فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۴٬۷۶۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
روشهای آماری چند متغیره، کاربردهای بی شماری در مطالعات جغرافیایی و به خصوص اقلیم شناسی دارند. طبقه بندی اقلیمی که در سال 1380 توسط مولفان این مقاله به استفاده از روش تحلیل خوشه ای انجام گردید، یکی از این کاربردها می باشد. از طرفی با توجه به تنوع زیاد متغیرهای مورد استفاده برای طبقه بندی مذکور، انجام مطالعه حاضرجهت معرفی متغیرهای اصلی که در مرزبندی نواحی اقلیمی نقش داشته اند، و تعیین میزان تاثیرهرکدام از آنها در این طبقه بندی ضرورت پیدا کرد. برای این منظور داده های ماهانه 41 ایستگاه هواشناسی سینوپتیک (1995-1993) مورد استفاده قرارگرفت. روش تحلیل عاملی و تجزیه مولفه های اصلی که از کاربردی ترین روشهای چند متغیره آماری می باشند برای تجزیه و تحلیل داده ها انتخاب شد.نتایج نشان می دهند که مهمترین مولفه نم نسبی می باشد که بیش از 40% از کل واریانس را به خود اختصاص داده است .(Pct of Var = %40/90)دومین مولفه اصلی مربوط به دماهای حداقل و حداکثر است (Pct of Var = %23/37) که بیش از 23% از کل تغییرات را تبیین نموده اند. سایر متغیرها در مابقی مولفه ها قرار دارند. یافته ها گویای آن است که طبقه بندی ایجام شده دارای مبنای اصولی بوده و براساس قوانین علمی استوار گردیده است به نحوی که مرزهای نواحی اقلیمی به طور متعادل از کلیه متغیرها تاثیر پذیرفته اند. این مطالعه همچنین کاربرد روش تحلیل عاملی را به عنوان روشی کارآمد، برای انجام مطالعات تحلیلی و مفصلی که نیاز به کنکاش در خصوص روابط بین متغیرها دارند، دراین مطالعه همچنین سعی شده است تا چگونگی بارگذاری متغیرها در مولفه های اصلی و نحوه محاسبه مقداری های ویژه و بردارهای ویژه بصورت ساده شرح داده شود.
سیلاب و پیامدهای اجتماعی - اقتصادی و محیطی آن
حوزههای تخصصی:
مساحت حوضه ی آبخیز پسیخانرود در استان گیلان، 735 کیلومتر مربع است و شهرستان شفت و منظومه ی روستایی آن را در بر می گیرد. این منطقه از گذشته تقریبا هرسال شاهد وقوع طغیان رودخانه و سیل بوده طوری که مشکلات و مسائل انسانی و محیطی متعددی را برای ساکنان ایجاد می کرده است. مسائل اجتماعی- انسانی این حوضه، ارتباط تنگاتنگی با پدیده ی سیل و عواقب آن دارد. از این رو در این پژوهش بر این شرایط و بویژه پیامدها و راهکارهای مناسب آن تأکید شده است. در این راستا از طریق مطالعه ی میدانی و کتابخانه ای، مباحثی در مورد موقعیت جغرافیایی و شرح عمومی منطقه، معرفی رودخانه و شاخه های فرعی آن و همچنین مسائلی که سیل برای ساکنان محل و ملزومات مادی آنها مانند دام، اراضی کشاورزی و تأسیسات ارتباطی و عمرانی به بار می آورد، مطرح شده است. در پایان نیز پس از بررسی نحوه ی واکنش اهالی حاشیه ی رودخانه از جنبه های روانی اجتماعی، به رابطه ی نظام های کشاورزی با مشکلات سیل، آب گرفتگی محیط زیست و فرسایش توجه شده تا در واقع شناخت عمیق تری از رابطه ی بین سیلاب و محیط زیست به دست آید. بعد از انجام این تحقیق این نکات روشن شد که اولا: وقوع سیل در حوضه ی آبخیز پسیخانرود تقریباً یک پدیده ی دایمی است و مردم به آن پیش آگاهی دارند، اما به دلیل فقر معیشتی و امکانات ناچیز تنها سعی بر حفظ جان و اموال خود دارند و برای حل معضل نمی توانند به طور اساسی اقدامی نمایند. دوم این که انتظارات کمک از دولت و وعده های بی اساس مدیران ومسؤولان منطقه ای ایجاد بدبینی و شکاف میان حاکمان محلی و مردم را به دنبال داشته است، سوم این که تلفات انسانی و دامی از جمله ی پیامدهای نامطلوب این حادثه ی طبیعی قابل کنترل است که علاوه بر مسایل محیطی و اقتصادی، تنشهای اجتماعی چندی به دنبال داشته، منطقه را آبستن تحرکات ضد امنیتی می کند.
خصوصیات شیمیایی آب زیرزمینی دشت شهرکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به تغییرات کمی و کیفی منابع آب زیرزمینی، به خصوص در مناطق خشک و نیمه خشک، ضروری است. هدف این تحقیق رده بندی کیفیت آب زیرزمینی دشت شهرکرد و مقایسة آن با استانداردهای موجود است. برخی از خصوصیات شیمیایی در چهار زمان (سالهای 83 و 84) ارزیابی شد. نتایج نشان داد که غلظت اکثر عناصر شیمیایی معرف کیفیت آب شامل کلسیم، منیزیم، سولفات، بیکربنات، کلر و سدیم در جنوب دشت حداکثر است. در میان آنیون ها، بیکربنات و در بین کاتیون ها، کلسیم بیشترین فراوانی را به خود اختصاص داده اند ولیکن مقادیر مشاهده شده، کمتر از حد استاندارد سازمان بهداشت جهانی است. با توجه به ترکیب یون های موجود در آب تیپ آب آبخوان شهرکرد از نوع بیکربنات کلسیم تعیین شد. سختی آب در اکثر چاهها بین 150 تا 300 میلیگرم در لیتر بر حسب کربناتکلسیم است که در طبقه بندی آب از نظر سختی در طبقه آب سخت قرار دارد. بین مقادیر سختی کل و باقیمانده خشک در فصل های بهار و پاییز اختلاف زیادی وجود ندارد. بیشترین غلظت نیترات در حدود 37 میلیگرم در لیتر در زمین های تحت تأثیر کاربری کشاورزی در بخش های شمالی دشت اندازه گیری شده است. نتایج نشان میدهد که میزان سختی و باقیماندة خشک در قسمت های جنوبی و غلظت نیترات در قسمت شمالی دشت حداکثر است. این مطلب نشان دهندة آن استکه منبع غلظت مشخصه های مذکور، متفاوت است. نشت کودهای نیتروژنه حاصل از فعالیت های کشاورزی، بیشترین نقش را در افزایش آلودگی نیترات داشته و فاضلاب خانگی در بالابردن غلظت کل مادة باقیماندة خشک و سختی کل، مؤثر بوده اند.
بررسی تکتونیک فعال در قلمرو تراست زاگرس منطقه فارسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناسایی مناطق دارای پتانسیل خطر زمین لرزه همواره از دغدغه های اصلی رشته های مرتبط با علوم زمین بوده است و محققان مختلف با نگرش های گوناگون آن را مورد مطالعه قرار داده اند. دانش تکتونیک ژئومورفولوژی نیز با روش شناسی خاص خود به مطالعه این پدیده محیطی پرداخته است. از این رهگذر تعبیر و تفسیر شواهد بر جای مانده از لرزه ها و حرکات تکتونیکی جدید بر چشم اندازها اصول موضوعه این دانش نوپاست. شاخص های تکتونیک فعال از ابزارهای کارآمد برای شناسایی وضعیت تکتونیکی و ارزیابی احتمالی مناطق لرزه خیز به شمار می آید. شاخص هایی چون سینوس جبهه کوهستان، شاخص های دره ای چون شاخص نسبت V شکل دره ها، شاخص پهنا به عمق دره ها، گرادیان طولی رودخانه، شاخص های حوضه ای چون شاخص تقارن حوضه زهکش، شاخص نسبت V شکل و شاخص انتگرال هیپسومتری، از این دست اند. از سویی هم ابرگسل زاگرس در زمره گسل های فعال و اصلی کشورمان است که همواره منشا لرزه های بسیاری در حاشیه خود بوده است و مرز دو زون ساختاری سنندج ـ سیرجان و زاگرس مرتفع است. در این پژوهش حوضه فارسان، که شامل دو زون سنندج ـ سیرجان و زاگرس مرتفع است، به وسیله شش شاخص متفاوت در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و از مدل رقومی ارتفاعی (DEM) با دقت 10 متر مورد آزمایش قرار گرفته و نرخ تکتونیک فعال آن سنجیده شده است. سپس نتایج به دست آمده، با بررسی میدانی مقایسه گردیده اند. نتایج شاخص های متفاوت تبدیل به شاخص IAT شده اند و نقشه پهنه بندی تکتونیکی حوضه فارسان در چهار کلاس بسیار فعال، فعال، نیمه فعال و غیرفعال ترسیم گردیده است. نتیجه به دست آمده این است که در این حوضه گسلی فرعی منشعب از گسل اصلی زاگرس در طول حدود 8350 متر دارای فعالیت تکتونیکی در حد بسیار فعال است. همچنین بخش های زیادی از حاشیه این گسل دارای تکتونیک متوسط است. دو شهر باباحیدر و فارسان در حاشیه گسل های فعال واقع شده اند.
تحلیلی بر ماهیت و ساختار مراکز پرفشار و کم فشار
حوزههای تخصصی:
تاثیر تغییر کاربری اراضی در افزایش میزان فرسایش و تولید رسوب و پیشنهاد کاربری مناسب در حوضه زارم رود مازندران با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نحوه استفاده و نوع کاربری اراضی از عوامل تاثیرگذار بر افزایش میزان فرسایش خاک و کاهش درآمدهای حاصل از اراضی است و با تعیین کاربری مناسب برای اراضی می توان به توسعه پایدار دست یافت. تحقیق حاضر با هدف بهینه سازی کاربری اراضی حوضه زارم رود در مازندران و به منظور کاهش میزان فرسایش خاک صورت گرفته است. برای برآورد میزان فرسایش در سطح حوضه از مدل EPM در محیط GIS استفاده شده است. در این مدل با امتیازدهی به عوامل لیتولوژی، شیب زمین، کاربری اراضی و وضعیت فرسایش، شرایط حوضه شبیه سازی می شود. بنابراین، در صورت تغییر کاربری اراضی، تنها امتیاز عامل کاربری در مدل تغییر خواهد کرد و در نتیجه می توان تاثیر تغییر کاربری اراضی را در میزان فرسایش و رسوب بررسی نمود. سه مدل EPM برای حوضه زارم رود تنها با اختلاف در امتیاز کاربری اراضی برای مزارع و باغ ها (مکان های با امکان تغییر کاربری و نوع کشت) در محیط GIS تهیه و نحوه فرسایش به صورت کیفی و کمی برای این سه مدل مقایسه شد. نتایج حاصله بیانگر آن است که با تغییر کاربری اراضی، بخصوص دیمزارها و باغ ها می توان شدت فرسایش و میزان آن را به طور قابل ملاحظه ای کاهش داد. از طرفی، درآمدها و هزینه های هر یک از کاربری های موجود در سطح حوضه بررسی و کاربری با حداکثر درآمد و حداقل فرسایش، انتخاب گردید.
بررسی نقش تکتونیک در شکل گیری و تحول مخروط افکنه ها (مطالعه ی موردی : مخروط افکنه های دامنه ی تاقدیس قلاجه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاقدیس قلاجه در جنوب استان کرمانشاه با روند شمال غربی- جنوب شرقی کشیده شده است. با توجه به استمرار فعالیت های تکتونیکی در دوران کواترنر و عصر حاضر در منطقه ی مورد مطالعه، مخروط افکنه های منطقه شواهد خوبی برای بررسی این گونه حرکات اند. با توجه به این که ویژگی های مورفولوژی مخروط افکنه ها در کنار سایر عوامل تاثیرگذار بر آنها، به شدت تحت تاثیر فعالیت های تکتونیکی قرار دارند، هدف از این پژوهش بررسی نقش عوامل تکتونیکی در شکل گیری و تحول مورفولوژی مخروط افکنه های منطقه است. در این پژوهش نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، عکس های هوایی و تصاویر سنجنده IRS منطقه، به عنوان داده های اصلی تحقیق مورد استفاده قرار گرفتند. همچنین مورفولوژی مخروط افکنه های منطقه از نزدیک و به صورت میدانی مورد بررسی قرار گرفت. سپس با استفاده از شاخص های ژئومورفیک (Sl1، Vf2، Smf3، Lat4) میزان فعالیت های تکتونیکی در منطقه بررسی شد و سپس فرمول β وAf5 مخروط افکنه های منطقه محاسبه گردید. نتایج تحقیق حاکی از آن است که تکتونیک منطقه (گسل ها) نقش اصلی را در شکل گیری و تحول مورفولوژی مخروط افکنه های منطقه دارند. به گونه ای که با حذف سازند آسماری و رخنمون شدن سازندهای سست گورپی ـ پابده، توسط راندگی گیلان غرب، بیشتر مخروط افکنه های منطقه در امتداد این گسل شکل گرفته اند. نحوه ی قرار گرفتن مخروط افکنه ها با فعالیت های تکتونیکی دوران پلیو- کواترنر منطقه هم خوانی کامل دارد. در سطح مخروط افکنه های منطقه سه فاز نهشته گذاری قابل تشخیص است که نشان دهنده ی سه فاز بالا آمدگی در دوران کواترنر در منطقه می باشد. ویژگی های مورفومتری و مورفولوژی مخروط افکنه های منطقه توسط تکتونیک کنترل می شود.
بررسی تغییرات زیست محیطی تالاب ها و مناطق حفاظت شده با استفاده از تصاویر چند زمانه سنجنده TM (مطالعة موردی: تالاب نیریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تالاب ها، پارکهای ملی و پناهگاههای حیات وحش از مهم ترین سرمایه های اکولوژیکی به شمار میروند، از این رو اطلاع از تغییرات آنها نقش اساسی در کیفیت مدیریت این گونه مناطق دارد. در اختیار داشتن اطلاعات جدید از تغییرات آنها به یافتن علل تغییر و اتخاذ برنامه ها و سیاست های لازم کمک میکنند. در این مقاله پارک ملی و پناهگاه حیات وحش بختگان در استان فارس که تالاب نیریز را شامل میشوند، در شرق شهر شیراز، مورد تحقیق قرار گرفته است. این تالاب امروزه کاملاً خشک شده است و متخصصان محیط زیست بر این باورند که فعالیت های انسانی از جمله ساخت سد های سیوند و ملاصدرا و همچنین خشکسالیهای اخیر دلایل اصلی این مسئله اند. به منظور یافتن مقدار و علت تغییرات به وقوع پیوسته در این تالاب در فاصلة سالهای 1998 تا 2009 از بهترین روشهای سنجش از دور در پردازش تصویر و تصاویر TM ماهواره Landsat استفاده شد. در طبقه بندی تصاویر، از روش طبقه بندی نظارت شده و الگوریتم حداکثر احتمال استفاده شد. نتایج حاصل نشان دهندة دقت کلی طبقه بندی تصاویر در سالهای 1998 و 2009 به ترتیب به میزان 67/91 درصد و 36/92 درصد است. همچنین پردازش اطلاعات، بیان کنندة افزایش 129 درصدی مساحت نمک و کاهش 52 درصدی مساحت آب به عنوان مهم ترین تغییرات این تالاب در بازة زمانی مورد مطالعه اند. نتیجة این تحقیق مبین بروز وگسترش بحران زیست محیطی در منطقه است، از این رو ضرورت در نظر گرفتن تمامی ملاحظات اجتماعی، زیست محیطی و اقتصادی و لحاظ کردن دید کلان در نگرش به مسائل زیست محیطی ضروری است
ژئومورفولوژی لس های منطقه یلی بدراق شمال شرق استان گلستان، شمال شهرستان کلاله
حوزههای تخصصی:
به علت فعالیت مداوم فرسایش، عوارض ناهمواری ها هیچ وقت ثابت نیستند، ازبین انواع فرسایش، رخداد فرسایش آبی از فرایندهای تاثیر گذار در تغییر چهره دامنه ها می باشد. از این رو در تحقیق حاضر با هدف شناسایی مهم ترین رخساره های فرسایشی و عوامل موثر در شکل گیری و تشدید انواع فرسایش جهت معرفی راهبرد های کنترل و مبارزه با فرسایش در منطقه که گستره وسیعی از نهشته های لسی را در استان گلستان شامل می شود اقدام شده است. بدین منظور با استفاده از نقشه ها و تصویر ماهواره ای لندستETM Plus مربوط به دوره زمانی 2002 و بهره گیری از تکنیک های سامانه اطلاعات جغرافیایی و بسته نرم افزاری ILWIS، خصوصیات ژئومورفولوژی و رخساره های فرسایشی در منطقه مورد مطالعه مشخص گردیده و رابطه بین آن ها از طریق تجزیه و تحلیل همبستگی و ایجاد روابط رگرسیونی مشخص شده است. به طوری که شکل، شیب، جهت اراضی، مقدار بارندگی، تیپ گیاهی و تراکم گیاهی و کاربری اراضی در مناطق لسی به عنوان متغیرهای مستقل و هر یک از رخساره های فرسایش آبی شامل فرسایش های ورقه ای، شیاری، خندقی، آبراهه ای و بالاخره بیرون زدگی سنگی به عنوان متغییرهای وابسته بوده اند. بر اساس نتایج به دست آمده مشخص شده است که خصوصیات ژئومورفولوژی لس های منطقه در گذشته و هم چنین در آینده با توجه به تغییر کاربری غیر اصولی توسط عامل انسان از یک طرف و تغییرات کاهشی پوشش گیاهی به ویژه تراکم آن از سوی دیگر موجب تشدید فرسایش آبی و شکل گیری و گسترش انواع رخساره های فرسایش آبی به ویژه فرسایش خندقی و افزایش وسعت رخساره بیرون زدگی سنگی در منطقه می شود. به طوری که این امر موجب تغییرات کاملا بارز در وضعیت و به علت فعالیت مداوم فرسایش، عوارض ناهمواری ها هیچ وقت ثابت نیستند، ازبین انواع فرسایش، رخداد فرسایش آبی از فرایندهای تاثیر گذار در تغییر چهره دامنه ها می باشد. از این رو در تحقیق حاضر با هدف شناسایی مهم ترین رخساره های فرسایشی و عوامل موثر در شکل گیری و تشدید انواع فرسایش جهت معرفی راهبرد های کنترل و مبارزه با فرسایش در منطقه که گستره وسیعی از نهشته های لسی را در استان گلستان شامل می شود اقدام شده است. بدین منظور با استفاده از نقشه ها و تصویر ماهواره ای لندستETM Plus مربوط به دوره زمانی 2002 و بهره گیری از تکنیک های سامانه اطلاعات جغرافیایی و بسته نرم افزاری ILWIS، خصوصیات ژئومورفولوژی و رخساره های فرسایشی در منطقه مورد مطالعه مشخص گردیده و رابطه بین آن ها از طریق تجزیه و تحلیل همبستگی و ایجاد روابط رگرسیونی مشخص شده است. به طوری که شکل، شیب، جهت اراضی، مقدار بارندگی، تیپ گیاهی و تراکم گیاهی و کاربری اراضی در مناطق لسی به عنوان متغیرهای مستقل و هر یک از رخساره های فرسایش آبی شامل فرسایش های ورقه ای، شیاری، خندقی، آبراهه ای و بالاخره بیرون زدگی سنگی به عنوان متغییرهای وابسته بوده اند. بر اساس نتایج به دست آمده مشخص شده است که خصوصیات ژئومورفولوژی لس های منطقه در گذشته و هم چنین در آینده با توجه به تغییر کاربری غیر اصولی توسط عامل انسان از یک طرف و تغییرات کاهشی پوشش گیاهی به ویژه تراکم آن از سوی دیگر موجب تشدید فرسایش آبی و شکل گیری و گسترش انواع رخساره های فرسایش آبی به ویژه فرسایش خندقی و افزایش وسعت رخساره بیرون زدگی سنگی در منطقه می شود. به طوری که این امر موجب تغییرات کاملا بارز در وضعیت و نظم دامنه ها در مناطق لسی قلمداد می گردد.
دامنه ها در مناطق لسی قلمداد می گردد
نقش فقر اجتماعی و اقتصاد روستایی بر تخریب محیط زیست (مطالعه موردی: مرتع ممیزی شده شوررود، بخش شیب آب شهرستان زابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فقر روستایی به واسطه فشار بر منابع محیطی و بهره برداری غیراصولی و ناپایدار از این منابع، موجب تشدید تخریب محیط زیست می شود و بحران های زیست محیطی نیز به واسطه تحلیل و از بین بردن منابع مورد استفاده روستاییان، بر شدت فقر آنان می افزاید.هدف از این تحقیق، بررسی نقش فقر اقتصادی و اجتماعی روستایی بر تخریب محیط زیست در مرتع ممیزی شده شوررود در بخش شیب آب شهرستان زابل است. روش تحقیق بر اساس هدف آن، کاربردی است، و داده های مورد نیاز از طریق روش کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شده اند. در روش میدانی ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه و واحد آماری، سرپرست خانوار (بهره بردار روستایی) است. بدین منظور، تاثیر عملکرد مستقیم و غیرمستقیم انسان بر تخریب محیط زیست (مرتع) ناشی از فقر اقتصادی و اجتماعی بهره برداران روستایی، بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که پایین بودن متوسط درآمد سرانه خانوارهای روستایی، بازدهی پایین مرتع و عدم دسترسی به فرصت های شغلی، عامل فقر اقتصادی و سطح پایین تحصیلات خانوار روستایی و بالا بودن بعد خانوار، عامل فقر اجتماعی روستاییان استفاده کننده از مرتع بوده است. این عوامل سبب شده اند تا روستاییان از یک طرف با عملکرد غیرمستقیم برای تامین ضروریات زندگی، به نگهداری بیش از حد دام در فضای محدود مرتع بپردازند؛ و از طرف دیگر با تاثیر مستقیم خود از طریق بوته کنی که می تواند در به تاخیر انداختن فرسایش خاک و افزایش طول عمر مرتع مفید باشد، باعث شدت تخریب پذیری مرتع گردند. به طور کلی، فقر اقتصادی و اجتماعی روستاییان (مرتع) از طریق عملکرد مستقیم (بوته کنی به منظور تامین سوخت، فروش و ایجاد آغل) و غیرمستقیم انسان (نگهداری دام مازاد بر ظرفیت مرتع) سبب تخریب محیط زیست شده است.
تهیه نقشه مناطق مستعد آب های زیرزمینی با استفاده از GIS و MIF مطالعه موردی: شهرستان ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با افزایش جمعیت و توسعه شهرنشینی و همچنین کشاورزی، توجه به مدیریت آب های سطحی و زیرسطحی افزایش یافته است. در پژوهش حاضر با ترکیب داده های سنجش از دور، سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و فاکتورهای چند تاثیره (MIF)، به تهیه نقشه مناطق مستعد آب های زیرزمینی در محدوده شهرستان ارومیه اقدام شده است. نقشه های موضوعی هر یک از پارامترهای موثر بر آب های زیرزمینی (از قبیل: تراکم شبکه زهکشی، تراکم خطواره ها، توپوگرافی، سنگ شناسی، بارش، کاربری اراضی و شیب)، با استفاده از داده های سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی تهیه شد. نقشه رستری این فاکتورها تهیه و بر اساس روش MIF، وزن دهی شدند. در نهایت نقشه های موضوعی مذکور در قالب نرم افزار GIS و با استفاده از الگوریتم روی هم قرار گیری وزنی، محاسبه و نقشه نهایی پتانسیل آب های زیرزمینی تولید شد. نقشه استعداد آب های زیرزمینی به چهار گروه بسیار خوب، خوب، ضعیف و بسیار ضعیف طبقه بندی شد. مطالعات نشان می دهد که مناطقی با حداکثر تراکم شبکه زهکشی و رسوبات کواترنری، دارای پتانسیل آب های زیرزمینی بسیار بالایی هستند. در نهایت مقایسه نقشه نهایی با پراکندگی چاه های پیزومتری و سطح ایستابی آنها، دقت بالای روش مورد استفاده در این محدوده را نشان داد.
ارزیابی عملکرد اقدامات آبخیزداری به روش کیفی (مطالعه موردی: بخشی از حوزه آبخیز کن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انجام اقدامات حفاظت آب و خاک و آبخیزداری در راستای حذف و یا تقلیل خسارات ناشی از استفاده ناشایست انسان از محیط طبیعی از جمله مواردی است که بعضا از سالهای پیش آغاز گردیده و اکنون نیز ادامه دارد لکن ارزیابی عملکرد اقدامات آبخیزداری در راستای دستیابی به اهداف طرح های مربوطه تاکنون به طور علمی و منطقی در ایران کمتر مد نظر قرار گرفته است. از این رو در مقاله حاضر، کاربرد روشهای کیفی به عنوان یکی از ابزارهای قابل استفاده و کاربردی در کلیه مناطق، به طور موردی در ارزیابی عملکرد اقدامات آبخیزداری در بخشی از حوزه آبخیز کن (کشار) به وسعت 2840 هکتار و هزار نفر جمعیت واقع در غرب تهران مورد بررسی قرار گرفته است. به منظور ارزیابی اثر اقدامات آبخیزداری بر کاهش تعداد سیل، گل آلودگی آبها، مهاجرت، زمینهای بایر و افزایش میزان محصولات در منطقه مورد نظر از روش پرسشنامه و آزمون کای اسکوئر استفاده گردید. پرسشنامه های تهیه شده به صورت تصادفی و با توزیع سنی مناسب بین زنان و مردان در دو روستای کشار علیا و کشار سفلی توزیع گردید و از مجموع کل 100 پرسشنامه توزیع شده تنها تعداد 40 پرسشنامه جمع آوری و برای ارزیابی مناسب شناخته شد. در کاربرد آزمون کای اسکوئر، عدم تاثیر اقدامات آبخیزداری روی کاهش عامل مورد نظر به عنوان فرض صفر و تاثیر اقدامات آبخیزداری روی کاهش عامل مورد نظر به عنوان فرض یک مد نظر قرار گرفت. در صورت اثبات تاثیر اقدامات آبخیزداری بر روی عامل مورد نظر، ضریب همبستگی بین اقدامات آبخیزداری با هر کدام از عوامل مورد مطالعه نیز محاسبه گردید. نتایج به دست آمده طی ارزیابی کیفی عملکرد اقدامات آبخیزداری در منطقه کشار در حوزه آبخیز کن با استفاده از روش پرسشنامه نمایانگر کاهش تعداد سیل و میزان گل آلودگی آبها بر اثر اقدامات آبخیزداری می باشد. طبق نظر روستائیان انجام اقدامات آبخیزداری در میزان تولید محصولات زراعی، میزان مهاجرت مردم منطقه، تغییر وسعت اراضی بایر، به ترتیب 63%، 55% و 37% موثر واقع گشته است. نتایج استفاده از آزمون کای اسکوئر نیز نشان داد که عملیات انجام شده بر تقلیل فراوانی سیل و گل آلودگی آبها به ترتیب در حد 90.3% و 96% موثر بوده است. حال آنکه تاثیر اقدامات آبخیزداری بر میزان محصولات، مهاجرت مردم منطقه و تغییر وسعت اراضی بایر در منطقه مورد بررسی معنی دار نبوده است. با توجه به نتایج به دست آمده از تحقیق حاضر، ضمن تاکید بر ارزیابی کمی و کیفی عملکرد اقدامات آبخیزداری در دستیابی به اهداف پیش بینی شده در پروژه ها، استفاده از آزمون کای اسکوئر به واسطه سهولت کاربرد و دقت قابل ملاحظه در ارزیابی کیفی پروژه های آبخیزداری انجام شده، پیشنهاد می گردد.
پترولوژی و دگرسانی توده های نفوذی مرتبط با کانی سازی طلای کوه زر تربت حیدریه
حوزههای تخصصی:
کانسار طلای کوه زر در شرق ایران و 35 کیلومتری غرب شهرستان تربت حیدریه (استان خراسان رضوی) قرار دارد. این کانسار نوع اکسید آهن (IOCG) غنی از اسپکیولاریت است. این معدن در کمربند ولکانیکی- پلوتونیکی خواف- بردسکن واقع شده است. پی جوییهای اخیر در این کمربند موجب شناسایی ذخایر مختلف مس- طلای نوع غنی از اکسید آهن (IOCG) از جمله در کوه زر شده است. در ناحیه مورد مطالعه انواع توف و گدازه های اسیدی تا حد واسط مربوط به ائوسن فوقانی گسترش دارند. توده های نفوذی با ترکیب گرانیت، گرانودیوریت، سینوگرانیت و مونزونیت های الیگومیوسن در آندزیت، داسیت و ریوداسیت ائوسن فوقانی نفوذ نموده-اند. توده های نفوذی از سری مگنتیت، غنی از پتاسیم و متاآلومینوس هستند. نمودارهای عنکبوتی گرانیتوئید ها غنی شدگی عناصر لیتوفیل با شعاع یونی بزرگ (Rb، K، Th، Ce) و تهی شدگی درعناصر Ti، Sr، Nb را نشان می دهند. براساس شاخصهای ژئوشیمیایی احتمالا ماگماتیسم در حاشیه قاره ها صورت گرفته است. انواع دگرسانیهای پروپلیتیک (کلریتی)، سیلیسی، آلبیتی، آرژیلیکی، کربناتی و سریسیتی مشاهده شده اند. در توده های نفوذی دگرسانی آلبیتی و در سنگهای آتشفشانی دگرسانی پروپلیتیک (اپیدوتی) نمود بیشتری دارند. سیالات کانه دار با منشا ماگمایی سبب کانی سازی اسپکیولاریت و طلا در سنگهای نفوذی و آتش فشانی شده اند. کانی سازی در راستای زونهای شکستگی و گسلی امتداد لغز و فضاهای کششی بین آنها رخ داده است. طلای آزاد همراه با کوارتز و اسپکیولاریت یافت می شود. ذخیره کانسار (در یخش اکتشاف شده) بالغ بر 725/0 میلیون تن بوده و هم اکنون درحال بهره برداری و استحصال طلا می باشد.
بررسی علل و عوامل ناپایداری دامنه ها در حوضه ی آبریز رودخانه تبارک آباد قوچان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
بررسی جاذبه های ژئوتوریستی گنبدهای نمکی لارستان (مطالعه موردی گنبد نمکی کرموستج)
حوزههای تخصصی:
ژئوتوریسم شاخه ای از اکوتوریسم است. ژئوتوریسم یا زمین گردشگری راهکاری نوین برای تبیین و تشریح علوم زمین و شناخت سرمایه های طبیعی هر منطقه است که علاوه بر ایفای نقش آموزشی، علمی سبب توسعه توریستی منطقه و ارایه روش برای توسعه پایدار در مناطق ژئوتوریسمی می شود. گنبدهای نمکی از جمله پدیده های استثنایی و کم نظیر زمین شناسی و ژئومرفولوژی هستند که دارای چشم اندازها و مناظر زیبای طبیعی می باشد. یکی از مناطق برونزد یافته، گنبدهای نمکی لارستان است به طوری که تقریبا بیش از 1/6 پراکنش گنبدهای نمکی جنوب کشور را به خود اختصاص داده است. یخچال نمکی، چشمه های کارستی، غارنمکی، اشکال قارچی و .... از جمله پدیده های جالب ژئومرفولوژی مربوط به گنبدهای نمکی لارستان است که قابلیت بالایی برای جذب جهانگردان علمی، آموزشی و سایر جهانگردان برخوردار است. هدف این نوشتار این است که بااستفاده از روش مستقیم و غیر مستقیم گنبد نمکی کرموستج لارستان به ژئو تورسیم داخلی و خارجی معرفی می شود .و فرض بر این قرار گرفته که این مساله می تواند با اشتغال زایی باعث رونق اقتصادی منطقه و ملی شود.
ویژگی های ژئومرفولوژیک مخروط افکنه حوضه گاماسیاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مخروط های افکنه به علت حاصلخیزی و امکان دسترسی به منابع سطحی و زیر زمینی در محدوده آنها – از نظر زراعی و سکونتگاهی مورد توجه ژئومرفولوژیست ها هستند . به همین جهت بررسی فرایند پیدایش و روند تغییرات آنها اهمیت بسیار دارد . در این پژوهش سعی شده است تا داده های مرفومتریک و ژئومتریک که از طریق اندازه گیریهای میدانی – عکس های هوایی و تصاویر ماهوارهای – نقشه برداریهای زمینی و اندازه گیریهای طریق اندازه گیریهای میدانی – عکس های هوایی و تصاویر ماهواره ای – نقشه برداری های زمینی و اندازه گیری های کارتوگرافیک در محدوده مورد مطالعه ( حوضه گاماسیاب در غرب کشور ) حاصل شده اند . مورد بررسی آماری و ریاضی قرار گرفته و استنباط های ژئومرفولوژیکی از آنها انجام گیرد . نتایج این بررسی نشان می دهد که اولا روابط ارائه شده از سوی پژوهشگران بین المللی نظیر بول درباره وجود همبستگی بین مساحت حوضه آبگیر مخروط های افکنه با مساحت مخروطه ها در منطقه مورد مطالعه نیز صادق است . ثانیا بررسیهای آماری – تغییرات طولی و گستردگی مخروط های افکنه را بر اثر فعالیت های زمین ساختی آشکار ساخت و ثالثا تاثیر جنس مواد در حوضه های آبگیر مخروط ها ( مواد آهکی ) را بر ابعاد و شکل مخروط های افکنه نشان داد .
توزیع فضایی منابع و معادن در سطوح ارضی گلپایگان
حوزههای تخصصی:
شهرستان گلپایگان و منطقه اطراف آن به دلیل قرار گرفتن در زون سنندج - سیرجان و همچنین رسوبات رودخانهای دوران چهارم زمینشناسی بیشتر شامل سنگهای دگرگونی و برونزدهای تودههای آذرین ناشی از عملکرد نیروهای درونی است. وجود این برونزدها باعث ایجاد ذخایر معدنی متنوع در این شهرستان مانند معادن سرب و روی صالح پیغمبر، سنگ چینی گدار سرخ، مرمریت کنجدجان، گچ حاج غاراو... شده است. این معادن از نظر اقتصادی برای مردم این شهرستان حائز اهمیت است و با توجه به این شرایط گلپایگان و منطقه آن از نظر پتانسیلهای معدنی قوی است و لذا میتواند نقش مؤثری در توسعه منطقهای داشته باشد. در این تحقیق سعی شده که نقش ژئومورفولوژی را به عنوان یکی از شاخههای مهم علم جغرافیا بررسی نمائیم. ژئومورفولوژی، از یک سو واحدها و فرمهایی مانند پستی و بلندیها شامل کوه، دشت... را مورد مطالعه قرار میدهد، و از سوی دیگر فرآیندهای درونی و بیرونی را که موجب تشکیل این واحدهای زمین ساختی میشود، بررسی مینماید. این واحدها که از دوران اول زمینشناسی تا عصر حاضر مدام تحت تاثیر عوامل مختلف فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی تغییر شکل دادهاند، تا به شکل امروزی خود درآمدهاند به عنوان یکی از منابع با ارزش طبیعی برای بشر محسوب میشوند و در نواحی مختلف جغرافیایی براساس خصوصیات زمینشناسی و ژئومورفولوژیکی پراکنده شدهاند. متد بررسی و تحلیل در این مقاله متکی برسیستم اطلاعات جغرافیایی و روش توصیفی میباشد که با استفاده از مشاهدات میدانی و استفاده از نقشههای زمینشناسی و توپوگرافی منطقه به تلفیق جنس رسوبات منطقه و معادن موجود براساس سطوح ارضی محدب، مقعر، مستوی بر روی نقشههای توپوگرافی میپردازیم و مشخص میکنیم که هر کدام از سطوح ارضی (محدب، مقعر، مستوی) چه نوع معادن و کانسارهایی را در خود جای دادهاند و توزیع فضایی معادن براساس سطوح ارضی چگونه است، و با تهیه نقشه فرآیندهای معدنی و کانسارسازی به ارزیابی توان محیطی منطقه میپردازیم.
ارزیابی چهار روش طبقه بندی اقلیمی درایران با مدسازی رایانهای
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش: شناسائی چهار روش طبقهبندی اقلیمی و بررسی توانمندی های هریک از آنها در تشخیص اقلیم ایستگاههای و ارزیابی این روشها با یکسری اطلاعات همسان در نرمافزار رایانه و نتایج حاصل از آن است روش نمونهگیری: ۵۰ ایستگاه کلیماتولوژی و سینپوتیک کشور که داری آمار حدود ۳۰ ساله بوده و پراکنش مناسبی درسطح ایران داشتهاند، برای پژوهش انتخاب و برخی از عناصر اقلیمی هر ایستگاه استفاده گردید روش پژوهش: با شناسائی گردش اطلاعات هریک از این روشها و دادههای اولیه مورد نیاز، بطور دستی و رایانهای اقلیم چندین ایستگاه محاسبه و جهت تسریع در محاسبه و ارزشیابی آنها، یک نرمافزار طراحی گردید طرح پژوهش: مشکلات اجرائی و تشخیص اقلیمی روشهای سنتی نیاز به یک تحول و بازنگری در جوابگویی کامل دراین زمینه دارد و یافتن جایگاه مدلهای ریاضی و رایانهای دراین پژوهش مدنظر میباشد نتیجهگیری کلی: باوجود آسان بودن روش دومارتن و کوپن، برای ریزپهنه بندی اقلیمی روش تحلیل عاملی و لیتین اسکی بهتر جوابگو هستند. استفاده از روش تحلیل عاملی بدلیل تعریف معیار توسط خود محقق، نیاز به مهارت رایانهای و اقلیمی بیش از روشهای دیگر است، روش کوپن برای واسطهیابی نتایج درGIS نیاز به یک اصلاح دارد. برخی از اصلاحات مورد نیاز هریک از روشها دراین پژوهش آورده شده است