معرّفی و تبیین سیمای حضرت فاطمه و حضرت زینب (علیهما السّلام) به مثابه برجسته ترین زنان تاریخ اسلام، در شعر احمد وائلی و احمد عزیزی، مورد توجّه قرار گرفته است. هردو سراینده بر شخصیّت الگویی این دو بانوی بزرگوار و به تبع آن درباره اصالت نسب خاندان و نیز سجایای ایشان سخن گفته و آنان را به منزله الگوی شایسته معرّفی کرده اند. درکنار این مهم، سخنی استوار درباره منطق گویا و بلاغت بیان همراه با صبر و استقامت حضرت زینب (س) را دست مایه پردازش های شعری خویش کرده اند. این دو شاعر ﺑﺎ ﺑﺎزآﻓﺮﯾﻨﯽ ﺳﯿﻤﺎ و ﻣﻨﺰﻟﺖ حضرت فاطمه و زینب (علیهما السّلام) در ﺟﻬﺎن ﻧﮕﺮی و اﻧﺴﺎنﺷﻨﺎﺳﯽ اﺳﻼم و ﻣﮑﺘﺐ ﺗﺸﯿّﻊ ﮐﻮشیده اند و در عین بهره گیری از تمام توان هنری و شعری خود، زنان معاصر جهان اسلام را نیز به پیروی و الگوپذیری از آن دو حضرت فراخونده اند. پژوهش حاضر بیانگر این است که دو شاعر ضمن برشمردن اوصاف حضرت فاطمه و زینب (علیهما السّلام) ازنظر مضمونی دو تفاوت عمده دارند: شعر وائلی، بیشتر روایتی تاریخی از زندگی اهل بیت (ع) است که عاطفه در آن چندان پررنگ نیست؛ درحالی که شعر احمد عزیزی سرشار از احساس و عاطفه است. هردو شاعر ازنظر کاربست ساختاری و جنبه های هنری، از عناصر علم بیان، معانی و بدیع، همچون تشبیه، استعاره، مجاز، مراعات نظیر، تضاد و اقتباس از آیات قرآن و احادیث، استفهام و موارد فصل و... بهره گرفته اند؛ امّا رویکرد عزیزی در بهره گیری از این عناصر، به نوعی ذهنی گرایی تمایل دارد که به باور نگارندگان در شعر سپهری و پیش تر از او در شعر سبک هندی یا اصفهانی ریشه دارد؛ درحالی که شعر وائلی، بیشتر به سبک شاعران کلاسیک عرب نزدیک است.