فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۴۴۵ مورد.
بررسی برخی از ویژگی های فرهنگ دموکراتیک در شعر عصر مشروطه و تفاوت های آن با شعر عصر بازگشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در پی بررسی برخی ویژگی های فرهنگ دموکراتیک در شعر عصر مشروطه است. به این منظور ابتدا با اشاره به دیدگاه نظری مانهایم، مفهوم دموکراسی تعریف شده است. ساختار این مقاله بر اساس مفهوم فاصله زدایی مانهایم شکل گرفته است. این مفهوم که ویژگی اصلی فرهنگ دموکراتیک است، در پی حذف یا تحدید فواصل عمودی است. حاصل امر در حوزه های مختلف دارای وجوه بروز متفاوت است که در مجموع سیمای کلی فرهنگ دموکراتیک را شکل می دهد. برخی از وجوه این سیمای کلی در حوزة ادبیات قابل رؤیت است. بخش دوم مقاله به ارائة نمودهای ادبی فرهنگ دموکراتیک پرداخته است. در نهایت و در جمع بندی نهایی، این مقاله شعر عصر مشروطه را دارای ویژگی های دموکراتیک دانسته است.
تصویرسازی کارگزاران اجتماعی در اشعار سیاسی ملک الشعرا بهار از منظر گفتمان شناسی انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل انتقادی گفتمان به عنوان رویکردی نوین در تحلیل متن و گفتمان معتقد است که هیچ گفتمانی خالی از ایدئولوژی نیست و تلاش می کند که روابط پنهان قدرت، نابرابری اجتماعی و سوء استفاده از قدرت را در گفتمان ها برملا کند. تحلیل گران انتقادی بیشتر بر اساس طبقه بندی های زبان شناختی به تحلیل گفتمان می پردازند در حالی که ونلیوون از مؤلفه های جامعه شناختی معنایی بهره می برد. نگارندگان بر آنند که اشعار سیاسی بهار را بر اساس رویکرد ون لیوون مورد بررسی قرار دهند تا مشخص شود که بهار در دوران پرتنش مشروطه چگونه کارگزاران اجتماعی و عاملان عمل را به تصویر می کشد. آیا از آنها با صراحت نام می برد یا ترجیح می دهد پوشیده سخن بگوید. به منظور نیل به هدف تحقیق، نخست ابیات گفتمان مدار با بن مایه ی سیاسی انتخاب شد سپس مؤلفه های جامعه شناختی-معنایی در هر بیت مشخص گردید. در گام بعدی با محاسبات آماری و طبق بسامد مؤلفه ها، میزان ارجاعات پوشیده و صریح تعیین شد. در نهایت و پس از تحلیل کمی و کیفی نتایج زیر حاصل گردید. نخست آنکه بهار برای بازنمایی فعالان سیاسی و صاحبان قدرت از صریح ترین مؤلفه ها از جمله نام بری و فردی سازی استفاده کرده است. دیگر مؤلفه های پرکاربرد عبارتند از ارزش گذاری، اشتراکی سازی و فعال نمایی. بهار دیدگاه خود را نسبت به کارگزاران اجتماعی با به کارگیری مؤلفه ی ارزش گذاری بیان کرده است. در اشعار وی بسامد مؤلفه های پوشیده بسیار اندک است که این امر خود شاهدی است بر صراحت بهار در بازنمایی کارگزاران اجتماعی.
مقایسه و تحلیل ساختار روزنامه های ملانصرالدین و صوراسرافیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات طنز
- حوزههای تخصصی ادبیات سبکها و جریانهای ادبی معاصر شعر
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
- حوزههای تخصصی ادبیات گونه های نثر معاصر نثر مطبوعاتی و خبری
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق شاعران و نویسندگان فارسی زبان بر یکدیگر
درآمدی تطبیقی بر شعر فارسی و اردو در دوره مشروطه (عنوان عربی: دراسة مقارنة للأشعار الفارسیة والأردیة فی عهد ثورة الدستور)
حوزه های تخصصی:
پیشینه ادبیات تطبیقی، بنا بر اسناد و مدارک، به گذشته های دور می رسد؛ اگرچه به طور رسمی، واژگان ادبیات تطبیقی را پیشینیان برای موازنه و سنجش ادبیات و دانش های تطبیقی به کار نبرده اند.اما سال 1828م. را برخی محققان ادبیات تطبیقی آغاز پیدایش این دانش می دانند که در دانشگاه سوربن فرانسه، در درس تاریخ ادبیات فرانسه، ویلمن ارایه کرده است. دانشی که چشم انداز تازه ای از بررسی و تحقیق برروی مطالعه ادبیات باز کرده، به سنجش آثار، عناصر، انواع، سبک ها، دوره ها، جنبش ها و چهره های ادبی و به طور کلی، مقایسه ادبیات در مفهوم کلی آن در دو یا چند فرهنگ و زبان مختلف می پردازد.مقاله حاضر، بررسی تطبیقی اجمالی شعر فارسی و اردو در دوره مشروطه است؛ که در آن، نگارنده سعی کرده است باتوجه به مقایسه دو شاعر فارسی زبان و اردوزبان - ملک الشعرای بهار و فیض احمد فیض - گذشته ادبیات فارسی و تاثیر آن در ادبیات اردو را به اختصار توضیح دهد و روند تکاملی این حرکت را در شعر دوره مشروطه و بعد از آن بیان کند. ضمنا در موارد گوناگون، نمونه هایی از این نزدیکی ها و شباهت ها و نحوه تاثیرپذیری شعر اردو از شعر فارسی از گذشته تا حال ارایه شده و به ویژه تلاش بر آن بوده است که بیشتر از نظر محتوایی موارد تطبیقی عنوان شود.چکیده عربی:تصل خلفیة الأدب المقارن وفقا للمستندات والوثائق إلی حقب بعیدة بالرغم من عدم استخدام مصطلح الأدب المقارن عند القدماء للمقارنة بین الآداب. ویعتقد البعض أن هذه النزعة الأدبیة بدأت منذ عام 1928م عندما أبدعها فیلمن عند تدریسه تاریخ الأدب الفرنسی بجامعة سوربون. ومنذ ذلک الحین أنشئت نزعة أدبیة فتحت نافذة جدیدة من الدراسات والبحوث علی الآداب حیث تعالج النتاجات الأدبیة، وعناصرها کما تتطرق إلی الأنواع الأدبیة، وأسالیبها، والأعصر المختلفة، والنزعات المتنوعة، والوجوه الأدبیة، وبشکل عام تقارن بین الآداب فی مفاهیمها الکلیة فی ثقافتین أو أکثر وبلغتین مختلفتین أو لغات مختلفة.ونظرا إلی الدراسة المقارنة بین الشاعرین الفارسی والأردی؛ ملک الشعراء بهار، وفیض أحمد فیض، یدرس هذا المقال الأشعار الفارسیة والأردیة فی عهد ثورة الدستور دراسة مقارنة؛ إذ حاول فیه الدارس التطرق إلی تاریخ الأدب الفارسی وتأثیره علی الأدب الأردی باختصار وتطویر هذه النزعة فی شعر ثورة الدستور وبعدها. والمقال یقدم نماذج لهذا التقارب والتشابه وطریقة تأثّر الشعر الأردی بالشعر الفارسی منذ القدم حتی الآن. وکان الترکیز علی تقدیم تلک النماذج من حیث المضامین.
بررسی سه نوعِ جدید قافیه در شعر مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر فارسی در نتیجه آشنایی با ادبیات غرب، هم از لحاظ مضمون و محتوا، و هم از لحاظ فرم متحول شد. از گونه های تحول در شعر فارسیِ عصر مشروطه به کارگیری تعدادی قافیه جدید است که به شعر غرب تعلق داشت و در ادبیات کلاسیک ما بی سابقه بود. شعرای مشروطه از رهگذر شعر ترک، که پیش از ادبیات ایران به سبب ارتباط با دنیای غرب وارد عصر تجدد شده بود، با این نوع قوافی آشنا شدند و آن ها را در شعر خود به کار بردند. دل زدگی از یک نواختی ادبیات قدیم از یک سو، و شور تجدد و نوخواهی در این عصر و نیاز به ورود به ساحت های نوین شعری از سوی دیگر، از عوامل مهم دگرگونی هایی از این نوع بوده است. این گونه تحولات در شعر مشروطه سرآغاز تجدد در شعر فارسی بود که به همراه دیگر عوامل، شعر نوین فارسی را شکل داد. ما در این مقاله که به روش مطالعه کتاب خانه ای انجام گرفته است، به بررسی سه نوع قافیه شعر غربی در شعر مشروطه پرداخته ایم که عبارت اند از: قافیه چلیپا، قافیه حلزونی، و قافیه زنجیری. از میان سه نوع قافیه مذکور قافیه چلیپایی محبوبیت زیادی در میان شاعران عصر مشروطه داشت و بسیاری از شاعران پیش رو عصر، حتی سنت گرایان ، اشعار خود را بدان قافیه بستند. اما نوع دوم و سوم به نسبت کم تری به کار گرفته شد. شاعران ایرانی در این عصر انواع گوناگون قوافی مذکور و حتی دیگر انواع قافیه های بومی را در یک شعر واحد به کار بردند.
بررسی تطبیقی «نوروزی نامه» عشقی و «نوروزیة» لاهوتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود پژوهش های سودمند در باب شعر و ادب عصر مشروطه، هنوز بسیاری از جزئیات و جوانب آن به درستی بررسی و گزارش نشده است. دو سرودة «نوروزی نامة» میرزادة عشقی (م 1303ش) و «نوروزیة» ابوالقاسم لاهوتی (م 1336ش) از جمله آثار این دوره است که تا به امروز کمتر در دایرة توجّه و تحقیق پژوهندگان ادبیات معاصر قرار گرفته است. این دو شعر که از وزن، قالب و نظام قافیه آرایی واحدی برخوردارند، در ایام مهاجرت سرایندگان آنها به سرزمین های عثمانی در جریان جنگ جهانی اوّل و در استانبول سروده شده اند. هر دو شعر در عین بهره مندی از وجوه مشترک صوری، محتوایی، شأن نزول، و موقعیت تاریخی و جغرافیایی سرایش، تمایزهای درخور اعتنایی با یکدیگر دارند که بررسی و مقایسة آنها را الزام می کند. از میان این دو شعر به ویژه «نوروزی نامة» عشقی از حیث اشتمال بر نخستین بارقه های نوگرایی، میزان گسست از سنت رایج ادبی و نیز برخورداری از صبغة رمانتیک، واجد اهمیت خاصی است. شعر لاهوتی نیز که یک سال پس از شعر عشقی، به مناسبت فرارسیدن نوروز 1298ش / 1337ق و به اقتفای آن سروده شده است، علاوه بر جنبه های بلاغی، از جهت وقوف به دیدگاه سیاسی اجتماعی و تلقی میهنی شاعر در آن برهه از حیات وی، و نشان دادن سیر تحول اندیشة او شایستة تأمل و بررسی است. در این مقاله ضمن مقایسة این دو اثر و تبیین موارد اشتراک و تمایز آنها، وجوه بلاغی و میزان گسست هریک از آن دو از موازین سنت ادبی مطالعه خواهد شد و درون مایة آنها با توجه به زمینه های سیاسی و اجتماعی و گفتمان رایج در آن مقطع تاریخی مورد تحلیل قرار خواهد گرفت.
ملکالشعراء بهار و روح سرگردان ایرانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
شکست نظامی ایران از روسیه و انگلیس و نیز آشنایی گام به گام با استعمار و غربِ پیشرفته در دو قرن اخیر، در تاریخ تفکر و اندیشة ایران شکافی عمیق ایجاد کرد که به رویارویی پیچیدة سنت و مدرنیته انجامید. این تقابل که پس از ده ها سال کشمکش، همچنان ادامه دارد در دورة مشروطه تعین بخش اصلی صحنة سیاست و فرهنگ ایران بود و متفکران بسیاری را با ضرب آهنگ خود به این سو و آن سو کشاند. در این میان، ملک الشعراء بهار و امثال وی که در جریان نخستین برخوردهای سنت و مدرنیته، بیشتر به جانب مدرنیته و غرب ستایی می گرایند، به واسطة وابستگی اش به ادبیات، سنت ایرانی ـ اسلامی را لنگ لنگان با خود حمل می کنند.
بدین ترتیب، آنچه این مقاله در پی بررسی آن خواهد بود، بررسی نظریات بهار دربارة غرب و سنت بومی (تجدد و مدرنیته) با توجه به زمینة فکری و اجتماعی آن روزگار است تا از این رو برخی جریانات فکری مؤثر در تحولات معاصر جامعه ایران روشن تر شود.
کتاب: سنت و نوآوری در شعر معاصر
حوزه های تخصصی:
علل کمبود تبادل خاطرات جنگ ایران و عراق در محافل غیر رسمی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنگ از مهم ترین وقفه های تاریخی هویت ساز در حیات هر ملت است که جوامع، پس از پایان یافتنش، درصدد حفظ یاد و خاطرات آن برمی آیند. تنوع و تکثر راویان جنگ و دیدگاه های متفاوت آن ها روایات متعددی را رقم می زند که فقط در صورت کنار هم قراردادن آن ها می توان به تصویری واقعی از جنگِ رخ داده نزدیک شد؛ با این حال روایت رسمی دولتی، با استفاده از امکاناتی که دراختیار دارد، در پی ارائة تصویری یک دست و همگون از جنگ است و بازتاب های اجتماعی روایات عاملی محدودکننده می شوند، به طوری که دولت دیگر قادر به ترسیم چهرة واقعی جنگ نخواهد بود. از این رو پویایی روایات خُرد مردمی در بیان خاطرات جنگ، برای تعدیل روایت رسمی، از اهمیت زیادی برخوردار است؛ اگرچه آن چه در ایران در زمینة خاطرات جنگ مشاهده می شود بیش تر رکود و انفعال است.
پژوهش حاضر از نظریات هالبواکس استفاده کرده است، به ویژه در زمینة «بازگوکردن» خاطرات شخصی که اولین حلقة ارتباط میان خاطرة شخصی و خاطرة جمعی است و «تبادل خاطرات» که برای شکل دادن به حافظة تاریخی افرادی که در جنگ حضور نداشته اند، الزامی می نماید. این پژوهش همچنین از آرای ریکور در خصوص ضرورت ارتباط بین نسلی برای پیوند خاطرة فردی و جمعی و آسیب های خاطره در محافل غیر رسمی، که بعضاً باعث کمبود خاطره در این محافل می شود، بهره گرفته است؛ با این حال، با نظر به مختصات بومی جنگ ایران و عراق و زمینه های اجتماعی خاص جامعة ایرانی، توضیح پیچیدگی این مسئله صرفاً با استفاده از این نظریه ها ممکن نیست؛ از این رو برای کشف علل اختصاصی کمبود تبادل خاطرات در محافل غیر رسمی روش کیفی و مصاحبه های عمیق به کار گرفته شده و فقط در مرحلة تحلیل یافته ها از پیشینة نظری موجود جهت، چهارچوب ارجاعی مورد استناد، استفاده شده است.
یافته های پژوهش حاکی از آن است که عواملی چون امتیازهای داده شده به رزمندگان، فرافکنی مشکلات فضای سیاسی موجود به رزمندگان، ایجاد هالة قدسی پیرامون جنگ، پرهیز از ریا، بی انگیزگی مخاطبان نسبت به موضوع جنگ، دردناکی صحبت از جنگ، و درنهایت کمبود گفت وگو در محافل غیر رسمی از اصلی ترین علل کمبود تبادل خاطره در این محافل است.