فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۲٬۲۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
فرآیند بارش- رواناب یک حوضه ی آبریز عمدتاً تحت تأثیر شرایط هیدرولوژیکی، ژئومورفولوژی و اقلیم منطقه می باشد. یکی از عمومی ترین روش ها برای شناخت فرآیند بارش رواناب شبیه سازی آن با استفاده از مدل های هیدرولوژیکی و تجزیه و تحلیل نتایج حاصله می باشد. در این مطالعه با استفاده از مدل HEC–HMS فرآیند بارش– رواناب حوضه آبریز خرم آباد شبیه سازی شد و مورد واسنجی قرار گرفت نتایج نشان داد که سازگاری خوبی بین هیدروگراف های مشاهده شده و شبیه سازی شده در خروجی حوضه وجود دارد، مقادیر شاخص کارایی مدل در مرحله اعتبارسنجی با ضریب ناش– ساتکلیف و ضریب واریانس شبیه سازی شده به ترتیب برابر با 68/0 ُو 09/0 بوده است، که نشان دهنده ی کارایی بالای مدل در برآورد دبی پیک در حوضه ی آبریز مورد مطالعه بوده است. سپس با استفاده از پارامترهای بهینه شده، هایتوگراف بارش طرح در دوره بازگشت های مختلف وارد مدل شدوهیدروگرافسیل در دوره ی بازگشت های مختلف به دستآمد، اجرای مدل در دوره ی بازگشت های 2، 5، 10، 50 و 100 ساله به ترتیب منجر به وقوع دبی های اوج سیلاب با میزان 762، 1020، 1442،1955 و 2248 متر مکعب بر ثانیه شده است. نتایج نشان می دهد می توان رواناب را با استفاده از مدل با دقت بالا پیش بینی نمود.
تحلیل مدیریت استراتژیک در کلانشهر مشهد با مدل SWOT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار، به فاصله وضع موجود (مدیریت شهری کنونی مشهد) با وضع مطلوب (مدیریت استراتژیک شهری) به عنوان یک دغدغه بنیادی نگاه میکند، مبانی نظری مربوط به پارادایم استراتژی و مدیریت استراتژیک را بیان میدارد و به کمک مدل [1]SWOT، ضعفها، قوتها، فرصتها و تهدیدهایی که در کلانشهر مشهد برای مدیریت استراتژیک این شهر وجود دارد را شناسایی میکند. در ادامه استراتژیهای شایستهای را برای برپایی مدیریت استراتژیک در این شهر، پیشنهاد میدهد. اولویتبندی استراتژیهای پیشنهادی نیز یکی از موضوعاتی است که دنبال شده است. روش این پژوهش، روشی توصیفی و تحلیلی است بهطوری که به کمک پرسشنامه، اطلاعات مورد نیاز (قوتها، ضعفها، فرصتها، و تهدیدها) از طرف کارشناسان شهری (21 کارشناس) و شهروندان (384 شهروندان) گردآوری شد. در فرآیند تحلیل مدیریت استراتژیک کلانشهر مشهد، از ماتریسهای ارزیابی عوامل داخلی (IFE[2])، ماتریس ارزیابی عوامل خارجی (EFE[3])، ماتریس عوامل داخلی- خارجی (IE)[4] و ماتریس برنامهریزی استراتژیک کمی (QSPM)[5] استفاده گردید. یافتهها نشان میدهد که مدیریت استراتژیک، در کلانشهر مشهد جایگاه شایستهای ندارد و اگر مدیریت شهری مشهد بخواهد حرکت خود را به سمت یک مدیریت استراتژیک شهری آغاز کند، باید استراتژیهای گروه تدافعی (WT)[6] که مبتنی است برکاهش نقاط ضعف و پرهیز از تهدیدها میباشد، را به ترتیب در اولویت قرار دهد: 1ـ حل مشکلات و بحرانهای روزمره شهری 2ـ افزایش همافزایی مدیریت شهری 3ـ حفظ ثبات سیستم شهری به جای تکامل آن.
[1]- S (Strength), W (Weakness), O (Opportunity), T (Threat).
[2]- Internal factor evaluation matrix.
[3]- External factor evaluation matrix.
[4]- Internal-external matrix.
[5]- Uantitative strategic planning matrix.
[6]- W (Weakness), T (Threat).
پهنه بندی خطر زمین لغزش در حوضه صفارود با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی
حوزههای تخصصی:
شناسایی مکان های با پتانسیل بالای وقوع زمین لغزش ها برای مقابله با آن، از اهمیت زیادی برخوردار است. در مطالعه موردی حوضه صفارود، تعداد 33 لغزش مشاهده شده که هدف این تحقیق، شناخت عوامل و پهنه بندی مکان های مستعد وقوع لغزش ها می باشد. پارامترهای خاص موضوع این تحقیق شامل؛ سنگ شناسی، گسل، ارتفاع، شیب، جهت دامنه، بارش، آبراهه، خاک، پوشش گیاهی، راه ارتباطی و آبادی های حوضه بوده و از GIS برای تهیه لایه های اطلاعاتی و ارزشیابی هر یک از عوامل، تلفیق آنها از طریق الگوی وزنی و سرانجام تهیه نقشه قابلیت وقوع لغزش ها، استفاده گردید. برای وزن دهی به معیارها از روش شاخص آماری AHP استفاده شده است. معیار وزن دهی عناصر موجود در هر لایه بر اساس بیشترین نقشی بوده که در داخل آن لایه و در زمین لغزش موثر می باشد. پس از ترکیب لایه های مختلف عوامل اثرگذار در وقوع لغزش ها در محیط GIS، نقشه پهنه بندی خطر لغزش ها در چهار پهنه با خطر بسیار زیاد، زیاد، متوسط و کم به دست آمد و مشخص شد که حدود 31 درصد از سطح حوضه با خطر بسیار زیاد و خطر زیاد لغزش ها روبرو است. بر اساس الگو و پهنه بندی مذکور، 94 درصد از موارد مشاهده شده لغزش ها در پهنه خطر بسیار زیاد و زیاد قرار گرفته که نشان دهنده دقت بالای روش مورد استفاده است.
تحلیلی بر رویکردهای مکان یابی و توزیع خدمات در مناطق روستایی: بررسی تطبیقی رویکرد کارکردهای شهری در توسعه روستایی (UFRD) و مدل های تخصیص مکانی (LA)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه سیاستگذاران و برنامه ریزان کشورهای در حال توسعه به طور گسترده به این نکته پی برده اند که مکان یابی خدمات و تسهیلات زیرساختی، نقش با اهمیتی در توسعه روستایی بازی می کند. همچنین، بهبود قابلیت دسترسی جعرافیایی جمعیت روستایی به خدمات اساسی یکی از اهداف بنیادی اغلب دولت ها در کشورهای جهان سوم می باشد. بر پایه تامین خدمات در مکان های نزدیک تر به نواحی روستایی، برنامه ریزان با دو رویکرد متفاوت یعنی کارکردهای شهری در توسعه روستایی UFRD و مدل های تخصیص مکانی LA رو به رو هستند. در این مقاله ماهیت، گستره (حوزه عمل)، مزیت ها و محدودیت های هر دو روش برنامه ریزی مکانی اشاره شده با هم مقایسه می شود. یافته ها نشان می دهد که رویکرد کارکردهای شهری و مدل های تخصیص مکانی در ماهیت و حوزه عمل متفاوت هستند و به مسایل و موضوعات گوناگون می پردازند. کارکردهای شهری در توسعه روستایی به چگونگی یکپارچه کردن خدمات و زیر ساخت ها، با هدف تقویت نقش شهرک ها و بازارها به منظور تسهیل توسعه اقتصاد منطقه ای، می پردازد؛ حال آن که مدل های تخصیص مکانی با نحوه به حداکثر رساندن دسترسی به خدمات و تسهیلات خاص برای بخشی از جمعیت روستایی، سر و کار دارد. با وجود این، هدف هر دو رویکرد جبران حالت نابرابری اجتماعی و فضایی، از طریق بهبود دسترسی به کالاها و خدمات مورد نیاز است و منطق بنیادین برای هر دو رویکرد این است که شکاف خدماتی در یک سلسله مراتب مکان مرکزی معین را پر کند تا دسترسی به کالا و خدمات اساسی مورد نیاز افزایش یابد. با وجود تفاوتهای واقعی بین این دو روش، آن ها شباهت های زیادی نیز با هم دارند و نظریه مکان مرکزی، ریشه مشترک هر دو رویکرد است. هر چند هر دو روش دارای اصول و عناصر مفیدی برای برنامه ریزان منطقه ای و روستایی هستند؛ اما به سبب تفاوت در ماهیت و حوزه عمل، نباید به عنوان جایگزین های غیر قابل جمع (نفی کننده یکدیگر) قلمداد شوند.
بررسی عملکرد شاخص های خشکسالی هواشناسی در ارزیابی خشکسالی و پهنه بندی آن در استان قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشکسالی یکی از پدیده های محیطی است که سالانه موجب وارد آمدن خسارات زیادی به جوامع انسانی می گردد. در این مطالعه به بررسی عملکرد شاخص های خشکسالی هواشناسی برای ارزیابی شدت خشکسالی و پهنه بندی آن در استان قزوین پرداخته شد. شاخص های مورد استفاده شامل؛ شاخص Z چینی، شاخص Z چینی اصلاح شده، شاخص بارندگی استاندارد شده، شاخص عدد Z و شاخص دهک ها می باشد. پس از جمع آوری داده های بارش ایستگاه های موجود در منطقه مورد مطالعه، مقادیر شدت خشکسالی با استفاده از شاخص های مورد نظر در مقیاس زمانی سالانه محاسبه شد. نتایج نشان داد که شاخص های بارندگی استاندارد شده و شاخص دهک ها را می توان در جایگاه نخست و شاخص عدد Z در رتبه دوم و شاخص های Z چینی و شاخص Z چینی اصلاح شده به ترتیب در رتبه های سوم و چهارم به لحاظ شناسایی خشکسالی های شدید قرار می گیرند. مشابهت عملکرد شاخص عدد Z به شاخص بارندگی استاندارد شده در نشان دادن خشکسالی های شدید از دیگر نتایج به دست آمده می باشد. همچنین شاخص شاخص دهک ها با توجه به عملکرد مناسب درمشخص کردن خشکسالی های شدید، دارای اندکی مبالغه در نمایش خشکسالی های شدید می باشد.
بررسی قابلیت داده های چندزمانه ENVISAT-ASAR به منظور تفکیک زمانی و مکانی مزارع برنج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شرایط اقلیمی و جوی گرم و مرطوب در مناطق زیر کشت برنج در جنوب شرق آسیا منجر به عدم تطابق زمانی در مراحل کاشت، داشت و برداشت در مناطق مختلف از یک ناحیه زراعی و حتی در مزارع مجاور گردیده است. علاوه بر تفاوت های ناشی از دوره های زمانی کشت، که ضرورت استفاده از داده های ماهواره ای چندزمانه را دوچندان کرده است، مناطق زیر کشت برنج در جنوب شرق آسیا غالباً مناطقی ابری هستند که ضرورت استفاده از فناوری تصویربرداری ماهواره ای فعال، نظیر رادار (RADAR) و سار (SAR)، را در این مناطق کاملاً آشکار می سازند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی قابلیت داده های ماهواره ای چندزمانه ENVISAT-ASAR به منظور پایش و تفکیک مکانی و زمانی مزارع برنج است. دره پالولو، سولاوزی مرکزی، در اندونزی به عنوان منطقه مورد مطالعه انتخاب گردیده است. تصاویر مورد بررسی در مُد چند ـ پلاریمتریک به وسیله ماهواره ENVISAT در یک بازه زمانی از چهارم فوریه تا بیست وهشتم ژوئیه سال 2004 میلادی گرفته شده اند. داده های مورد بررسی شامل دو مجموعه داده ایِ اولیه و پنج مجموعه داده ای ثانویه (داده های حاصل از عملیات جبری بر روی داده های اولیه) است. داده های اولیه یا خام شامل اینهاست: 1) Co-Polarized HH، VV و 2) Cross-Polarized HV، VH و داده های مشتقی یا ثانویه شامل: 1) میانگین بافت داده های Co-Polarized ، 2) میانگین بافت داده های Cross-Polarized، 3) تفریق زمانی داده ها، 4) تفریق Polarization و 5) تفریق Polarization نرمال شده. در پژوهش حاضر، رابطه مشاهده شده بین تغییرات ناشی از رشد گیاه و میزان بازخوردی ثبت شده سنجنده به عنوان اطلاعاتی مفید برای تفکیک مزارع برنج با استفاده از تصاویر چندزمانه مورد بهره برداری قرار گرفته اند. به منظور بررسی دقت نتایج به دست آمده، تصاویر ماهواره ای Quickbird چندطیفی با قدرت تفکیک فضایی بالا (4/2 متر) که تقریباً همزمان با داده های ENVISAT-ASAR برداشت گردیده است، در کنار اطلاعات حاصل از کار میدانی، مورد استفاده قرار گرفت. بررسی نتایج به دست آمده از تفکیک مکانی مزارع برنج حاکی از بالاترین میزان دقت کلی (88 درصد) برای مجموعه داده اولیه Co-Polarized بوده در حالی که مجموعه داده ثانویه Co-Polarized نرمال شده کمترین میزان دقت کلی (80 درصد) را ارائه کرده است.
GIS در منظر شهری
حوزههای تخصصی:
در گذشته معماران منظر از سیستم اطلاعات جغرافیایی در طرحهای بزرگ مقیاس مانند برنامه ریزی منطقهای، محیطی، برنامه ریزی و مدیریت منابع طبیعی و اکولوژیک استفاده می کردند. امروزه کاربران gis، به دنبال به کارگیری آن در طرحهای مناظر شهری کوچک مقیاس مانند طراحی محلات و مجتمعهای زیستی هستند. آنها در رابطه با این موضوع به تحقیق و بررسی پرداختند که چگونه در یک فرایند برنامه ریزی مشارکتی محلی از یک سیستم اطلاعات جغرافیایی محلی جهت بهبود ارتباط میان برنامه ریزان...
مقایسه مدل های AWBM و SimHyd در مدل سازی بارش – رواناب (مطالعه موردی: حوضه آبریز نازلو چای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدل سازی بارش - رواناب یک منطقه، یکی از مهمترین تحقیقات هیدرولوژیک در علوم مهندسی آب است. با پیشرفت علوم، امروزه این مهم به صورت کامپیوتری انجام می شود و در این میان مدل های بسیاری ایجاد شده اند. در این مطالعه حوضه آبریز نازلوچای واقع در استان آذربایجان غربی مورد بررسی قرار گرفت و با داده هایی نظیر بارش و تبخیر-تعرق، رواناب روزانه در خروجی حوضه مورد بررسی به دست آمد. رابطه بارش و جریان در حوضه نازلو چای بر مبنای مدل های کامپیوتری مدل-سازی شد. سه ایستگاه کریم آباد، تپیک و مرز سرو درون حوضه انتخاب شدند. طول دوره آماری در این تحقیق 10 سال بود. مدل های AWBM(Australian Water Balance Model) و SimHyd(Simple Hydrology) جهت این تحقیق انتخاب گردیدند. این مدل ها در نرم افزار RRL(Rainfall Runoff Library) موجود و برای بدست آوردن روابط بارش رواناب حوضه طراحی شده اند. آماده سازی داده ها در نرم افزار Arc GIS 9.3 انجام شد. مجموع 224 واسنجی و صحت سنجی برای هر مدل انجام و در نهایت پارامترهای مدل بهینه گردیدند. آنالیز حساسیت نیز برای درک حساسیت مدل به تغییر پارامترها انجام گردید. اثر تغییر پارامترها بر روی نتایج مدل با آنالیز حساسیت روشن شد. هدف از این تحقیق، بهینه کردن پارامترهای مدلهای انتخابی، تعیین روان آب ناشی از بارش و محاسبه جریان خروجی در دوره های زمانی مختلف در خروجی حوضه آبریز نازلوچای بود. کارایی مدل ها برای مقایسه بین مقادیر تولید شده با مقادیر مشاهداتی مورد بررسی قرار گرفت و در این راستا شاخص های کارایی نظیر معیار ناش (Nash-Sutcliffe) و ضریب (R²) مورد استفاده قرار گرفت. در نهایت، نتایج نشان داد که مدلها، تطبیق قابل قبولی با شرایط منطقه مورد مطالعه دارند.
تحلیلی بر علل شکل گیری اسکان غیررسمی با استفاده از مدل تحلیل مسیر، مطالعه موردی: محله ی شادقلی خان شهر قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر تحلیل علل شکل گیری اسکان غیررسمی در محله ی شادقلی خان شهر قم به روش توصیفی- پیمایشی است. با توزیع پرسشنامه به روش نمونه گیری طبقه ای و تکمیل آن توسط 200 سرپرست خانوار ساکن در محله ی شادقلی خان، متغیرهای اقتصادی، اجتماعی و کالبدی مؤثر بر ایجاد اسکان غیررسمی در این محله و اثرات فضایی - مکانی آن بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که 10 عامل به عنوان مهمترین عوامل اثرگذار در پدید آمدن محله ی شادقلی خان نقش آفرین است. با بکارگیری تکنیک رگرسیون، ضریب اثرگذاری هر یک از این عوامل مشخص و با استفاده از مدل تحلیل مسیر چگونگی اثرگذاری این عوامل مورد تجزیه تحلیل قرار گرفته است. بر اساس نتایج بدست آمده، در شکل گیری محله ی شادقلی خان دو دسته عوامل قبل از مهاجرت شامل؛ مالکیت اولیه، دلایل مهاجرت، مهاجر بودن یا نبودن و شغل قبلی و عوامل بعد از مهاجرت شامل؛ شغل فعلی، سند مالکیت، دلایل سکونت، پروانه ساخت، میزان درآمد و سال مهاجرت، دارای بیشترین اثرگذاری می باشد. در مجموع با محاسبه ضریب تأثیر عناصر و متغیرهای مختلف مستقل اثرگذار و با تفکیک آنها از یکدیگر، مشخص گردید که عوامل قبل از مهاجرت به میزان 6/56 درصد و عوامل بعد از مهاجرت به میزان 4/43 درصد در پدید آمدن محله ی شادقلی خان اثرگذار بوده اند. بنابراین، چنانچه برنامه ریزان و سیاست گذاران درصدد حل مشکلات ناشی از اسکان غیررسمی در شهرها هستند، می بایست ریشه های آن را در عوامل اثرگذار قبل از مهاجرت و در روستاها جستجو کنند و پس از حل این ریشه ها به حل مشکلات فعلی اسکان غیررسمی بپردازند.
تاملاتی در مسائل زمین و مسکن ( نمونه موردی : شهر زنجان ، سالهای 1378 الی 1386 )
حوزههای تخصصی:
زمین و مسکن یکی از نیازهای اصلی ساکنین شهرهاست و افزایش قیمت این نیاز باعث افزایش مشکلات و مسائل شهر و شهروندان می شود. مسائل زمین و مسکن از عوامل مختلفی تاثیر می پذیرند و هر یک نقشی تعیین کننده ای در تحولات آن دارند. در این مقاله با استفاده از منابع و اسناد کتابخانه ای و پژوهشهای میدانی، عوامل مختلف تاثیرگذار بر تحولات قیمت زمین و مسکن در شهر زنجان طی سالهای...
مطالعه بافت و اهک خاک با استفاده از داده های سنجنده LISS-III ماهواره IRS-P6
حوزههای تخصصی:
از مهمترین ویژگی های خاک، که در بسیاری از طرح های کشاورزی و محیط زیستی مورد توجه قرار می گیرد، می توان بافت و آهک خاک را نام برد. امروزه با پیشرفت علم و ظهور فناوری سنجش از دور، امکان بهره برداری از این فناوری در علوم خاک نیز فراهم گردیده است...
پهنه بندی خطر زلزله در شهرستان تبریز با استفاده از سنجش از دور و GIS
حوزههای تخصصی:
رویکرد بومی به نظریه خرده فرهنگ دهقانی راجرز با تأکید بر روش های کمی (مطالعه موردی: دهستان سکمن آباد شهرستان خوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تحقیق حاضر تلاشی در جهت ارزیابی ارتباط میان عناصر فرهنگی مطرح شده در نظریه خرده فرهنگ دهقانی راجرز در روستاهای دهستان سکمن آباد و سطح توسعه یافتگی این روستاها می باشد.
روش: روش تحقیق در این پژوهش، از نوع توصیفی- تحلیلی است و به منظور جمع آوری داده ها از روش میدانی (پرسشنامه ای) و کتابخانه ای استفاده شده است. سطح تحلیل تحقیق، خانوارهای ساکن در دهستان سکمن آباد شهرستان خوی می باشد که برای تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از پرسشنامه ها، از ضریب همبستگی پیرسون و برای تعیین سطح توسعه یافتگی روستاهای مورد مطالعه، از تکنیک ویکور استفاده شده است.
یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که عناصر خرده فرهنگی شامل «خانواده گرایی»، «وابستگی به دولت» و «تقدیرگرایی» در تمامی روستاهای دهستان مورد مطالعه، و عنصر «عدم اعتماد متقابل» به غیر از روستای ممش خان و عنصر «تصور خیر محدود» بجز روستاهای کلوانیس و ممش خان جزء ارزش های فرهنگی این جوامع به حساب می آیند. همچنین عناصر خرده فرهنگی «محلی گرایی» و «عدم چشم پوشی از منافع آتی به خاطر منافع آنی» در جوامع روستایی مورد مطالعه جزء ارزش-های فرهنگی آن ها نمی باشد. در گام بعدی با استفاده از تکنیک ویکور اقدام به سنجش سطح توسعه یافتگی روستاهای مورد مطالعه گردید که نتایج نشان داد روستاهای گیلدور و زیوه به ترتیب بالاترین و روستاهای کولوس و سنت به ترتیب پایین-ترین سطح توسعه را در میان سایر روستاها دارند. در انتها، از طریق مقایسه میزان تأثیرپذیری روستاهای مورد مطالعه از عناصر خرده فرهنگی مطرح شده در نظریه راجرز، سطح توسعه افتگی این روستاها مشخص گردید. نتایج این مقایسه حاکی از آن است که روستاهایی که تأثیرپذیری کمتری از عناصر فرهنگی یاد شده دارند، نسبت به روستاهایی که این تأثیرپذیری در آن ها بیشتر است، از سطح توسعه بالاتری ، برخوردار می باشند.
راهکارهای علمی: با توجه به این که یافته های تحقیق حاضر نشان می دهد که بین عناصر فرهنگی نظریه راجرز و سطح توسعه یافتگی روستاها در منطقه مورد مطالعه رابطه وجود دارد، فراهم نمودن بستر مناسب برای توسعه در منطقه مورد نظر و انجام اقدامات اجتماعی- فرهنگی با تأکید بر اصلاح فرهنگ روستایی حاکم، امری ضروری می نماید.
اصالت و ارزش: وجه تمایز تحقیق حاضر در تلفیق روش های کمی در تجزیه و تحلیل اطلاعات و نیز در نظر گرفتن رابطه میان عوامل فرهنگی مورد نظر با میزان توسعه یافتگی روستاهای مورد مطالعه می باشد.
پیش بینی سیلاب های تاریخی رودخانه کشکان با استفاده از مدل هیدرولوژیکی HEC-HMS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مدیریت یکپارچه حوضه های آبریز، پیش بینی، مهار و کاهش خسارت های ناشی از سیل اهمیت ویژه ای دارد. با اقدامات مناسب می توان شدت خسارات ناشی از سیل در حوضه را کاهش داده و در برنامه ریزی، طراحی و پیاده سازی سیستم هشدار سیل استفاده کرد. حوضه آبریز رودخانه کشکان واقع در استان لرستان دارای پتانسیل بالای سیل خیزی می باشد. در این پژوهش سعی شده است با کمک مدل هیدرولوژیکی HEC-HMS، میزان رواناب حاصل از بارش در این حوضه را شبیه سازی نمود. در این راستا، ابتدا مدل HEC-HMS توسط داده های ثبت شده بارش-رواناب روزانه طی دوره ترسالی، واسنجی و پارامترهای موردنیاز بهینه شدند. سپس کارآیی این مدل در پیش بینی سیلاب های تاریخی (با دوره بازگشت های 2 تا 1000 ساله) با وارد نمودن بارش با دوره بازگشت های مختلف به عنوان ورودی مدل، موردبررسی قرار گرفت. برای مقایسه نتایج مدل، تحلیل فراوانی سیلاب داده های حداکثر دبی لحظه ای ثبت شده در ایستگاه هیدرومتری نیز انجام گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که مدل HEC-HMS دارای کارآیی بالایی در شبیه سازی رواناب روزانه طی دوره ترسالی و همچنین در حداکثر دبی لحظه ای سیلاب به ازای دوره بازگشت های کمتر از 300 سال را دارد. لذا به خوبی می توان از این مدل هیدرولوژیکی در شبیه سازی رواناب روزانه و حداکثر دبی لحظه ای سیلاب به ازای دوره بازگشت های کوچک در حوضه موردمطالعه استفاده نمود. اما به ازای دوره بازگشت های بالاتر از 300 سال، فاصله بین دبی های سیلاب پیش بینی شده توسط مدل با مقادیر به دست آمده از تحلیل فراوانی بیشتر می شود. بنابراین برای پیش بینی سیلاب های تاریخی بزرگ توسط مدل HEC-HMS، باید ضریب اطمینان لازم را منظور و یا با توجه به عوارض ژئومورفولوژیک که شواهد عینی شرایط هیدرولوژیک حاکم بر رودخانه طی دوران متمادی می باشند، ضریب اصلاحی لازم را برای افزایش دقت مدل اعمال نمود.
اولویت بندی سرمایه گذاری برای توسعه صنایع تبدیلی کشاورزی با بهره گیری از روش دلفی (مطالعه موردی شهرستان همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این تحقیق ازنظر ماهیت یک تحقیق کاربردی است و هدف اصلی آن تعیین اولویت بندی سرمایه گذاری در پروژه های مختلف درزمینه صنایع تبدیلی کشاورزی در شهرستان همدان می باشد. قطعاً با تعیین اولویت های مختلف سرمایه گذاری درزمینه صنایع تبدیلی برنامه ریزی جهت توسعه این صنعت تسهیل و هدف دار گردیده و مانع از هدر رفت عامل سرمایه خواهد شد.
روش: تحقیق حاضر باهدف اولویت بندی سرمایه گذاری برای توسعه صنایع تبدیلی کشاورزی با استفاده از رهیافت دلفی صورت پذیرفته است. جامعه آماری تحقیق متخصصین صنایع تبدیلی در شهرستان همدان بوده و جمع آوری داده های تحقیق بر اساس مراجعه حضوری و میدانی صورت گرفته است. پس از طراحی پرسشنامه ها توسط تیم طراح و تحلیل گر، اطلاعات و داده های تحقیق از طریق گروه دلفی این تحقیق که مجموعه ای مرکب از 39 نفر بوده که همگی از متخصصان و کارشناسان و افراد صاحب نظر درزمینه صنایع تبدیلی بخش کشاورزی منطقه بوده اند، تدارک گردید.
یافته ها: یافته های تحقیق نشان می دهند که تمامی فرآوری های محصول سیب زمینی در این اولویت بندی جزء اولویت های اصلی قرارگرفته اند، که این نشان دهنده استراتژیک بودن این محصول به دلیل تولید بالای سیب زمینی و وابسته بودن درصد زیادی از جمعیت کشاورز ساکن در شهرستان به این محصول می باشد. همچنین بر اساس نتایج تحقیق، صنایعی همچون تولید روغن آفتابگردان، تولید الکل و شربت ذرت و مارمالاد میوه ای با در نظر گرفتن همه شاخص ها از اولویت پایینی برخوردار بوده و کمتر ضروری به نظر می رسند.
محدودیت ها/ راهبردها: بررسی اولویت بندی سرمایه گذاری صنایع تبدیلی با بهره گیری از روش های محاسباتی و اقتصادی از پیشنهاد ها این تحقیق می باشد.
راهکارهای عملی: توجه به معیارهای مدت زمان بازگشت سرمایه، نرخ بازگشت اقتصادی و سرمایه اولیه پروژه در اولویت بندی سرمایه گذاری و همچنین در اولویت قرار دادن سرمایه گذاری در صنایع تبدیلی محصولات سیر و سیب زمینی در منطقه مورد مطالعه.
اصالت و ارزش: نوآوری این مقاله اولویت بندی سرمایه گذاری در صنایع تبدیلی با بهره گیری از روش دلفی و در نظر گرفتن نظرات متخصصین این صنعت می باشد که نتایج حاصل از آن به طور گسترده و مؤثر قابل استفاده توسط سازمان های زی ربط در استان و حتی در مورد برخی نتایج در سطح کشور می باشد.
مقایسه شبکه عصبی مصنوعی و مدل HEC – HMS در برآورد بارش - رواناب در حوضه آبریز رودخانه اعظم هرات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از روشهایی که در زمینه های مختلف علمی استفاده شده و می تواند فرایند پیچیده بارش – رواناب را شبیه سازی کند، استفاده از مدلهای شبکه عصبی مصنوعی است. هدف این تحقیق بررسی کارآمدی شبکه های عصبی مصنوعی در شبیه سازی فرایند بارش- رواناب و مقایسه نتایج آنها با مدل HEC – HMS در حوضه آبریز رودخانه اعظم هرات در استان یزد است. داده های مورد استفاده در این تحقیق شامل بارندگی روزانه به همراه دبی روزانه و لحظه ای رودخانه مزبور طی یک دوره آماری 24 ساله (1361-1385) است. ابتدا بارش نگارهای چندین پیشامد بارندگی و آبنمودهای رواناب آنها مبنای کار قرار گرفت. سپس شبکه عصبی مصنوعی با الگوریتم پس انتشار خطا و استفاده از تابع تبدیل سیگموئید آموزش داده شد. معیار گزینش پارامترهای شبکه در مرحله آموزش، تولید کمترین مقدار (RMSE) در خروجی های آن بود. مدل HMS به روش پیشنهادی SCS و شماره منحنی (CN) اجرا شد. برای ارزیابی کارایی شبکه عصبی مصنوعی، داده های شبیه سازی شده و مشاهده ای مربوط به کل دبی و حجم رواناب، دبیها و زمانهای اوج مقایسه شدند. یافته های تحقیق نشان می دهد که ضرایب همبستگی کل دبیهای مشاهده ای و برآورد شده شبکه عصبی 978/0 و مدل HMS 823/0 است و خروجی شبکه نسبت به خروجی مدل از دقت بیشتری برخوردار است. ضرایب همبستگی مربوط به حجم رواناب برآورد شده و دبی اوج به ترتیب برای شبکه 986/0 و 981/0 و برای مدل 979/0 و 972/0 به دست می آید. مقایسه زمان اوج آبنمودهای واقعی با موارد پیش بینی شده ANN و HMS نشان می دهد که دقت شبکه در این مورد نیز به مراتب از دقت مدل استفاده شده بیشتر است و ضرایب همبستگی شبکه 833/0 و مدل 491/0 برآورد می شود. مقایسه عملکرد شبکه و مدل به کار رفته نشان می دهد که در تمام پارامترهای مورد نظر دقت شبکه بیشتر از مدل HMS است. با انجام آزمون t با سطوح احتمال 95 و 99 درصد، اختلاف معنی داری میان اندازه های مشاهده ای و شبیه سازی شده مربوط به همه پارامترهای مورد بررسی مشاهده نشد.
کاربرد روش کریجینگ در میان یابی بارش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"میان یابی یکی از مهم ترین تکنیک هایی است که اقلیم شناسان در مطالعات پهنه ای- مکانی از آن بهره می گیرند. روش های میان یابی برحسب ملاک های مختلف قابل تقسیم بندی هستند. در این تحقیق تلاش بر این بوده ضمن معرفی روش میان یابی کریجینگ به عنوان یکی از روش های دقیق و پرکاربرد، مراحل انجام این فرآیند با ذکر مثالی انجام گیرد. در این راستا میانگین بارش ماهانه ایران زمین در روز 26/12/1376 بر اساس داده های 654 ایستگاه مورد تحلیل قرار گرفت.
به منظور میان یابی بارش در ابتدا نیمه پراش نگار تجربی محاسبه و ترسیم شد. سپس یازده مدل بر این نیمه پراش نگار برازش یافت. به ازای هر مدل نیم پراش نگار و با سه فرض عدم وجود روند در داده ها، وجود روند خطی و روند درجه 2 مجموعا سی و سه نقشه برای بارش روز مورد مطالعه حاصل شد. سپس با استفاده از تکنیک ارزیابی متوالی (Cross-Validation) خطای نقشه ها برآورد شد و از میان سی و سه نقشه، دو نقشه به عنوان کاندیدهای مناسب اختیار شدند. آزمون های بعدی شامل بررسی میزان خطای برآوردی و درصد آن و نیز انحراف استاندارد نقشه ها نشان داد که برازش مدل خطی بر نیمه پراش نگار بهترین الگو برای میان یابی بارش 26 اسفندماه 1376 ایران زمین بر اساس روش کریجینگ است. بر اساس این نقشه میانگین بارش کشور طی روز مزبور 7.3 میلی متر برآورد شده است"
تعیین مناطق فرونشست احتمالی دشت اردبیل با استفاده از GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دشت اردبیل با مساحت تقریبی23/1097 کیلومترمربع در مختصات جغرافیایی́5˚38 تا́ 27˚38 عرض شمالی و ́9 ˚48 تا ́37 ˚48 طول شرقی، یک دشت میانکوهی محسوب میشود، که طی سالهای اخیر با افت چشمگیر آبهای زیرزمینی مواجه شده است. جهت بررسی تغییرات بهوجود آمده در حجم آبی آبخوان و میزان افت آبهای زیرزمینی در کلِ دشت از دادههای آماری چاههای مشاهدهای استفاده و با بهرهگیری از فزارARCGIS ، نقشههای ایزوپیز و پهنه افت در منطقه مورد مطالعه ترسیم گردید. نقشههای ترسیمی نشان دادند که بیشترین میزان افت آب، در قسمت جنوب و جنوبشرقی منطقه اتفاق افتاده است. بر اساس نقشه پهنهبندی تهیه شده، 14درصد از مساحت دشت در پهنه خیلی زیاد افت، 73/29 درصد در پهنه زیاد، 6/26 درصد در پهنه متوسط، 38/17 درصد در پهنه کم و 29/12 درصد در پهنه خیلی کم افت قرار میگیرد. با تلفیق لایههای میزان بارش، شیب،هیدرولوژی، لیتولوژی، ژئومورفولوژی، خاک، پوششگیاهی و عوامل انسانی در محیط GIS، نقشه پیشبینی مناطق افت آبهای زیرزمینی در آینده به روش کوکریجینگ نقطهای تهیه گردید. نتایج بهدست آمده نشان داد که بیشترین احتمال فرونشست دشت اردبیل در آینده به دلیل برداشت بیش از حد منابع آب زیرزمینی در قسمت جنوبشرق و غرب اتفاق خواهد افتاد.
برنامه ریزی استراتژیک و ارائه راهبردهای بهبود جایگاه سیستم حمل و نقل شهری در شهرکرد با استفاده از تلفیق رویکردهای SWOT و QSPM
حوزههای تخصصی:
اهمیت حمل و نقل درون شهری با اختصاص حدود 25 درص د از فضای شهرها به خ ود و همچن ین ب ا ف راهم س ازی زمینه تحول و پویایی شهرها و شهروندان آنه ا بس یار واضح و غیر قاب ل انک ار اس ت. امروزه حم ل و نق ل شهری ب ه دلی ل مس ائل و مشکلات و چالشها از قبیل آلوده س ازی ه وای ش هرها و آلودگی صوتی مورد توجه برنامه ریزان شهری و محققان است. در شهر شهرکرد در زمینه حمل و نقل پایدار برنامه ریزی صورت نگرفته و زیرساخت های ضعیف حمل و نقل موجود، کفاف جمعیت رو به رشد شهر را ندارد و شهر با مشکلات جدی از جمله آلودگی های زیست محیطی، ترافیک، تصادفات روبرو است. از این رو ضروری است که مدیران و برنامه ریزان شهری با نگاه راهبردی به تحلیل و برنامه ریزی در توسعه سیستم حمل و نقل شهری بپردازند. لذا در پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی، ابتدا بوسیله مدل SWOT نقاظ ضعف و قوت، فرصت ها و تهدیدات سیستم حمل و نقل شهرکرد شناسایی شده و سپس با استفاده از ارزیابی عوامل و ماتریس عوامل داخلی و خارجی جایگاه و موقعیت سیستم حمل و نقل شهر مشخص گردیده و بر این اساس راهبرهای ترکیبی برای بهبود وضعیت موجود پیشنهاد شده است. در نهایت با استفاده از ماتریس کمی برنامه ریزی راهبردی (QSPM) به اولویت بندی راهبردهای پیشنهادی پرداخته شده است.
تحلیل فضایی و برنامه ریزی کاربری اراضی شهری دوگنبدان (گچساران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم در فرایند توسعه شهری در جهان، کاربری زمین و برنامه ریزی برای پایداری های شهری بوده است. با عنایت به این مهم، پژوهش حاضر، برنامه ریزی کاربری اراضی دوگنبدان را هدف خود قرار داده است. پژوهش از نوع کاربردی- تحلیلی است و با استفاده از شاخص گسترش اراضی و مدل پتانسیلی هنسن سعی شده به مطالعه و برنامه ریزی کاربری اراضی در این شهر پرداخته شود. شاخص گسترش اراضی شهری 53.12 درصد محاسبه شده که نشان دهنده توسعه فیزیکی چشمگیر شهر دوگنبدان است. نتایج مدل هنسن نشان می-دهدکه بیشترین پتانسیل نسبی توسعه به نواحی7 و5 شهری تعلق دارد. در پایان سال1390 که جمعیت شهر دوگنبدان به 107640 (38550 نفر اضافه جمعیتی) می رسد، برای ساخت انواع کاربری به92/1315 هکتار (42/805 در وضع موجود و50/510 هکتار در پایان سال برنامه-ریزی) فضای کالبدی نیاز است.