فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۴۱ تا ۲٬۵۶۰ مورد از کل ۴٬۷۳۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
کاهش سریع سوخت های سنگواره ای، بحث گرمایش جهانی و اثر پدیده ی گلخانه ای، آلودگی های محیطی و ریزش باران های اسیدی، لزوم توجّه به انرژی های تجدیدپذیر، به ویژه انرژی باد را به عنوان یک انرژی تمیز، پایان ناپذیر و رایگان، بیش از پیش افزایش داده است. در این پژوهش، ارزیابی پتانسیل انرژی باد در استان کرمانشاه، بر پایه ی داده های جهت و سرعت سه ساعته ی باد ایستگاه های همدید کرمانشاه، اسلام آباد غرب، روانسر، کنگاور و سرپل ذهاب، در طول سال های 1997 تا 2006 انجام شد. برای ترسیم گلباد ایستگاه ها از نرم افزار Wrplot و برای برازش داده ها از توزیع احتمال ویبول استفاده شد. در ادامه، چگالی توان باد سالانه در ترازهای ارتفاعی 10، 20 و 50 متر به دست آمد که برای برآورد سرعت باد در ارتفاع بالاتر از 10متر، از مدل قانون توان یک هفتم استفاده شد. همچنین پراسنج های دیگری همانند سرعت نامی، محتمل ترین سرعت و زمان کاربرد مناسب باد، محاسبه شده و در پایان، مناطق مستعدّ تولید انرژی باد در استان بر اساس جدول طبقه بندی سایت های بادی آمریکا رتبه بندی و به نمایش گذاشته شد. بر پایه ی محاسبات انجام شده، پتانسیل انرژی باد تراز 10 متر ایستگاه های روانسر، سرپل ذهاب، کنگاور، اسلام آباد غرب و کرمانشاه به ترتیب 254، 223، 214، 146 و82 وات بر مترمربّع در واحد سطح به دست آمد که این مقادیر در ترازهای بالاتر به یک نسبت مساوی، برای همه ی ایستگاه ها افزایش می یابد. نتایج پژوهش گویای این است که سه ایستگاه روانسر، سرپل ذهاب و کنگاور، پتانسیل مناسبی برای تولید انرژی باد دارند. منطقه ی اسلام آباد غرب در صورت استفاده از توربین های بادی مرتفع، برای بهره برداری از انرژی باد مناسب است و کرمانشاه برای استفاده از انرژی باد، پتانسیل مناسبی ندارد.
ارزیابی شاخص های مورفودینامیک تپّه های برخانی (مطالعه ی موردی: ریگ چاه جام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مخاطرات محیطی و به هدر رفتن منابع طبیعی، ازجمله علل ایجاد راهکارهای مدیریت بحران های زیست محیطی هستند. یکی از مهم ترین چالش های محیطی نواحی جنوبی کویر حاج علی قلی، هجوم ماسه های روان در قالب تپّه های برخانی به مراکز سکونتی، راه های ارتباطی و تأسیسات زیربنایی است. برخان ها بر اساس ویژگی های باد غالب منطقه و قابلیّت اندک دسترسی به ماسه نشئت می گیرند که هلالی شکل بوده و از ماسه ی روان تشکیل شده اند. هدف از این پژوهش، ارزیابی شاخص های مورفودینامیک تپّه های برخانی ریگ چاه جام با کمک روش های تجربی، ریاضی و آماری است. برای این کار، نخست برای تعریف شاخص پایداری چشم انداز برخان، میزان شار ماسه در محدوده ای مشخّص به ابعاد ارتفاع و عرض برخان با استفاده از معادله های تجربی مورد بررسی قرار گرفت. سپس برای تبیین شاخص پایایی، مهم ترین شاخص های مورفومتری 15 برخان به روش نمونه برداری طولی اندازه گیری شد و با تحلیل آنها از راه آزمون های آماری، به رابطه سنجی و ارزیابی مدل پایایی اقدام شد. نتایج حاکی از تبیین مدل های پایداری و پایایی سامانه برخان است. مدل پایداری دربردارنده ی میزان ورود و خروج انرژی و مادّه به درون چشم انداز برخان بوده که در نتیجه ی این فرآیند، یک ساختار جریانی شکل می گیرد. ساختار جریانی نیز بیان کننده ی تعادل و پایداری چشم انداز برخان در طول زمان است. همچنین نتایج حاصل از بررسی مدل پایایی نشان می دهد که گروه برخان هایی با مقدار جابه جایی سالانه ی بیشتر از 12 متر با داشتن حدّاکثر تعداد و بالاترین میزان جابه جایی، کمترین پایایی را دارند. بنابراین نیازمند بیشترین توجّه و ضرورت های برنامه ریزی برای تثبیت ماسه های روان و مدیریت محیطی برخان های رونده هستند.
نقش دانش بومی در حفاظت از منابع آب و خاک از دید روستاییان: مطالعة موردی بخش خورش رستم از توابع شهرستان خلخال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش بومی دانش یک جامعة بومی طی نسل¬ها زندگی در محیطی خاص است که آن را قادر می سازد تا به معیشت پایدار در محیط خود دست یابد. مقالة حاضر، با روش تحقیق اکتشافی، توصیفی و تحلیلی و نیز به¬شیوة پیمایشی، به مطالعة نقش دانش بومی در حفاظت منابع آب و خاک در نواحی روستایی بخش خورش رستم از توابع شهرستان خلخال می پردازد. گرد آوری اطلاعات به¬روش¬های کتابخانه ای و میدانی (مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه) صورت می گیرد و برای سنجش، از آزمون آماری کای¬اسکوئر استفاده می شود. نتایج تحقیق نشان می دهد که از لحاظ دانش بومی، منطقة مورد مطالعه در بخش آب و خاک غنی است و روستاییان بسیاری از شیوه های بومی حفاظت از آب و خاک را شناسایی و استفاده می¬کنند؛ همچنین، این شیوه¬ها بر مدیریت بهینة آب و حفاظت از خاک اثربخش است.
مسائل مربوط به جابجایی شن و ماسه و ذرات ریز (گردوخاک) به وسیله باد در سرزمین های خشک و کم آب
حوزه های تخصصی:
بررسی تغییرات بستر و ویژگی های ژئومورفولوژیکی رودخانه ی گیلان غرب در سال های 1344 تا 1381(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیستم های رودخانه ای به شدّت به تغییرات زمین ساخت حسّاس هستند و در واکنش به حرکات زمین ساختی، دچار تغییراتی در ویژگی های ژئومورفولوژیکی بستر و تغییرات بستر خود می شوند. این تغییرات موجب پیدایش آثار مخرّبی روی زمین های کشاورزی، نواحی مسکونی و سازه های اطراف رودخانه می شود. در این پژوهش رودخانه ی گیلان غرب به طول 20 کیلومتر از لحاظ آثار نوزمین ساخت مورد بررسی قرار می گیرد. با استفاده از عکس هایی هوایی سال 1344، تصاویر ماهواره ای TM سال 1365 و تصاویر IRS سال 1381 مسیر رودخانه، در سه دوره ی زمانی در محیط نرم افزارArcGIS رقومی شده و تغییرات بستر، تعداد مئاندرها و تغییرات طول رودخانه در این سه دوره محاسبه شده است. در ادامه برای اثبات تأثیر فعّالیّت های نوزمین ساختی، شاخص های ژئومورفیک SL و S محاسبه شد و نیمرخ طولی رودخانه مورد تحلیل قرار گرفت. درنهایت با بازدیدهای میدانی از منطقه، شواهد ژئومورفولوژیکی آثار نوزمین ساخت بر رودخانه ی گیلان غرب شناسایی شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که طیّ دوره ی زمانی 37 ساله، نوزمین ساخت عامل اصلی تغییرات رودخانه ی گیلان غرب بوده است. به دلیل شدّت فعّالیّت های نوزمین ساختی، میزان تغییرات رخ داده در رودخانه طیّ دوره ی زمانی 1365 تا 1381 شدیدتر از دوره ی زمانی 1344 تا 1365 بوده است و این امر توسّط جابه جای بیشتر بستر، تغییرات تعداد مئاندرها، طول رودخانه و میزان حدّاکثر جابه جایی رخ داده در این دوره و همچنین مقادیر کمّی شاخص های ژئومورفیک و شواهد ژئومورفولوژیک و تفسیر نیمرخ طولی رودخانه تأیید می شود. الگوی رودخانه در قسمت های کم شیب تر از نوع مئاندری و در مناطق پرشیب تر از نوع الگوی شریانی است.
نقش پرفشار سیبری در پراکنش دماهای کمینه روزانه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، تغییرات زمانی پرفشار سیبری ( SH ) در تراز Slp با استفاده از داده های روزانه فشار تراز دریا در ساعت GMT 12 پایگاه داده ( NCEP/NCAR ) و با تفکیک مکانی 5/2×5/2 درجه قوسی در یک دوره زمانی 55 ساله شامل 20089 روز از اول ژانویه سال 1951 (یازدهم دی ماه 1329) تا 31 دسامبر سال 2005 (دهم دی ماه 1384) بررسی شد. بدین منظور با انتخاب چارچوب پوش مناسب، میانگین فشار تراز دریا برای هر یک از روزهای تقویم خورشیدی1383- 1330 محاسبه و استانداردسازی شد. بدین ترتیب، آرایهای به ابعاد 1×19724 با عنوان شاخص استاندارد شده شدت پرفشار سیبری ( SSHI ) به دست آمد که شامل ناهنجاری های فاز مثبت (نمود پرفشار سیبری) و منفی (نبود پرفشار سیبری) در هر روز بود . تحلیل سری های زمانی شاخص مزبور آشکار ساخت که شاخص مزبور سرشتی دو وضعیتی دارد. مقایسه فراوانی روزهای رخداد فاز مثبت با فراوانی روزهای رویداد فاز منفی در تراز مورد بررسی نیز نشان داد که در طی نیم سده گذشته روزهای حضور پرفشار سیبری کمتر از روزهای نبود این سامانه بوده است. در عین حال تعداد روزهای فعالیت این سامانه در نیم سده گذشته رو به افزایش بوده است. در مجموع، شاخص استانـدارد شده شدت پرفشار سیبری ( SSHI ) که در این پژوهش تعریف و محاسبه گردید؛ این توانایی را نشان داد که به عنوان معیاری برای بررسی رفتار زمانی این سامانه پرفشار مورد استفاده قرار گیرد. اجرای روش جدول توافقی و محاسبه آماره کای دو(2 χ ) در طول دوره آماری(1382-1340) آشکار ساخت که در سطح اطمینان 95 درصد، کمینه دمای روزانه در 93 درصد از ایستگاههای مورد بررسی(393 ایستگاه از مجموع 423 ایستگاه) مستقل از تأثیر پرفشار سیبری در تراز Slp نیست و به عبارتی متأثر از آن است.
بررسی تطبیقی بهره گیری از آبهای زیرزمینی روستایی به وسیله ی قنات و چاه (مطالعه ی موردی: بخش های شوقان و سنخواست شهرستان جاجرم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی تطبیقی بهره برداری از منابع آب و نقش آن بر توسعه ی سکونتگاه های روستایی بخش های شوقان و سنخواست است. بنابراین روی آوردن به احداث چاه های عمیق و نیمه عمیق و گسترش روزافزون آنها، باعث تغییراتی شدید در نظام بهره برداری از منابع آب و درنهایت، از بین رفتن روش های سنّتی می شود. هر چند هزینه های احداث قنات بالاتر از چاه است، اما بازدهی قنات در درازمدّت در قبال مخارج آن، بسیار زیادتر و باصرفه تر است. یافته های این مقاله نشان می دهد که در محدوده ی مورد مطالعه 57 رشته قنات (33%) خشکیده اند؛ زیرا این قنوات در برابر چاه ها (دیزلی و برقی) توان برابری نداشتند. چاه ها که ابتدا (پیش از اصلاحات ارضی 1340) به صورت مکمل در کنار منابع دیگر آب مورد توجّه بودند، در مدّت زمان کوتاهی(کمتر از سه دهه)، جایگزین قنوات شد و موجب بروز مسائل و تحوّلات گسترده ای در سطح محدوده شدند. جایگزینی چاه با قنات همچنین پیامدهای مکانی فضایی دیگری همچون: افزایش درآمد و قدرت خرید زارعان، افزایش رونق اقتصادی محدوده، کاهش جمعیّت روستاهایی که قنوات آنها خشک شده است، مهاجرت جمعیّت روستایی به روستاها و شهرهای اطراف و ... را به همراه داشت. در نتیجه هم اکنون چاه ها و قنوات، مهم ترین منابع آب در دسترس هستند. بنابراین توجّه و اهمّیّت دادن به این دو و استفاده ی درست و بهینه از آنها می تواند راهکاری برای توسعه ی پایدار روستایی تلقی شود.
بررسی تأثیر خشکسالی بر آبهای زیرزمینی در حوضه ی آبی دهگلان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دشت دهگلان یکی از بزرگترین دشت های کشاورزی استان کردستان بوده و قطب کشاورزی استان به شمار می رود. روند روبه رشد جمعیّت در دهه های اخیر، توسعه ی اجتماعی و اقتصادی، رونق کشاورزی در منطقه و نیز، توسعه ی صنایع متوسّط و کوچک در دشت دهگلان، موجب افزایش برداشت از منابع آبی زیرزمینی در این منطقه شده است. بنابراین، هدف از این پژوهش بررسی واکنش آبهای زیرزمینی نسبت به خشکسالی ها در دوره های مختلف با توجّه به ویژگی دوره های خشک از نظر شدّت و طول دوره است. در این پژوهش داده های اقلیمی، هیدرومتری و آمار 51 حلقه چاه مشاهده ای در حوضه ی دهگلان طیّ دوره ی آماری 1365 تا 1383 استفاده شده است. ابتدا دوره های رخداد، شدّت و مدّت خشکسالی در حوضه با استفاده از روش SPI محاسبه شد. سپس رگرسیون چندمتغیّره میان فراسنج های اقلیمی و آبهای سطحی با سطح آبهای زیرزمینی و نیز رگرسیون یک متغیّره میان دبی در خروجی حوضه با سطح ایستابی، به کمک نرم افزار اس پلاس در سطح اطمینان 95% بررسی شد. در ادامه، تغییرات سطح ایستابی در ارتباط با دوره های خشکسالی بررسی شده و در محیط GIS و به روش کریجینگ پهنه بندی شد. نتایج نشان دهنده ی معنا دار نبودن فراسنج های اقلیمی در ارتباط با سطح ایستابی است؛ اما تغییرات دبی، دارای ضریب تعیین 71% با سطح ایستابی است. تغییرات سطح ایستابی در ارتباط با شدّت و طول دوره های خشکسالی نشان می دهد که با توجّه به برداشت بیش از اندازه ی مجاز از سفره ی آب زیرزمینی، خشکسالی های طولانی-مدّت، تأثیر مخرّب تری نسبت به دوره های کوتاه تر در افت سطح ایستابی داشته اند. همچنین پهنه بندی خشکسالی در سطح حوضه و سطح ایستابی دشت با استفاده از تحلیل های مکانی و فضایی در GIS نشان می دهد که افت سطح ایستابی، افزون بر شدّت و طول خشکسالی نسبت به کاهش تراکم آبراهه در رودخانه نیز حسّاسیّت قابل توجّهی دارد.
مطالعه ی همدید تیپ های هوای غالب منطقه ی سیستان (ایستگاه زابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای شناخت تیپ های همدید آب وهوایی در سیستان، از داده های روزانه ی 14 متغیّر اقلیمی ایستگاه زابل در بازه ی زمانی 01/01/1354 تا 30/12/1383 شمسی، در آرایه ای با آرایش P_(m×n) (متغیّرهای جوّی روی ستون ها و روزها روی سطرها) استفاده شده است. نخست، برای شناخت و کشف منابع اصلی پراش در اقلیم سیستان، تحلیلی از مؤلّفه ی اصلی روی نمره های استاندارد آرایه ی داده های اوّلیّه با آرایش 14×10825 انجام گرفت. نتایج این تحلیل نشان داد که سه مؤلّفه ی اصلی دمایی رطوبتی، بادی و بارشی، قادر به تبیین 87 درصد از پراش داده ها بوده و به عنوان مؤلّفه های اصلی تأثیرگذار انتخاب شدند. در گام بعدی، از آرایه ی مقادیر مؤلّفه های اصلی، به عنوان ورودی برای تحلیل خوشه ای و شناخت تیپ های همدید استفاده شده است. اجرای تحلیل خوشه ای پایگانی (فاصله ای) با روش ترکیبِ ترتیبی روی نمره های مؤلّفه ها، شش تیپ هوای متفاوت سیستان را نشان داد. این تیپ های هوا عبارتند از: تیپ هوای گرم، بدون بارش و نسبتاً آرام؛ تیپ هوای گرم و خشک، بدون بارش و بادی؛ تیپ هوای سرد، کم بارش و بادی؛ تیپ هوای پُربارش (بارش مند)، معتدل و نسبتاً بادی؛ تیپ هوای بسیارگرم و خشک، بدون بارش و پُرباد و تیپ هوای خیلی سرد، آرام و کم بارش. بررسی ویژگی های تیپ های هوا و مقایسه ی آنها با یکدیگر نشان داد که بارش و سرما در اقلیم منطقه، به شدّت متمرکز بوده و دوره ی فعّالیّت آنها بسیار محدود است. از سوی دیگر، تیپ هایِ هوایِ گرم و خشک، بخش بزرگی از سال را در کنترل خود دارند. چهار الگوی اصلی، فشار تراز دریا، رفتار و وضعیّت تیپ های هوای منطقه را تبیین و توجیه می کنند.
داده کاوی گردش های جوی برای بررسی نقش الگوهای بندالی در ایجاد بارش های شمال شرق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی نقش الگوی بندالی در وقوع بارش های شمال شرق ایران، هدف اصلی مطالعه ی پیش رو است. برای این کار از میان داده های روزانه ی بارش 20 ایستگاه همدیدی، اقلیمی و باران سنجی منطقه ی مورد مطالعه، رخدادهای بارشی با شدّت متوسّط و زیاد بر اساس معیار تعیین شده، بین دوره ی زمانی 11 ساله (1995- 2005) شناسایی و ویژگی های آنها در مقیاس های زمانی متفاوت بررسی شد. در ادامه با استفاده از داده های ارتفاع ژئوپتانسیل سطح 500 هکتوپاسکال، گردش های جوّی در دو مقیاس همدید و نیمکره ای، به ترتیب با دو روش چشمی و کمّی شناسایی و ویژگی های آماری آنها با استفاده از روش های آماری استخراج و تجزیه و تحلیل شدند. واکاوی آماری گردش های جوّی در مقیاس همدید، بازگو کننده ی این واقعیّت است که (مطابق انتظار)، تنها الگوی همدیدی هم زمان با بارش های شمال شرق کشور خواه شدید و خواه متوسّط الگوی ناوه بادهای غربی است. نتایج حاصل از تفکیک الگوی بندالی از گردش های جوّی دیگر بر اساس روش کمّی مربوطه و مطالعه ی ویژگی های آماری آنها نیز، بر نقش انکارنکردنی الگوهای بندالی در ایجاد بیش از نیمی از (کمابیش 65 درصد) رخداد های بارشی منطقه (شامل بارش متوسّط و شدید) از طریق تأثیر در ایجاد و مکان گزینی الگوی همدیدی یادشده تأکید دارد. از نظر توزیع مکانی، الگوی بندالی اطلس و غرب اروپا دارای بیشترین فراوانی در هم زمانی با بارش های شدید و متوسّط است. از نظر توزیع زمانی نیز، عمده فعّالیّت الگوهای بندالی، به بارش شدید در اواخر دوره ی سرد سال و فصل بهار منجر شده، در حالی که الگوهای بندالی هم زمان با بارش متوسّط به طور عمده در دوره ی سرد سال رخ می دهند.
شناسایی کانون های کنترل کننده ی اقلیم ایران و الگوهای فشار مربوط در سطح500 هکتوپاسکال جوّ ایران در دوره ی سرد سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوهای فشار سطوح بالای جوّ، شرایط جوّی سطح زمین را کنترل می کنند. شناسایی این الگوها در سطح منطقه ای برای بررسی رفتار پارامترهای سطحی، تغییرات و پیش بینی ضروری می باشد. به منظور شناسایی الگوهای فشار کنترل کننده ی اقلیم ایران در دوره ی سرد سال، داده های روزانه ارتفاعی سطح 500 هکتوپاسکال با تلاقی های 5/2درجه در محدوده ی 10-70 شمالی و 10-80 شرقی از مرکز ملی پیش بینی محیطی (NCEP) برای دوره ی 2010-1948استفاده شده است. مراکز فعالیت یا کانون های کنترل کننده ی اقلیم ایران با روش تحلیل مؤلفه های عمده(PCA) تعیین شده اند. هرکدام از مراکز فعالیت با الگوی فشار خاصی، اقلیم ایران را کنترل می کنند. نتایج نشان می دهد که هشت مرکز کنترل کننده، اقلیم ایران در دوره ی سرد سال را تحت تأثیر قرار می دهند. سیبری شمالی، مهم ترین مرکز کنترل کننده ی اقلیم ایران می باشد. بیش تر مراکز فعالیت در شمال و فقط مونسون پاکستان در جنوب ایران قرار دارد. عمدتاً الگوهای فشار نصف النهاری، با پدیده های مانع و سردچال همراه است. تراف های عمیق و ریج های قوی، پدیده ی عمده بادهای غربی در ایران می باشند.
بررسی اثرات مورفوتکتونیک در نیمرخ طولی رودخانه ی واز؛ البرز شمالی، استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رودخانه ها نسبت به حرکات تکتونیکی حساس هستند و رابطه ی نزدیکی بین لندفرم های رودخانه ای و حرکات تکتونیکی وجود دارد. شاخص های ژئومورفیک به عنوان ابزاری برای مشخص کردن ساختارهای جدید و فعال به کار می روند. منطقه ی مورد مطالعه، حوضه ی آبریز واز است که در شهرستان نور در استان مازندران واقع شده است. در این حوضه گسل های متعددی مانند، گسل شمال البرز و گسل کلرد سازندهای زمین شناسی را جابه جا کرده اند. در این مطالعه شاخص های ژئومورفیک، مانند منحنی های هیپسومتری، شاخص تقارن حوضه، نیمرخ طولی نرمال شده ی رود و شاخص گرادیان طولی رود با استفاده از مدل ارتفاعی رقومی (DEM) در نرم افزار ARC GIS تهیه و مورد تحلیل قرار گرفتند. نیمرخ طولی نرمال شده ی رود (SLK) برای زیرحوضه ها ترسیم شد. به دلیل بی بُعد بودن این شاخص، حداکثر تقعر (Zmax ) دره های مختلف مورد مقایسه قرار گرفتند. سپس با محاسبه ی مقادیر SL شاخه های مختلف رود و میان یابی این مقادیر، نقشه ی SL رود تهیه شد. مقادیر SL بین 75 تا 1375 متغیر بوده است. تقریبار 75 درصد مقادیر SL کمتر از 700 متر را نشان می دهد. بیشترین مقدار SL در قسمت جنوبی حوضه و در مجاورت گسل بزرگ البرز شمالی قرار گرفته است. مقادیر بالای SL تنها در برخی موارد با وجود گسل ها در ارتباط است. با استفاده از آزمون کروسکال والیس، این مقادیر مورد ارزیابی قرار گرفت که نشان دهنده ی تفاوت معنا داری بین سنگ شناسی حوضه و مقادیر SL است.
فرسایش خندقی
حوزه های تخصصی:
پهنه بندی تحوّل و حسّاسیت کارست با استفاده از مدل رگرسیون خطّی چندمتغیّره در منطقه ی کارستی شاهو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرایند تحوّل کارست، فرایندی پیچیده و متأثّر از متغیّرهای مختلف است. با توجّه به حسّاسیت ذاتی سیستم کارست، امروزه در برنامه ریزی های مربوط به مناطق کارستی تلاش بر این است که میزان تحوّل و حسّاسیت کارست در چهارچوب مدل یا مدل هایی مناسب مورد بررسی قرار گیرد. در این مطالعه منطقه ی کارستی شاهو، به عنوان منطقه ی شاخص کارستی در زاگرس شمال غربی برای پهنه بندی تحوّل و حسّاسیت کارست با استفاده از مدل رگرسیون خطّی چندمتغیّره مورد بررسی قرار گرفته است. لایه های اطلاعاتی و نقشه های رستری تهیّه شده در محیط (GIS) شامل سنگ شناسی، میزان فاصله از گسل، شیب، ارتفاع و جهت دامنه، به عنوان متغیّرهای مستقل (پیشگویی کننده) و لایه ی اطلاعاتی فروچاله ها به عنوان متغیّر وابسته، پس از پردازش های لازم نرم افزاری وارد مدل رگرسیونی چندمتغیّره شده اند. نتایج حاصل از معادله ی رگرسیونی یا به گفته ای، نتیجه ی حاصل از تأثیر دادن ضرایب رگرسیونی متغیّرها در ماتریس داده ها بر اساس روابطی (استعداد وقوع فروچاله ها)، به صورت طیفی از اعداد مثبت و منفی درآمده است. اعداد مثبت بیانگر وجود شرایط لازم برای توسعه ی کارست و اعداد منفی بیانگر نبودن شرایط مناسب برای توسعه ی کارست است. دامنه ی این طیف عددی، به صورت کیفی به پنج کلاس از استعداد بسیار زیاد تا بسیار کم تقسیم شده است و در قالب جدول و نقشه ی استعداد توسعه ی کارست برای منطقه مطالعاتی ارائه شده است. درنهایت، بر اساس نقشه های استعداد توسعه ی کارست، نقشه ی حسّاسیت کارست در سه کلاس حسّاسیت زیاد، حسّاسیت متوسّط و حسّاسیت کم ارائه شده است. هم خوانی بالای نقشه ها و نتایج حاصله با واقعیّت منطقه ی مورد مطالعه، گویای کارایی و قابلیّت اعتماد مدل است.
تحلیل وضعیّت پایداری مجرای رودخانه ی قزل اوزن با استفاده از روش های تنش برشی، شاخص مقاومت نسبی بستر و مطالعات صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ناپایداری مجرای رودخانه، نقش به سزایی در ایجاد فرسایش، تخریب سواحل و تأسیسات کناره ی رودخانه دارد. این نقش به ویژه هنگامی تشدید می شود که مجرا و بستر رودخانه آبرفتی باشد. رودخانه ی قزل اوزن یکی از مهم ترین رودخانه های ایران است. این رودخانه اثریافته از عوامل مختلفی چون، زمین شناسی منطقه، ویژگی های تشکیلات آبرفتی و شرایط هیدرولیکی جریان، رفتار مورفولوژیکی پویایی دارد. هدف این پژوهش، بررسی وضعیّت پایداری رودخانه با استفاده از روش های تجربی و ریاضی و مقایسه ی نتایج این روش ها با نتایج مطالعات صحرایی و ویژگی های مورفولوژیک هر کدام از بازه های مورد مطالعه در طبیعت است. برای رسیدن به این هدف، در این پژوهش با استفاده از روش های تنش برشی و شاخص مقاومت نسبی بستر، وضعیّت پایداری رودخانه تحلیل و سپس نتایج روش های گفته شده با مطالعات و اندازه گیری های صحرایی مقایسه شدند. نتایج نشان داد که در بازه ی اوّل محدوده ی مورد مطالعه، نتایج روش های تجربی با مطالعات صحرایی هم خوانی دارد؛ ولی در بازه های دوم و سوم نتایج روش های تجربی با مطالعات صحرایی هم خوانی ندارد. این بررسی نشان داد که روش های تنش برشی و شاخص مقاومت نسبی بستر، تنها در مجراهای آبرفتی اهمّیّت داشته و به نتایج آنها می توان استناد کرد. به کارگیری این روش ها در بازهای غیرآبرفتی، نتایج غیرواقعی و دور از انتظار خواهد داشت و با ویژگی های مورفولوژیک رودخانه ی مورد مطالعه هم خوانی نخواهد داشت.
تأثیر نوسان های دمای سطح آب دریای مدیترانه بر بارش پایکوه های شرقی زاگرس و چاله های مرکزی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش میـزان تأثیر فـصلی دمای سطح آب دریای مدیترانه[1] (Mediterranean SST) بر بـارشهای فـصلی پایکوههای شرقی زاگرس و چالههای مرکزی ایران بررسی شده است. بدین منظور ابتدا دورههای گرم، سرد و پایه (شرایط معمولی دمای سطح آب دریای مدیترانه) برای دادههای فصلی MedSST در دوره آماری (1970-2005) تعریف شد و سپس میانه آماری بارش در هر دوره با عناوین (به ترتیب Rw،Rc،Rb)[2] برای همه ایستگاهها محاسبه گردید و از مقادیر نسبتهای Rw/ Rb، Rc/ Rb، Rw/ Rc و Rc /Rw به منظور ارزیابی میزان تأثیر این شرایط بر بارش استفاده شد. نتایج نشان داد زمانی که درفصل زمستان MedSST سردتر از معمول باشد، بارش زمستانه منطقه مورد مطالعه افزایش مییابد ولی دمای گرمتر از معمول آن در فصل پاییز باعث افزایش بارش پاییزه منطقه میشود. نتایج حاصل از همبستگی نشان داد که بین نوسانات SST و بارش در فصل زمستان همبستگی منفی، بین نوسانات SST و بارش در فصل پاییز همبستگی مثبت و بین نوسانات MedSST در فصل پاییز و بارش زمستانه ایستگاههای مورد مطالعه همبستگی منفی وجود دارد که در تعدادی از ایستگاهها به صورت معنیدار در سطح 95/0 و 99/0 درصد میباشد. بین نوسانات MedSST در فصل تابستان و بارش پاییزه ایستگاههای مورد مطالعه همبستگی مشاهده نشد. اما تمایل نسبتاً مشخصی بین افزایش بارش پائیزه با دمای گرم مدیترانه ملاحظه میشود.
تحلیل سینوپتیکی - دینامیکی توفان های تندری در جنوب غرب کشور
حوزه های تخصصی:
تحلیل برخی از مشخصات آماری بارندگی و دما در شهرستان بندرلنگه
حوزه های تخصصی:
پهنه بندی و ارزیابی زیست اقلیم انسانی استان سمنان
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش جهت ارزیابی زیست اقلیم انسانی استان سمنان در هر یک از ماه های سال با بکارگیری روش ترجونگ از پارامترهای اقلیمی میانگین حداقل و حداکثر دما، میانگین حداقل و حداکثر رطوبت نسبی، میانگین ساعات آفتابی و میانگین متوسط سرعت باد 4 ایستگاه سینوپتیک و 14 ایستگاه کلیماتولوژی طی دوره آماری 16 ساله (1389-1373 ه.ش) و جهت تهیه نقشه پهنه ها در ماه های مختلف از نرم افزارهای Autocad map وArcmap بر اساس گرادیان ارتفاعی و بافرینگ استفاده شده است. نتیجه این بررسی نشان می دهد، اغلب ایستگاه هایی که در جنوب، شرق و غرب استان واقع شده اند در ماه های فروردین و آبان، ایستگاه های شمالی استان در ماه های اردیبهشت، خرداد، شهریور و مهر در محدوده آسایش می باشند. به علت حاکمیت پدیده های کلان اقلیمی بر جو کشور و به تبع آن بر استان تعدد تیپ های زیست اقلیمی در ماههای سرد کاهش می یابد و از سویی دیگر با شروع ماههای گرم سال و کاهش نقش پدیده های کلان اقلیمی و غلبه عوامل محلی تعداد تیپ ها افزایش می یابد.