فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۲۱ تا ۳٬۳۴۰ مورد از کل ۴٬۷۳۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
تکامل هیمالیا
حوزه های تخصصی:
پلوتون دورترین همسایه ی ناکام ما
حوزه های تخصصی:
ترکیب و تحول هسته
حوزه های تخصصی:
خطر زمین لرزه و تحلیل ریسک پذیری مراکز جمعیتی از زلزله (مورد نمونه: شهرستان بستان آباد، آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زلزله یکی از مخاطرات طبیعی است که وقوع آن می تواند تلفات، خسارت و آسیب های بسیاری را ایجاد کند. معمولا در تحقیقات مربوط به کاهش تاثیرات مخرب زلزله، به شناسایی مخاطره یا روش های ساخت و ساز و مقاوم سازی بناها بیشتر توجه شده، تحلیل ریسک پذیری جوامع انسانی به فراموشی سپرده می شود. شهرستان بستان آباد از مناطقی است که به علت عبور گسل شمال تبریز از آن، از نظر لرزه خیزی در پهنه های با خطر بالا و بسیار بالا قرار دارد و خطر زمین لرزه همواره نواحی شهری و روستایی آن را تهدید می کند. هدف این پژوهش، پهنه بندی خطر زمین لرزه در شهرستان بستان آباد، شناسایی سرچشمه های لرزه زا، برآورد توان لرزه زایی گسل های فعال منطقه و ممیزی نواحی پرخطر تا کم خطر از نظر وقوع زلزله است، ضمن این که خطرپذیری جوامع انسانی شهرستان را از پدیده زلزله بررسی می کند. برای دستیابی به این هدف، از نقشه های توپوگرافی رقومی 1:50000) و (1:250000، نقشه های زمین شناسی 1:250000) و (1:100000)، سیستم اطلاعات جغرافیایی و نرم افزارهای آرکویو و آرک.جی.آی.اس، داده های لرزه نگاری تاریخی و دستگاهی و داده های شناسنامه آبادی های کشور استفاده شده است.نتایج این پژوهش نشان می دهد که بر اساس نقشه پهنه بندی خطر زمین لرزه در حدود 81.43 درصد از مساحت شهرستان بستان آباد در پهنه های با خطر بسیار زیاد، زیاد و نسبتا زیاد واقع شده است. 62 درصد از جمعیت 100 هزار نفری شهرستان که در شهر بستان آباد و 78 روستای پیرامون گسل تبریز زندگی می کنند، از خطرپذیری بسیار بالایی در برابر حوادث ناشی از وقوع زمین لرزه برخوردارند.
ژئومورفولوژی و مطالعات آن در ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل روند تغییرات بارندگی های فصلی و سالانه چند ایستگاه منتخب در حوزه مرکزی ایران با استفاده از روش های ناپارامتری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عوامل کنترل کننده هوازدگی حفره ای ( تافونی ) در گرانیت های جنوب مشهد و سازند شمشک واقع در بخش شمالی بینالود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهمترین سیمای هوازدگی در توده های گرانیتی، هوازدگی حفره ای است که به آن تافونی می گویند. تافونی ها حفرات عمیق و توخالی اند که توسط سازوکارهای متفاوت هوازدگی به وجود می آیند. در این نوشتار، چگونگی پیدایش تافونی ها و عوامل کنترل کننده آنها در گرانیت های جنوب مشهد و ماسه سنگ های سازند شمشک در یک آب و هوای نیمه خشک بررسی شده است. براساس مطالعات پتروگرافی، این سنگ ها متشکل از کوارتز ، فلدسپات پتاسیم، پلاژیوکلاز و میکا هستند. در ناحیه ی مورد مطالعه ، تافونی ها بیشتر به وسیله فرایند های فیزیکی و شیمیایی تشکیل شده اند. در این سنگ ها ، تافونی ها به وسیله عوامل کانی شناسی و ساختاری سنگ ، تغییرات آب و هوای محلی اطراف تافونی ها و میکروکلیمای درون خود حفرات کنترل می شوند. به دلیل فابریک (بافت) دانه ای در گرانیت ها ، یکی از مهمترین فرایند های ایجاد کننده هوازدگی حفره ای ، فروپاشی دانه ای کانی های ناپایدار مانند فلدسپات ها و میکاهاست. آنالیز خاک های تولید شده در زیر گل سنگ های روی صخره های گرانیتی توسط XRD وجود کوارتز، اورتوکلاز، آلبیت، کلسیت و کانی های رسی ( به ترتیب فراوانی شامل کائولینیت ، ایلیت و مونتموریونیت ) را به اثبات رسانده است. سیستم های درزه ، رگه های پگماتیتی ، تورق سطحی ، سست شدن و سخت شدن رویه ی رخنمون های سنگی از عوامل مهم کنترل کننده شروع تشکیل تافونی ها و رشد آنها محسوب می شود. بنابراین پیشنهاد می شود که لیتولوژی و ساخت سنگ و نیز تغییرات محیطی از عوامل مهم کنترل کننده هوازدگی حفره ای در این سنگ ها باشد. در سازند شمشک نیز انحلال سیمان آهکی و هوازدگی نمکی نقش بسیار مهمی در تشکیل تافونی ها ایفا می نماید.
مقایسة آثار زیستمحیطی تغییر کاربری اراضی بر تغییر پوشش گیاهی و دمای سطحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی نفوذ آب شور در آبخوان شهر ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاخصهای زیست اقلیمی مؤثر بر ارزیابی آسایش انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشاره : نقشه برداری دقیق زمین شناسی
حوزه های تخصصی:
به منظور ارزیابی پتانسیل شکستگی سطحی ناشی از زلزله، کاربردی جدید از نقشه برداری بسیار دقیق زمین شناسی با توتال استیشن الکترونیکی ارائه شده است. این روش، امکانی را فراهم می سازد تا بتوان گسل های ثانویه، که کوچکی 30 سانتیمتر جابه جایی عمودی را که در سطح نشان نمی دهند...
مسیریابی و فرکانس بندی سامانههای بارشی در غرب ایران (استانهای کرمانشاه و ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش تعیین مسیر و منشأ سامانههای بارشی ورودی به منطقه مورد مطالعه و فرکانسبندی این سامانهها می¬باشد. برای این منظور دادههای بارشی 7 ایستگاه در استانهای کرمانشاه و ایلام در دوره 10 ساله (1999-1990م) مطالعه و تعداد 80 سامانه انتخاب شد. سپس نقشههای سطح زمین و 500 ﻫ.ﭖ 68 سامانه که موجود بودند، بررسی شدند. این تحلیل روی مراکز سیکلونی نقشههای سطح زمین به¬صورت 6ساعته و مراکز کمارتفاع و محور ناوه سطح 500 ﻫ..ﭖ به صورت 12 ساعته انجام شد. نتایج بررسی نشان¬ داد که بیشترین تعداد سامانههایی که برای منطقه بارش داشتند، سامانههای سودانی بودند. همچنین لازم به ذکر است که تنها سامانههای سودانی، بارشی بیش از 300 میلیمتر دارند. در درجه دوم اهمیت سامانههای ادغامی (مدیترانه¬ای- سودانی) قرار دارند. مهمترین منطقه ترکیب سامانههای ادغامی، شرق مدیترانه در طول جغرافیایی 33-36 درجه شرقی و عرض جغرافیایی30-35 درجه میباشد. سامانههای مدیترانهای بیشتر از دریای آدریاتیک و مدیترانه مرکزی منشأ گرفته و به¬طور متوسط در امتداد عرض جغرافیایی °35 به طرف شرق حرکت میکنند. همچنین سامانههای مونسونی به هنگام تقویت در اواخر بهار و تابستان برای منطقه مورد مطالعه بارش ایجاد میکنند. در بیشترین روز بارش سامانهها به طور نرمال محل محور موج بلند مدیترانه در شرق مدیترانه تا شمال دریای سرخ (طول 30 تا 40 درجه شرقی) قرار میگیرد. علاوه بر این، بر اساس محاسبات انجام شده، ارتباط مستقیمی بین عمیقشدگی انتهای محور ناوه و میزان بارش وجود ندارد.
سونامی
حوزه های تخصصی:
نقش خطواره ها در وقوع زلزله ها ی مخرب در حوضه ی آبخیز طالقان
حوزه های تخصصی:
تغییرات بارش و اثر آن بر رژیم آبدهی رودهای استان گیلان
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش سه حوضه رود ناورود، قلعه رودخان و پلرود در استان گیلان انتخاب و سعی شده تا با استفاده از روش آمار رتبه ای «من- کندال» نوع و زمان تغییرات رژیم آبدهی نسبت به رژیم بارندگی آنها مشخص گردد. داده های بارش و جریان آبدهی در طول دوره 38 ساله 1345-1382 مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که سری داده های آبدهی و بارندگی دستخوش تغییرات از نوع تغییرات ناگهانی و روند بوده است. بررسی دنباله های U(ti) بارش و جریان نشان می دهد که این دو متغیر در اوایل دوره ارتباط نزدیک تری نسبت به هم داشته اما در اواخر دوره از هم فاصله گرفته اند. این حالت نشانگر روند کاهشی تغییرات عامل آبدهی نسبت به بارندگی در تمام فصول و ایستگاه ها می باشد. از طرف دیگر، ارتباط آنها در همه فصل های سال یکسان نیست، به طوری که فصل پاییز با بالاترین و فصل زمستان با کمترین ارتباط و وابستگی مشخص می شود. بین حوضه ی رودها نیز از نظر ارتباط میان رژیم آبدهی و رژیم بارندگی تفاوت وجود دارد. به طوری که نمودارهای همزمانی در دو حوضه قلعه رودخان و پلرود ارتباط بالاتری را نسبت به حوضه ناورود بویژه در اواسط دوره نشان می دهد. در مجموع با بررسی نمودارهای تهیه شده مشخص میشود که روند تغییرات دو عامل آبدهی و بارندگی ایستگاهها در طول دوره آماری بسیار همانند و مشابه بوده که نشانگر وابستگی بالای تغییرات رژیم آبدهی نسبت به رژیم متغیر بارندگی است و نقش رژیم بارندگی را به عنوان یکی از مهمترین عوامل در نوسانات و تغییرات رژیم آبدهی رودهای استان گیلان اثبات می کند.
تحلیل سینوپتیکی یخبندانهای بهاره نجفآباد
حوزه های تخصصی:
چگونگی توزیع فشار در هوای سطح دریا و ارتفاع ژئوپتانسیل در لایههای مختلف جو، بر بسیاری از پدیدههای اقلیمی و هواشناختی سطح زمین اثر دارد. یکی از پدیدههای هواشناسی با اهمیت، وقوع پدیده یخبندان و بویژه یخبندان دیررس بهاره است. در این پژوهش با استفاده از آمار روزانه حداقل دما طی سالهای 1339 تا 1384 شمسی در ایستگاه هواشناسی نجف آباد، روزهای وقوع یخبندان دیررس بهاره و حداقل درجه حرارت طی این روزها مشخص شده است. همچنین الگوهای توزیع متوسط فشار روزانه در هوای سطح دریا و الگوهای هوا در لایههای 850، 700 و 500 هکتوپاسکال در آسیا، اروپا و شمال آفریقا ترسیم و شناسایی شده و ارتباط بین وقوع پدیده یخبندان در نجف آباد با الگوهای هوا در لایههای مختلف جو مورد بررسی قرار گرفته است. بررسیها نشان داد که بین وقوع پدیده یخبندان بهاره در نجف آباد و توزیع فشار در سطح زمین و الگوهای هوا در لایههای 850، 700 و 500 هکتوپاسکال ارتباط وجود دارد. به این ترتیب که با شکلگیری و گسترش مرکز پرفشار سیبری، دمای هوا در نجف آباد کاهش مییابد و در برخی زمانها به زیر نقطه انجماد آب میرسد.
تحلیل نوسانات و آستانه های یخبندان های پاییزه و بهاره شهرستان اهر
حوزه های تخصصی:
یخبندان وضعیتی است که در آن حداقل دمای هوا به زیر صفر درجه سانتی گراد نزول میکند. آگاهی دقیق از نوسانات تاریخهای وقوع یخبندان میتواند ما را در برنامهریزیهای مربوط به فعالیتهای روزانه مخصوصا فعالیتهای کشاورزی که در برابر نوسانات دمایی حساس میباشند، یاری نماید. در این مقاله نوسانات تاریخهای وقوع اولین یخبندانهای پاییزه و آخرین یخبندانهای بهاره در چهار آستانه دمایی (صفر تا 2/2-)A= و (4/4- تا 2/2-)=B و (6/6- تا 4/4-)=C و (6/6- و کمتر)=D در شهرستان اهر، در طی دوره آماری 1365 تا 1384 مورد مطالعه قرار گرفت. بعد از استخراج تاریخهای وقوع اولین یخبندانهای پاییزه و آخرین یخبندانهای بهاره، با مبدا قرار دادن اول مهر به عنوان مبدا تقویم ژولیوسی، روز شمارهای یخبندانها در آستانههای مذکور به دست آمد و نرمال بودن دادهها با توزیع نرمال در حدود اطمینان 95% به اثبات رسید. سپس برای مطالعه نوسانات یخبندانها به تعیین فاصله اطمینان برای میانگین تاریخهای وقوع یخبندان به روش تی تست در حدود اطمینان 9/99% و95% و90% و80% و60% پرداخته شد و معناداری آزمون در هر مورد با مقادیر پی (P) کوچکتر از 01/0 و 05/0 به اثبات رسید. نتایج حاصله نشانگر نوسانات شدید تاریخهای وقوع یخبندان در چهار آستانه مذکور در فصل بهار نسبت به یخبندانهای پاییزه است.