"حوضه سعید آباد چای یکی از حوضه های دامنه شمالی توده کوهستانی سهند در منطقه شمال غرب کشور است. مساحت این حوضه حدود 215 کیلومتر مربع بوده و از زیر حوضه های آجی چای می باشد که به دریاچه ارومیه می ریزد. در این مطالعه برای تحلیل مقادیر بارش، خطوط همبارش متوسط، همچنین خطوط همبارش با دوره برگشت های 25 و 100 سال تهیه شده است.
با عنایت به این که تعیین عوامل موثر بر رواناب نظیر تبخیر – تعرق، چالاب، برگاب، نفوذ و وضعیت رطوبتی خاک مشکل می باشد؛ با انتخاب دوره های بلندمدت، که تقریبا تاثیر عوامل گوناگون در این دوره ثابت است، مقادیر جریان تخمین زده می شود.
برای بررسی ارتباط بارش و رواناب سالانه و فصلی حوضه سعیدآباد چای از دوره آماری مشترک بارش و دبی سال های آبی (50-49) الی (76-75) به غیر از سال آبی (75-74) (به جهت در دست نبودن آمار) استفاده شده است. جهت حصول مدل های حاکم بر بارش و رواناب سالانه و فصلی حوضه آبریز سعیدآباد چای از انواع مدل های بارش – رواناب از جمله مدل های فرآیند ساده، معادله سری های ساده زمانی، مدل چند جمله ای، مدل خطی ساده SLM، مدل ضریب جریان با تغییرات فصلی استفاده گردیده است، که در اکثر موارد چند جمله ای های درجه سوم و دوم برازش بهتری نسبت به سایر معادلات نشان می دهند."
"الگوهای ارتباط از دور به وقوع و تداوم الگوهای بزرگ مقیاسی از ناهنجاری های چرخشی و فشار هوا اطلاق می شود که در محدوده های جغرافیایی وسیع گسترش یافته اند و مقیاس زمانی تداوم آنها از چند هفته تا چند سال را در بر می گیرد. این الگوها در امواج اتمسفری، موقعیت رودبادها، بارش و مسیر طوفان ها در سطح وسیعی اثر می گذارند بنابراین آنها اغلب موجب وقوع الگوهای هوایی ناهنجاری می گردند که به طور همزمان در مناطق دورتری اتفاق می افتد.
در این مقاله با توجه به اهمیت وقوع پدیده خشکسالی های متناوب در استان سیستان و بلوچستان که به شدت اکوسیستم حساس و جنبه های مختلف حیات را تحت تاثیر خود قرار داده است، تلاش گردیده تا تاثیرات الگوهای ارتباط با دور نیمکره شمالی بر شدت و گستره این خشکسالی ها تجزیه و تحلیل شود.
در این جهت داده های اقلیمی ایستگاه های دارای اعتبار در سطح استان سیستان و بلوچستان مورد استفاده قرار گرفته و با محاسبه شاخص استاندارد بارش (SPI) شدت خشکسالی ها و شروع و خاتمه آنها در مقیاس فصلی و سالانه تجزیه و تحلیل شده است. داده های حدود 20 الگوی ارتباط از دور نیز در قالب های قابل مقایسه با داده های اقلیمی استان اخذ و بر اساس روش ها و مدل های همبستگی، رگرسیون چند متغیره، آزمون های فرض و بررسی مقایسه ای و سلسله مراتبی، ارتباط بین خشکسالی های عمده استان و این الگوها استخراج گردیده است. بر اساس نتایج این پژوهش الگوهای چند متغیری انسو (MEI)، نوسان شمالی (NOI)، آرام شمالی (NP)، دهه ای اقیانوس آرام (PDO) و قطبی/اورآسیا (POL) بیشترین همبستگی را با شاخص SPI سالانه دارند. بر اساس تحلیل معادلات رگرسیون چند متغیره الگوهای ارتباط از دور در مجموع، سالانه قادرند بیش از 70 درصد از تغییرات SPI را توجیه نمایند.
بر اساس معادلات رگرسیون گام به گام و حذف الگوهایی که نقش کمتری در توجیه تغییرات این الگوها داشته اند، موثرترین الگوها بر شدت خشکسالی استان مشخص گردیده است. همچنین تاثیر الگوها بر تغییر شدت خشکسالی و کاهش بارش بر اساس نتایج مدل ها برآورد شده است. برای مثال به ازای هر واحد افزایش در الگوهای MEI و NOI به ترتیب 26 و 12.3 درصد بر شدت خشکسالی افزوده می شود و به ازای افزایش هر واحد الگوهای POL، NP، PDO و استخر گرم نیمکره غربی (WHWP) نیز به ترتیب 32.5، 24، 16.6 و 7 درصد بر شدت خشکسالی سالانه افزوده می شود."
منطقة ساحلی غیر سنگی شرق دریای عمّان از واحدهای رسوبی محیطهای بیابانی، رودخانه ای، ساحلی و دریائی کمعمق تشکیل شده و مهمترین آنها که حاصل اندرکنش توأم فرایندهای دریائی و خشکی است، تپّههای ماسهای میباشند. این تپّهها در اشکال طولی، عرضی، برخان، مرکّب، پناهگاهی،گنبدی شکل و پهنههای ماسهای رخنمون یافته اند. تپّههای ماسهای این منطقه به لحاظ ماهیّت تغییر پذیر خود، شاهد تحوّلات بسیاری بهصورت تشکیل تپّههای جدید، تبدیل آنها به یکدیگر و فرسایش کلّی و جزئی بودهاند. فرسایش و حرکت تپّههای ماسهای بهعنوان یکی از فرایندهای مهمّ مناطق حاشیة بیابانهای ساحلی استان سیستان و بلوچستان مشکلات فراوانی برای ساکنین این مناطق ایجاد کرده است. هدف از این تحقیق بررسی الگوی تغییرات بیابانهای ساحلی دریای عمّان و تأثیر این تغییرات برروی منابع طبیعی مجاور آنها بوده است. در این تحقیق عکسهای هوائی سالهای 1346 و 1372 منطقة ساحلی سیستان و بلوچستان مورد استفاده قرار گرفته است. منطقة بررسی شده بالغ بر 636123 هکتار مساحت داشته و کرانهای بهطول 300 کیلومتر از سواحل دریای عمّان را در برگرفته است. کلّیة اطلّاعات پایه و بهعلاوه نتایج پیمایشهای میدانی با استفاده از روش GIS آنالیز و بررسی شده است. حاصل این بررسیها، تهیّة نقشههای پراکنش انواع تپّههای ماسهای و تعیین نوع و میزان تغییرات آن بوده است. مساحت تپّههای ماسهای در انواع مختلف در سال 1346بالغ بر 45600 هکتار بوده و این در حالی است که پس از 26 سال در سال1372، مساحت آنها با 35/10 درصد رشد به 50867 هکتار رسیده است. در این بین، تپّههای ماسهای عرضی، پناهگاهی، مرکّب، و پهنههای ماسهای به علّت تبادل رسوب بین دریا و منطقة ساحلی، رویش گیاهان در حاشیة رودخانههای فصلی، حرکت تپّههای ماسهای به سمت مرکز بیابان و تبدیل آنها به انواع دیگر و فرسایش انواع تپّههای ماسه و پخش رسوبات در حاشیة آنها شاهد افزایش و توسعة بیشتری بودهاند؛ درحالیکه انواع طولی، برخان وتپّههای گنبدی شکل به لحاظ فرسایش بادی و تغییر شکل به انواع دیگر دچار کاهش سطح شدهاند.
منطقه مورد مطالعه در شمالغربی ارتفاعات تالش واقع شده است. فعّالیّتهای کوهزایی در قسمتهای مختلف ایران هنوز هم ادامه دارد. کوههای تالش نیز به عنوان بخشی از پیکره جغرافیائی ایران از این قاعده مستثنی نیست. بنابراین برای آگاهی از میزان فعّالیّتهای نیروهای درونی و تکتونیکی در دامنه شمالغربی تالش از شاخصهای ژئومرفیک نظیر سینوزیته جبهه کوهستان، نسبت پهنای کف درّه به ارتفاع، شاخص گرادیان رودخانه و … استفاده گردیده است. شاخص گرادیان رودخانه (SL)، در پانزده حوضه شمالغربی بین 5/88 تا 9/780 محاسبه شده است. جنوبشرقی منطقه با متوسّط گرادیان 5/524 دارای گرادیان بیشتری نسبت به سایر بخشها (ارتفاعات جنوب اردبیل و ارتفاعات شمالشرقی)، از فعّالیّت تکتونیکی بیشتری برخودار میباشد. میزان سینوزیته رودخانه در پانزده حوضه بین 1 تا 6/1 میباشد که نشانه فعّالیّت تکتونیکی منطقه است. مقدار نسبت پهنای کف درّه به ارتفاع آن در جنوبشرقی منطقه کمتر از دو بخش دیگر میباشد(64/0). این قسمت از بالاآمدگی بیشتری نسبت به سایر قسمتها برخودار است و دارای درّههای تنگتری است. جنوبشرقی منطقه بادارا بودن پائین (1/1 تا 5/1) از فعّالیّت تکتونیکی بیشتری نسبت به ارتفاعات شمالشرقی وارتفاعات جنوب اردبیل برخورداراست. به طور کلّی بررسی و مطالعه پارامترها و شاخصهای فوق نشان میدهد که منطقه مورد مطالعه از نظر تکتونیکی هنوز هم فعّالیّت دارد. اما در بخش جنوبشرقی منطقه این نیروها دارای شدّت بیشتری نسبت به ارتفاعات جنوب اردبیل و ارتفاعات شمالشرقی منطقه است.
"ایران در کمربند خشک عرض میانه قرار گرفته است. میانگین دمای ایران حدود 18 درجه سلسیوس است. دمای ایران در نیم سده گذشته روندهای مثبت و منفی داشته است. برای ارزیابی این روندها داده های دمای ماهانه ایران (دمای شبانه، روزانه و شبانروزی) از ژانویه 1951 تا دسامبر 2000 بررسی شد. به کمک این پایگاه داده نقشه های همدمای ماهانه کشور با اندازه یاخته 15×15 کیلومتر و روش کریگینگ محاسبه شد. به این ترتیب هر نقشه شامل 7238 یاخته بر روی ایران است. برای تعیین روند دمای شبانه، روزانه و شبانروزی روی تک تک یاخته های نقشه های همدما برای هر ماه به طور جداگانه یک مدل رگرسیون به روش حداقل مربعات پیاده شد.
تحلیل روند دما نشان داد که در نیم سده گذشته دمای شبانه، روزانه و شبانروزی ایران به ترتیب با آهنگ حدود سه، یک و دو درجه در هر صد سال افزایش داشته است. روندهای افزایش دما عمدتا در سرزمین های گرم و کم ارتفاع و روندهای کاهشی عمدتا در رشته کوه ها دیده می شوند."
در این مقاله ضمن معرفی اجمالی حوضه گاماسیاب در غرب کشور (دشت نهاوند)، برخی ویژگیهای عمومی، زمین شناختی، ژئومورفولوژیکی و هیدرولوژیکی این حوضه معرفی شده اند. عوارض ژئومورفولوژیکی در این حوضه مورد بررسی قرار گرفته و فرآیندهای ایجاد کننده آنها مشخص شده است. بر این اساس عوارض تکتونیکی، جریانی، یخچالی، مجاور یخچالی، دامنه ای، انحلالی و آنتروپوژنیک (ایجاد شده بر اثر فعالیت ها و بهره برداری انسان) از یکدیگر تفکیک شده اند. در این بررسی از عکسهای هوایی، ماهواره ای، نقشه ها، نمونه برداری ها و بررسی های میدانی استفاده شده است. هدف این مقاله نمایش توانایی و مناسبت این حوضه به عنوان یک حوضه نمونه برای آموزشهای عملی ژئومورفولوژیک و هیدرولوژیک دردوره های کارشناسی و کارشناسی ارشد می باشد. همچنین بر نیاز منطقه به پژوهشهای پیشرفته برای توسعه منطقه تاکید شده است. مسلما این امر موجب گسترش اکوتوریسم و توریسم علمی در حوضه مورد بررسی خواهد شد.