پراکندگی جغرافیایی جمیعت جوان: سازمان ملل متحد معمولاً گزارش های جامعی را ارائه می دهد که حاصل بررسی مآخذ و مدارک متعدد و مراجع و منابع بسیار شناخته شده است. در این گزارش ها‘ ساختار توسعه انسانی در واحدهای متشکل سیاسی جهان و در ابعاد سیاسی‘ اقتصادی و اجتماعی آن با موشکافی‘ دقت و صراحت و بی پروایی و بی طرفی ویژه ای تجزیه و تحلیل شده و به اتکای آمار‘ شواهد و نمودارهای مراجع معتبر بین المللی‘ پیشرفت ها و پسرفت ها‘ توسعه و تنگنا و همچنین چشم اندازهای آینده‘ به تصویر کشیده می شود. در این گزارش ها متخصصان و پژوهشگران به لزوم مشارکت و همیاری هر چه بیشتر مردم جهان و به ویژه در کشورهای عقب مانده جهان تاکید می ورزند تا از منابع غنی اما حیف و میل شده این کشورها و از استعدادهای پنهان و بالقوه ای که امروزه دچار فقر و بدبختی و جنگ و فلاکت اند‘ برای سازندگی فرداها حداکثر استفاده بعمل آید. تلاش بر این است که گزیده هایی از این گزارش ها که از: بخش آمار سازمان ملل‘ بخش جمعیت سازمان ملل‘ مرکز سازمان ملل برای توسعه اجتماعی و امور انسانی‘ اداره سازمان ملل در وین‘ دانشگاه سازمان ملل‘ کمسیون اقتصادی سازمان ملل برای آفریقا‘ کمسیون های مشابه برای آسیا و اقیانوس آرام‘ اروپا‘ آسیای غربی‘ آمریکای لاتین و حوزه کارائیب‘ F.A.O ‘ سازمان بین المللی کار‘ سازمان دریایی بین المللی‘ مرکز بازرگانی بین المللی‘ صندوق کودکان سازمان ملل متحد‘ سازمان آموزش علمی و فرهنگی سازمان ملل‘ سازمان توسعه صنعتی‘ برنامه محیط زیست سازمان ملل‘ صندوق جمعیت سازمان ملل‘ سازمان توسعه صنعتی‘ برنامه جهانی غذا‘ سازمان بهداشت جهانی‘ صندوق بین المللی پول‘ بانک جهانی‘ سازمان همکاری های اقتصادی و توسعه و تعداد قابل ملاحظه دیگری از مجامع مشهور بین المللی ‘ گرفته شده است‘ بطور فشرده و با نگاهی کوتاه و گذرا و از دیدگاهی جغرافیایی نقل گردد.
پس از به قدرت رسیدن گورباچف در ماه مارس 1985‘ وی با معرفی یک سری طرحهای جدید تحت عناوینی چون پروستروئیکا (بازسازی و نوسازی اقتصادی)‘ گلاسنوست (آزادی بیان و ... ) و بالاخره تفکر نوین‘ نه تنها در سیاست داخلی‘ بلکه در سیاست خارجی شوروی نیز در صدد ایجاد تحول و دگرگونی برآمد. موضوع قابل توجه آن است که اجرای این برنامه ها و ایجاد تحولات در داخل‘ نظیر تعدیل سیستم اقتصادی از اقتصاد متمرکز دولتی به سوی اقتصاد بیشتر آزاد خصوصی‘ تغییر در سیاست مهاجرت یهودیان‘ آزادی فعالیتهای سیاسی در داخل و غیره‘ در واقع به گورباچف این امکان را داد که پیش شرطهای تحول در سیاست خارجی نظیر داشتن روابط نزدیک تر با غرب را بدست آورد. در عین حال تحولات در سیاست خارجی خود عاملی بود که از آن کانال‘ موتور تحرک تغییرات داخلی می توانست به گردش خود ادامه دهد. کوشش برای پایان دادن به جنگ سرد‘ توافقهای خلع سلاح‘ ورود وسیع تر به بازارهای جهانی و امکان دسترسی به منابع مالی و تکنولوژی غرب‘ همگی به عنوان پشتوانه اصلی و بینادی ادامه موفقیت آمیز تحولات داخلی دیده می شد. البته قطب رقیب یعنی جهان کاپیتالیستی – صنعتی‘ این تحولات را در جهت منافع خود می دید و آنرا تشویق می کرد.
برای نیل به هدف در هر توسعه ای‘ عواملی از قبیل سرمایه‘ منابع مختلف‘ ابزار و وسایل و برنامه از یک طرف و جمعیت متناسب (کافی‘ مجرب‘ دانشمند ماهر با گروههای سنی هماهنگ) از طرف دیگر مورد نیاز است. در این میان توسعه نیروی انسانی نقش اولیه و زیربنائی دارد و در بین زمینه های مختلف توسعه که مجموعاً "پیشرفت کلی کشور را سبب می شوند‘ اهمیت بیشتری داشته و بنا بر این اولویت و توجه بیشتری را می طلبد. با آنکه هر یک از عوامل مذکور در این رابطه دارای دو نقش انتزاعی و کلی می باشند‘ لیکن جمعیت متناسب در هر توسعه ای نقش کلیدی داشته و بدون بهره گیری از آن نیل به توسعه عملی نخواهد شد. بررسی و تجزیه و تحلیل های آماری از گروههای سنی موجود در یک جمعیت متناسب مؤید این نکته است که در چنین جمعیتی مغایرتهای چشمگیری از نظر درصد گروههای سنی مشاهده نمی شود.
مقدمه و تاریجچه علم جغرافیای انتخابات جغرافیای انتخابات یکی از مباحث شیرین در علم جغرافیای سیاسی است. در نظامهای دمکراتیک که دولت ها با رأی مردم انتخاب می شوند‘ جغرافیای انتخابات تأثیر مهمی در تعیین نتایج سیاسی دارد. علم جغرافیای انتخابات اولین بار در سال 1913 توسط دانشمند فرانسوی اندره زیگفرید (Andre' Sieqfreid) مطرح شد. او با مطالعه ای در خصوص انتخابات در غرب فرانسه و ارتباط آن با عوامل جغرافیایی و همین طور عواملی اقتصادی – اجتماعی‘ نقطه نظرات خود را منتشر کرد. علاقه او به مسئله انتخابات و جغرافیای انتخابات سبب شد تا در سال 1949 مطالعه وسیعی را در خصوص جغرافیای انتخابات سالهای 1871 تا 1940 انجام دهد. طی این مطالعه وی از روش نقشه های مقایسه ای نتایج انتخابات استفاده کرد و شاخص های گوناگونی را در امر انتخابات به تصویر کشید. در همان سال وی.او.کی (V.O.KEY) که یکی از دانشمندان علوم سیاسی امریکا بود‘ مطالعات خود را از رأی گیری در امریکای جنوبی به صورت طبقه بندی شده ارائه داد. به تدریج مطالعه درخصوص جغرافیای انتخابات در امریکا رواج یافت و همراه آن مطالعات انتخابات از دیدگاههای سایر علوم مطرح شد. در دهه 1960 با اهمیت پیدا کردن جنبه های کمی در علوم‘ جغرافیدانان امریکایی علاقمندی خود را نسبت به موضوع جغرافیای انتخابات بیش از پیش نشان دادند و در خصوص همه نوع انتخابات مطالعات وسیعی را آغاز کردند‘ تا آنجا که به عنوان یک رشته از مطالعات جغرافیایی سیاسی شناخته شد. طی همین سالها در کشورهایی چون استرالیا‘ نیوزیلند‘ هن‘ اسرائیل و برخی از کشورهای اروپای غربی نیز موضوع جغرافیای انتخابات جاذبه ای خاص پیدا کرد. عمده تمرکز در این مطالعات بر روی انتخابات در سطوح ملی‘ محلی و همین طور انتخابات ریاست جمهوری بود. پیترتابلور (Peter Tylor) و رونالدجانسون (Ronald Johnson) در کتاب خود به نام "جغرافیای انتخابات " که در سال 1979 منتشر شد به سه جنبه از جغرافیای انتخابات پرداختند. جغرافیای رأی گیری‘ تأثیرات جغرافیایی در رأی گیری و جغرافیای نمایندگی در بحث جغرافیای رأی گیری آنها به الگوهای رأی گیری پرداخته و بر روشهای آماری به جای نقشه ها تأکید کردند و درخش تأثیرات جغرافیایی در رأی گیری به چهار جنبه از رأی گیری شامل : رأی گیری بر روی نشریات‘ رأی گیری بر روی کاندیداها‘ اثر رقیبان انتخاباتی و اثر مجاورت های سرزمینی پرداختند و در بخش جغرافیای نمایندگی‘ به نقش مشارکت مردم و حوزه های انتخاباتی در ترکیب و شکل دهی قوانین توسط نمایندگان قوه مقننه اشاره کردند. علاوه بر موضوعاتی که تایلور و جانسون بدان پرداختند‘ موضوعات دیگری نیز مورد توجه جغرافیدانان سیاسی قرار گرفته فاقد بکارگیری آمار و ارقام و یا کامپیوتر بود. جذابیت موضوعاتی چون : احزاب سیاسی و اساس حمایت از آنها‘ نمایندگی و الگوی رأی گیری در مجلس‘ ارتباط میان رأی گیری‘ جغرافیا و قدرت‘ و نقش ایدئولوژی در شکل دهی انتخابات و اثرات گوناگون جغرافیایی در این زمینه از جمله موضوعات مورد توجه جغرافیدانان سیاسی است. بدین ترتیب جغرافیدانان سیاسی حرکتی فراسوی شمارش آراء را آغاز کرده اند تا جغرافیای انتخابات را به سمت تشریح الگوهای کلی سیاسی به پیش برند و به سمت روند تشکیل حکومتها‘ رابطه جغرافیا انتخابات را در سطح جهان جامعیت بخشند.
برای نیل به هدف در هر توسعه ای‘ عواملی از قبیل سرمایه‘ منابع مختلف‘ ابزار و وسایل و برنامه از یک طرف و جمعیت متناسب (کافی‘ مجرب‘ دانشمند ماهر با گروههای سنی هماهنگ) از طرف دیگر مورد نیاز است. در این میان توسعه نیروی انسانی نقش اولیه و زیربنائی دارد و در بین زمینه های مختلف توسعه که مجموعاً "پیشرفت کلی کشور را سبب می شوند‘ اهمیت بیشتری داشته و بنا بر این اولویت و توجه بیشتری را می طلبد. با آنکه هر یک از عوامل مذکور در این رابطه دارای دو نقش انتزاعی و کلی می باشند‘ لیکن جمعیت متناسب در هر توسعه ای نقش کلیدی داشته و بدون بهره گیری از آن نیل به توسعه عملی نخواهد شد. بررسی و تجزیه و تحلیل های آماری از گروههای سنی موجود در یک جمعیت متناسب مؤید این نکته است که در چنین جمعیتی مغایرتهای چشمگیری از نظر درصد گروههای سنی مشاهده نمی شود.