چگونگی توزیع فشار در هوای سطح دریا و ارتفاع ژئوپتانسیل در لایههای مختلف جو، بر بسیاری از پدیدههای اقلیمی و هواشناختی سطح زمین اثر دارد. یکی از پدیدههای هواشناسی با اهمیت، وقوع پدیده یخبندان و بویژه یخبندان دیررس بهاره است. در این پژوهش با استفاده از آمار روزانه حداقل دما طی سالهای 1339 تا 1384 شمسی در ایستگاه هواشناسی نجف آباد، روزهای وقوع یخبندان دیررس بهاره و حداقل درجه حرارت طی این روزها مشخص شده است. همچنین الگوهای توزیع متوسط فشار روزانه در هوای سطح دریا و الگوهای هوا در لایههای 850، 700 و 500 هکتوپاسکال در آسیا، اروپا و شمال آفریقا ترسیم و شناسایی شده و ارتباط بین وقوع پدیده یخبندان در نجف آباد با الگوهای هوا در لایههای مختلف جو مورد بررسی قرار گرفته است. بررسیها نشان داد که بین وقوع پدیده یخبندان بهاره در نجف آباد و توزیع فشار در سطح زمین و الگوهای هوا در لایههای 850، 700 و 500 هکتوپاسکال ارتباط وجود دارد. به این ترتیب که با شکلگیری و گسترش مرکز پرفشار سیبری، دمای هوا در نجف آباد کاهش مییابد و در برخی زمانها به زیر نقطه انجماد آب میرسد.
جاده مرند- جلفا واقع در شمال استان آذربایجان شرقی در مسیر خود از واحدهای توپوگرافی و ژئومورفولوژیکی زیادی عبور می کند که آگاهی از ویژگی های هر کدام از این واحدها و شناخت عوامل مورفوژنز و مورفودینامیک فعال، هدف اصلی این پژوهش می باشد. براساس مطالعات و پیمایشهای میدانی و نتایج به دست آمده از این تحقیق، گسلها، سیل، فرسایش رودخانهای، حرکات دامنهای نظیر ریزش، لغزش، جریانات واریزهای، مورفوژنز بهمنهای برفی و بهمنهای سنگی، کریوکلاستی و مورفوژنز انسانی از عمدهترین عوامل ژئومورفولوژیکی شناخته شده در طول مسیر جاده ریلی و آسفالته مورد مطالعه میباشند. بحرانیترین حرکات دامنهای در محدوده تنگ درهدیز از جایگاه ویژهای برخوردار است. در سالهای اخیر اثر فعالیتهای مردم در تغییر چشمانداز مورفولوژیکی مسیر جاده مورد پژوهش فزونی یافته که نتیجه آن افزایش ناپایداری دامنهها، تخریب پوشش گیاهی و سیل میباشد. نتایج تحقیق، ضرورت درک و آگاهی عمیق و منطقی از فرایندهای ژئومورفولوژیکی منطقه را نشان میدهد بنابراین قبل از هرگونه اقدام و فعالیتهای عمرانی در مسیر جاده، برنامههای مربوط به آمایش سرزمین میبایست بر مبنای شاخصهای ژئومورفیکی لحاظ شوند.
فمینیسم مکتبی است که نابرابری های میان مردان و زنان را بررسی می کند و فمینیست ها اعتقاد دارند که این تفکر باید تغییر یابد و زنان به دلیل جنسیتشان نباید مورد تبعیض و ستم قرار گیرند. مکتب جغرافیای فمینیستی خود به راههای متعددی اشاره می کند که در آنها جنسیت و فضاها به صورت متقابل و دو سویه ایجاد می شوند و به مطالعه ی راههایی میپردازد که در آنها فضا جنسیتی شده است و در رشته ی جغرافیا نیز از این لحاظ مورد بررسی قرار می گیرد که چرا این رشته جنسیتی شده است. البته تفکرات جنسیتی تاریخ بسیار طولانی دارد و در ادیان مختلف به آنها اشاراتی شده است. در این مقاله جغرافیای فمینیستی و انواع فمینیسم و دیدگاههای آنان و نیز مکتب فمینیسم در کشورهای مختلف با مشکلات مربوط به آن کشور مورد بررسی قرار گرفته است.
نابرابری و عدم تعادل میان نواحی مختلف جغرافیایی، ضرورت توجه به برنامه ریزی فضایی را اجتناب ناپذیر نموده است. بر این اساس، در این پژوهش شهرستان فریدونشهر به عنوان یکی از شهرستان های استان اصفهان که با عدم تعادل ناحیه ای مواجه می باشد، مورد بررسی قرار گرفته است. هدف پژوهش، شناخت عدم تعادل و نابرابری میان دهستان های مختلف شهرستان است. روش پژوهش «توصیفی- تحلیلی» است. یافته های پژوهش نشان می دهد بین دهستان های شهرستان فریدونشهر از نظر برخورداری از شاخص های مختلف توسعهی، عدم تعادل و نابرابر وجود دارد؛ به گونه ای که دهستان برف انبار در سطح اول، دهستان پشتکوه موگویی در سطح دوم، دهستان های چشمه لنگان و پیشکوه موگویی در سطح سوم و دهستان عشایر در سطح چهارم قرار دارد.
منطقه خاورمیانه همواره در تحولات سیاسی و اتخاذ استراتژی قدرتهای جهانی از نقش و اهمیت فراوانی برخوردار بوده است. اهمیت روزافزون منطقه خاورمیانه به لحاظ استراتژیکی و ژئواستراتژیکی، در دیدگاهها و استراتژی قدرتهای جهانی بویژه ایالات متحده آمریکا در دهه های گذشته (بویژه بعد از حادثه 11 سپتامبر) امری بدیهی و آشکار است. از این رو دولت آمریکا برای به سیطره درآوردن این منطقه، طرح خاورمیانه بزرگ را به بهانه کاشتن بذر دموکراسی در ظاهر، ولی غارت هرچه بیشتر اقتصاد بویژه انرژی منطقه در باطن مطرح و در دستور کار خود قرار داده است. لذا این مقاله با دیدگاه جغرافیایی، منطقه خاور میانه را معرفی نموده و اهمیت و تأثیر آن را بر مسائل جهانی از یک طرف، اهداف رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا را در ارائه طرح خاورمیانه بزرگ از طرف دیگر مورد بررسی و کنکاش قرار می دهد