فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۸۱ تا ۱٬۹۰۰ مورد از کل ۳٬۵۱۳ مورد.
بررسی تأثیر هزارویک شب بر پیشگامان هنر نمایش نوین عربی
حوزه های تخصصی:
با توجه به تأثیرگذاری شگرف هزارویک شب بر عرصه های مختلف ادبی و فرهنگی ملل جهان، این پژوهش با هدف بررسی نقش هزارویک شب در شکوفایی نمایش نوین عربی، نزد پیشگامان این هنر صورت گرفت. بدین منظور پس از بررسی ریشه ها و خاستگاه های نمایش و شکل های مختلف هنرهای دراماتیک در کشورهای عربی، به معرفی هزارویک شب و قابلیت های نمایشی آن پرداخته شد. همزمان با شکل گیری تئاتر نوین عربی و پایه ریزی آن توسط نمایشنامه نویسان بزرگ عرب، موج تازه ای از تأثیرگذاری هزارویک شب بر ادبیات عربی و این بار در عرصه ی هنر نمایش به وجود آمد که بررسی و معرفی مهم ترین نمایشنامه هایی که براساس این کتاب نوشته شده اند، بخش بعدی این پژوهش را تشکیل می دهد. دستاورد این تحقیق اثبات قابلیت های نمایشی هزارویک شب از طریق بررسی نمونه ها و همچنین معرفی موج تأثیرپذیری نویسندگان عرب در دوره ی شکوفایی نمایش از نیمه ی قرن نوزدهم به بعد، نزد آنان است و بدین صورت ثابت می کند که توجه پیشتازان عرصه ی نمایش عربی و پایه گذاران آن، بیش از ادبیات اروپا به میراث تاریخی ادبیات عربی به طور عام و هزارویک شب به طور خاص بوده است.
شرح های مثنوی در آناتولی
تأثیر ادبیات عربی بر قصاید عربی نیر تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیّر تبریزی یکی از شاعران برجستة دورة قاجار است که بیشتر اشعارش را به اهل بیت (ع) و واقعة عاشورا اختصاص داده و در کنار اشعار فارسی و ترکی، سه قصیدة عربی هم دارد که در سرودن آن ها از شاعران عرب و سبک شعری آن ها تأثیر زیادی پذیرفته است. این تأثیرپذیری را می توان در چهار محور مطلع قصاید، لحن خطابی، وحدت موضوع و اقتباسات و تضمینات و تلمیحات بوضوح مشاهده کرد. در مقالة حاضر، تأثیر شاعران عرب در قصاید عربی نیّر در موارد یاد شده را بررسی و م وارد اشتراک و احی اناً اختلاف میان آن ها را بیان کرده ایم و سرانجام به این نتیجه رسیده ایم که نیّر در مطلع قصاید و لحن خطابی، بشدّت تحت تأثیر شاعران عرب؛ به ویژه شاعران دورة جاهلی و اصحاب معلّقات قرار گرفته است؛ لکن در بحث تنوّع موضوع، از شیوة شعرای عرب عدول کرده و قصایدش را با وحدت موضوع ارائه کرده است و در بحث تضمین ابیات، بیشترین تأثیر را از لامیة العجم طغرایی پذیرفته و قصیدة سوّمش را بر وزن و روی آن سروده و این قصیدة او بحق عنوان «لامیة الترّک» را یدک می کشد.
واکاوی ریشه های ادبیات تطبیقی در ادبیات قدیم عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیّات تطبیقی به عنوان یک علم، در دو قرن اخیر در کشورهای اروپایی و عربی و اسلامی ظهور کرد؛ ولی مفهوم تطبیق از قرن ها پیش در ادبیّات ملل مختلف وجود داشته است و ادبا و ناقدانی بوده اند که نوعی مقایسه، موازنه و تطبیق را میان ادبا و ادبیّات ملل مختلف انجام می دادند. بررسی ریشه های ادبیّات تطبیقی؛ به ویژه در کشورهای اسلامی و عربی، از این رو اهمّیّت دارد که بدون واکاوی میراث اسلامی در زمینه ادبیّات تطبیقی، نمی توان برنامة شفّافی برای تحوّل و پیشرفت ادبیّات تطبیقی در کشورهای اسلامی طرّاحی کرد. از سوی دیگر، ظهور نظریة ادبیّات تطبیقی اسلامی و ضرورت توجه بیشتر بررسی های تطبیقی به ادبیّات ملل اسلامی در عصر معاصر، بر اهمّیّت واکاوی ریشه های میراث اسلامی در این زمینه می افزاید.
این مقاله کوشش دارد از طریق بررسی برخی از آثار جاحظ، ابوالفرج اصفهانی، ابن قتیبه، ابن ندیم، ابن أثیر، شروح دیوان متنبّی و بیرونی، به واکاوی نشانه های ادبیّات تطبیقی در ادبیّات و نقد عربی قدیم بپردازد.
یافته های پژوهش نشان می دهند که نشانه های ادبیّات تطبیقی در نقد عربی قدیم، ابتدا در مرحلة «سنجش ادبی درون ادبیّات عربی» نمود پیدا کرد و بعد از آن به صورت بارزتر، در مرحلة دوّم یعنی مرحله «سنجش ادبی برون مرزی ادبیّات عربی» ظهور یافت.
نمایش نامه نویسی تاریخی در ادبیّات معاصر مصر و ایران از سال ۱۹۰۶ تا ۱۹۵۳(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آشنایی مشرق زمینیان، ازجمله مصریان و ایرانیان، در دو قرن اخیر با مظاهر تمدّن و فرهنگ غرب، از موارد بسیار مؤثّر و قابل توجّه در ادبیّات این دو کشور به حساب می آید. این موضوع به ویژه در توجّه به انواع ادبی برجستگی بیشتری دارد. یکی از این انواع ادبی که حاصل آشنایی نویسندگان شرقی با ادبیّات اروپایی است، نمایش نامه نویسی و ازجمله نمایش نامه های تاریخی است. نوع بیان حوادث تاریخی در این نوع از نمایش نامه ها، نویسندگان معاصر ایران و مصر نیز کوشیدند تا با به کارگیری این نوع ادبی، به بیان حوادث تاریخی و توضیح سرگذشت شخصیّت های ملّی و گذشته خود در قالب نمایش نامه های تاریخی بپردازند. پژوهش حاضر، میزان و ابعاد این تأثیرپذیری در نمایش نامه های تاریخی نویسندگان معاصر ایران و مصر را بررسی و نحوه رشد و توسعه این نوع ادبی را در آثار آن ها مشخّص کرده است؛ سپس این حرکت را در دو کشور، تحلیل و بررسی کرده است؛ همچنین معرّفی تاریخچه و مهم ترین نمایش نامه های تاریخی و مهم ترین نویسندگان دو کشور در این نوع ادبی از دیگر اهداف نوشتار پیش رو است.
شعر امروز ایران و فرانسه
تأثیر پذیری ملک الشعرای بهار و احمد شوقی از فابل های لافونتن در تحوّل سنّت ادبی ایران و مصر
حوزه های تخصصی:
نقش ترجمه در وام گیری، اقتباس و بومی سازی آثار ادبی و در نهایت در تحول ادبی کشور ها بسیار برجسته و غیر قابل انکار است؛ تا آنجا که می توان گفت نمونه های موفق وام گیری ادبی با تکامل بخشیدن به مقوله بندی های مرسوم در یک فرهنگ معین و پیچیده کردن آنها، موجب تحول ادبی نظام مند در پیکرة فرهنگ می شوند. شایان ذکر است که عصر مشروطیت در ایران و نهضت در مصر، وضعیت فرهنگی مشابهی داشته اند؛ به طوری که وضعیت شعر در ادبیات عرب پیش از نهضت و وضع شعر فارسی در عصر بازگشت ادبی دچار ضعف و انحطاط چشمگیری بوده است. آنچه مهم است اینکه در این عصر برخی از شاعران و نویسندگان برجسته برای رهایی از این تنگناها و شرایط حاکم اجتماعی و سیاسی و فرهنگی، از طریق ترجمه و وام گیری ادبی از دیگر فرهنگ ها در بومی سازی آثار ادبی کوشش های بسیار نموده و دست آوردهای ادبی مشابهی داشته اند که برای مقایسه و مقارنه قابل تامل هستند. از همین رو با عنایت به همزمانی ملک الشعرای بهار و احمد شوقی در این جستار بر آنیم که ضمن نشان دادن نقش این دو شاعر در تحول و تجدد نظام ادبی در ایران و مصر، به چگونگی تأثیرپذیری این شاعران از فابل های لافونتن بپردازیم و با ارائه اشترکات و تفاوت شیوه فردی هریک در بومی سازی مفاهیم ترجمه شده، به نوع انتقال مفاهیم وام گرفته شده هر یک از آنها دست یابیم.
الدیستوبیا (المدینة الفاسدة) فی الروایة العربیة المعاصرة؛ قراءة فی روایة "أورویل فی الضاحیة الجنوبیة" لفوزی ذبیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال هشتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۹
149-131
حوزه های تخصصی:
یتأثر الأدب العربی المعاصر بشکل عام، والروایة المعاصرة بشکل خاص، بالمتغیرات الاجتماعیة. فیستقی الکاتب مادته الروائیة من الأحداث الإنسانیة والاجتماعیة السائدة، ویتخذ منها الارضیة الممهدة لکتابة روایته. وتلعب المدینة دورًا أساسیا فی هذا المجال، إذ استخدمت فی إطار الیوتوبیا أو المدینة الفاضلة فی الأدب الشرقی قدیما. أما الدیستوبیا أی المدینة الفاسدة، التی لا ترمی إلى سعادة أفرادها، فبدأت تسود الروایة العربیة المعاصرة. تُعتبر روایة "أورویل فی الضاحیة الجنوبیة" للکاتب اللبنانی فوزی ذبیان من هذه الروایات الدیستوبیة التی یتطرق فیها الکاتب إلى الظروف الإنسانیة والاجتماعیة فی الضاحیة الجنوبیة لمدینة بیروت، لیکشف عن العوامل المانعة لتنظیم اجتماعی یرى فیه الفرد العدالة وسبل السعادة. لذلک، ومن أجل أهمیة هذا الموضوع فی الروایة العربیة المعاصرة، یحاول هذا المقال قراءة روایة ذبیان فی ضوء العناصر الدیستوبیة من المنظور الاجتماعی، من أجل الحصول على معلومات عن العوامل الإنسانیة والاجتماعیة التی تنمی موجة الدیستوبیا فی المجتمع وکیفیة ظهور هذه العناصر فی البنیة الروائیة لدى ذبیان. وقد بینت الدراسة رصد الروائی للأوضاع الاجتماعیة السائدة فی الضاحیة، وعلاقتها بالأوضاع السیاسیة. کما أنها أبانت عن جرأة الکاتب فی طرح قضایا من الصعب تداولها علنًا.
تأثیر رمزیّة الشّعر الفارسی وأنماطه الشّکلیّة فی شعر ""حسین مجیب المصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
إنّ نسبة الأدب الفارسی إلی الأدب العربی نسبة الأمثال إلی الأمثال. غیر أنّ الأثر الفارسی فی الشّعر العربی ضئیل وزهید، إذا قسناه بالأثر العربی فی الشّعر الفارسی وتأثّر الشّاعر، مجیب المصری بالفرس، یتجلّی فی أکثر من مظهر وأوّل ما یذکر من ذلک مظهران: أحدهما الرّمزیة والثانی استنهاج سبیل شعراء الفرس فی مذهبهم الأدبی.
إنّ هذا المقال یستعرض قطعة موجزة من تیّارات التّفاعل الثّقافی بین الأدب العربی والفارسی لدی الشّعر الفارسی وشعر مجیب المصری کعمید الأدب، مؤکّداً علی قضیة التأثیر والتأثّر فی ضوء العلاقات الثّقافیة.
وقد رأینا بعض مظاهر التأثیر الفارسیّ فی شعر مجیب المصری وهو تأثیر لا یکاد یجتاز الحدود الشّکلیة إلی التّغییر الجوهری. والمصریّ ینحو منحی شعراء الفُرس فی شعرهم الرّمزی ولکن للتّعبیر عن خطورات باله وخوالج نفسه ومن مظاهر تأثّره بهم وصفه للشَّعر وتشبیه المحبوب بالسّرو وشاعرنا فی کثیر من الأحیان یأخذ الفحوی من شعراء الفرس اضطراراً لا اختیاراً، دون أن یفطن إلی ما صنع.
مقایسه تطبیقی اعیان ثابته و وحدت وجود در اندیشه های عرفانی عطار و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع و مفهوم اعیان ثابته و وحدت وجود، اندیشه های محوری عرفان عطار و ابن عربی را تشکیل می دهند. این نوشتار بر آن است تا بر اساس مکتب امریکایی ادبیات تطبیقی، وجوه تشابه اندیشه های مذکور را از منظر کهن الگوها بررسی نماید. مطابق نتایج، عطار و ابن عربی در مقوله های اعیان ثابته و وحدت وجود اشتراک دارند. ﻻیﻪﻫﺎﻯ ﺯیﺮیﻦ این تشابه را می توان در ضمیر ناخودآگاه جمعی و کهن الگوی خویشتن دانست. سیمرغ یا اعیان ثابته همان نمونه خداگونه و آغازین در آفرینش موجودات هستند که بیانگر نخستین تجلی و مظهر اسماء الهی اند و به همین جهت ارزشمندند و یگانگی با آن بیانگر غایت رشد انسان است. اما به تناسب تفاوت در محیط فرهنگی، هر یک از شخصیت های مذکور ابتکاراتی داشته اند: ابتکار ابن عربی را می توان در وضع اصطلاح اعیان ثابته با دو تجلی فیض اقدس و فیض مقدس دانست و ابتکار عطار آن است که در تناظر انسان و جهان از جنبه جزئی تمثیل ابتکاری "ذره و خورشید" و "ذره و عالم" را در مقابل تمثیل تکراری فلسفی اندام وارگی جهان ابن عربی ابداع کرده است و از جنبه کلی هم تمثیل جامع تناظر سی مرغ با سیمرغ را خلق نموده است که حاوی اندیشه عرفانی وحدت وجود با زیر مجموعه هایی چون وحدت در کثرت، تفاوت جزئی جهان سایه ای و مثالی، تناظر جهان سایه ای و مثالی، کمال گروهی سالکان و شعور کیهانی است و همه زیر مجموعه های مذکور در عرفان ابن عربی نیز وجود دارند که بیانگر یگانگی اندیشه های بشری است.
همبستگی ادبی در آثار دانته و ابن عربی
حوزه های تخصصی:
بررسی و ارزیابی کتاب مرایا للالتقاء والارتقاء بین الأدبین العربی والفارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقالة حاضر، بررسی شکلی و محتوایی کتاب مرایا للالتقاء والارتقاء بین الأدبین العربی والفارسی به قلم حسین جمعه است. پیش از ورود به موضوع، شرح حال مختصری از نویسندة کتاب بیان شده و مشخّصات و مسألة پژوهش، ذکر گردیده است. سپس نقد مؤلّفه های شکلی و دیداری اثر، همچون میزان رعایت قواعد عمومی ویرایش و نگارش، کیفیت حروف نگاری، صفحه آرایی و جامعیت صوری کتاب، مورد توجّه قرار گرفته است. عناصر محتوایی، همچون انطباق عنوان با مطالب کتاب، اعتبار علمی منابع، دقّت پژوهشگر در ارجاعات، بهره گیری از ابزارهای علمی لازم برای تفهیم و تبیین موضوع، کیفیت و میزان کاربرد اصطلاحات تخصّصی و... در متن مقاله، بیان شده است. همچنین نظم منطقی و انسجام داده ها در کلّ کتاب یا در هر فصل، نوآوری و روزآمدی اطّلاعات، رعایت اصول منبع دهی علمی، شخصیّت و بی طرفی علمی پژوهشگر، میزان هم خوانی داده های علمی با مبانی و پیش فرض های مورد قبول، رویکرد اثر نسبت به فرهنگ و ارزش های دینی و... بررسی گردیده است؛ به عبارت دیگر، در این پژوهش توصیقی - تحلیلی، امتیازات و کاستی های هر یک از عناصر درون ساختاری و برون ساختاری در کتاب مذکور، اشاره و در حدّ توان ارزیابی گردیده است.
زیباشناسی سیمای حضرت فاطمه و حضرت زینب (علیهما السّلام) در شعر احمد وائلی و احمد عزیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معرّفی و تبیین سیمای حضرت فاطمه و حضرت زینب (علیهما السّلام) به مثابه برجسته ترین زنان تاریخ اسلام، در شعر احمد وائلی و احمد عزیزی، مورد توجّه قرار گرفته است. هردو سراینده بر شخصیّت الگویی این دو بانوی بزرگوار و به تبع آن درباره اصالت نسب خاندان و نیز سجایای ایشان سخن گفته و آنان را به منزله الگوی شایسته معرّفی کرده اند. درکنار این مهم، سخنی استوار درباره منطق گویا و بلاغت بیان همراه با صبر و استقامت حضرت زینب (س) را دست مایه پردازش های شعری خویش کرده اند. این دو شاعر ﺑﺎ ﺑﺎزآﻓﺮﯾﻨﯽ ﺳﯿﻤﺎ و ﻣﻨﺰﻟﺖ حضرت فاطمه و زینب (علیهما السّلام) در ﺟﻬﺎن ﻧﮕﺮی و اﻧﺴﺎنﺷﻨﺎﺳﯽ اﺳﻼم و ﻣﮑﺘﺐ ﺗﺸﯿّﻊ ﮐﻮشیده اند و در عین بهره گیری از تمام توان هنری و شعری خود، زنان معاصر جهان اسلام را نیز به پیروی و الگوپذیری از آن دو حضرت فراخونده اند. پژوهش حاضر بیانگر این است که دو شاعر ضمن برشمردن اوصاف حضرت فاطمه و زینب (علیهما السّلام) ازنظر مضمونی دو تفاوت عمده دارند: شعر وائلی، بیشتر روایتی تاریخی از زندگی اهل بیت (ع) است که عاطفه در آن چندان پررنگ نیست؛ درحالی که شعر احمد عزیزی سرشار از احساس و عاطفه است. هردو شاعر ازنظر کاربست ساختاری و جنبه های هنری، از عناصر علم بیان، معانی و بدیع، همچون تشبیه، استعاره، مجاز، مراعات نظیر، تضاد و اقتباس از آیات قرآن و احادیث، استفهام و موارد فصل و... بهره گرفته اند؛ امّا رویکرد عزیزی در بهره گیری از این عناصر، به نوعی ذهنی گرایی تمایل دارد که به باور نگارندگان در شعر سپهری و پیش تر از او در شعر سبک هندی یا اصفهانی ریشه دارد؛ درحالی که شعر وائلی، بیشتر به سبک شاعران کلاسیک عرب نزدیک است.