این مقاله ابتدا با تأکید بر دانش، قدرت و سیاست مدرن به بررسی و تحلیل عوامل ایجاد بحران هویت در دنیای مدرن میپردازد. سپس با تأکید بر نظریات فوکو و لاکلاو و موفه به راهکارهای خروج از بحران در دانش، قدرت و سیاست اشاره خواهد کرد. در ادامه با استفاده از روش توصیفی، گزاره های انقلاب اسلامی در دانش، قدرت و سیاست بررسی خواهد شد و با استفاده از روش تحلیلی، نسبت این گزاره ها در حل بحران هویت انسان مدرن تبیین میشود. سپس راهکارهای پست مدرن ها و جریان انقلاب اسلامی در پاسخگویی به بحران هویت انسان مدرن مورد مقایسه قرار خواهد گرفت.
دگرگونی های ساختاری در روابط بین الملل پس از پایان جنگ سرد، جهان را وارد مرحله انتقالی با ویژگی های تازه کرده است. این تحول باعث شده تا همکاری های منطقه ای در نقاط گوناگون جهان اهمیت بیشتری پیدا کند؛ به گونه ای که موفقیت در سیاست های منطقه ای، نه تنها تابعی از تدبیر هر یک از کشورهای منطقه، بلکه مستلزم مشارکت کلیه کشورهای منطقه در فرایند منطقه گرایی است. منطقه گرایی نیز در بستر یک سامانه منطقه ای امکان پذیر می شود. با عنایت به اینکه شورای همکاری خلیج فارس به عنوان یکی از مهم ترین طرح های منطقه گرایی در میان سایر طرح ها در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا مطرح است، در این مقاله درصدد هستیم امکان شکل گیری سامانه منطقه ای شورای همکاری خلیج فارس را با ارائه یک الگوی تحلیلی در چارچوب سامانه سیاسی، سامانه اقتصادی، سامانه امنیتی و سامانه اجتماعی-فرهنگی موردسنجش قرار دهیم. فرض مهم این نوشتار آن است که شورای همکاری خلیج فارس با چالش ها و محدودیت های درون منطقه ای (متغیرهای درون سامانه ای) زیادی مواجه نیست که موفقیت آن را با تردید روبه رو سازد. یافته های پژوهش نیز با بررسی متغیرهای سیاسی، اقتصادی، امنیتی، اجتماعی- فرهنگی در چارچوب سامانه سیاسی، سامانه اقتصادی، سامانه امنیتی و سامانه اجتماعی- فرهنگی این فرض را تأیید می کند.