فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۴۳۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
علل تغییر مسیر دوره ای رودخانه ها در روی دلتاهای شرق جلگه ساحلی مکران
حوزه های تخصصی:
این مقاله حاصل مقایسه عکسهای هوایی سالهای 1334 و 1374 می باشد و طی آن تغییر مسیر رودخانه ها در سطح دلتاهای جلگه ساحلی مشرق تنگه هرمز بررسی شده است. سپس طی یک کار میدانی نتایج بدست آمده با مسائل محیطی از جمله پوشش گیاهی‘ بافت رسوب‘ اقلیم‘ شیب توپوگرافی و در نهایت داده های زمین ساختی و تکنونیک به روش اختلاف تجزیه و تحلیل شده و نتایج زیر بدست آمده است. تعداد و وسعت تغییر مسیر رودخانه از مغرب به مشرق افزایش یافته و فاصله زمانی آنها کاهش می یابد و این مسئله همبستگی کاملی را با بالا آمدن خط ساحلی تحت تأثیر سابداکشن فعال نشان می دهد. علاوه بر این محل تغییر مسیرها نیز با این همبستگی از مغرب به مشرق به رأس دلتاها نزدیکتر می گردند. زیرا میزان بالا آمدن خط ساحلی از مغرب بندر عباس تا مشرق جاسک که به ترتیب از 5/0 تا 5/3 میلیمتر در سال افزایش می بابد. بنابراین بنظر می رسد عامل تکنونیک علت اصلی تغییر مسیرها بوده و هوا و سایر عوامل در درجه دوم اهمیت قرار دارند.
دریای خزر
حوزه های تخصصی:
بررسی تاثیرات سطح آب دریاچه ارومیه بر بیواکولوژی منطقه شمال غرب ایران با استفاده از داده های دور سنجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی تاثیرات حاصله از پتانسیل ها و تغییرات زیست محیطی مانند، تغییرات شدید آب و هوایی، کاهش میزان بارندگی از جمله مباحث مهم و پایه در برنامه ریزی های اکولوژیکی، شهری و اقتصادی می باشد. از مهمترین این تغییرات در دهه های اخیر که سبب نواسانات و تغییرات خطوط ساحلی و از همه مهمتر باعث افزایش پهنه های نمکی در منطقه شمال غرب ایران شده کاهش سطح آب دریاچه ارومیه می باشد. هدف اصلی این پژوهش، بررسی تاثیرات تغییرات سطح آب دریاچه ارومیه با استفاده از تصاویر ماهواره ای و سیستم اطلاعات جغرافیایی بر بیو کلیما اکولوژی مناطق اطراف این دریاچه تکتونیکی می باشد، برای نیل به این هدف مشاهدات و برداشت های میدانی همگام با تصاویر ماهواره ای چند طیفی ماهواره لندست (1989-2011), سنجنده های(TM ، ETM+)، مورد پردازش قرار گرفت. نتایج بدست آمده در بازه زمانی 23 ساله، نشانگر کاهش ارتفاع سطح آب دریاچه بین 6 الی 40/7 متر می باشد. و تقریبا حدود 350000 هکتار از مساحت آبی دریاچه ارومیه و نیز 19000 هکتار از پوشش گیاهی منطقه کاسته و به همان میزان بر میزان ماسه های نمکی و نمک زار ها افزوده شده است. نتایج حاصل مبین این واقعیت است که سطح آب دریاچه ارومیه شدیداً رو به کاهش می باشد غلظت بالای نمک موجود در آب دریاچه باعث از بین رفتن چرخه های غذایی متنوعی از جمله جلبک های سبز و باعث کاهش شدید تراکم آرتمیا شده و محیط دریاچه برای پذیرش پرندگان آبزی به شدت کاهش یافته است. پدیده یوتریفکیاسیون و کمبود جریان های ورودی تقریباً تمامی تالاب های اقماری را تحت تاثیر قرار داده است. جزایر موجود در دریاچه ارومیه، که زمانی زیستگاه تولید مثل فلامینگوها، پلیکانهای سفید و پستانداران بومی منحصر به فرد بوده است با تهدیدی جدی روبرو شده است، از جمله این پستانداران ساکن این جزایر که در معرض خطر انقراض هستند، می توان به گوزن زرد و قوچ ارمنی اشاره کرد.
شبیه سازی رواناب ناشی از ذوب برف با استفاده از داده های سنجش از دور (مطالعه موردی: حوضه آبی دهگلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به کمبود اطلاعات اقلیمی در مورد مقادیر بارش برف در ارتفاعات، استفاده از تصاویر ماهواره ای می تواند در بررسی توزیع پوشش برف و راواناب حاصل از آن در حوضه های آبی کمک کند. لذا هدف از این پژوهش بررسی چگونگی ارتباط رواناب سطحی در خروجی حوضه آبی دهگلان در ارتباط با تغییرات پوشش برف در ارتفاعات حوضه است. رواناب ناشی از ذوب برف در حوضه آبی دهگلان با استفاده از مدل رواناب-ذوب برف بررسی شده است. بدین منظور ابتدا خصوصیات فیزیکی حوضه شامل محیط ْْْ ، مساحت و طبقات ارتفاعی با استفاده از اطلاعات رقومی موجود محاسبه شد، اطلاعات اقلیمی و هیدرومتری نیز از سازمان های ذیربط گردآوری شدند. نسبت پوشش برفی حوضه با استفاده از تولیدات 8 روزه سطح پوشش برف در مقیاس جهانی از داده های پوشش برف مودیس موجود در سایت سازمان ناسا که توسط الگوریتم SNOWMAP تولیدشده است. در ادامه اطلاعات مورد نیاز وارد مدل شده و عمل شبیه سازی متناسب با خصوصیات حوضه مورد مطالعه صورت گرفت. پارامترهای ارزیابی که توسط مدل جهت ارزیابی دقت جریان شبیه سازی شده مورد استفاده قرار می گیرد ضریب تبیین و تفاضل حجمی می باشد. فرآیند شبیه سازی جریان حاصل از ذوب برف با محاسبه عوامل و فراسنج های لازم در دوره دسامبر 2004 تا آوریل 2005 (آذر ماه 1383تا فروردین ماه 1384) صورت گرفته است. نتایج شبیه سازی نشان می دهد که مدل رواناب- ذوب برف قادر به شبیه سازی رواناب با ضریب تبیین 52 درصد و تفاضل حجمی 2/23 است. ضریب تبیین و تفاضل حجمی به دست آمده دقت متوسط مدل را در شبیه سازی رواناب ناشی از ذوب برف در حوضه نشان می دهد که می تواند ناشی از خصوصیات فیزیکی حوضه باشد. در کل نتایج این پژوهش نشان می دهد که با توجه با این که مدل SRM برای حوضه های کوهستانی طراحی شده است در منطقه مورد مطالعه که تلفیقی از دشت و کوهستان است به دلیل تأثیر عوامل دیگری مانند نفوذ به آب های زیرزمینی کارآیی پایین تری را نشان می دهد.
پهنه بندی حوضه آبخیز بیاضیه به منظور تغذیه مصنوعی آب های زیرزمینی با استفاده از روش AHP و تکنیک GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران سرزمینی است خشک با نزولات جوی بسیار کم بهطوریکه میانگین بارش آن کمتر از یک سوم متوسط بارندگی در سـطح دنیاست. امروزه با افزایش جمعیت کشور و به تبع آن افزایش تقاضا برای مواد غذایی بهرهبرداری از منابع آب، بویژه مابع آب زیرزمینی بسیار بیشتر از گذشته شده است بطوری که این میزان مصرف بیشتر از میزان تغذیه منابع آب زیر زمینی میباشد، به سخن دیگر ورودی منبع از خروجی آن کمتر شده است لذا میبایست این کمبود منابع آب زیر زمینی جبران گردد. هدف از این پژوهش پهنهبندی حوضه آبخیز بیاضیه مـیباشد. فرایند تحلیل سلسلهمراتبی یکی از کارآمدترین تکنیکها و جامعترین سیستمهای طراحی شده برای تصمیمگیری با معیارهای چندگانه است. این تکنیک امکان فرموله کردن مسائل پیچیده را به صورت سلسلهمراتب فراهم میسازد و همچنین امکان در نظر گرفتـن معیارهای مـختلف کمی و کـیفی را در مسأله فراهم میآورد. برای اطمینان حصول نتیجه نهایی، لایه پتانسیل منطقه مطالعاتی به سه روشRaster Calculator، Weighed Overlay و Weighted Sum تهیه شده است. نتایج نشان میدهد که در بین سه روش فوقالذکر روش Raster Calculator حداکثر پهنه را به طبقه پتانسیل بالا و در مقابل روش Weighed Overlay حداقل پهنه را به طبقه پتانسیل بالا اختصاص داده است. اما روش Weighted Sum حدفاصل بین دو روش قبلی است و نتایج حاصل از آن از اطمینان بالاتری برخوردار است. در این میان پهنه پتانسیل بالا بیشتر منطبق بر رسوبات آبرفتی درشت دانه و منطبق بر مناطقی میباشدکه دارای بیشترین میزان تراکم آبراهه میباشد و پهنه بدون پتانسیل یکی منطبق بر حداکثر ارتفاعات که دارای کمترین میزان نفوذ و شیب زیاد میباشد و دیگری منطبق بر مناطق کم ارتفاع میباشد که این مناطق دارای رسوبات تبخیری و گـچی بوده و مـیزان درجه حرارت در آن زیاد مـیباشد. نتـایج حاصل از این پژوهش میتواند در مدیریت محیط منابع آب زیرزمینی مثمر ثمر بوده و همچنین در طرحهای بهرهبرداری بهینه از منابع آب منطقه و جلوگیری از بهرهکشی بیش از توان آنها سازنده باشد.
ارزیابی دمای سطح زمین در ارتباط با روند تغییرات کاربری اراضی با استفاده از تصاویر ماهواره ای (مطالعه موردی: حوضه آبخیز طالقان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دمای سطح زمین همواره به دلیل عوامل انسانی و طبیعی در حال تغییر است که می تواند منجر به تغییرات قابل توجهی در میزان محصولات کشاورزی و فرایندهای خاکسازی در سطح زمین شود. در این راستا استفاده از سنجش از دور به عنوان یک تکنولوژی کارآمد در مطالعات تغییرات کاربری اراضی و نیز بررسی دمای سطح زمین همواره مورد نظر کارشناسان بوده است. در این مطالعه از روش سبال (SEBAL) (الگوریتم تعدیل یافته انرژی سطح برای زمین) در حوضه آبخیز طالقان به منظور مدل نمودن دمای سطح زمین (LST) و تعیین ارتباط آن با کاربری/پوشش اراضی (LULC) استفاده شده است. برای این منظور از تصاویر TM (1987) و ETM+ (2010) استفاده شده و پس از انجام مراحل مختلف پردازش تصاویر نسبت به استخراج نقشه های کاربری اراضی بر اساس روش ماشین بردار پشتیبان (SVM) در دوره زمانی23 ساله اقدام گردید. دقت طبقه بندی به روش SVM با بررسی از طریق داده های حقایق زمینی، در تصویر TM و ETM+ برحسب ضریب آماری کاپا به ترتیب 83/0 و 89/0 و براساس دقت کلی 37/88 و 86/92 درصد بدست آمده است. بیشترین تغییرات کاربری اراضی در اراضی مرتعی به چشم می خورد که به اراضی مرتعی با اهمیت پایین تر یا اراضی بایر تبدیل شده اند. علاوه بر این، افزایش بیابان زایی و کاهش پوشش گیاهی، روند افزایش دمای سطح زمین (LST) را تحت تأثیر قرار می دهد. بیشترین LST در مناطق مسکونی و اراضی بایر با رخنمون سنگی مشهود است که با گذشت سالیان متمادی نیز روند افزایش دما قابل تأمل است. نتایج این پژوهش در مطالعات حفاظت منابع طبیعی بسیار کاربردی بوده و می تواند راهگشای برنامه ریزی های حفاظت منابع طبیعی قرار گیرد.
پایش شاخص منابع آب سطحی با استفاده از نمایه SWSI اصلاح شده و مدل زنجیره ی مارکف مطالعه موردی: حوزه ی آبخیز اترک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشکی یکی از پدیده های پیچیده ی طبیعی است که در نتیجه ی کمبود بارش حاصل می شود و از جمله پدیده های چالش زای آب و هوایی است که تأثیرات گسترده ای در جوامع بشری، محیط زیست و اقتصاد دنیا برجای گذاشته است. در طول سال های اخیر نمایه های متعددی برای شناسایی و پایش خشکی توسعه داده شده اند. هدف از این تحقیق ارزیابی وقایع خشکی در رودخانه ی اترک با استفاده از نمایه SWSI اصلاح شده است. همچنین یک مدل زنجیره ی مارکف مرتبه یک برای شبیه سازی شاخص مزبور بر پایه برآورد احتمال انتقال و توزیع فراوانی جریان رودخانه در ایستگاه های مربوطه به کار گرفته شد. نتایج به دست آمده حاکی از این مطلب بود که احتمال گذر از یک حالت معین به همان حالت محتمل تر از گذر به سایر شرایط (بین 60 تا 80 درصد) است و هر یک از ایستگاه ها مدت زیادی از طول سال را به احتمال زیاد در حالت تعادل قرار دارند. از طرفی علیرغم اینکه بعضی ایستگاه ها تداوم زیادی در شرایط خشک دارند ولی به همان نسبت مدت کوتاهی را نیز در شرایط خیلی تر می گذرانند که این امر اهمیت برنامه ریزی در بخش های بهره برداری را بیش از پیش آشکار می سازد.
تحلیل آماری بارشهای سالانه و فصلی حوضه رودخانه قطور
حوزه های تخصصی:
بارشهای جوی مهم ترین عناصر آب و هوایی ایران به شمار می رود. میزان بارندگی وضعیت حیات را در کشور کنترل می کند. مطالعه بارشهای جوی آن هم از نظر پراکندگی مکانی و توزیع سالانه و فصلی برای تبیین شرایط زندگی و شناخت بالقوه بارندگیهای محلی ضروری است. در این مطالعه، بارندگی یکی از حوضه های آبریز ایران به نام حوضه رودخانه قطور با وسعت 4159 کیلومتر مربع از نظر توزیع زمانی و پراکندگی مکانی (سالیانه ـ فصلی) بررسی شده است. تحلیل آماری ایستگاههای حوضه در دوره آماری 20 ساله، یعنی از سال 1358 تا 1378، در نظر بوده است.
میانگین وزنی بارش حوضه بر اساس آمار 20 ساله 349 میلی متر است که فصل تابستان با کمترین بارش فصل خشک محسوب می شود. فصلهای پاییز، زمستان و بهار از نظر شرایط بارندگی در حد قابل قبولی قرار دارد و بیشترین بارش در فصل بهار است.
هیدرولوژی و روش تحقیق آن در عمران ناحیه ای
حوزه های تخصصی:
پیامدهای زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی نابودی قنات ها
حوزه های تخصصی:
بررسی امکان استفاده گیاه از تلفات عمقی و برآورد واقعی راندمان کاربرد آب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه لایسیمتری بر اساس این فرضیه که عمق خاک قابل استفاده جهت جذب رطوبت محدود به عمق ریشه گیاه نمی شود، در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تیمار آبیاری و در سه تکرار بر روی گیاه سویا انجام شد. درتیمار شاهد55%MAD= و مقدار آبیاری در حد جبران کمبود رطوبتی خاک، درتیمار تنش مقدار آبیاری برابر تیمار شاهد ولی 65%MAD= و در تیمارآبیاری مازاد با وجود 65%MAD= مقدار آبیاری 30% مازاد برمقدار لازم جهت جبران کمبود رطویتی خاک تعیین شد. تیمار تنش به دلیل درصد تخلیه بیشتر رطوبتی دچار تنش کم آبی شده و عملکرد آن کمتر از تیمار شاهد، اما تیمار آبیاری مازاد، با وجود به تعویق افتادن دورآبیاری، اثر تنش کم آبی در گیاه مشاهده نشده و عملکردمشابه با تیمار شاهد داشت ولی راندمان آبیاری 2/11% بیشترمی باشد. این مساله تاثیر وجود ذخیره رطوبتی در زیر منطقه ریشه را در تامین نیاز آبی گیاه نشان می دهد.
بررسی تغییرات غلظت نیترات آبهای زیرزمینی حاشیه زایندهرود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی و شناخت خواص فیزیک و شیمیایی آلاینده های رودخانه جاجرود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی کیفیت شیمیایی آب های زیرزمینی در مجاورت محل دفن مواد زاید جامد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اثر تغییرات جرم جاذب خاک اره بر سینتیک جذب فلز کروم در محیط آب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خاک ارّه یکی از ارزان ترین و فراوان ترین جاذب هایی است که توانایی جذب فلزات سنگین از آبها و پساب ها را دارد. از طرفی افزایش فلز کروم شش ظرفیتی(Cr6+) در آب آشامیدنی باعث سمیت، و عوارض حاصل از آن میشود. بنابراین هدف از این تحقیق، بررسی اثر تغییر مقدار جرم جاذب خاک ارّه بر زمان تعادل جذب، بازده جذب و واسنجی مدل های سینتیک در حذف کروم (Cr6+) از محلول آبی است. برای این کار، خاک ارّه از کارگاه محلی تهیه و اندازه ذرات آن 500 میکرون انتخاب شد. سپس چهار مقدار جاذب خاک ارّه شامل، 1 گرم بر لیتر(SD1)، 10 گرم بر لیتر(SD10)، 20 گرم بر لیتر(SD20) و 50 میلیگرم بر لیتر(SD50) انتخاب و آزمایش های مختلف بر روی آنها انجام شد. نتایج نشان داد که برای هر چهار جاذب، pH بهینه برابر 7 است. همچنین، با افزایش جرم جاذب زمان تعادل جذب افزایش مییابد، به طوریکه حداکثر زمان تعادل جاذب SD1، SD10، SD20، و SD50 به ترتیب، 110، 105، 100 و 80 دقیقه به دست آمد. بررسی رابطة ریاضی بازدة جذب با جرم جاذب و غلظت اولیه محلول نشان داد که گرچه با افزایش جرم جاذب بازدة جذب افزایش مییابد، ولی در صورتیکه غلظت اولیه از مقداری معین(مقدار ظرفیت جرمی جاذب) به سوی صفر میل کند، بازدة کلیة جاذب ها افزایش و به سوی 100% میل میکنند. این موضوع در غلظت هایی که به سمت بینهایت میل میکنند نیز صادق است. همچنین نتایج واسنجی نشان داد که مدل اورامی با ضریب رگرسیون 999/0 و شاخص خطای 036/0 داده های جذب را بهتر از مدل های لاگرگرن و هو و همکاران توصیف میکند
بررسی تغییرات مجرا و ف رسایش کناره ای در رودخانه گاماسیاب از سال 1334 تا 1389(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییرات مجرای رودخانه، فرسایش کناره ای و رسوبگذاری کناره ای فرایندهای طبیعی رودخانه های آبرفتی هستند. این مقاله با هدف بررسی جابه جایی مئاندر و تغییرات الگوی رودخانه و تأثیر آن بر وضعیت فرسایش و رسوبگذاری رودخانه گاماسیاب در استان کرمانشاه انجام شده است. در این مطالعه از عکس های هوایی سال های 1334، 1348، 1382 و تصاویر ماهواره ای IRS سال 1389 با قدرت تفکیک 8/5 متر استفاده شده است. با انجام عملیات مختصات دار کردن عکس های هوایی در نرم افزارARC MAP بر اساس نقشه های 25000/1 مسیر رودخانه رقومی شده و رودخانه به 12 بازه تقسیم شده است. با انطباق مسیرهای رودخانه برای دوره های متوالی مکان هایی که جابه جایی داشته اند شناسایی شده اند. با استفاده از نرم افزار ARC MAP پلی گون هایی که نشان دهنده اختلاف بین دو موقعیت رودخانه هستند ترسیم شده و مساحت سطوح فرسایشی و رسوبگذاری برای هر طرف از رودخانه به طور جداگانه ای محاسبه شده است. از سال 1334 تا 1348 مساحت سطوح رسوبگذاری شده در طول رودخانه 5/258 هکتار، از سال 1348 تا 1382 این مساحت 6/402 هکتار و از سال 1382 تا 1389 مساحت سطوح رسوبگذاری شده 9/112 هکتار بوده است. از سال 1334 تا 1348 مساحت سطوح فرسایش یافته 347 هکتار، از سال1348 تا 1382 این مساحت 7/414 هکتار و از سال 1382 تا 1389 سطوح فرسایش یافته 2/138 هکتار بوده است. نتایج نشان داد که سطوح فرسایش یافته در رودخانه گاماسیاب بیشتر از سطوح رسوبگذاری شده می باشد و این به دلیل جابه جایی و تغییر مسیر رودخانه می باشد به طوری که بعضی از قسمت های رودخانه بیش از 400 متر جابه جایی داشته است.