فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۴٬۷۳۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
شهر سقز به دلیل واقع شدن در یک موقعیت خاص جغرافیایی، شرایط توپوگرافی و سامانه های جوی موثر بر منطقه شرایط زیست اقلیمی ویژه ای را به خود اختصاص داده است. به طوری که یخبندانهای طولانی مدت مشکلات عدیدهای را برای ساکنین این شهر ایجاد میکند، لذا لزوم بررسی شرایط اقلیمی در رابطه با طراحی فضاهای آزاد تلاشی است برای کاستن مشکلات مربوطه که در این رابطه با استفاده از داده های هواشناسی سینوپتیک وضعیت زیست اقلیمی شهر سقز مورد بررسی قرار گرفت و نتایج زیر حاصل شد:
بر اساس شاخص دمای موثر مشخص گردید 54.9 درصد از سال مواقع سال هوا کاملا سرد میباشد و تنها 15.6 درصد از سال در سایه آسایش نسبی حاصل میگردد. حدود 29.8 درصد از مواقع نیز با بهره گیری از تابش آفتاب می توان شرایط مناسبی را در سقز ایجاد کرد.
به منظور بهره گیری بهینه از شرایط اقلیمی در فضاهای باز و معابر موقعیت انواع مختلف حیاط و معابر بر روی دیاگرام مسیر حرکت خورشید عرض جغرافیایی سقزترسیم ومشخص گردید، در سقز جهت استقرار بهینه حیاط ساختمان جهت جنوب شرقی با کشدگی در راستای شرقی – غربی می باشد.
جهت استقرار معابر نیز به منظور جلوگیری از ماندگاری یخ و برف در سطح خیابانها و معابر جهات شمالی – جنوبی و15 تا 30درجه انحراف از جنوب به سمت غرب با توجه به تداخل دو عامل درجه حرارت و تابش آفتاب و جلوگیری از ورود بادهای سرد مناسب ترین جهت می باشد.
کانی فلورین؛ خواص و کاربردهای آن
حوزه های تخصصی:
باد و موج دریا و فرایندهای مرفیک در منطقه بندر عباس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه باد در ذهن شنونده غالبا تداعی کننده چشم اندازه ای عام در مناطق خشک و بیابانی است گرچه چنین ذهنیتی بخش مهمی از فراورده های مرفیک عملکرد باد تلقی می شود ولی نمی توان آن را همه صور فرایند باد در چنین حوزه ای دانست امواج آب دریا که بعضا خود معلول آزاد شدن انرژی باد در سطوح آب های راک د است بخش مهمی از چشم اندازهای رفت و روب و فرم های تراکمی ماسه ها را در محیط هایمجاور ساحلی بهوجود می آورد این محیط ها ازنظر اقلیمی دارای رطوبت نسبی بالائی نسبت به منتاطق خشک و بیابانی هستند و همین امر نقش مهمی در کنترل میزان جابجائی و تثبت ماسه ها دارد محیط های ساحلی تنها محیط های متضاد با شرایط محیط بیابانی و خشک که قلمرو اصلی فعالیت باد به شمار می آید قلمداد نشده و مناطق یخچالی و مجاور یخچالی نیز می تواند صحنه عملکرد باد محسوی گردد ÷دیده لس ها از جمله ره آوردهای عملکرد باد در چنین مناطقی است این مقاله که نتیجه و حاصل بشی از تحقیقات مربوط به رساله دکتری ژئومرفولوژی ساحلی در منطقه بندر عباس است ضمن ÷رداختن به نحوه عملکرد امواج و رابطه آن با فعالیت باد باتمسک بهتحلیل های آماری سعی بر آن دارد تا ارتباط مکانی فرم زائی های ناشی از باد و الگوهای فرمیک آن را با مکانیسم امواج در یا در نوار ساحلی منطقه بیان دارد از جمله نتایج شاخص به دست آمده در این ÷ژوهش عبارت است از صحت اصل اول ژیلوستروم در مورد عملکرد باد برای دانه های کمتر از 150 میکرون – تاثیر ÷ذیری بیشتر چهره ÷ردازی ÷دیده های مرفیک ساحلی از حاکمیت بادهائی با فرکانس کم و شدت زیاد به جای عملکرد بادهای غالب و معمول در منطقه
بررسی توسعه کارست در توده پرآو - بیستون با استفاده از ضریب فرود ، زمان مرگ چشمه ها و تحلیل نتایج ایزوتوپی و شیمیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توده پرآو ـ بیستون با وسعت 880 کیلومترمربع در زون زاگرس رورانده و در استان کرمانشاه واقع شده است. در این توده کوهستانی تحت تاثیر شرایط پالئوکلیما، اشکال متنوع کارستی همچون جاما، اووآلا و دولین ها شکل گرفته است و با شرایط اقلیمیِ حاضر، در ارتفاعات بالاتر از 2500 متر شرایط برای فعالیت های کارستی فراهم آمده است. میزان توسعه کارستی، می تواند ضریب هیدرولیکی و سرعت تاثیرپذیری آبدهی چشمه ها از بارش را تحت تاثیر خود قرار دهد، به همین دلیل در پژوهش حاضر، تحولات کارستی در توده پرآو ـ بیستون براساس فاکتورهای هیدروژئولوژیکی منطقه مورد ارزیابی و بررسی قرار گرفته است. بنابراین به بررسی ویژگی های ایزوتوپی ـ شیمیایی، برآورد ضریب خشکیدگی، حجم ذخیره دینامیکی و تفسیر رژیم تخلیه چشمه های اصلی منطقه پرآو ـ بیستون (سراب برناج، سراب بیستون و سراب طاق بستان) در مقایسه با چشمه های دیگر واقع در زون زاگرس چین خورده (سراب شیان و سراب نیلوفر) پرداخته شده و برای مطالعه و ارائه تحلیل های صورت گرفته از داده های مربوط به سال آبی 1384 استفاده شده است. هیدروگراف چشمه ها در توده پرآو ـ بیستونِ متاثر از توسعه کارستی به وجود آمده، نوسان و پیچیدگی های بیشتری را نشان می دهد که تغذیه به صورت کانالیزه رخ می دهد و سطح تماس با عامل انحلال (آب) اندک است. میزان تریتیوم بالای چشمه های اطراف توده پرآو ـ بیستون به مقادیر حدی باران و آب های جوی نزدیک است و میزان Co2 و C14 آنها نیز از نفوذ سریع و سطح تماس کم آب با بستر ـ به علت وضعیت کانالیزه حاکم بر منطقه ـ حکایت دارد. بررسی مقادیر ایزوتوپی چشمه ها همچون میزان تریتیوم، کربن 14 و فشار گازکربنیک نیز نشان دهنده کارستی بودن منطقه است. از طرف دیگر میزان ضریب خشکیدگی چشمه ها، ضریب آلفا و حجم ذخیره دینامیکی آنها (چشمه های اطراف پرآو ـ بیستون)، در مقایسه با دیگر چشمه ها نیز دلالت بر توسعه کارست در منطقه دارد و تغذیه مجرایی و کانالیزه چشمه ها را نشان می دهد.
برآورد بار آلودگی ناشی از آلاینده های محیط زیستی تأثیرگذار بر آب سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه با رشد جمعیت در نواحی شهری، تأمین آب سالم و بهداشتی یکی از نیازهای اولیة بشر محسوب میشود. علاوه بر این آلاینده های مختلف ناشی از فعالیت های شهری، کشاورزی و صنعتی در نقاط همجوار و محدوده های پیرامون، منابع تأمین آب شهری وارد محیط زیست میشود، به نحویکه ضرورت مطالعه برای جلوگیری از آلودگی منابع آب و شناسایی منابع آلاینده را نشان میدهد. هدف از تحقیق در این مقاله، شناسایی منابع آلایندة آب سبزوار که در محدودة تأمین آب این شهر قرار دارند، با استفاده از داده های موجود میباشد و روش های کاهش آلودگی احتمالی منابع آب نیز مورد بررسی قرار گیرد. یافته ها نشان داد که میزان آلودگی ناشی از بار ازت در محدودة مورد مطالعه در سال 1385 برابر 9/1725 تن است. بر این اساس، آلاینده های کشاورزی به دلیل تمرکز اراضی زراعی و باغی در سطح محدودة مورد مطالعه و شدّت استفاده از کودهای شیمیایی و حیوانی و سموم دفع آفات، با 6/68 درصد بالاترین نقش را در آلودگی دارند و پس از آن به ترتیب آلاینده های شهری و روستایی با 9/29 درصد و آلاینده های صنعتی با 5/1درصد قرار گرفته اند. با توجه به یافته ها، تکمیل شبکة جمع آوری فاضلاب سبزوار، جداسازی فاضلاب های صنعتی از فاضلاب شهری وتصفیة جداگانة آن به همراه راه اندازی شبکه های جمع آوری و تصفیة فاضلاب در واحدهای صنعتی، اجرای طرح توسعة تصفیه خانه های فاضلاب، طرح شناخت شرایط و وضعیت آبهای زیرزمینی محدودة طرح، به منظور تکمیل بانک اطلاعاتی منابع آب زیرزمینی و استفاده از پسآب تصفیه شدة شهری در بخش کشاورزی برای نواحی شهری و روستایی پیشنهاد شده است.
تجزیه و تحلیل شبکه های عصبی مصنوعی ژئومورفولوژیکی در برآورد رواناب مستقیم ( حوضه جاجرود ، زیرحوضه امامه )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برآورد و تعیین رواناب مستقیم رودخانه ها در عمل کار پیچیده ای است و تاکنون روش های متفاوتی برای محاسبه آن پیشنهاد شده است. یکی از روش های جدید در حل مسائل مهندسی آب و رودخانه ها و همچنین برآورد دبی رودها، استفاده از روش شبکه عصبی مصنوعی است که با الگوبرداری از شبکه عصبی مغز انسان، ضمن اجرای فرایند آموزش، روابط درونی بین داده ها را کشف می کند و آن را به موقعیت های دیگر تعمیم می دهد. هدف عمده پژوهش حاضر نیز برآورد رواناب از طریق تجزیه و تحلیل روابط بارش ـ رواناب براساس داده های کمی ژئومورفولوژی و با استفاده از تکنیک شبکه های عصبی مصنوعی ژئومورفولوژیکی (GANN) در حوضه امامه (از زیرحوضه های جاجرود) است. در مطالعه حاضر بر مبنای ساختمان ژئومورفولوژی شبکه هیدرولوژی حوضه مورد نظر، یک سامانه شبکه عصبی ژئومورفولوژیکی سه لایه با تعدادی نودهای میانی برابر تعداد مسیرها یا وضعیت های ژئومورفولوژیکی شبکه هیدرولوژی حوضه به منظور برآورد رواناب مستقیم ایجاد گردید. وزن های مربوط به اتصالات درون شبکه ای ساختمان آن مدل با استفاده از متغیرهای ژئومورفولوژی تعیین شد. نتایج به دست آمده از مدل شبکه ای مذکور با اطلاعات حاصل از مشاهدات مستقیم به منظور نشان دادن کارایی آن مقایسه شد. ارزیابی نتایج، حاکی از عملکرد بسیار خوب (97/0=2R) مدل شبکه ژئومورفولوژیکی در تعیین پاسخ های هیدرولوژیکی حوضه مورد مطالعه است. بدین وسیله، برتری مدل مذکور بر روش های رایج و معمول نشان داده می شود.
بررسی هیدرو اقلیم حوضه آبریز رودخانه روانسر«استان کرمانشاه»
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، روش تحقیق، موقعیت جغرافیایی و ویژگیهای عمومی، عوامل تعیین کننده آب و هوای حوضه، عناصر آب و هوایی و نیز طبقه بندی آب و هوایی و هیدرولوژی آبهای سطحی مورد بررسی قرار گرفته است.
در منطقه مورد مطالعه به دلیل محدودیتی که تغییرات و عناصر آب و هوایی اعمال می کند، طول فصل رشد گیاهان به پنج ماه محدود می شود. مهار سیلاب، احداث سد و انتخاب گیاهان زراعی و باغی که به آب کمتری نیاز دارند، می تواند کمبود آب موجود در منطقه مورد مطالعه را جبران کند.
پهنهبندی تحول کارست دراستان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استان کرمانشاه با مساحتی حدود 286/24953 کیلومتر مربع در میانه ضلع غربی کشور واقع شده است که قسمت عمده آن در داخل زون¬های زاگرس رورانده و چین¬خورده قرار دارد و اغلب ارتفاعات آن از سازندهای سخت (کربناته) تشکیل شده است. پهنه¬های کارستی استان کرمانشاه نقش مهمی در تأمین و تغذیه¬ آبخوانها دارد. به همین دلیل برای شناسایی این پهنه¬ها و میزان تحول آنها در این پژوهش اقدام به پهنه¬بندی تحول کارست و تهیه نقشه آن شده است. به¬منظور دستیابی به اهداف تحقیق ابتدا چاله های بسته سطحی به عنوان شاخص تحول کارست با استفاده از نقشه های توپوگرافی 50000/1 و تصاویر ماهواره ای 5 متر (BW) IRS شناسایی، نقشه آنها تهیه و پس از بررسیهای آماری وتأیید ارتباط نقشه¬ها با موضوع به کمک مربع کای و عملیات میدانی، هفت عامل، ارتفاع، لیتولوژی، ژئومورفولوژی (زمین ساخت)، دما، بارش، تبخیر و شیب به عنوان عوامل مؤثر در تحول کارست انتخاب شده¬اند. پس از رقومی کردن کلیه داده های مربوط به آن برای ارزشگذاری (وزن دهی) طبقات نقشه¬های عامل از روشهای آماری تحلیل سلسله مراتبی (قضاوت کارشناسی)، تراکم سطح، ارزش اطلاعاتی، وزن متغیرها و روش تجربی استفاده شده است، درنهایت در محیط GIS، نقشه¬های عامل هم¬پوشانی و نقشه¬های پهنه¬بندی تحول کارست با 5 روش مذکور به دست آمده است. در بین روشهای به کار گرفته شده برای پهنه¬بندی، روش ارزش اطلاعاتی بیشترین انطباق را با شاخص انتخاب شده (چاله¬های بسته) در منطقه مطالعه شده دارد. نقشه¬های پهنه¬بندی به دست آمده علاوه بر تعیین مناطق با درجات مختلف تحول اشکال کارست در استان، محدوده¬های دارای شرایط مساعدتر فعالیت کارست در اقلیم حاضر را نیز نشان می دهد. همچنین در این تحقیق مشخص می¬شود که توده آهکی بیستون نسبت به سایر سازند¬ها در واحد ساختمانی زاگرس رورانده و نسبت به سایر واحدهای ساختمانی (زاگرس چین¬خورده و زون دگرگونی) تحول بیشتر است.با توجه به نتایج به دست آمده درنقشه نهایی می¬توان به این نتیجه رسید که هر جا در استان کرمانشاه تحول کارست بیشتر است، به احتمال زیاد منابع آب زیر¬زمینی نیز غنی می¬باشد که در برنامه¬ریزیها باید به آن توجه ویژه داشت.
پهنه بندی اقلیم ناحیه خزری با استفاده از روش های آماری چند متغیره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضعف روش های سنتی طبقه بندی اقلیمی در نمایش واقعیت های اقلیمی ناحیه خزری و نشان دادن برتری روشهای نوین مبتنی بر سازو کارهای آماری چند متغیره و سامانه اطلاعات جغرافیایی در ارائه پهنه های اقلیمی ناحیه خزری، مهمترین ایده انجام این پژوهش است. برای دستیابی به این هدف، داده های نوزده عنصر اقلیمی ایستگاه های همدید منتخب شمال و شمال شرق کشور با دوره آماری20 ساله از پایگاه داده های سازمان هواشناسی کشور استخراج گردید و پس از اطمینان از استقلال و همگنی داده ها به کمک قابلیت های زمین آماری نرم افزار سرفر، ابتدا داده های هر کدام از عناصر اقلیمی منطقه مورد مطالعه بر اساس یاخته هایی با ابعاد 15× 15کیلومتر با استفاده از روش حداقل انحنا، میانیابی یابی گردید. سپس اطلاعات نقشه های رقومی بصورت آرایه ای به حالت R با ابعاد 19×266 آرایش داده شد و پس از هنجارسازی، یک تحلیل عاملی با چرخش مهپراش بر روی آرایه بهنجار شده، اعمال گردید و مشخص شد در مجموع 98 درصد مقادیر پراش داده ها توسط دو عامل بارشی- دمایی و رطوبتی- دمایی توجیه می شود. که عامل اول50 درصد و عامل دوم 48 درصد مقادیر پراش داده ها را بیان می کند. نمرات عاملی به وسیله تحلیل خوشه ای پایگانی و روش ادغام ""وارد"" مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که نتیجه آن تقسیم ناحیه خزری به چهار خرده ناحیه اقلیمی معتدل مرطوب، معتدل نیمه مرطوب، سرد کم بارش و نیمه سرد کم بارش است. این خرده نواحی بشدت متأثر از عوامل اقلیمی چون دوری و فاصله گرفتن از دریا و افزایش ارتفاع است. تنوع اقلیمی در بخش های شرقی بویژه در محدوده استان گلستان، آشکارتر است. واژه های کلیدی:
برآورد و تحلیل زمانی آسایش اقلیمی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مطالعه شرایط آسایش اقلیمی کلان شهر تبریز در ارتباط با احساس گرمایی مورد بررسی قرار گرفته است. ارزیابی شرایط حرارتی بر اساس محاسباتی که بر مبنای تعادل انرژی انسان استوار است و برای شناخت عدم آسایش در برابر گرما و سرما برای افرادی که با پوشش مناسب لباس در هوای آزاد قدم می زنند، انجام گرفته است. ساعات گرم و سرد با توجه به دامنه و تداوم عدم راحتی در برابر گرما و سرما تعریف می شوند. روش مورد استفاده در این مطالعه ارزیابی شرایط زیست اقلیمی تبریز با استفاده از روشASHRAE Standard 55-2004 که مدل تغییریافته ی روش میانگین رأی پیش بینی شده (PVM) و انتقال آن بر روی نمودار سایکومتریک گیونی بوده و بر مبنای داده های ساعتی برای تحلیل های ماهانه، فصلی و کل دوره 44 ساله (2004-1961) انجام شده است.
نتایج به دست آمده نشان می دهد که بیشترین میزان ساعات آسایش اقلیمی در ماه های آگوست، جولای و سپتامبر بوده و کمترین مقدار آن در ماه های نوامبر، دسامبر، ژانویه، فوریه و مارس متمرکز هستند. از نظر توزیع متوالی ماه های دارای بیشترین ساعات آسایش اقلیمی, دوره ی گرمایی آوریل تا اکتبر بالاترین میزان ساعات آسایش اقلیمی را به خود اختصاص داده اند و این در حالی است که دوره ی نوامبر تا مارس فاقد ساعت آسایش اقلیمی می باشد. از نظر توزیع فصلی ساعات آسایش اقلیمی، تابستان با مجموع متوسط 989 ساعت و با 64 درصد از توزیع فصلی بیشترین ساعات آسایش اقلیمی تبریز را به خود اختصاص داده و بعد از آن فصل بهار با متوسط بلندمدت 437 ساعت و با 28 درصد توزیع فصلی ساعات آسایش اقلیمی را دارا می باشد.
در رده ی بعدی فصل پاییز با 123 ساعت و جمع فصلی 8 درصد از فصول 4 گانه قرار دارد و زمستان هیچ نقشی در توزیع ساعات آسایش اقلیمی ندارد و کل ساعات آن ساعات عدم ساعات آسایش اقلیمی محسوب می شوند. میانگین کلّ ساعات آسایش اقلیمی تبریز در طول دوره ی آماری نشان دهنده ی عدد 1549 ساعت از کل 8760 ساعت است که نشان می دهد نسبت ساعات آسایش اقلیمی تبریز به ساعات عدم آسایش اقلیمی عددی بالغ بر 7/17 درصد است و این یعنی این که در 3/82 مواقع برای ایجاد اقلیمی متعادل با شرایط فیزیولوژیک انسان بایستی انرژی مصرف شود که خود علاوه بر هزینه های گزاف بحث های تخصصی دیگری می طلبد.
ارزیابی مدل منطق فازی در مقایسه با سایر مدل های مفهومی در پهنه بندی سیل خیزی با تأکید بر ویژگی های ژئومورفولوژیک،مورد شناسی: حوضه داورزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیل مخاطره ای طبیعی و رویدادی ناگهانی، سریع و مخرب است. مطالعات گذشته گویای آن است که علاوه بر ویژگی های بارش، خصوصیات مورفومتریک و ژئومورفوژیک حوضه های آبخیز در کمیّت و کیفیّت این پدیده نقش اساسی دارند. حوضه ی آبخیز داورزن در غرب دشت سبزوار واقع شده است. همه ساله سیلاب های مخربی در این حوضه به وقوع می پیوندد. هدف از این پژوهش، بررسی علل و عوامل مؤثر در وقوع سیل از جمله، شیب، لیتولوژی، اشکال ناهمواری (تیپ های فیزیوگرافی) ، نوع خاک، CN و وضعیت و گرایش پوشش گیاهی و سپس تجزیه و تحلیل سیل خیزی این حوضه است. برای دست یابی به این هدف از روش تلفیق عوامل مؤثر با استفاده از تکنیک پهنه بندی در مدل های مفهومی و قابل اجرا در محیط GISاز جمله مدل منطق بولین، مدل شاخص همپوشانی و مدل منطق فازی در قالب لایه های اطلاعاتی استفاده شده است. روش تجزیه و تحلیل بر پایه یک مقایسه تحلیلی و دست یابی به نتایج حاصل از این مدل ها استوار است. به کارگیری این مدل ها در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی از طریق وزن دهی به متغیّرهای مؤثر بر سیل خیزی حوضه بر اساس شدت و ضعف تأثیرگذاری آنها توانسته است شکل گیری سیل را در حوضه و در قالب پهنه های مشخص ارزیابی نماید. همچنین نتایج حاصل از مقایسه ی مدل های به کار گرفته شده نشان می دهد که مدل فازی گاما شاخص ترین ابزار مفهومی برای تعیین پهنه های در معرض سیل خیزی در این منطقه می باشد.
هیدروژئومرفولوژی حوضه آبریز رودخانه «لیله» جوان رود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هیدروژئومرفولوژی یکی از شاخه های جغرافیای طبیعی است که به مطالعه اشکال ناهمواری های ناشی از عمل آب، به ویژه رودخانه ها، می پردازد. شناخت و تبیین عوامل هیدروژئومرفولوژیک و عملکرد آنها روی سطح ساختمانی اولیه در حوضه آبریز «لیله» جوان رود، همچنین تهیه نقشه های کاربردی در راستای شناخت و مدیریت محیط در این حوضه، اهمیت زیادی دارد. بررسی زمین شناسی، آب و هواشناسی، فیزیوگرافی و هیدرولوژی، خاک و پوشش گیاهی و انجام بررسی های میدانی در حوضه، با تبیین و تحلیل عوامل دخیل در فرایندهای شکل زایی، اشکال ژئومرفولوژی موجود در حوضه (با تاکید بر اشکال ناشی از آب های جاری) و شرایط تکوین و توسعه آنها، نقش بارز آب های جاری را نمایان می سازد. در این میان نقش انسان به عنوان عامل تشدید فرسایش و توسعه اشکال جدید، از جمله لغزش، گالی و... دارای اهمیت است. با توجه به عملکرد شدید آب های جاری در ساختمان حوضه، اقلیم گذشته، نقش زیادی در تکوین و توسعه این اشکال داشته است. مسایلی مانند تخریب اراضی کشاورزی، توسعه گالی ها، افزایش قدرت تخریب سیلاب ها و تخریب باغ های واقع در کرانه رودخانه ها، نمونه هایی از تاثیر این اشکال در زندگی ساکنان منطقه مورد مطالعه است
اقلیم اردستان
حوزه های تخصصی:
اردستان و زمینهای اطراف آن در حوضه ای که بهمین نام معروف است قرار داشته و جزو آبریزهای داخلی کشور می باشد و از حوضه مجاور خود یعنی یزد بوسیله آبخیز مرز پست و وسیعی جدا می گردد. این ناحیه از نظر تقسیمات اداری جزو استان اصفهان بوده، در اصطلاح محلی به قسمت های گرمسیری و سردسیری تقسیم می گردد. بخش گرمسیری: نواحی کم ارتفاع را که به ریگستان معروف است تشکیل می دهد، ولی بخش سردسیری از ناهمواری های و تپه ماهوریهائی تشکیل یافته است که کوهستان گفته می شود. کویر اردستان شامل یک سطح رسی و یک پوشش نمکی و یک چین طاقدیسی کوچک "میوسن" در درون پوشش نمکی می باشد (Krinsley 1970). پهنه رسی در انتهای شمال غرب و جنوب شرق کویر گسترش بیشتری داشته و در کناره های شمال شرق و جنوب غرب بصورت یک نوار باریک درآمده است. از پدیده های جالب توجه در سطح رسی اردستان تل های نباتی است که به ارتفاع 5 متر می رسند چون این گیاه درمقابل وزش باد و گل و لای و ماسه یک مانع طبیعی محسوب می شود، رسوبات بدور شاخ و برگ آن جمع می شوند و در نتیجه تراکمی از کربنات و نمک و ماسه ریز بدور ساقه گیاه بوجود می آید. پوشش سطحی کربنات و نک در کند کردن عمل فرسایش و تحلیلات تدریجی آب سهمی بسزا دارد. تل نباتی با گسترش ریشه خود بالا آمده و رشد آن ارتباط نزدیک با میزان رطوبت دارد، هنگامیکه ریشه اش به آب نرسد و یا در میزان آب کاهش ناگهانی بوجود آید گیاه از بین می رود. در هر جای این منطقه می توان به مراحل رشد این گیاه برخورد کرد. در بعضی نواحی گیاهان واقع بر پشته های مختلف الارتفاع از بین رفته و جای آنها را گیاه تازه ای نگرفته است، این امر می رساند که باحتمال در میزان آب کاهش ناگهانی صورت پذیرفته است. اثرات تغییرات اقلیمی بویژه نوسان در میزان بارندگی بوضوح در از بین رفتن و زایش مجدد این تل های نباتی مشاهده می گردد، بطوریکه در بعضی از نواحی دسته ای از گیاهان نزدیک بهم بدون شاخه که برسطح باقیمانده اند، حکایت از یک دوره خشکسالی دارد.
تعیین منابع خاک رس با استفاده از تکنیک های طبقه بندی آنالیز ترکیب طیفی و طبقه بندی درختی (مطالعه موردی: حوضه آبخیز بابلرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجود منابع قرضه در منطقه ساخت سازه های خاکی از جمله فاکتورهای اساسی به شمار میآید. اهمیت این تحقیق به خاطر تعیین نواحی دارای بافت خاک رسی است که میتوانند به عنوان منابع قرضه برای ساخت سازه های مختلف خاکی ـ از جمله سدهای خاکی ـ مورد استفاده قرار گیرند. ابتدا داده های پایه با استفاده از GPS و نقشه های موجود از پروژه ساخت سد البرز جمع آوری گردید. از نقشه های موجود خاک رس نمونه هایی برای اطمینان برداشته شد و بافت خاک نیز در آزمایشگاه با استفاده از روش هیدرومتری تعیین گردید. سرانجام 10 نقطه با بافت رسی و با توزیع منابع در سطح حوضه آبخیز بابلرود واقع در استان مازندران انتخاب شده که از آن میان 6 نقطه برای دادن داده های آموزشی به مدل و 4 نقطه باقیمانده نیز برای صحت سنجی به کار رفت. برای Endmember پوشش گیاهی و سایه هم 10 نقطه انتخاب شد و سپس به تصحیح خطای اتمسفریک با روش Dark-object subtraction پرداخته شد. تصاویر از نظر هندسی و رادیومتریک نیازی به اصلاح نداشتند. پس از آن اقدام به یافتن پیکسل های خالص با استفاده از شاخص خلوص پیکسل شد. با استفاده از این پیکسل ها کتابخانه طیفی تهیه شد و به منظور طبقه بندی با استفاده از روش آنالیز ترکیب طیفی و طبقه بندی درختی، مورد استفاده قرار گرفت. این تکنیک مدل سازی موقعیت و تفکیک پذیری خصوصیات پوشش گیاهی و خاک رس و سایه را در فضای طیف های مختلط استخراج شده از تصاویر سنجنده ETM+ ماهواره Landsat انجام میدهد. نتایج نشان داد که خاک رس و پوشش گیاهی و سایه با صحت 68 و 5/77 و 86/67 درصد میتوانند از یکدیگر تفکیک شوند. صحت کلی مدل 96/71 درصد و دارای ضریب کاپای 61 درصد است.
بررسی هیدروپلیتیکی حوضه های غرب کشور (نمونه: زاب، سیروان و الوند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سایه افزایش رشد مصرف آب، سوء مدیریت، رشد جمعیت دنیا و افزایش شهرنشینی و همچنین پایین رفتن سطح آب های زیرزمینی در بیشتر نقاط جهان، کارشناسان معتقدند که منابع آب در قرن بیست و یکم، یکی از چالش برانگیزترین صحنه های حیات بشریت را رقم خواهد زد. کشور ایران با آن که بنا به موقعیت جغرافیایی خود در کمربند خشک کره زمین قرار گرفته است، ولی با توجه به ویژگی های توپوگرافیک خود سالانه حدود هشت میلیارد مترمکعب آب را به خاطر جریان رودهای مرزی خود به سوی عراق از دست می دهد. بنابراین لازم است که از این منبع عظیم طبیعی که همه ساله از کشور خارج می شود، استفاده مطلوب به عمل آید. اما استفاده از این منابع آب پیامدهایی را از نظر هیدروپلیتیک، چه در بعد داخلی و چه در بعد خارجی، در پی خواهد داشت که اولین نمونه آن تاثیرگذاری بر نحوه روابط ایران با عراق است. روابط دو کشور ایران و عراق که طی چندین دهه بر اثر عوامل ژئوپلیتیک بحرانی بوده است، به نظر می رسد این بار تحت تاثیر مساله آب قرار گیرد، زیرا عراق که به دلیل اقدامات ترکیه در حوضه رودهای دجله و فرات با مشکل آب رو به رو شده است، گمان می رود در برابر پروژه های انتقال آب موردنظر ایران در حوضه رودهای زاب کوچک، الوند و سیروان واکنش نشان داده و دست به اقدامات بازدارنده بزند. از سوی دیگر موقعیت جغرافیایی این حوضه ها در غرب کشور که بیشتر منطبق بر مناطق کرد سنی مذهب هستند، می تواند بر تحریک کردهای منطقه دامن بزند. پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی در پی بررسی هیدروپلیتیک این حوضه ها و پیامدهای آن و ارایه راهکارهایی درباره نحوه اجرای پروژه های کنترل آب و کاهش هزینه های سیاسی و اجتماعی آنهاست.
بررسی وضعیت منابع آب زیرزمینی در غرب استان کرمانشاه (دشت حومه سر پل زهاب، دیره، بشیوه، زهاب و قلعه شاهین)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی تأثیر عوامل اقلیمی بر رشد پوشش گیاهی در مراتع متراکم ایران با استفاده از تصاویر AVHRR(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تحقیق حاضر همبستگی پوشش گیاهی متراکم با متغیرهای اقلیمی ماهانه بارش، رطوبت نسبی و دما (متوسط، حداکثر و حداقل) در مراتع متراکم ایران مورد ارزیابی قرار گرفت. برای این هدف از داده های 134 ایستگاه هواشناسی و تصاویر NOAA-AVHRR سال 2006 استفاده شد. سپس داده های هواشناسی با استفاده روش بهینه زمین آماری درون یابی گردید. بعد از اصلاح تصاویر ماهواره ای و محاسبه NDVI، مقادیر حداکثر ماهانه استخراج شد. در نهایت، همبستگی داده های هواشناسی و مقادیر NDVI به صورت ماهانه انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که همبستگی NDVI با رطوبت نسبی (میانگین و حداکثر) و دمای حداکثر بالاتر است، اما با بارش و دمای حداقل پایین تر است و می توان گفت هر چه عنصری دارای توزیع یکنواخت تر مکانی باشد، تأثیر آن در پیش بینی مقدار NDVI بیشتر است. تأثیر آب و هوای فصل گرم بر روی NDVI بیشتر از فصل سرد بوده است، و این خود به نیاز آبی و دمایی گیاه متناسب با رشد پوشش گیاهی برمی گردد. در تابستان با افزایش دما و کاهش رطوبت نسبی نقش بارش بسیار افزایش می یابد. همچنین تأثیر دما در زمستان مثبت است و به طرف ماه های گرم سال منفی می گردد. دیگر اینکه بالاترین همبستگی (78/0) در ماه اکتبر و پایین ترین همبستگی 23/0 برای ژانویه به دست آمد. در اغلب متغیرهای هواشناسی، نتایج درون یابی کوکریجینگ دارای کمترین مقدار خطاست، اما در درون یابی دمای میانگین، روش وزن دهی عکس فاصله نتیجه قابل اعتمادی را ارائه داد. همچنین نتایج تأثیر تأخیر زمانی، نشان دهنده پاسخ پوشش گیاهی به بارش 2 ماه قبل و دما و رطوبت نسبی 1 ماه قبل است، دلیل کوتاهی زمان پاسخ گیاه به عناصر اقلیمی، قرارگیری ایران در عرض های خشک و نیمه خشک است.
گردش به هنجار جو و پارامترهای شاخص مراکز عمل در فصل زمستان بر روی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی نقشه های سینوپتیکی نرمال فصل زمستان به خوبی میانگین موقعیت و ویژگی های مهم مراکز عمل را نشان می دهد. انومالی مثبت شاخص های شدت و قدرت مراکز پرفشار جنب حاره و کم فشار ایسلندی از وضعیت نرمال به ترتیب باعث رخداد دوره های خشکسالی و ترسالی در کشور می گردد. تفاضل فشار مرکزی دو سلول مزبور شاخص NAO یا نوسان اطلس شمالی نامیده می شود. همچنین تفاضل فشار بین مدارات N55 و N 35 شاخص دوره وزش نامیده می شود که بیان کننده الگوی زناری و یا نصف النهاری گردش جوی می باشد. در یک موقعیت نرمال پرفشار سیبری با ریزش هوای سرد به درون مدیترانه در تکامل و توسعه سیستم های مدیترانه ای تأثیر بسزایی دارد. این سیستم ها در صورتی که درون ناوه مدیترانه تکوین یابند و وضعیت شاخص های مهم ناوه مانند عمق ، دامنه، شکل و امتداد محور مناسب باشد، بارش های سیل آسا و فراگیر تمام کشور را در برمی گیرد. همچنین ناوه معکوس کم فشار سودانی بر حسب محل فرارفت تاوایی نسبی مثبت به سمت شرق یا شمال شرق دریای سرخ در یک الگوی ادغامی یا غیر آن توسعه می یابد. تقویت یا تضعیف تاوه قطبی نیز در تحدید یا توسعه پرفشار جنب حاره و درنتیجه توسعه سیستم ها به عرض های جنوبی تر و یا عکس آن تأثیر مهمی ایفا می نماید.
کوشش این مقاله آن است تا با بهره گیری از نقشه های NOAA که به نام NCEP/NCAR معروف می باشند و با به کارگیری روش پارامتر های شاخص پرتویی روشن از نرمال گردش عمومی جو در فصل زمستان را به نمایش گذارد. به نحوی که با استفاده از نرمال پارامتر های شاخص هریک از مراکز عمل و شاخص های مهم اقلیمی منتج از تفاضل یا توزیع الگوی فشار، سهم هریک از عوامل فوق بر ساختار گردش عمومی جو مشخص گردد. الگوی ترسیمی و شاخص های عددی به دست آمده از نقشه های نرمال می تواند در مقایسه با الگوهای بی هنجاری، مبنایی برای قضاوت در مورد چگونگی و علت ایجاد الگوهای انومالی باشد. اهمیت مطالعات فصلی اقلیم سبب شده است از سال 1950 م به بعد، این گونه مقالات در مجله ای ویژه به همین نام، به چاپ برسد.
نقش پرفشار سیبری در پراکنش دماهای کمینه روزانه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، تغییرات زمانی پرفشار سیبری ( SH ) در تراز Slp با استفاده از داده های روزانه فشار تراز دریا در ساعت GMT 12 پایگاه داده ( NCEP/NCAR ) و با تفکیک مکانی 5/2×5/2 درجه قوسی در یک دوره زمانی 55 ساله شامل 20089 روز از اول ژانویه سال 1951 (یازدهم دی ماه 1329) تا 31 دسامبر سال 2005 (دهم دی ماه 1384) بررسی شد. بدین منظور با انتخاب چارچوب پوش مناسب، میانگین فشار تراز دریا برای هر یک از روزهای تقویم خورشیدی1383- 1330 محاسبه و استانداردسازی شد. بدین ترتیب، آرایهای به ابعاد 1×19724 با عنوان شاخص استاندارد شده شدت پرفشار سیبری ( SSHI ) به دست آمد که شامل ناهنجاری های فاز مثبت (نمود پرفشار سیبری) و منفی (نبود پرفشار سیبری) در هر روز بود . تحلیل سری های زمانی شاخص مزبور آشکار ساخت که شاخص مزبور سرشتی دو وضعیتی دارد. مقایسه فراوانی روزهای رخداد فاز مثبت با فراوانی روزهای رویداد فاز منفی در تراز مورد بررسی نیز نشان داد که در طی نیم سده گذشته روزهای حضور پرفشار سیبری کمتر از روزهای نبود این سامانه بوده است. در عین حال تعداد روزهای فعالیت این سامانه در نیم سده گذشته رو به افزایش بوده است. در مجموع، شاخص استانـدارد شده شدت پرفشار سیبری ( SSHI ) که در این پژوهش تعریف و محاسبه گردید؛ این توانایی را نشان داد که به عنوان معیاری برای بررسی رفتار زمانی این سامانه پرفشار مورد استفاده قرار گیرد. اجرای روش جدول توافقی و محاسبه آماره کای دو(2 χ ) در طول دوره آماری(1382-1340) آشکار ساخت که در سطح اطمینان 95 درصد، کمینه دمای روزانه در 93 درصد از ایستگاههای مورد بررسی(393 ایستگاه از مجموع 423 ایستگاه) مستقل از تأثیر پرفشار سیبری در تراز Slp نیست و به عبارتی متأثر از آن است.