرنشینی و مشکلات ناشی از آن شهرها را به شدت از معیارهای زیست پذیری و استانداردهای زندگی دور کرده است. در این میان، کیفیت زندگی و به تبع آن زیست پذیری را در شهرها به شدت کاهش داده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان زیست پذیری فضایی-مکانی مناطق شهر ایلام به روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش را ساکنان 4 منطقه شهر ایلام تشکیل می دهد که تعداد 383 نفر از آنها به روش تصادفی طبقه ای به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. ابزار گردآوری پژوهش پرسشنامه محقق ساخته است که روایی آن با استفاده از نظر اساتید و کارشناسان تأیید و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ به میزان 72/0 تأیید شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری T تک نمونه ای، و رتبه بندی فریدمن استفاده شد. نتایج نشان داد که از نظر ساکنان زیست پذیری فضایی - مکانی شهر ایلام در بعد دسترسی (936/2m=)، آموزشی (065/3m=)، تفریحی – رفاهی (001/3m=)، مسکونی (001/3m=) متوسط و نامطلوب و در بعد حمل و نقل (362/3m=)، بهداشتی – درمانی (181/3m=) متوسط و مطلوب ارزیابی شد. همچنین زیست پذیری مناطق شهر ایلام رتبه بندی شد که منطقه 1، در رتبه اول و مناطق 3، 4 و 2 در رتبه های بعدی زیست پذیری قرار دارند.
مولفه های موثر بر مشارکت کودکان در فرایند تهیه و اجرای طرح های توسعه محله ای مطالعه موردی: محله سرشور مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۰
17 - 28
حوزه های تخصصی:
امروزه موضوع مشارکت و کاربرد آن در شهرسازی، مورد توجه طراحان و برنامه ریزان شهری قرار گرفته و از ویژگی های توسعه یافتگی یک کشور محسوب می شود؛ همچنین نقش بسزایی در موفقیت طرح های توسعه محله ای دارد. در بسیاری از موارد نقش کودکان به عنوان یک سوم جمعیت شهروندی جهان مورد توجه قرار نمی گیرد. بنابراین، لزوم توجه به مشارکت کودکان در طرح های توسعه محله ای ضروری است. بی شک مشارکت کودکان ابتدا نیازمند درک کاملی از مفاهیم مربوط به کودک، مزایا و چالش های مشارکت با کودکان و در نهایت پاسخ به این سئوال است که«مؤلفه های مؤثر بر مشارکت کودکان در فرایند تهیه و اجرای طرح های توسعه محله ای چه چیز است؟». به منظور پاسخ به این سئوال به عنوان نمونه مطالعه، در محله سرشور مشهد که به دلیل قرارگیری در بافت مرکزی و قدیمی مشهد و روند رو به افزایش ترک ساکنان محله، مشارکت در آن از اهمیت بالایی برخوردار است، سعی شده با استفاده از روش های مشارکتی برای کودکان7-14سال(مقطع ابتدایی) مانند نقاشی، پرسشنامه، انشا و کارگاه های آموزشی، به شناختی از وضع موجود محله با تأکید بر کودکان دست یافت. در نهایت، بعد از بررسی مبانی نظری، با استفاده از روش دلفی و با تکیه بر نظر کارشناسی، پیش نیازهای مشارکت کودکان به تفکیک مرحله تهیه و اجرای طرح توسعه محله تعیین شد. براساس نتایج حاصل از این ارزیابی مشخص شد که چهار مؤلفه بسترسازی، فرهنگ سازی، نهادسازی و دوام مشارکت در ارتقای مشارکت کودکان مؤثر هستند؛ که در محله سرشور، شاخص آگاه سازی در رابطه با مؤلفه بسترسازی، بیشترین تأثیر را بر فرایند تهیه طرح و دو شاخص حمایت نهادها( مؤلفه نهادسازی) و کنترل و دوام مشارکت بیشترین تأثیر را بر فرایند اجرای طرح دارند. یافته های حاصل از این تحقیق نه تنها به برنامه ریزان و طراحان برای درک بهتر چگونگی مشارکت کودکان در برنامه ریزی و طراحی محیط و توسعه بهتر جوامع دموکراتیک و دوستدار کودک کمک خواهد کرد بلکه بستری مناسب برای استفاده از مؤلفه های مؤثر بر مشارکت کودکان در فرایند طرح های توسعه محله ای را فراهم می سازد.
جایگاه فضاهای ورزشی در توسعه گردشگری شهرستان نهاوند مطالعه موردی: مجموعه ورزشی علیمرادیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۶ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
145 - 156
حوزه های تخصصی:
جاذبه های انسان ساخت یکی از مهم ترین جاذبه هایی هستند که درنتیجه دخالت انسان در محیط شکل گرفته اند. این نوع جاذبه ها طیف وسیعی از چشم اندازهای جغرافیایی را به خود اختصاص می دهند که فضاهای ورزشی نمونه ای از آن ها هستند. مجموعه فرهنگی - ورزشی علیمرادیان با چشم اندازی زیبا، معماری مناسب و امکانات ورزشی مجهز برابر با استانداردهای جهانی، شرایط مطلوبی برای جذب گردشگر در شهرستان نهاوند فراهم آورده است. در این پژوهش ضمن معرفی پتانسیل های گردشگری شهرستان نهاوند، به معرفی مجموعه فرهنگی- ورزشی علیمرادیان و ارائه راهکارهایی برای توسعه گردشگری ورزشی، اشتغال زایی و ارتقاء سطح اقتصادی، در این شهرستان پرداخته شده است. روش کار تحقیق حاضر کتابخانه ای، توصیفی و تحلیلی، بازدید میدانی و تکمیل پرسشنامه بوده است. جامعه آماری شامل 100 نفر از ورزشکاران، کارشناسان و گردشگران ورزشی بوده که با توجه به مشخص نبودن تعداد دقیق جامعه، از جدول حجم نمونه مورگان به روش تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شده اند. متغیرها به صورت کیفی و کمی تجزیه وتحلیل و از نرم افزار SPSS ویرایش 21 بهره گرفته شده، برای نرمال بودن داده ها از آزمون کلموگروف - اسمیرنوف و جهت بررسی فرضیه های تحقیق از آزمون T استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که پتانسیل های ورزشی شهرستان به درستی شناسایی نشده اند و اینکه فضاهای ورزشی تأثیر فراوانی در ارتقاء گردشگری ورزشی داشته که در صورت توجه و داشتن برنامه، رونق گردشگری ورزشی در این شهرستان سبب اشتغال زایی و ارتقاء سطح اقتصادی جامعه خواهد شد.
مقایسه روش های طبقه بندی پیکسل پایه و شیءگرا در تهیه نقشه کاربری اراضی با استفاده از تصویر ماهواره ای (مورد شناسی: شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از عوامل مهم برای برنامه ریزی و مدیریت شهری به خصوص در راستای نیل به توسعه پایدار در نواحی شهری و استفاده بهینه از سرزمین، در دسترس بودن اطلاعات صحیح و بهنگام از وضعیت کاربری اراضی مناطق شهری است. در این راستا، هدف از انجام این تحقیق مقایسه دو روش طبقه بندی پیکسل پایه و شیءگرا در تهیه نقشه کاربری اراضی با استفاده از تصویر ETM<sup>+</sup> در شهر ایلام با استفاده از نرم افزار Idrisi Selvi است. پس از تهیه تصویر مربوط و اعمال تصحیح هندسی و رادیومتریک بر روی تصویر با استفاده از دو روش مذکور، نقشه کاربری اراضی استخراج شد. برای ارزیابی دقت طبقه بندی از شاخص های صحت کل، ضریب کاپا، دقت تولیدکننده و دقت استفاده کننده استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان داد که روش طبقه بندی شیءگرا تصویری با وضوح بهتر نسبت به روش طبقه بندی پیکسل پایه ارائه می دهد. نتایج برآورد دقت هم نشان می دهد که روش شیءگرا در هر دو شاخص صحت کل و ضریب کاپا با مقادیر به ترتیب 94 درصد و 91 درصد نسبت به روش پیکسل پایه با صحت کل و ضریب کاپا با مقادیر به ترتیب 88 درصد و 86 درصد، دقیق تر است. با توجه به نتایج به دست آمده از این تحقیق پیشنهاد می شود که روش طبقه بندی شیءگرا در تهیه نقشه های کاربری اراضی مناطق شهری مورد استفاده قرار گیرد.