فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۲۱ تا ۱٬۴۴۰ مورد از کل ۴٬۷۶۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
در بیست وپنج سال گذشته فهم ما از مفهوم تکتونیک جنبا بسیار کامل تر شده است. همین امر پژوهشگران را با سؤال بسیار مهمّی روبه رو کرده است و آن اینکه درکل، تکتونیک فعّال پوسته در مناطق قارّه ای چه تأثیری بر جوامع انسانی گذاشته و می گذارد. مروری بر آثار منتشره مبین دو دیدگاه غالب در تحلیل میان تکتونیک فعّال با انسان و مدنیّت ها است. گروهی همجواری سکونتگاه ها با گسل های لرزه زا را بهانه قرار داده و با تأکید بر فجایع رخ داده در طول تاریخ، تلاش در نشان دادن ویژگی های مرگبار این پدیده ی طبیعی دارند. گروه دوم به حضور توأم گسل ها و آب اشاره داشته و هم زمانی خطر حیات را در حواشی گسل های فعّال یادآور شده، مجموعه عواملی مستقل از لرزه خیزی را مورد توجّه قرار داده اند و تکتونیک را عاملی بسیار با اهمّیّت در سیر تکاملی نوع بشر و مدنیّت ها دانسته و شکل گیری و قوام تمدّن های کلان را ناشی از آن دانسته اند. این مقاله تلاش دارد تا با مرور بر مهم ترین آثار منتشره در این زمینه، به معرّفی و تحلیل دیدگاه ها بپردازد. روش به کار رفته در این پژوهش کتابخانه ای و تحلیل محتوا بوده و نتایج به دست آمده حاکی از آن است که با در نظر گرفتن عامل زمان، می توان فهم بهتری از رویکرد دوم داشت. در این تحلیل ارتباط میان سطوح مختلف بوم شناختی با انواع حرکات تکتونیکی مورد توجّه قرار گرفته و همخوانی جالبی میان ساختار سلسله مراتبی کمربندهای چین خورده با ساختار تمدّن های کلان در چهار سطح، مدّنظر قرار گرفته است. بر این اساس کوچک ترین اجتماعات انسانی در مقیاس محلّی، در حاشیه ی گسل های فعّال شکل گرفته اند، در عین حال در مقیاسی کلان ، تمدّن های جهان باستان در حاشیه ی کمربند چین خورده و بسیار جنبا (آلپ هیمالیا) در بازه ی زمانی ده هزار ساله ظهور و افول کرده اند.
پهنه بندی فرسایش خندقی در حوضه آبریز دیره با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبیAHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی عوامل موثر بر ایجاد فرسایش خندقی و شبیه سازی احتمال وقوع آن در حوضه آبریز دیره انجام پذیرفته است. مهمترین عوامل موثر در وقوع فرسایش خندقی مانند شیب، جهت شیب، انحنای افقی و عمودی شیب، لیتولوژی، فاصله از آبراهه، فاصله از جاده، کاربری اراضی انتخاب و سپس این لایه ها درسیستم اطلاعات جغرافیایی تولید شدند. سپس به منظور مقایسه زوجی در جدول ماتریس بر اساس میزان ارجحیت سلسله مراتب در وقوع فرسایش خندقی رده بندی گردید. در نهایت با کمک نرم افزار Arc GIS عملیات وزن دهی و همپوشانی از لایه های انتخابی صورت گرفت و با توجه به ضرایب حاصل، نقشه پهنه بندی خطر در 6 طبقه بدست آمد . مقدار عددی ضریب نهایی از جمع اعداد حاصل از ضرب وزن هر معیار در شاخص آن در هر نقطه بین صفر تا 100 تعریف گردید که در آن هرچه ضریب حاصله به سمت 100 میل کرده باشد نشان دهنده پرخطر بودن وقوع زمین لغزش است و هرچه این ضرایب به صفر نزدیکتر شده باشد نشان دهنده خطر کمتر و نهایتا بی خطر بودن وقوع آن است. نتایج نشان داد 36 درصد از حوضه دیره در پهنه با خطر زیاد و خیلی زیاد قرار دارد که باعث جابجایی حجم زیادی از خاک می شود.
ریچارد براتیگن و صید قزل آلا در آمریکا (دو فصل از یک کتاب)
منبع:
بخارا بهمن ۱۳۷۷ شماره ۴
حوزههای تخصصی:
تحلیل سینوپتیک یخبندان فروردین 1366
حوزههای تخصصی:
طبقه بندی اشکال کارستی حوضه درپرچین براساس مدل های سویچ، والتهام، هراک و کماتینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: این تحقیق با هدف شناسایی و طبقه بندی اشکال کارستی حوضه درپرچین به منظور شناسایی بهتر و دقیق تر کارست های این حوضه انجام می شود و نقش مهمی در پروژه های آمایش سرزمین در مناطق کارستی خواهد داشت. روش: پس از مرزبندی حوضه مورد مطالعه و شناسایی اشکال کارستی آن، از روش های طبقه بندی چویجیک، والتهام، کماتینا و هراک جهت طبقه بندی اشکال کارستی این حوضه استفاده شد. یافته ها: مطالعه کارست های این حوضه نشان داد اشکال کارستی آن از تنوع بالایی برخوردار بوده و انواع کارن ها، دولین ها دره های کارستی، غارها، اووالاها، پنجره های کارستی، چاه های مکنده، پونورها و چشمه های کارستی را شامل می شوند. نتایج: مطالعه اشکال کارستی حوضه درپرچین مشخص نمود براساس طبقه بندی سویچ این اشکال در ردیف کارست های انتقالی، براساس طبقه بندی والتهام و فوکس در ردیف کارست های جوان، براساس طبقه بندی کماتینا در ردیف کارست های مسطح و ناودیسی و براساس طبقه بندی هراک در ردیف کارست های کوهزایی قرار می گیرند.
بررسی روند تغییرات دمای شبانه ی استان کرمان و تأثیرپذیری آن از شدّت تابش خورشیدی (TSI) طیّ نیم قرن اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیقات علمی در زمینه ی روندهای اقلیمی حاکی از آن است که هم اکنون تغییرات، سریع تر از دوره های گذشته درحال وقوع است. اغلب محققان جهان درجه ی حرارت هوا و نزولات آسمانی را شاهدی در جهت اثبات فرضیه های تغییرات اقلیمی خود می دانند. در این پژوهش به منظور آشکارسازی آماری تغییر اقلیم درگستره ی جغرافیایی استان کرمان از داده های میانگین دمای شبانه ماهانه 17 ایستگاه درداخل و خارج استان طیّ بازه ی زمانی 2010-1961 استفاده شده است. با به کارگیری میان یابی کریجینگ، داده های ایستگاهی به داده های یاخته ای با ابعاد 8×8 تبدیل شده و به کمک آزمون من- کندال وضعیت روند یاخته ای بررسی گردید. سپس با نرم افزار GISنقشه ی پهنه بندی روند برای هرماه ترسیم گردید. به منظور بررسی تأثیرگذاری فعالیّت خورشیدی بر تغییر اقلیم استان کرمان از داده های شدّت تابش کلی خورشیدی ماهانه، روش تحلیل موجک و مقایسه نمودارهای ترسیمی استفاده گردیده است. نتایج حکایت از آن دارد که درطول دوره ی آماری بطور میانگین سالانه66% از پهنه ی استان، تغییرات اقلیمی با روند افزایشی را تجربه نموده اند. بیشترین و کمترین گستردگی حاکمیّت روند مثبت به ترتیب در فصل تابستان و زمستان به وقوع پیوسته است. همچنین افزایش 62/2 درجه ای دمای شبانه را در پهنه ی استان کرمان شاهد بوده ایم. غالباً دشت های با ارتفاع کمتر از 2000 متر دارای روندافزایشی، کوهپایه های غربی استان با ارتفاع 3000-2000 متر دارای روند کاهشی و نواری با امتداد شمال غربی- جنوب شرقی که از مرکز استان می گذرد از گزند تغییرات اقلیمی درامان بوده است. بیشترین تأثیرپذیری از سیکل 11 ساله فعالیّت های خورشیدی در ماه اکتبر رقم خورده به شکلی که می توان روند حادث شده در دمای شبانه ماه اکتبر را در سال های 2000-1961 با اطمینان 95% به سیکل اصلی فعالیّت های خورشیدی منسوب دانست. ماه ژولای در مرحله ی بعدی تأثیرپذیری و سپس ماه های دسامبر و سپتامبر هستند.
شهداد تا ده سلم (خاک ‘ آب ‘ پوشش گیاهی و اوضاع کشاورزی)/ کلیات راجع به چگونگی مطالعه ومشخصات جغرافیایی و اقلیمی
حوزههای تخصصی:
درنشریه شماره 3«گزارش جغرافیایی» تا اندازه ای با اوضاع طبیعی بویژه خاکهای قسمتی از لوت جنوبی (لوت زنگی احمد) و در شماره 6 آن با خاکها و همچنین اوضاع کشاورزی قسمتی از حاشیه غربی لوت (منطقه شهداد ) آشنا شدیم. در این نوشته با نقاط دیگری از دشت لوت و حواشی آن آشنایی پیدا خواهیم کرد و آن قسمتی از منطقه غربی لوت (از شهداد تا معدن نمک) و سرتاسر منطقه واقع در بین شهداد و ده سلم (از مغرب تا مشرق لوت) وخلاصه ده سلم و حومه آن درحاشیه شرقی لوت در این بررسی‘ خاک و آب و پوشش گیاهی و همچنین وضع کشاورزی و امکان بهره برداری بیشتر از زمین و آب وبالاخره وضع دامداری از غرب تا شرق لوت مورد مطالعه قرار گرفته و با توجه به نتایج حاصله و شرایط اقلیمی و جغرافیایی و اجتماعی و اقتصادی محل ونیز امکانات موجود‘ پیشنهادهایی در جهت بهبود وضع منطقه در زمینه های مختلف‘ بویژه از لحاظ حفاظت خاک وآب و وضع کشاورزی و دامپروی ارائه گردیده است. در اینجا وظیفه خودمیدانیم از استاد معظم جناب آقای دکتر احمد مستوفی ریاست مؤسسه جغرافیا دانشگاه ومجری طرح پژوهشی لوت بخاطر فراهم کردن همه گونه امکانات ‘ برای هیات های تحقیقاتی ونیز راهنمائیهای مستقیم و مداوم آنان در کلیه مسافرتهای پژوهشی به نقاط مختلف بیابان لوت‘ صمیمانه سپاسگزاری نماییم و چون بر اثر مسافرتهای مداوم به گرمترین ‘ خشک ترین وکم آب ترین نقطه ایران یعنی دشت لوت و اقامت طولانی بمنظور مطالعه و تحقیق در شرایط نامساعد این منطقه سلامتی خودرا در خطر انداخته اند ‘ ازخداوند بزرگ سلامت مجدد ایشان را مسئلت دارم.
عوامل بالقوه آلایندگی منابع آب کارست در حوضه کارده
حوزههای تخصصی:
مورفوتکتونیک و مناطق عمده گسلی استان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استان یزد با وسعت بیش از یکصد و سی و یک هزار کیلومتر مربع، به نسبت مساحت خود، پس از استان سیستان و بلوچستان، بیشترین نواحی کویری و بیابانی کشور را در بر می گیرد. استان بر اثر تنوع و تضاد ارتفاع همراه با تفاوت شکل و جهت ناهمواری ها، از تنوع نسبی طبیعی، زیستی و جمعیتی برخوردار شده است. از دیدگاه طبیعی یکی از علل مهم این تنوع وجود واحدهای مختلف مورفوتکتونیک یا پیکر زمینی ساختی است که ناشی از باقی ماندن آثار فعالیت ها و رویدادهای تکتونیکی از دوره های بسیار قدیم (پرکامبرین) تا بسیار جدید (کواترنر) می باشد. در این مقاله ویژگی ها و روندهای فضایی تکتونیکی استان یزد برای تشریح شرایط مورفوتکتونیک منطقه مورد بررسی قرار می گیرند. این نوع بررسی ها می توانند به عنوان مقدماتی جهت مطالعات خاص و محلی برای شناخت مسایل تکتونیکی موضعی، از جمله احتمال وقوع زمین لرزه، مورد استفاده قرار گیرند.
کنترل کیفی داده های همدیدی سطح زمین و جو بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پایه بسیاری از مطالعات در هواشناسی و اقلیم شناسی دادههای خام دیدهبانی میباشد و وجود خطا یا عدم سازگاری بین میدانهای مختلف میتواند در نتایج مطالعات و پژوهشها اثر قابل توجهی داشته باشد. بدون انجام کنترل کیفی و نظارت دادهها، تحلیل عینی نقشههای هواشناسی با استفاده از برنامههای رایانهای با مشکل مواجه میشود و محصولات به دست آمده قابل استفاده نیست و چنانچه به عنوان ورودی مدلهای عدیی به کار گرفته شوند، خطاهای فاحشی در برون داد به بار خواهند آورد. برخی از دادههای هواشناسی که از ایستگاههای همدیدی سطح زمین و جو بالا گزارش میشوند به دلایل مختلف دارای خطاهایی هستند و باید قبل از هر گونه استفاده کنترل شده و از دادههای صحیح جدا شوند. در اینجا فرمولبندی و اساس روشی ارایه میشود که اطلاعات فوق یا به عنوان دادههای غلط رد میکند. نتایج به دست آمده نشان میدهد که با این روش به راحتی میتوان بر درستی گزارشهای ایستگاه های هواشناسی سطح زمین و جو بالا نظارت کرد. همچنین در صورت اعمال کنترل کیفی، دادههای حاصل را میتوان با اطمینان برای انجام تحلیل عینی در برنامههای رایانهای به کار گرفت.
گسل های سراسری و مهم ایران
حوزههای تخصصی:
شناسایی الگوهای گردشی پدیدآورنده سیلاب های بزرگ در کارون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله داده های بارش و رواناب روزانه حوضه کارون تا شالو در سال آبی 1372–1371 و داده های روزانه ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال محدوده ی 10 تا 60 درجه ی شمالی و 100 تا 70 درجه شرقی بررسی شده است. به کمک تحلیل مولفه مبنا، تحلیل خوشه ای و تحلیل همبستگی شش الگوی گردشی شناسایی شد. این الگوها به دو دسته پرارتفاع و کم ارتفاع تقسیم می شوند. هر الگوی معین تمایل دارد در دوره معینی از سال ظاهر شود. الگوهای کم ارتفاع و فرودها شرایط دینامیکی را برای ناپایداری فراهم می آورند و بیشتر در دوره سرد سال دیده می شوند. الگوهای پرارتفاع و فرازها شرایط دینامیکی را برای پایداری فراهم می آورند و بیشتر در دوره گرم سال دیده می شوند. بررسی رابطه این الگوها با رواناب و بارش کارون نشان داد که الگوهای کم ارتفاع ارتباط معناداری با بارش و رواناب نشان می دهند اما رابطه آنها با بارش قوی تر است. یافته های ما نشان می دهد که ناهنجاری های ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال می تواند ابزار سودمندی برای پیش بینی متغیر بارش و به تبع آن پیش بینی سیلاب باشد. با توجه به رفتار فصلی این ناهنجاری ها، الگوهای کم ارتفاع عمدتا در زمستان دیده می شوند. الگوهای پرارتفاع عمدتا در تابستان مشاهده می شوند و با بارش بسیار ناچیز همراه هستند.
مطالعة توزیع زمانی و مکانی یخبندان و لغزندگی در جاده های هراز و فیروزکوه با استفاده از تکنیکGIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یخبندان و لغزندگی در جاده های کوهستانی شرایط بحرانی برای حمل و نقل جاده ای ایجاد می کند. مطالعات قبلی به افزایش سوانح در طول ماه های سرد سال (به ویژه به هنگام بارندگی و یخبندان جاده ها) اشاره دارند. در این مقاله دو هدف دنبال می شود: اوّل، تشریح روشی جهت تعیین احتمال وقوع وضعیّت های بحرانی یخبندان و لغزندگی (Np1-Np9 ( در طول جاده های هراز و فیروز کوه (از جاده های پرترافیک و کوهستانی کشور که استان های شمالی را از طریق ارتفاعات البرز به تهران ارتباط می دهد). دوّم، تحلیل زمانی- مکانی یخبندان و لغزندگی با استناد به تحلیل های آماری وآنالیز آنها در توابع موجود در سیستم اطّلاعات جغرافیایی. از مهم ترین دستاوردهای تحقیق آن است که در مناطق کوهستانی جاده های هراز و فیروزکوه با شروع دورة سرد )ماه اکتبر) احتمال وقوع یخبندان (Np5) و در مناطق ساحلی و کم ارتفاع احتمال لغزندگی ((Np2 بسیار افزایش می یابد.
ارتباط پوشش گیاهی با دما و آلبدوی سطحی در دورة گرم سال با استفاده از داده های مودیس در شمال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پوشش گیاهی عامل عمدة نقل وانتقال انرژی بین زیست کره و جو محسوب می شود که آثار متفاوتی بر عناصر هواشناختی مناطق پیرامون خود دارد. در این مطالعه ارتباط بین مقادیر شاخص گیاهی تفاضلی نرمال شده با دمای سطحی و آلبدوی سطحی در نواحی شمالی ایران با استفاده از روش های آمار کلاسیک رگرسیون و زمین آماری کوکریجینگ بررسی شد. سه معیار آماری میانگین قدر مطلق خطا، انحراف جذر میانگین مربعات و متوسط درصد خطای مطلق نشان دهندة توان مندی به مراتب بهتر روش زمین آمار کوکریجینگ نسبت به رگرسیون کلاسیک در برآورد دمای سطحی و آلبدوی سطحی است. نتایج تحقیق در دورة مورد مطالعه نشان می دهد که دمای سطحی و آلبدوی سطحی تحت تأثیر مقادیر پوشش گیاهی است. سپس، از روابط به دست آمده در تعیین میزان خشکی مناطق استفاده شد. نواحی ساحلی و جنگلی دامنه های شمالی البرز با بیشترین مقدار سبزینگی (85/0) از حداقل درجة حرارت (23 درجة سلسیوس) و آلبدوی سطحی (7 درصد) مشخص است. همچنین، نواحی جنوبی رشته کوه البرز و قسمتی از مناطق ایران مرکزی با کمترین مقدار سبزینگی (09/0-) از حداکثر درجة حرارت به مقدار 45 درجة سلسیوس و بیشترین مقدار آلبدوی سطحی (38 درصد) مشخص است.
پهنه بندی پتانسیل سیل خیزی حوضه آبریز مردق چای (آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیل یکی از پدیدههای موجود در طبیعت بوده که انسان از دیر باز شاهد وقوع آن میباشد. در ایران به دلیل وسعت زیاد، اقلیم متعدد، تراکم زمانی و مکانی بارشها در اکثر حوضههای آبریز، همه ساله شاهد سیلابهای عظیمی در بیشتر مناطق کشور میباشیم. در این پژوهش به برآورد ضریب رواناب و حداکثر دبی سیل، شناخت عوامل و عناصر موثر در سیلخیزی، پهنهبندی مناطق براساس شدت پتانسیل سیلخیزی حوضه آبریز پرداخته شده است. در حوضه آبریز مردقچای برای برآورد مقدار رواناب از روش شماره منحنی (CN)، سازمان حفاظت خاک آمریکا (SCS) که در سال 1954، روشی را برای محاسبه بارش مازاد ارائه نمود استفاده گردید. این روش معمولترین روش پیشبینی حجم رواناب است. برای این منظور ابتدا دادهها و اطلاعات مورد نیاز شامل آمار وضعیت اقلیم منطقه، تصاویر ماهوارهای جمعآوری و وارد سیستم اطلاعاتی (GIS) گردید. با تلفیق این دادهها و اطلاعات، براساس روش (SCS) نقشه (CN) حوضه، میزان نفوذ (S)، مقدار رواناب (Q) تهیه شد. در نهایت با استفاده از مدل وزنی و با تلفیق نقشههای میزان بارندگی منطقه، گروههای هیدرولوژیک خاک، شیب، کاربری زمین و... نقشه پهنهبندی پتانسیل سیلخیزی سالانه حوضه با دوره بازگشتهای مختلف تهیه گردید. بنابراین با استفاده از این نقشهها می توان راهکارهایی جهت مقابله با بحرانهای آبی و همچنین کنترل سیلابها در حوضه آبربز ارائه نمود.
مطالعه موردی طرح ساماندهی آبراهه کارون- روشی جدید در ارزیابی زیست محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
تحلیلی از وضعیت مناطق چهارگانه حفاظت شده در روند عمومی تخریب طبیعت
حوزههای تخصصی:
بررسی اثر تغییر اقلیم بر روند نمایه های حدی بارش ایران زمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به موقعیت جغرافیایی ایران، که در منطقه خشک و نیمه خشک جهان واقع شده است، هر ساله شاهد رویدادهای حدی بارش کم (خشکسالی) و رویداد های حدی بارش زیاد (رخداد سیل) هستیم. از این رو، ضرورت بررسی مقادیر حدی بارش و حرکت و فراوانی رخداد این کمیت طی دوره های گذشته و، همچنین، تأثیر گرمایش جهانی بر حرکت مقادیر حدی بارش طی دوره های آتی کاملاً احساس می شود. بنابراین، در این مطالعه نمایه های حدی بارش طی دوره های گذشته (1961-1990) و دوره ی آتی (2011-2040) در دو سناریوِ A2و A1Bبر اساس مدل HadCM3بررسی و مقایسه شده است. این بررسی در سناریوِ A2روند افزایشی رویدادهای حداکثر بارش یک روزه در مناطق شمال غربی (جز استان آذربایجان غربی)، مرکزی و جنوب غربی و شمال شرقی و سواحل غربی دریای خزر را پیش بینی کرده است. همچنین، افزایش روند تعداد روزهای خشک متوالی در مناطق شمال شرقی، مرکزی و جنوبی کشور مشاهده می گردد. نتایج حاصل از سناریوِ A1Bنشان داده است مقدار بارش 24 ساعته در دوره ی آتی در مناطق شرقی و شمال شرقی و مرکزی همچنین نوار باریکی از بخش های غربی، جنوب غربی و شمال غربی کشور با کاهش همراه است. نتایج حاصل از پیش آگاهی برون داد مدل HadCM3و سناریوِ A1Bدر خصوص رویداد های حداکثر بارش پنج روزه روند بسیار مشابه ای با الگوی حاصل از سناریوِ A2داشته است. نمایه ی SDIIدر بخش شمالی و غربی کشور افزایش نشان می دهد و در سایر مناطق کشور روند منفی خواهد داشت. روند مثبت در تعداد روزهای با بارش سنگین به بخش های از استان اصفهان، مرکزی، کهکیلویه و بویراحمد، لرستان، ایلام، چهارمحال بختیاری و خوزستان در غرب و جنوب غرب کشور محدود شده و در سایر بخش ها با کاهش این نمایه روبه رو خواهیم بود. افزایش روند خطی نمایه ی حداکثر تعداد روزهای متوالی تر (CWD) در مناطق غربی، جنوب غربی و شمال شرقی کشور و افزایش تعداد روزهای متوالی خشک در مناطق شمال شرقی، مرکزی و بخش هایی از جنوب کشور و، همچنین، جمع بارش سالانه و روزهای تر در نواحی غربی و جنوب غربی، جنوبی، شمال غربی و بخش هایی از شرق کشور افزایش نشان می دهد
تحلیلی از مسائل فنی حفاظت خاک در مدیریت حوضه رودخانه
حوزههای تخصصی:
"هرچشم اندازی نمایانگر روح عصر مربوط به خود می باشد" انسان در سراسر تاریخ بیش از هر چیز به زمین توجه داشته‘ ولی زمین کمتر از هر پدیده دیگری مورد شناسائی او قرار گرفته است. نگرش به زمین اغلب بعنوان یک ثروت و منبع تامین غذا و یا فضای حیاتی بوده و بندرت بعنوان مایه حیات و منبعی که دارای محدودیت های بسیاری است‘ مورد توجه قرار می گیرد. سوء مدیریت و بهره برداریهای نابجا از زمین باعث گشته که امروزه قسمت اعظم زمینهای قابل کشت بویژه در نزدیکی شهرهای بزرگ‘ قربانی گسترش شهرها‘ استخراج معادن‘ احداث جاده ها و یا فرسایش شوند. فرسایش خاک در طبیعت یک جریان دائمی است وطی قرنها تاثیر متقابل آب و هوا‘ سنگها‘ پوشش گیاهی و میکروارگانیزمها موجب ایجاد و جایگزینی خاک فرسوده شده است‘ اما معمولاً فرسایش ایجاد شده بوسیله انسان که ناشی از شدت بهره برداری ار اراضی‘ قطع درختان جنگلی‘ چرای بیش از حد‘ عدم توجه به طبیعت خاک و محیط آن و در عین حال صرف کار و منابع مالی کمتر برای حفظ کیفیت های خاک است‘ سریعتر از آنکه طبیعت بتواند خاک را بازسازی کند و یا اقدامات حفاظت خاک موثر افتد‘ آنرا از بین برده است. همان فرسایش خاک عاملی بوده که موجب افول بسیاری از تمدنها بویژه در دشتهای خاصلخیز حاصل از آبرفتهای رودخانه ای شده است. در عین حال کاربرد تکنولوژیهای موجود در بهره برداری از اراضی حوضه رودخانه ها نیز با فکر صحیحی همراه نبوده و نتایج نامطلوب بسیاری را ببار آورده است. بنابراین بهبود در وضعیت بهره برداری از منابع زمین و آب در این حوضه ها باید بخشی از زمینه های تحقیق را تشکیل دهد و به بهبود تکنولوژی پایدار منابع در یک حوضه‘ کنترل نمودن خاک در اثر فرسایش می باشد. بازگرداندن سیستم های در هم ریخته شده زمین و آب در حوضه رودخانه ها به همان اندازه که به تلاش علمی نیازمند است‘ به تلاشهای مربوط به زمینه های حقوقی‘ قانونی و اقتصادی – اجتماعی هم نیاز دارد. کانون بحثهای این مقاله بیشتر ابعاد فنی مسائل مربوط به فرسایش و حفاظت خاک را در بر می گیرد و ضمن انعکاس عملکرد سوء مدیریت منابع زمین در مفهوم فرسایش خاک‘ بحث از یک مدل دینامیک در فرسایش‘ به این مقاله امتیازی ویژه می بخشد. در پایان‘ معرفی اجزاء تشکیل دهنده یک برنامه حفاظت خاک به تضمین موفقیت در تلاش برای حفاظت این منبع با ارزش‘ کمک شایان توجهی می نماید.