فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۴٬۷۳۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
بخشی از مطالعات ژئومورفولوژی مختص شناسایی و تفکیک خودکار، نیمه خودکار و ارائه سیستم های طبقه بندی واحد های فرمی زمین در مقیاس های مختلف است. هر یک از سیستم های چشم انداز ارضی، خود در برگیرنده تعدادی واحد های کوچک تر یا لندفرم می باشند. برخی روش ها در مقیاس شناسایی و تفکیک لندفرم ها عمل نموده و برخی به تفکیک و طبقه بندی چشم انداز ه مبادرت نموده اند. تفکیک چشم انداز های ارضی در طیف گسترده ای از مطالعات ژئومورفولوژیک همچون تهیه نقشه های ژئومورفولوژی، ارزیابی ها و پهنه بندی پتانسیل های محیطی در زمینه ژئوتوریسم، بهره برداری از محیط و توسعه پایدار، جغرافیای اقتصادی، ارزیابی مخاطرات محیطی، تنظیم سند آمایشی کشور و بسیاری بخش های دیگر به طور مستقیم و غیر مستقیم دارای کاربرد است. در این پژوهش سعی شده است که یک سیستم نوین در طبقه بندی چشم انداز های ارضی ارائه شود، که قابلیت تفکیک و طبقه بندی چشم انداز های ارضی را با استفاده از مدل رقومی ارتفاعی و با در نظر گرفتن سادگی، داشته باشد. بدین منظور از مدل رقومی ارتفاعی سه مولفه ارتفاع، شیب و انحنای تانژانتی، پلان و نیمرخ، استخراج گردید، از میانگین این سه انحنا، انحنای متوسط استخراج گردید و این سه مولفه مبنای طبقه بندی چشم انداز های اراضی قرار گرفت. در گام بعدی هر یک از سه مولفه فرم شناسی فوق الذکر، بر اساس 5 روش آستانه گذاری فواصل هندسی، چارکی، شکست های طبیعی، انحراف معیار (باند اول تا چهارم) و روش میانگین وزنی به دو بخش تفکیک گردید. سپس هر سه مولفه با یک سیستم ترکیبی، کد گذاری و عرصه سرزمین ایران به 8 واحد چشم انداز ارضی طبقه بندی گردید و نتایج به صورت نقشه های پهنه ای ارائه و تحلیل گردید.
ارتباط بافت رسوبات و توسعه یافتگی خندق ها در سطح مخروط افکنه های جنوبی البرز شرقی (گرمسار- سید آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قطر ذرات رسوبات سطحی با فرایندهای غالب موثر در توسعه یافتگی و مورفولوژی سطحی لندفرمها ارتباط تنگاتنگی دارد. این پژوهش به ارتباط بافت رسوبات و توسعه یافتگی خندق های واقع در دشت سرهای جنوبی البرز شرقی به روش تحلیل آماری و با اندازه گیری قطر ذرات در چهار سایت مطالعاتی حدفاصل گرمسار- سیدآباد پرداخته است. سایت ها با توجه به تفاوت ها و تشابهات مورفولوژی سطحی بر روی تصاویر و بازدیدهای میدانی انتخاب شده اند. نمونه های برداشت شده از بخش های ابتدایی، میانی، انتهایی و دیواره گالی ها در آزمایشگاه توزین و پس از الک، نتایج توسط نرم افزار GRADISTAT در قالب نمودارها و جداول استخراج و تحلیل شده اند. علاوه بر این، با برداشت 800 نمونه از باکس های 5 در 5 متری، شاخص پهن شدگی و مورفومتری آنها محاسبه شد. نتایج حاصله نشان می دهند که بافت سطحی رسوبات چند منشایی بوده و بیانگر تفاوت فرایندهای موثر در طی زمان هستند( در سایت 1 و 2 و 4، سنگفرش قلوه سنگی با نام قلوه سنگ ماسه ای است به جز سایت 3، که ماسه قلوه سنگی است. سایت یک و چهار، دو منشایی محاسبه شدند. سایت 2، سه منشایی و سایت 3، تک منشأ.) کج شدگی زیاد، جورشدگی ضعیف و کشیدگی متفاوت بیانگر آن است که نوع و اندازه رسوب سطحی و عمقی گالی ها نتوانسته در همه سایت ها به طور کامل در توسعه یافتگی آنها موثر باشد. شاید در سایت 4، توسعه یافتگی گلی ها را فقط به عامل قطر رسوب منطقه و در سایت 2، عدم توسعه یافتگی گالی ها را بتوان به این عامل نسبت داد ولی در دو سایت دیگر یعنی سایت 1 و 3، به هیچ عنوان نمی توان توسعه یافتگی گالی ها را تنها به بافت و قطر رسوب منطقه نسبت داد بنابر این با توجه به تکتونیک فعال در منطقه عوامل تغییر سطح اساس بیش از خصوصیات فیزیکی رسوبات در این مسئله تاثیر گذار بوده اند.
برآورد محصول و کاه گندم دیم با استفاده از تصاویر Landsat-OLI(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۴)
589 - 604
حوزه های تخصصی:
پیش بینی عملکرد محصول از مهم ترین ابزارهای برنامه ریزی به منظور تأمین به موقع محصولات زراعی، مخصوصاً محصول استراتژیک گندم، است. در این تحقیق پیش بینی عملکرد گندم دیم در بخشی از شهرستان گیلان غرب با استفاده از شاخص های گیاهی NDVI و GLAI و داده های زمینی عملکرد گندم دیم و کاه مربوط به 35 قطعه زمین زراعی براساس ایجاد رابطه رگرسیون چندمتغیره بین شاخص های گیاهی و داده های زمینی در سال های زراعی 2014-2018 انجام گرفت. در بازه زمانی 2014-2018، نمودار دوره رشد محصول با استفاده از هر شاخص رسم شد و پارامتر هندسی مربوط به منحنی رشد گیاه مانند مساحت زیرنمودار از آن ها استخراج شد. نتایج این تحقیق نشان داد GLAI ضریب تعیین بیشتری نسبت به شاخص NDVI دارد. همچنین، رابطه رگرسیون چندمتغیره با 865 .0R 2 = برای برآورد میزان کاه و یک رابطه با 851 .0R 2 = برای گندم به دست آمد که درنهایت با استفاده از این روابط مقدار گندم برای کل منطقه برابر 295.606 تن و مقدار کاه برابر 705.032 تن برآورد شد. از بین مراحل مختلف رشد گیاه نیز مرحله تشکیل گل آذین با 65 .0R 2 = بیشترین ضریب تعیین جهت برآورد میزان محصول گندم و کاه را به خود اختصاص داد.
پایش غلظت فلزات سنگین ناشی از طوفان گردوغبار در خاک اکوسیستم های زراعی گندم در جنوب استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۴)
641 - 657
حوزه های تخصصی:
فلزات سنگین در ذرات غبار نقش مهمی در آلودگی خاک های کشاورزی دارند که با شناخت آن گام مهمی در پیشگیری از اثرهای بهداشتی آن برداشته خواهد شد. در این پژوهش فراوانی طوفان های گردوغبار در ایستگاه های داراب، جهرم، فسا، و لار در بازه زمانی 16ساله (۲۰۰۰-2015) بررسی و با مدل های اسپلیت ردیابی شد. برای شناسایی غلظت فلزات سنگین در خاک زراعی گندم، 16 نمونه خاک زراعی از عمق صفر تا 5 سانتی متری در دو زمان قبل (فصل زمستان) و بعد از طوفان های گردوغبار (فصل تابستان) برداشته شد و در آزمایشگاه با استفاده از دستگاه جذب اتمی به روش شعله غلظت ها اندازه گیری شد و با شاخص زمین انباشتگی ارزیابی شد. نتایج نشان داد بیشینه طوفان های گردوغبار در بهار و اوج آن در ایستگاه فسا و جهرم بود که ذرات غبار از بیابان های عراق و ربع الخالی به واسطه بادهای شمال انتقال یافته اند. غلظت فلزات سنگین در خاک نشان داد که فلزات سرب و کادمیوم در زمان بعد از گردوغبار نسبت به زمان قبل افزایش یافت و اختلاف آن ها در سطوح 05/0 و 01/0 معنی دار بود. شاخص آلودگی زمین انباشتگی نشان داد غلظت فلزات در اکوسیستم های زراعی داراب و لار بیش از حد مجاز بوده و در طبقه آلودگی شدید قرار گرفتند.
بررسی خطر وقوع بیابان زایی با استفاده از شاخص های طیفی در محدوده ی پیرامونی دریاچه ی ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی وقوع بیابان زایی در محدوده ی پیرامون دریاچه ی ارومیه انجام شده است. بدین منظور در ابتدا، تصاویر ماهواره ی سنتینل-2 با استفاده از نرم افزار QGIS مورد پیش پردازش قرار گرفته و پس از انجام تصحیحات اتمسفری، اقدام به استخراج شاخص های طیفی نشانگر بیابان زایی (پوشش گیاهی تفاضلی نرمال شده ( NDVI )، آلبدوی سطحی، میزان نمناکی ( Wetness )، ضریب روشنایی ( Brightness )، میزان سبزینگی ( Greenness ) شد. پس از استخراج شاخص های طیفی مذکور و در جهت شناسایی مناسب ترین زوج شاخص های طیفی، میزان همبستگی و رابطه ی رگرسیونی موجود بین شاخص های مورد مطالعه با استفاده از تحلیل های آماری صورت پذیرفته در نرم افزار SPSS(22) بررسی شد. بر طبق نتایج حاصل، میزان همبستگی برای زوج شاخص (میزان سبزینگی - ضریب روشنایی ( برابر با 9/4- و برای زوج شاخص (میزان نمناکی - ضریب روشنایی) برابر با 33/0- می باشد. در مرحله ی بعد نقشه ی خطر بیابان زایی بر اساس دو زوج شاخص مذکور تهیه و با استفاده از الگوریتم Jenks Natural Break در محیط نرم افزار ARC-GIS 10.6 در پنج کلاس خطر شدید، نسبتا شدید، متوسط، ضعیف و بدون خطر بیابان زایی، طبقه بندی شد. نتایج نشان داد که 89/9 درصد از کل مساحت محدوده ی مورد مطالعه در کلاس خطر شدید، 60/30 درصد در کلاس خطر نسبتا شدید، 48/37 درصد در کلاس خطر متوسط، 42/12 درصد در کلاس خطر ضعیف و 61/9 درصد در کلاس خطر بدون بیابان زایی قرار دارد. نتایج به دست آمده با استفاده از مشاهدات میدانی و ماتریس خطا ( Confusion Matrix using Ground truth ROI ) ارزیابی و با کسب ضریب کاپا 95/0 و درجه ی صحت 51/90 درصد مورد صحت سنجی قرار گرفت.
ارزیابی روش جمع کیفی (QS) جهت تعیین گامای بهینه در تهیه نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش (مطالعه موردی: جنگل توسکستان تا گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از انواع فرآیندهای دامنه ای که هر ساله موجب خسارات جانی و مالی فراوان در بسیاری از نقاط ایران و جهان می شود، پدیده زمین لغزش است. افزایش جمعیت و گسترش سکونتگاه های انسانی در نواحی کوهستانی، مشکل بودن پیش بینی زمان وقوع زمین لغزش و متعدد بودن عوامل مؤثر در رخداد این پدیده، ضرورت پهنه بندی خطر زمین لغزش را آشکار می سازد. تهیه نقشه پهنه بندی زمین لغزش این امکان را فراهم می سازد که مناطق آسیب پذیر شناسایی و در برنامه ریزی های محیطی مد نظر قرار بگیرد. استان گلستان در شمال ایران از جمله مناطق مستعد زمین لغزش در کشور است. بنابراین هدف از این پژوهش، پهنه بندی خطر زمین لغزش در حد فاصل جنگل توسکستان تا گرگان با شناسایی عوامل مؤثر بر رخداد زمین لغزش و عملگر فازی گاما می باشد. از ابزارهایی مانند نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، تصاویر ماهواره ای و ... جهت پهنه بندی خطر زمین لغزش استفاده شده است. مجموعه اطلاعات ورودی جهت ارزیابی پتانسیل خطر زمین لغزش در این پژوهش شامل 8 لایه ی ارتفاع، شیب، جهت دامنه، زمین شناسی، کاربری اراضی، تراکم پوشش گیاهی، فاصله از جاده و تراکم آبراهه هستند. ابتدا نقاط لغزشی منطقه با استفاده از تصاویر ماهواره ای به پهنه های لغزشی تبدیل شدند و سطح همبستگی هر یک از عوامل مؤثر و پهنه های لغزشی با استفاده از مدل نسبت فراوانی ( FR ) مشخص و سپس نقشه های پهنه بندی خطر زمین لغزش با استفاده از عملگر فازی گامای 7/0، 8/0 و 9/0 تهیه شد. نتایج نشان داد که پهنه های با سازندهای سست و نزدیک به راههای ارتباطی و پهنه های با بارش فراوان تر دارای پتانسیل بیش تری از نظر احتمال وقوع لغزش هستند. هم چنین شاخص مجموع کیفیت ( Qs ) نشان داد که گامای 7/0 با مقدار جمع کیفی 42/2، از دقت بالاتری نسبت به دو گامای دیگر در پهنه بندی خطر زمین لغزش حد فاصل جنگل توسکستان تا گرگان برخوردار است.
ارزیابی محصولات مختلف ماهواره ای تابش سطح زمین با استفاده از داده های اندازه گیری شده زمینی در اقلیم های مختلف ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۳)
429 - 443
حوزه های تخصصی:
تابش سطح زمین (SSR) از مؤلفه های اساسی در مطالعات هوا و اقلیم شناسی به شمار می رود و تغییرات آن تأثیر زیادی در اکوسیستم های زیست محیطی زمین و اقلیم مناطق دارد. به دلیل محدودیت در اندازه گیری های زمینی و نیاز به داده هایی با کیفیت بالا، روش های مختلفی برای برآورد تابش SSR توسعه یافته است. یکی از مهم ترین روش های برآورد تابش SSR، مدل های ماهواره محورند که با داشتن قدرت تفکیک زمانی و مکانی بالا و دسترسی رایگان می توانند منبع جایگزین مناسبی برای مناطق فاقد ایستگاه باشند. هدف از این پژوهش، ارزیابی تابش SSR استخراج شده از سه مدل ماهواره محور CERES، CLARA، و SARAH با استفاده از اندازه گیری های زمینی در ایران در مقیاس روزانه است. نتایج این تحقیق نشان داد محصول SARAH با اختلاف کمی نسبت به دو محصول CERES و CLARA با ضریب تعیین برابر با 93/0 و خطای RMSE برابر با W.m -2 4/22 در ارزیابی تابش SSR روزانه در ایران عملکرد مناسب تری دارد. همچنین، بررسی خطای RMABD نشان داد محصولات ماهواره ای مورد مطالعه در شرایط آسمان صاف (ماه های گرم سال) با مقدار خطای به میزان 5/5، 6/5، و 8/4درصد نسبت به شرایط ابرناکی (ماه های سرد سال) به مقدار خطای به میزان 2/12، 4/11، و 11درصد به ترتیب توسط CERES، CLARA، و SARAH توانایی بیشتری در برآورد تابش SSR دارند. تغییرات مکانی تابش روزانه SSR بیانگر آن است که محصولات ماهواره ای مورد مطالعه در مناطق خشک و نیمه خشک به ترتیب بهترین عملکرد را نسبت به مناطق ساحلی دارند.
حرکات تکتونیک جنبا یا فرونشست های ناشی از سوبسیدانس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۲)
164 - 175
حوزه های تخصصی:
محققان در سه دهه اخیر تلاش گسترده ای را برای روشن ساختن علل بوجود آمدن ترک های دشت های رسوبی آغاز و غالباً ایجاد چنین شکاف هایی را به برداشت بیش از حد آب های زیر زمینی نسبت داده اند . اگرچه فرونشست در این دشت ها به اعتبار اسناد معتبر علمی امری اثبات شده است ولی نسبت دادن آن به برداشت آب از سفره های زیر زمینی با تردیدهایی همراه بوده است، زیرا پدیده "شق" یا "درام " برای بسیاری از دهقانان ایرانی قبل از بکارگیری تکنولوژی مکنده های دیزلی وحفرچاه های عمیق پدیده ای شناخته شده بوده است. از طرفی فرونشست تنها به دشت هایی با بیلان منفی محدود نشده و دشت هایی با بیلان مثبت را هم شامل می شود. این شواهد سبب شد که برای روشن شدن علت این موضوع به اتکا دو روش مختلف اسنادی و مدل سازی تجربی ازسفره زیرزمینی در دو حالت دینامیک و استاتیک عملا به رصد رفتار این گونه دشت ها در برابر برداشت آب از سفره ها و تحرکات تکتونیکی مبادرت شود. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که : * پدیده شق یا درام که غالب محققان آنرا به برداشت بی رویه از سفره های آبی زیرزمینی نسبت می دهند دارای سابقه تاریخی بسیار طولانی تری است به گونه ای که این پدیده قبل از رایج شدن تکنولوژی مکنده های دیزلی و حفر چاه های عمیق برای بسیاری از دهقانان ایرانی پدیده تجربه شده وشناخته شده ای بوده است.
بررسی تغییرات ارتفاعی ریگ زرین با استفاده از سری های زمانی تصاویر ماهواره ای (طی دوره 2017-1977)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۲)
192 - 206
حوزه های تخصصی:
تپه های ماسه ای به عنوان مهمترین برآیند فرایندهای بادی مناطق خشک و نیمه خشک، همواره در حال حرکت و جابجایی هستند که مقدار حرکت آنها تحت تأثیر پارمترهایی چون جهت و شدت باد، توپوگرافی محل، رطوبت منطقه، پوشش گیاهی، مواد رسوبی در دسترس، توپوگرافی و در عصر حاضر عملکردهای انسانی می باشد. هدف این پژوهش، بررسی تغییرات ارتفاعی تپه های ماسه ای ریگ زرین طی بازه زمانی 40 ساله است. برای انجام این پژوهش از سری های زمانی تصاویر لندست TM و ETM، نقشه رقومی ارتفاعی و تصاویر گوگل ارث استفاده شد. بررسیها نشان داد که از 1977 تا حال حاضر ریگ زرین افزایش ارتفاع داشته است. میانگین بیشترین تغییرات ارتفاعی در بخشهای میانی ریگ زرین صورت گرفته که حدود 4 متر بوده است. اما بخش های ابتدایی و انتهایی ریگ زرین حدود 1متر افزایش ارتفاع پیدا کرده است. همچنین، مقدار تغییرات ارتفاعی ریگ در طول دوره آماری مورد بررسی با نوسانات زیادی همراه بوده است. در برخی نقاط میانی تپه ها در حدود 8متر در گستره زمانی کمتر از 10 سال افزایش ارتفاع داشته است. بر این اساس، حداکثر ارتفاع و افزایش ارتفاعی تپه ها بین سالهای 1977-1987 صورت گرفته و طی بازه های زمانی 1987-1993 و 1998-2002 و همچنین 2008-2013 از ارتفاع تپه ها کاسته شده است. نتایج نهایی نشان داد که ریگ زرین تحت تاثیر بادهای غالب منطقه ای (شمال غرب-جنوب شرق) در حال حرکت به سمت شرق و جنوب شرق است؛ اما بادهای همگرا و متقابل محلی سبب شکل گیری هرم های ماسه ای شده و به دلیل تداوم این بادها بر حجم و ارتفاع تپه های ماسه ای بخش های مرکزی ریگ افزوده شده است.
بررسی عوامل موثر بر ریزش سنگی و پهنه بندی خطر آن با رگرسیون لجستیک در حوضه آبریز علی آباد چای هوراند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۷ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
38 - 21
حوزه های تخصصی:
ﻧﺎﭘﺎیﺪاری داﻣﻨﻪﻫﺎی ﻃﺒیﻌی یکی از ﭘﺪیﺪهﻫﺎی زﻣیﻦﺷﻨﺎﺳی و ریﺨﺖﺷﻨﺎﺳی اﺳﺖ ک ﻪ در ﺗﻐیی ﺮ ﺷ کﻞ ﺳ ﻄﺢ زﻣیﻦ ﻧﻘﺶ ﻣؤﺛﺮی دارد و زﻣﺎﻧی کﻪ ﻓﻌﺎﻟیﺖﻫﺎی اﻧﺴﺎﻧی را ﺗﺤﺖ ﺗأﺛیﺮ ﻗﺮار دﻫﺪ، ﻣیﺗﻮاﻧﺪ ﺑ ﻪ ﭘﺪی ﺪه ای ﺧﻄ ﺮﻧ ﺎک ﺗﺒﺪیﻞ شود؛ لذا مطالعه ی حرکات توده ای حوضه ی آبریز علی آباد هوراند در این تحقیق مورد عمل قرار گرفت. داده های مورد استفاده شامل نقشه های توپوگرافی 1:50000 و زمین شناسی 1:100000 و لایه ی Dem 30 متر و تصویر ماهواره ای لندست8 سنجنده Oli است و از ابزارهای رایانه ای Arc Map10.1 و SPSS16 بهره گرفته شد. مراحل تحقیق بدین شرح می باشدکه ابتدا 9 متغیر مستقل مؤثر بر ریزش توسط متخصصین امر وزن دهی شد و با پیمایش منطقه نیز ریزش های سنگی که 90 مورد مشاهده گردید, ثبت شده و تبدیل به لایه ی ریزش سنگی به عنوان متغیر وابسته شد. با تحلیل رگرسیونی تأثیر متغیرهای مستقل با وزن های داده شده بر متغیر وابسته مورد آزمون قرار گرفته و بعد از تأیید تأثیر متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته, پهنه بندی خطر ریزش سنگی تهیه شد و دوباره با ریزش های ثبت شده از حوضه همپوشانی گردید و نتایج نشان داد که 3/33 درصد از ریزش های سنگی در محدوده خطر خیلی زیاد, 7/27درصد در محدوه خطر زیاد, 7/27درصد در محدوده خطر متوسط و ۷/۷ درصد در محدوده خطر کم و ۳/۳ درصد در محدوده خطر خیلی کم اتفاق افتاده است.
تحلیل و ارزیابی وضعیت پایداری مجرای رودخانه گیوی چای، در شمال غرب ایران، با تأکید بر خصوصیات زمین شناسی، هیدرولوژیکی و انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۷ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
135 - 107
حوزه های تخصصی:
رودخانه ها از اشکال پویای طبیعت هستند. بررسی ژئومورفولوژیکی پایداری رودخانه ها و فرآیند حمل و نقل رسوب، بسیار مهم می باشد. هدف این مطالعه، بررسی وضعیت پایداری و تنش برشی رودخانه با استفاده از روش های تجربی و ریاضی و مقایسه ی نتایج آن ها با مطالعات میدانی، شرایط مورفولوژیکی، هیدرولوژیکی، زمین شناسی و انسانی حاکم بر هر یک از بازه ها می باشد. با توجه به نتایج مطالعه، پلان فرم رودخانه، در بازه اول، دوم و چهارم، به صورت سینوسی و در بازه سوم به صورت پیچان رودی می باشد و با در نظر گرفتن مشخصه های زاویه مرکزی ، به ترتیب بازه اول، دوم و سوم به صورت پیچان رود بسیار توسعه یافته و بازه چهارم از نوع پیچان رود توسعه یافته است. بیشترین میزان تنش برشی موجود و کناری، در مقاطع 4، 3، 11 و 12 دیده می شود و بیش ترین میزان تنش برشی بحرانی، در مقاطع 3 و 7 می باشد. بررسی های شاخص پایداری نسبی نشان داد که به جز مقاطع 5 و 7، سایر مقاطع انتخابی در تمامی بازه ها به صورت ناپایدار می باشند. در مقاطع پایدار غیر آبرفتی، شکل مجرا به سنگ بستر بستگی دارد و به مقدار رسوبات منتقل شده ربطی ندارد. اما در بازه های آبرفتی، شکل مجرا و پایداری آن به مقاومت ذرات رسوبی آن بستگی دارد. همچنین با توجه به نتایج مطالعه، در بازه های اول و دوم، نتایج روش های تجربی با مطالعات میدانی همخوانی دارد و در بازه سوم و چهارم همخوانی زیادی دیده نمی شود.
پیش بینی تاثیر تغییرات کاربری اراضی بر جریان ماهانه با استفاده از مدل هیدرولوژیکی و داده های سنجش از دور در حوضه ی آبریز کوزه تپراقی اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۴
19 - 39
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه مدل سازی رواناب ماهانه با استفاده از مدل Temez با در نظر گرفتن تاثیرات سناریوهای مختلف تغییر کاربری اراضی بر سیلاب در حوزه آبریز کوزه تپراقی استان اردبیل است. در این مطالعه از تصویر ماهواره ای لندست 8 سنجنده OLI/TIRS، مدل رقومی ارتفاعی (DEM)، داده های بارش، دما و دبی روزانه دوره 10 ساله (1381-1391) استفاده شد. طبقه بندی کاربری اراضی با استفاده از روش نظارت شده ماشین بردار پشتیبان انجام شد و ضریب کاپای 95/0 و صحت کلی 5/97 درصد بدست آمد. علاوه براین، باتوجه به وضعیت موجود کاربری های اراضی، مجاورت کاربری های اراضی و درصد شیب کاربری های اراضی در حوزه مورد مطالعه 10 سناریوی تغییرکاربری اراضی در حوضه ی مورد مطالعه تعریف و تدوین شد. هم چنین، نتایج حاصل از مدل سازی با استفاده از داده های دبی مشاهداتی ایستگاه هیدرومتری کوزه تپراقی واسنجی و اعتبارسنجی شد. مقدار ضریب تبیین برای مراحل واسنجی و اعتبارسنجی به ترتیب برابر با 77/0 و 65/0 بود. نتایج نشان دهنده این بود که اگر تغییرات کاربری های اراضی در حوضه یمورد مطالعه در آینده براساس شرایط تدوین شده در سناریوهای احیاء کاربری اراضی3 (احداث باغ در اراضی کشاورزی آبی)، 4 (احداث باغ در اراضی کشاورزی آبی و احیا مراتع شخم خورده) و5 (احداث باغ در مراتع شخم خورده و کم بازده) باشد، حجم رواناب به میزان 4/3، 3/3 و 1/4 درصد کاهش خواهد یافت. هم چنین، اگر تغییرات کاربری اراضی براساس شرایط تدوین شده در سناریوهای تخریب کاربری اراضی در سناریوی 9 (تبدیل مراتع پرشیب به زراعت دیم) و 10 (تبدیل مراتع کم شیب به اراضی بدون پوشش) باشد، میزان رواناب ماهانه به میزان 24/15 و 5/4 درصد افزایش خواهد یافت.
بررسی نقش تغییرات کاربری زمین برتغییرات هیدرولوژیکی سطوح در محدوده کوهستانی، مطالعه موردی : حوضه اوجان چای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۴
127 - 144
حوزه های تخصصی:
در محدوده اوجان چای(از زیرحوضه های مهم واقع در دامنه های شرقی کوهستان سهند) علی رغم توجه به نوع خاک و ویژگی های توپوگرافی و اقلیم حاکم ،تغییرات ناشی از دست اندازی انسان به شیب ها و تغییرات کاربری زیاد است . با توجه کندوکاری های ناشی از فرسایش شیاری و بطورکلی آبکندی به نظر می رسدکه تغییرات رواناب به واسطه ی تغییر کاربری در محدوده مورد نظربسیار زیاد می-باشد.محدوده مورد مطالعه از محدوده های مرتعی کشور محسوب می شود و اغلب به دلیل اینکه در محدوده های مرتعی کشت و آنهم کشت افراطی صورت می گیرد ،خاک دامنه ها توسط رواناب ها تحت فرسایش شدید قرارگرفته اند.در این تحقیق هدف بررسی نقش تغییرات هیدروژئومورفولوژیکی ناشی تغییرات کاربری در حوضه اوجان چای است . در این تحقیق از مدل L-THIA برای تخمین رواناب ناشی از تغییر کاربری در حوضه استفاده شده است. برای بکارگیری مدل L-THIA ابتدابارش ایستگاه ها تهیه گردیدو ازتصاویر ماهواره ای لندست (سنجنده TM و ETM) و نرم افزار تخصصی L-THIA و Arc Map استفاده شد. با توجه به مدل ارائه شده ،لایه کاربری زمین و گروه های هیدرولوژیکی خاک تهیه گردید.نتایج بررسی ها نشان داد که در سطوحی که تغییر کاربری صورت گرفته ،ارتفاع و حجم رواناب از سال 1988 تا 2018 به دو برابر افزایش یافته است .در حوضه مورد مطالعه ،افزایش وسعت زمین های تحت کشت و تغییرات کاربری زمین از مرتع به زمین کشاورزی به تغییرات هیدروژمورفولوژیکی منجرشده است .
ارزیابی و تحلیل فضایی خطر سیلاب در مناطق کویر و بیابان بر پایه ی تلفیق روش-های ANP و مقایسه زوجی در محیط GIS ،مطالعه موردی : استان خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۴
183 - 200
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش سعی شده با تلفیق سیستم اطلاعات جغرافیایی و سیستم های تصمیم گیری چندمعیاره (MCDM)، مناطق با درجات مختلف ریسک سیلاب جهت استقرار پایدار جمعیت در سطح هر یک از شهرستان های استان خراسان رضوی شناسایی شوند. بدین منظور، ابتدا داده های 6 پارامتر موثر شامل حداکثر دبی با دوره بازگشت های 2، 3، 5، 10، 25، 50، 100 و 200 ساله حاصل از خروجی نرم افزار HEC-HMS، تراکم زهکشی، کاربری اراضی و پوشش گیاهی، CN، شیب و نفوذپذیری منطقه مورد مطالعه، در محیط نرم افزار GIS آماده سازی گردید. سپس با استفاده از روش ANP و مقایسه زوجی به ترتیب وزن هر معیار و وزن کلاس های هر لایه در نرم افزار Super Decision محاسبه شد. سپس با استفاده از توابع تحلیل نرم افزار GIS، کل محدوده برای هر یک از معیارهای تعیین شده پهنه بندی شد .در نهایت، با تلفیق نقشه های پهنه بندی شده براساس وزن از روش ANP نقشه نهایی در پنج کلاس سیلخیزی خیلی کم تا سیلخیزی خیلی زیاد تهیه شد. نتایج نشان داد مساحت شهر هایی که در معرض سیلخیزی با درجه خیلی زیاد هستند همچنین نتایج پهنه بندی ریسک سیلاب با دوره بازگشت 2 ساله در سطح کل استان نشان داد که بیش از 86 درصد مناطق دارای سیلخیزی کم و خیلی کم، 2/12 درصد مناطق متوسط و 8/1 درصد نیز از لحاظ سیل خیزی در درجه زیاد می باشد. در حالیکه نتایج پهنه سیلابی در دوره بازگشت 200 ساله نشان داد که 3/41 درصد سیلخیزی کم، 4/31 درصد سیلخیزی متوسط، 3/13 درصد سیلخیزی زیاد و 1/14 درصد سیلخیزی خیلی زیاد را در سطح کل استان شامل می شود.
راهکارهای سازگاری با تغییرات اقلیمی در کنترل مصرف انرژی ساختمانها، با تمرکز بر بهره گیری از نفوذ هوا در اقلیم های مرطوب، نمونه موردی: شهرگرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای تغییرات آب و هوایی سال اول بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
33 - 55
حوزه های تخصصی:
پارامترهای هواشناسی مبنای طراحی صرفه جویی در مصرف انرژی ساختمانها و بهره برداری از سیستم های مکانیکی و تهویه هوا است. در دهه های اخیر، عناصر هواشناسی و اقلیمی دچار تغییرات عمده ای شده و برنامه ریزی مدیریت مصرف انرژی در ساختمانها باید متأثر از داده های جدید و تغییر یافته آب و هوایی باشد. با توجه به نیاز روزافزون افراد به مسکن و افزایش مصرف سوخت های فسیلی، نیاز به مسکن متناسب با اقلیم و ایجاد آسایش محیطی اهمیت یافته و به کارگیری روش های طراحی غیرفعال، از ارزان ترین راه حل ها جهت رسیدن به ساختمان های کم انرژی است. این مطالعه در جهت شناخت پتانسیل های تهویه طبیعی در گرگان برای تأمین سرمایش مجتمع های مسکونی می باشد. راهکارهای استفاده از تهویه طبیعی در طراحی یک مجتمع مسکونی عبارتند از تراس، فضای ارتباطی عمودی ، تهویه مستقیم برای راهروها، تهویه عبوری داخلی، نحوه چیدمان واحدها برای دریافت مناسب ترین تهویه. به منظور کنترل تأثیر راهکارها، میزان مصرف انرژی طی دوره گرم سال در قالب یک پروژه کاربردی شبیه سازی شد. در این پژوهش، یک الگو با تهویه مکانیکی و 4 الگودر 22حالت با بهره گیری از تهویه طبیعی طراحی و از نظر مصرف انرژی با یکدیگر مقایسه شدند. نتایج نشان داد که تنها ساختمانی دارای صرفه جویی قابل توجه در انرژی است که نفوذ هوای زیادی از طریق فضاهای مشاع میانی واحدهای طبقات داشته باشد و هرچه موانع بیرونی و داخلی در هدایت هوا کاهش یابند، میزان مصرف انرژی نیز کاهش می یابد.
بررسی و تحلیل اثرات ناهنجاری دمای سطح دریای سیاه برتغییرات الگوی رخداد دما و بارش غرب و شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای تغییرات آب و هوایی سال اول بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
83 - 96
حوزه های تخصصی:
برهمکنش جو-اقیانوس به دلیل انتقال تکانه انرژی تأثیر به سزایی در سیستم های جوی ایفا می کند. در این میان نوسانات سطح دریا اثرات متنوعی بر تغییرپذیری عناصر اقلیمی دارد. هدف از این مطالعه بررسی و تحلیل اثرات ناهنجاری های دمای سطح دریای سیاه بر دما و بارش غرب و شمال غرب ایران است. برای این منظور دمای سطح آب پهنه آبی دریای سیاه () از سایت NCEP/NCAR اخذ شده است. بعد از استخراج 1 ، آمار بارش روزانه دما و بارش 108 ایستگاه برای در پهنه غرب و شمال غرب کشور طی دوره آماری 1341 تا 1390 به دست آمده. سپس به کمک ضریب همبستگی پیرسون رابطه دما و بارش شمال غرب با ناهنجاری های مثبت و منفی دمای سطح دریای سیاه مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که ناهنجاری های مثبت دمای سطح دریای سیاه بیشتر دمای غرب کشور را تحت تأثیر قرار داده است به طوری که ضریب تغییرات مکانی دما در زمان حاکمیت ناهنجاری های منفی دریای سیاه بیشتر بوده است. این در حالی است که دمای شمال غرب کشور بیشتر با ناهنجاری های منفی در ارتباط است. در مورد بارش وضعیت متفاوت است به طوری که بارش در پهنه غرب و شمال غرب بیشتر با ناهنجاری های منفی دمای سطح دریای سیاه ارتباط دارد که در این میان استان های غربی بیشتر تحت تأثیر قرار دارند. در زمان ناهنجاری های مثبت تنها استان های اردبیل، آذربایجان شرقی و غربی آن هم به طور ضعیفی تحت تأثیر ناهنجاری های مثبت دمای سطح دریای سیاه می باشند.
تحلیل مورفودینامیک ساحلی با هدف تعیین مرز سلول های رسوبی (مطالعه موردی: استان هرمزگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی تعادل رسوبی ساحل و استفاده از مفهوم سلول رسوبی رویکرد جدید و موثر در مطالعه انتقال رسوب و تغییرات خط ساحل در چند دهه اخیر است که بر اساس نگرش سیستمی به تحولات ساحل پایه گذاری شده است. در این نگرش بخش قابل تفکیک از ساحل که به سلول رسوبی موسوم است به صورت یک سیستم مدل می شود که دارای ورودی نظیر ورودی رسوب و وضعیت فعلی ساحل است. در این سیستم ناشی از یک سری فرآیندهای انتقال رسوب، خروجی سیستم حاصل می گردد که همانا رسوب خروجی از سیستم و وضعیت جدید ساحل اعم از فرسایش و رسوبگذاری و تغییر خط ساحل است. سواحل استان هرمزگان از مهمترین و استراتژیک ترین سواحل ایران است که دارای محیط ساحلی بسیار پیچیده و تنوع فرم و فرآیند است. از این رو این سواحل براساس واحد های ژئومورفولوژیکی، الگوی موج و جریان خط ساحلی به سلول و زیرسلول های رسوبی تقسیم شد ند. جهت نیل به این هدف از نقشه های توپوگرافی 1:25000 و زمین شناسی 1:100000، تصاویر ماهوار ه ای LandSat8، داده های هیدرودینامیک، آمار باد، هیدرولوژی، لایروبی بنادر بزرگ و رسوب شناسی (تهیه شده توسط سازمان بنادر و دریانوردی) استفاده شده است. داده ها در محیطArcGIS10.3 تحلیل شده و محیط ساحل براساس ویژگی های مشترک فرم و فرایندی طبقه بندی و بر مبنای هدف مطالعه، مرز سلول های رسوبی با استفاده از معیارهای ژئومورفولوژیک و درطی شش مرحله تعیین شد. سپس در هر سلول، با استفاده از داده های گل موج، گل جریان، گل رسوب، نت رسوبی و نقشه ژئومورفولوژی، مخازن و منابع رسوبی و جهت جابجایی رسوب تعیین شد. نتایج بدست آمده نشان می دهد که به منظور تعیین راهبردها و سیاست های مدیریت خط ساحلی، بر اساس تفاوتهای محیطی سلول ها به به 6 سلول اصلی و 17 زیرسلول قابل تفکیک هستند که این تفاوت های سلولی می تواند در تعیین نوع و شیوه کاربری های آتی قلمرو ساحلی مورد استفاده مدیران و بهره برداران ساحلی قرار گیرد.
بررسی رابطه پراکنش جوامع گیاهی با ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک در لندفرم های سطح مخروط افکنه ها (مطالعه موردی: مخروط افکنه های جنوب غرب میامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی کمّی روابط پوشش گیاهی و عوامل محیطی ابزاری ضروری در تحقیقات مدرن بوم شناسی پوشش گیاهی است. پژوهش حاضر به منظور شناخت و درک روابط اکولوژیک پوشش گیاهی مخروط افکنه های مورد مطالعه در جنوب غرب شهرستان میامی انجام شده است. بدین منظور 6 مسیر در شامل بالادست و پایین دست سطوح فعال و غیرفعال مخروط افکنه ها انتخاب شد و در هر سایت (P1 تا P6) 1 ترانسکت 200 متری و در امتداد هر ترانسکت 8 پلات 8*8 متر در کانال های سطوح فعال، کانال های سطوح غیرفعال، میاناب ها و پشته های بالادست و پایین دست هر سه مخروط افکنه مستقر گردید. از این رو 44 پلات نمونه برداری از پوشش گیاهی انداخته شد. سپس در داخل هر پلات اقدام به شناسایی گیاهان و تهیه فهرست گونه های گیاهی شده، درصد و تراکم تاج پوشش هر گونه در پلات ثبت شد. همچنین 48 نمونه خاک از عمق 0 تا 20 سانتی متری برداشت شد و مورد آنالیز آزمایشگاهی قرار گرفت. پس از تعیین گونه های گیاهی غالب در لندفرم های سطح مخروط افکنه ها، با استفاده از تحلیل خوشه ای پوشش گیاهی منطقه به 4 گروه طبقه بندی شد. در گام آخر به منظور بررسی رابطه بین عوامل محیطی و پراکنش جوامع گیاهی از روش آنالیز مؤلفه های اصلی (PCA) استفاده شد. نتایج نشان داد که عوامل محیطی بر استقرار و پراکنش موزاییکی جوامع گیاهی مؤثر است و مهم ترین عوامل مؤثر بر تفکیک جوامع گیاهی درصد گراول یا رسوبات درشت، بافت خاک (درصد سیلت، درصد ماسه) و درصد نگهداشت آب در خاک می باشد.
ارزیابی آستانه های فرسایش پذیری خاک متاثر از نوسانات سطح ایستابی آب های زیرزمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
116 - 127
حوزه های تخصصی:
در مطالعه حاضر به این موضوع پرداخته شده است که چگونه تغییرپذیری در افت سطح ایستابی و متعاقبا فرونشست زمین می تواند آستانه های فرسایش پذیری خاک را متاثر سازد. برای دست یابی به این هدف، در یک منطقه مستعد به فرونشست، محدوده های مختلفی انتخاب شدند که بر اساس اطلاعات چاه های پیزومتریک سازمان آب منطقه ای تفاوت های قابل ملاحظه ای را از لحاظ افت سطح ایستابی به معرض نمایش گذاشتند. از آنجا که فرونشست زمین مرتبط با بهره برداری بی رویه از منابع آب زیرزمینی بطور معنی داری حجم تخلخل کل خاک، حجم منافذ ریز و درشت خاکدانه ها، وزن مخصوص ظاهری خاک و ظرفیت نفوذپذیری خاک را تحت تاثیر قرار می دهد، این شاخص ها برای ارزیابی آستانه های فرسایش پذیری خاک در مناطق مستعد به فرونشست اندازه گیری شدند. در ادامه، برای ارزیابی این موضوع که چگونه تغییرپذیری در آستانه های فرسایش پذیری می تواند ویژگی های زیستی خاک را به عنوان شاخصی برای سنجش بهره وری خاک تحت تاثیر قرار دهند، برخی از شاخص های زیستی مرتبط با متغیرهای فیزیکی نامبرده اندازه گیری شدند. نتایج آماری نشان داده است، موقعیت هایی با بیشترین افت سطح ایستابی، بیشترین حجم تخلخل ریز، بیشترین وزن مخصوص ظاهری، کمترین میزان تخلخل کل و کاهش معنادار ضریب نفوذپذیری را در مقایسه با موقعیت های با کمترین افت سطح ایستابی به نمایش گذاشته اند. همچنین میزان کربن آلی خاک، کربن و نیتروژن زیست توده میکروبی کاهش معنی داری را در موقعیت هایی با کمترین سطح ایستابی نشان داده اند. این نتایج بیانگر نقش نوسانات سطح ایستابی در ظهور آستانه های متفاوت فرسایش پذیری خاک در مناطق مستعد به فرونشست زمین می باشد.
ارزیابی ناپایداری کانال رودخانه بیدواز اسفراین با استفاده از مدل جانسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییرات کناره کانال، فرسایش و حمل رسوب کناره ای فرایندی طبیعی در رودخانه است که باعث تخریب زمین های کشاورزی و خسارت به زیرساختهای انسانی می شود. در این تحقیق از مدل جانسون جهت ارزیابی میزان فرسایش و ناپیداری کرانه رودخانه بیدواز استفاده شده است. برای انجام این کار، بازه ای از رودخانه انتخاب و 9 مقطع از این بازه مورد بررسی قرار گرفت. در مدل جانسون، 13 پارامتر جهت ارزیابی فرسایش کناره ای رودخانه استفاده می شود. نتایج بدست آمده از این مدل نشان می دهد که از سمت بالا دست رودخانه به سمت پایین دست، میزان فرسایش کناره ای و بستر افزایش می یابد. علت بالا بودن میزان فرسایش در قسمت پائین دست رودخانه، شیب زیاد کرانه کانال و عدم چسبندگی خاک آن بوده است. در میان 13 پارامتر، برخی از پارامترها مانند فعالیت حوضه آبریز و دشت سیلابی و مشخصات آن (پارامتر1) و حالت جریان (پارامتر2) وجه مشترک ناپایداری در تمامی مقاطع بوده است. دیگر پارامترها از جمله فاصله نقطه اثر مئاندر (پارامتر13) نقش کمتری در ناپایداری کانال بیدواز داشته اند. در مجموع، کانال های مربوط به مقاطع 7، 8 و 9 دارای بیشترین آسیب پذیری هستند.