این مقاله از منظر تاملی در مبانی عشق و جمال در شعر و اندیشه سعدی با نگاهی بر عرفا و حکمای فارس از جمله روزبهان، حافظ و ملاصدرا رقم خورده است. در این مقاله ابتدا به جایگاه عشق و محبت و جمال در قرآن کریم، حدیث و متون کهن صوفیه اختصاص یافته و درادامه، حالات عشق پاک در تفکر سعدی، با توجه به زمینههای چون جمالدوستی، تجلی و نظربازی عرفانی را مورد بررسی قرار میدهد.
این مقاله از بخش سعدی کتاب تاریخ ادبیات فارسی نوشته هرمان اته خاورشناس آلمانی استخراج شده که معروفترین اثرش همین کتاب تاریخ ادبیات فارسی است. وی سعدی را با عنوان بزرگترین شاعر پندآموز ایران و معتدل تر از سایرین در عقاید عرفانی معرفی میکند و در ادامه به تاریخ زندگی و معرفی آثار وی می پردازد. ااین خاورشناس در ادامه مقاله خود شروح معروف جهان دررابطه با آثار سعدی و در پایان نیز مآخذ کلی لاتین در باب سعدی و همچنین ترجمههای معروف لاتینی آثار سعدی را معرفی مینماید.
نویسنده این مقاله با بررسی آثار سعدی به این نتیجه میرسد که موارد فراوانی در کل آثار افصح المتکلمین وجود دارد که نشان میدهد او به هر اندیشه یا مفهوم پیچیده و مجردی که برمیخورد معمولا به همان صورت اصلی به آنها اذن دخول در شعر نمیدهد و آنها را با بیان ویژه یا تخصصی و علمی در سخن وارد نمیکند بلکه نخست آن را به سادهترین شکل خود تبدیل میکند تا قابلیت ارائه به عنوان مضمونی شاعرانه را بیابد. به همین دلیل آن را «ترجمه فارسی به فارسی» مینامد. وی اشاره میکند: همه چیز در آثار سعدی با تصویر به ویژه از نوع شفاف همراه است یعنی سعدی پیوندی همیشگی میان اندیشه و تصویر برقرار کرده طوری که هانری ماسه، سعدیپژوه بزرگ فرانسوی نیز به این ویژگی مهم کل آثار منظوم و منثور سعدی پی برده است و میگوید تمام لذت سبک سعدی از پیوند اندیشهها با هم سرچشمه میگیرد. آنچنان لذتی که ترجمه نیز آن را از میان نمیبرد.
نویسنده این مقاله عقیده دارد که سعدی از سرچشمههای مختلف سیراب شده است تا بعدها توانسته اندیشه خود را به صورت گلستان و بوستان عرضه کند. در آثار سعدی، نشانههای فرهنگ زرتشتی، فرهنگ مسیحی و تصوف و به ویژه فرهنگ اسلامی به دفعات و به صورت استفاده از قرآن و احادیث مشاهده میشود. هدف این مقاله این است که منابعی که سعدی از آنها استفاده نموده را معرفی نماید و در نتیجهگیری نیز نویسنده بیان میکند که آنچه فرهنگ را بارور میکند، این است که فرهنگ بتواند از فرهنگهای دیگر هم متاثر بشود و فرهنگ یک بعدی و یکسویی نباشد و سعدی نمونه کاملی از این فرهنگ است.
قدرت در مفهوم روشن کلمه به معنی سازمان منسجم و به هم پیوسته کارآمدی است که ما از آن به عنوان نهاد حکومت یاد میکنیم. حکومت و حاکمیت و مجموعه عناصری که آن را به وجود میآورند، سابقهای بس قدیم در ایران دارد که تا زمان سعدی حالت جاافتادگی و استواری و استحکام را عرضه میکند و در حقیقت سعدی با پدیدهای مواجه است که این پدیده، جادههای صاف نشده و همواری تا زمان او دارد و به خصوص از این گرفتاری برخوردار است که مجموعه انتظارات آرمانی یک جامعه را در خود جمع نکرده و انعکاس درست و دقیقی از آن چیزی که از قدرت میطلبیم در مفهوم حاکمیت مطلقی که در آن روزگار بوده، عرضه نمیکند و به همین دلیل دشواری کار سعدی در این است که بتواند با این سازمان به ظاهر صریح و بیتکلف با چهرهای خشن و زبر و محکم و بدون هیچ تکلفی برخورد کند.