تغییرات شدید نرخ آب بر اثر بروز خشکسالی های دهه اخیر در آبادی های شمال غرب شهرستان مشهد، اثرات وسیعی بر فعالیت های اقتصادی و اجتماعی جوامع روستایی داشته است. تغییرات آب بها بویژه در مورد آب قنوات نواحی روستایی چشمگیرتر بوده است. کمبود شدید منابع آب در بسیاری از آبادی های دهستان شاندیز موجب کاهش سطح زیر کشت، افت راندمان محصولات و تلفات دامی زیادی شده است. دهستان شاندیز با بیش از 330 کیلومترمربع وسعت به عنوان یک منطقه ییلاقی در پایکوه های بینالود واقع شده که بعد از خشکسالی با تغییرات شدیدی در افزایش نرخ آب بهاء مواجه بوده است. بیش از 50% چشمه ها خشک شده و در نتیجه کاهش دبی قنوات و چاه ها موجب افزایش نرخ خرید و فروش و اجاره آب بویژه در روستاهای تیپ پایکوهی و دشت شده است. نتایج این مطالعه آشکار ساخت که میانگین حقالاجاره یک ساعت آب قنات در سال برای آبادی های دهستان شاندیز از 90 هزار تومان در سال 1375 (اوایل خشکسالی) به 525 هزار تومان در سال 1385 افزایش یافته است. چنین روند فزاینده ای در مورد آب بها در طول پنجاه سال اخیر در آبادی های این منطقه بی سابقه بوده است
عنصر بارش یکی از مهم ترین شاخص های تعیین کننده اقلیمی هر ناحیه جغرافیایی محسوب می گردد. در سال های اخیر منطقه آذربایجان بویژه شهرستان مرند شاهد نوسانات قابل توجهی در نزول بارش های سالانه بوده است. این فرایند اقلیمی با حاکمیت پدیده خشکسالی و تبعات بسیار منفی هیدرولوژیکی، بیولوژیکی، کشاورزی و اقتصادی همراه گردیده است. به منظور درک اولیه شرایط اقلیم بارش شهرستان مرند، کلیه مشاهدات بارندگی (جمع آوری شده از ایستگاه های محلی، کلیماتولوژی و سینوپتیک موجود در منطقه) توصیف و مدل سازی شدند. با توجه به اهداف اصلی تحقیق، در مرحله اول، کلیه داده های موجود در یک پایگاه اطلاعات اقلیمی منطقه ای سازماندهی گردید. در مرحله دوم، با استفاده از نرم افزارهای کامپیوتری امکان استخراج متغیرهای آماری و گرافیکی به آسانی میسر شد. در مرحله نهایی، به منظور مدل سازی توزیع مکانی مقادیر بارش در محدوده شهرستان مرند، از سیستم اطلاعات جغرافیایی استفاده گردید. نتایج حاصله نشان می دهد که توزیع زمانی مقادیر بارش دارای نوسانات قابل توجهی است. ضمنا توزیع مکانی بارش های فصلی و سالانه نیز دارای تغییرات مشخصی در محدوده مورد مطالعه است و به نظر می رسد متاثر از شرایط توپوگرافیک منطقه بوده باشد
یکی از مهم ترین معضلات شهرها بافت های ناکارآمد و فرسوده شهری است. مشکلات عدیده ای که فرسودگی بافـت در ابعاد مختلف برای مدیریت شهری و مسوولان پیش آورده، ابتدا از نظر فرسودگی کالبدی و نارسایی ابتدایی ترین زیرساخت های شهری ناشی میشود. در پی آن، جابجایی جمعیت و جایگزین شدن جمعیت مهاجر و ناهمگن، و به طور کلی جایگزین شدن اقشار نازل اجتماعی در این محلهها که گسترش ناهنجاری های مختلفی از قبیل ناهنجاری های اجتماعی، مشکلات فرهنگی و گاه مشکلات سیاسی، از پیامدهای عمده ای هستند که همگی در فرسودگی و ناکارآمدی بافت های فرسوده شهری ریشه دارند. بی توجهی چندین ساله به این محلهها (مثلاً عدم اتخاذ سیاست هایی که به سرمایه گذاری برای نوسازی و رونق این بافت ها بیانجامد، با عنایت به امکان های بالقوه بسیار وسیع این محله ها از جمله ی کاستی های مدیریت شهری بوده) به بروز مشکلات بسیاری انجامیده است. دامنه فرسودگی برخی از این محلهها به گونه ای است که با وقوع یک زلزله متوسط، وقوع فاجعه دور از انتظار نیست. بافت های فرسوده نوعی بیماری در ساختار مناطق شهری محسوب می شوند و عوامل زیادی در آنها دخیل اند که از آن میان می توان به عدم پیروی از یک برنامه منسجم، عوامل کالبدی، عملکردی، زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و غیره اشاره کرد. تاثیر مخرب هر یک از عوامل فوق سبب کاهش ارزش های کمی و کیفی محیط زیست در محدوده هایی از شهر می گردد و با نزول ارزشهای سکونتی- عملکردی در این قبیل محدوده ها، امر بهسازی و نوسازی متوقف می گردد و فرسودگی و ناکارآمدی بر آنها مستولی می گردد. بدین ترتیب بافت های فرسوده و ناکارآمد شهری بازتابی از تاثیر عوامل مخرب می باشند که برای برخی از ساکنان غیر قابل سکونت و باعث گریز آنان از این مناطق می گردد. بافت های فرسوده اگر چه به خودی خود به عنوان یک معضل شهری مطرح میشوند، اما در حقیقت پتانسیل بالقوه ای میباشند که میتوان با شناسایی، برنامهریزی و اجرای دقیق به یک فرصت خوب تبدیل شود. در حال حاضر بافت های فرسوده و ناکار آمد در کشور ما به عنوان مشکل اساسی در شهرهای مختلف و حتی روستاها مطرح می باشند. بافت هایی که زمانی مرکز تمرکز جمعیت و اقتصاد بودهاند، میروند تا به نقاط کم بازده و بیبازده اقتصادی در شهر تبدیل شوند. همچنین این بافتها به لحاظ اجتماعی و فرهنگی نیز به دلیل تمرکز کمتر جمعیت تبدیل به مناطق ناامن و مراکز جرم خیز شدهاند. بر خلاف تصور برخی که بافت های فرسوده و قدیمی را بخشهایی هزینه بر برای دولت می دانند، بسیاری از کشورهای دنیا به این مسأله به چشم یک فرصت طلایی برای شکوفایی اقتصادی، کاهش معضل بیکاری، تقویت و مقاوم سازی ساختمان های مسکونی و افزایش واحدهای مسکونی می نگرند. گذشته از قیمتی بودن فرصت احیای این بافت ها، در حال حاضر بیشتر از اینکه بافت های فرسوده نیاز به احیا و بازسازی داشته باشند، بخش نابسامان مسکن به این بافتها به عنوان پتانسیلی برای جبران کمبود مسکن نیازمند است. در حال حاضر و تا زمان اتخاذ سیاست های روشن، عملی و مطمئن، مشکل اساسی مواجهه با مسأله بافت های فرسوده شهری، مشکل تصمیمگیری و برنامه ریزی در ابعاد کلان و خرد است. مسائل طراحی شهری و معماری و چگونگی سامان دادن به فضای شهری در بافت فرسوده در اولویت بعدی قرار دارد. بنابراین رفع نابسامانی های موجود و ارتقای کیفی و کمی شرایط زیست محیطی، مستلزم برنامهریزی و تهیه و تدوین و ساماندهی توسعه پایدار شهری و بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده و اجرا و نظارت صحیح این برنامهها در این مناطق توسط مسوولان تصمیم گیر و تصمیم ساز و استفاده بهینه از مشارکت مردمی است.
نگاهی گذرا به نمونه های ساختمان های روستایی در نواحی گوناگون کشور، بیانگر بهرهبرداری هوشمندانه اهالی از مواد و مصالح موجود در دسترس و تلاش برای بهره گیری هرچه بیشتر از آنها برای برآورد نیازهای ساختمانی شان است. مصالح مزبور شاید از لحاظ فنی و بالاخص استحکام، از ضعف و دوام کمتری برخوردار باشند، ولی انتخاب و نحوه بکارگیری آنها جوابگوی بسیاری از مسایل اجتماعی، اقتصادی و حتی زیست محیطی ساکنان آنهاست. در مقاله حاضر ضمن ارزیابی نقش و میزان تاثیرگذاری مصالح ساختمانی به کار رفته در ساختار فیزیکی- کالبدی واحدهای مسکونی جهت تعیین میزان همبستگی و پیوند بین عوامل فوق از روش همبستگی «پیرسون» استفاده میشود. جامعه آماری تحقیق حاضر را، 15 روستا از روستاهای استان آذربایجانشرقی با ویژگی های متفاوت توپوگرافی (کوهستانی، دامنهای، دشتی و جلگهای) تشکیل دهند.
سیستان دشت پهناور و حاصلخیزی پیرامون دریاچه هامون می باشد. بنابر پژوهش های علمی انجام شده، سیستان یکی از مراکز تمدنی مهم در محدوده جغرافیایی شرق فلات ایران بوده است. یکی از عمده ترین این مراکز شهر سوخته می باشد. شهر سوخته در استان سیستان و بلوچستان در جنوب شرقی ایران قرار دارد و یکی از مهم ترین شهرهای ماقبل تاریخ در ایران به حساب می آید. فعالیت های باستان شناسی و کاوش در این محوطه باستانی نشان می دهد که شهر سوخته مهم ترین مرکز تمدن و تجارت در قبل از 5 هزار سال پیش بوده است. شهر سوخته یک محوطه تاریخی مهم در ایران بوده و برخی اکتشافات آن نظیر تصویر یک بز در حال حرکت بر روی یک کوزه که نخستین انیمیشن در جهان محسوب شده و نیز نخستین عمل جراحی مغز و بسیاری از نخستین های دیگر نشان دهنده اهمیت فوق العاده این محوطه باستانی بی نظیر است. این تحقیق ضمن بررسی پیشینه تاریخی شهر سوخته و عظمت باستان شناسی آن به کنکاش در زمینه بهره برداری فرهنگی بویژه بحث توریسم تمدنی مبتنی بر آثار این شهر پرداخته و به این نتیجه رسیده که متأسفانه هیچ تناسبی بین عظمت و وضیت گردشگری این شهر تاریخی وجود ندارد. در خاتمه راهکارهای لازم جهت پویایی توریسم شهر سوخته ارایه شده است.
روستای صخره ای میمند در 32 کیلومتری شمال شرقی شهرستان شهربابک در استان کرمان واقع شده و از باستانی ترین سکونتگاه های انسانی است که خانه های کنده شده در صخره های آن تعامل شگفت بین مردمان این روستا و طبیعت را نشان می دهد. این روستا از شگفتی های تمدنی- فرهنگی و تاریخی ایران است که خانه های آن در بستری طبیعی با تشکیلات زمین شناسی که کنگلومرایی است و دو لایه عمده را می توان در روستای میمند تشخیص داد که جنس لایه بالایی سختتر از لایه پایینی است و این وضعیت موجب حفر سکونتگاه هایی در بدنه های شیبدار دو تپه اصلی با شیب تند شده و ارتفاع متوسط آنها از خطالقعر تا خطالراس در حدود 80 متر برآورده است. هدف این مقاله معرفی این روستا از لحاظ قابلیت هایی است که آن را به عنوان یک مکان جذب گردشگری در سطح ایران و جهان مورد توجه قرار داده می باشد. این مقاله بر اساس اسناد و مدارک موجود و مشاهدات شخصی به نگارش درآمده است.
یخبندان وضعیتی است که در آن حداقل دمای هوا به زیر صفر درجه سانتی گراد نزول میکند. آگاهی دقیق از نوسانات تاریخهای وقوع یخبندان میتواند ما را در برنامهریزیهای مربوط به فعالیتهای روزانه مخصوصا فعالیتهای کشاورزی که در برابر نوسانات دمایی حساس میباشند، یاری نماید. در این مقاله نوسانات تاریخهای وقوع اولین یخبندانهای پاییزه و آخرین یخبندانهای بهاره در چهار آستانه دمایی (صفر تا 2/2-)A= و (4/4- تا 2/2-)=B و (6/6- تا 4/4-)=C و (6/6- و کمتر)=D در شهرستان اهر، در طی دوره آماری 1365 تا 1384 مورد مطالعه قرار گرفت. بعد از استخراج تاریخهای وقوع اولین یخبندانهای پاییزه و آخرین یخبندانهای بهاره، با مبدا قرار دادن اول مهر به عنوان مبدا تقویم ژولیوسی، روز شمارهای یخبندانها در آستانههای مذکور به دست آمد و نرمال بودن دادهها با توزیع نرمال در حدود اطمینان 95% به اثبات رسید. سپس برای مطالعه نوسانات یخبندانها به تعیین فاصله اطمینان برای میانگین تاریخهای وقوع یخبندان به روش تی تست در حدود اطمینان 9/99% و95% و90% و80% و60% پرداخته شد و معناداری آزمون در هر مورد با مقادیر پی (P) کوچکتر از 01/0 و 05/0 به اثبات رسید. نتایج حاصله نشانگر نوسانات شدید تاریخهای وقوع یخبندان در چهار آستانه مذکور در فصل بهار نسبت به یخبندانهای پاییزه است.