فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۴۱ تا ۱٬۰۵۴ مورد از کل ۱٬۰۵۴ مورد.
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
77 - 92
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی ظرفیت تقریب اهل سنت طریقتی شبه قاره هند درجهت افزایش قدرت نرم انقلاب اسلامی است که با تمرکز بر پاکستان و اعتقاد به محبت اهل بیت (علیهم السلام) صورت گرفته است. شیوه پژوهشی کار علاوه بر مطالعات کتابخانه ای، مصاحبه عمیق با 11 نفر از صاحب نظران ایرانی و پاکستانی و مطالعات کتابخانه ای و میدانی درجهت غنی سازی جستار حاضر بوده است. یافته ها حاکی از آن است که «محبت اهل بیت (علیهم السلام) » نزد طریقت های چهارگانه چشتیه، سهروردیه، قادریه و نقشبندیه، به خصوص بریلویه که جامع جمیع فرق صوفیه پاکستان است، دارای اهمیت فراوان است. اصرار بر رسانیدن سلسله خرقه به اهل بیت (علیهم السلام) ، احترام فراوان به سادات، نقل قول و تمجیدها از ائمه معصومین (علیهم السلام) ، جواز زیارت و توسل و استغاثه و شفاعت آنان ازجمله بروندادهای این اعتقاد به مثابه ظرفیت اعتقادی درجهت گسترش دایره عملکردی و گفتمانی انقلاب اسلامی است. براین اساس دستگاه های متولی، با فهم درست از این عمق راهبردی گفتمانی، فرصتی برای ارتقای جایگاه منطقه ای ایران و نیز تعالی و تأمین متقابل منافع دو همسایه مسلمان می یابند.
ضوابط سلطانی؛ دستورالعمل کاربردی مهرهای اداره های تیپو سلطان (متن منقح بر اساس دو نسخه بریتیش لایبریری و کتابخانه انجمن رایل ایشیاتک، لندن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ویژه نامه نامه فرهنگستان (شبه قاره) ۱۴۰۰ شماره ۱۲
225-294
نظام دینی آخرین بازماندگان آریائی در کافرستان افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
211 - 228
حوزه های تخصصی:
مردمان ناحیه کوهستانی شرق افغانستان تا یکصد سال پیش، دارای فرهنگ هندوایرانی و ایدئولوژی مبتنی بر دامداری بودند. این آریایی ها که سرزمین شان از طرف مسلمانان، کافرستان و بعد از ورود اسلام نورستان خوانده شد، آخرین بازمانده از باورها و آیین های آریاییان باستان بوده اند که به دلیل شرایط جغرافیایی و اجتماعی تا یک سده اخیر در این دیار باقی مانده اند. آن ها به زبان های مختلف هندواروپایی سخن می گفتند و دارای جنبه هایی از مذاهب هند و آریایی بودند. در این پژوهش ضمن پرداختن به کلیات تاریخی و ریشه قومیتی نورستانیان، طرحی کلی از پرستش خدایان مختلف و ارتباط آن ها با فرهنگ عظیم هندوایرانی و سیر تحولات احتمالی در این نظام اعتقادی با نگاهی به نظریه دومزیل مورد بررسی قرار می گیرد؛ بنابراین پرسش اصلی این خواهد بود که آیا می توان خدایان این کافران و باورها آن ها را در طرحی همانند نظام پانتئونی دمزیل مطرح کرد؟ رابطه این باورها با نظام عقیدتی هندوایرانی چگونه قابل تبیین است؟ اهمیت این پژوهش در این است که فرهنگ و عقاید این مردم می تواند نمایانگر زندگی اجتماعی و دینی آریاییان کهن هند و ایران باشد. پژوهش حاضر با ابزارکتابخانه ایی و با روش تطبیق و تحلیل داده ها صورت گرفته است.
پژوهشی در نگارگری بودایی رایج در سرزمین های هند و چین، با مطالعه موردی نگاره های موجود در غارهای آجانتا و دون هوانگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
111 - 126
حوزه های تخصصی:
میراث فرهنگی سرزمین های کهن هند و چین، بخش مهمی از فرهنگ بودایی را تشکیل می دهد. آیین بودا یکی از مهم ترین جریان های اعتقادی رایج در این سرزمین هاست که تأثیر عمیقی بر هنر سرزمین های هند و چین برجای نهاده است. درهم آمیختن مبانی هنری رایج در این دو تمدن با عقاید بودایی که در غار-معابد آجانتا و دون هوانگ تجلی یافته است، این پرسش را مطرح می کند که مبانی هنری رایج در سرزمین های هند و چین چه تأثیری بر ساختار و مضامین رایج در نقاشی این غارها بر جای نهاده است؛ بنابراین در این پژوهش که به شیوه توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای تدوین شده، این موضوع مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجه این پژوهش حکایت از آن دارد که هرچند بین مضامین رایج در نگاره های بودایی موجود در این مکان ها، شباهت بسیار زیادی وجود دارد، هنرمندان چینی با تکیه بر فرهنگ و مبانی فکری کهن سرزمین خود، ضمن ایجاد تحول در شیوه های هنری، بر غنای هرچه بیشتر فرهنگ و آیین بودایی نیز افزوده اند.
بررسی ارجاع مشارکین در هشت باب از کلیله و دمنه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
9 - 28
حوزه های تخصصی:
روایت، مجموعه پیوسته ای از گفته هاست که گفتمان را به وجود می آورد. براساس الگوی لوینسون (2015)، ارجاع مشارکین یکی از مؤلفه های ضروری در تحلیل گفتمان روایی است. مشارکین موجود در ساختار روایت ممکن است مشارکین اصلی انسان و غیرانسان و نیز مشارکین فرعی انسان و فرعی غیرانسان، مانند حیوانات باشند. هر زبانی با توجه به ویژگی های خاص خود از ابزارهای ارجاعی خاصی همچون مرجع دار صفر، گروه اسمی کامل و ضمایر برای اشاره به مشارکین دخیل در گفتمان روایی بهره می گیرد. پژوهش حاضر بر اساس الگوی لوینسون، چگونگی بازنمایی و فراوانی به کارگیری انواع مشارکین و روش های ارجاع به آن ها را در تعدادی از حکایت های کلیله و دمنه بررسی و تحلیل می کند. در این پژوهش، 8 باب از کتاب کلیله و دمنه مورد بررسی قرار گرفت. در هر باب، کاربرد انواع مشارکین و ابزارهای ارجاعی مربوط در دو بافت فاعلی و غیرفاعلی شناسایی و توصیف و با استفاده از آزمون خی دو تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد در باب های مورد بررسی از کلیله و دمنه برای ارجاع به مشارکین موجود در روایت اعم از مشارکین اصلی و فرعی، انسان و غیرانسان از ابزارهای ارجاعی مختلفی همچون مرجع دار صفر، گروه اسمی و ضمایر استفاده شده است؛ علاوه براین، نتایج حاکی از آن بود که تفاوت معناداری در به کارگیری انواع مشارکین و ابزارهای ارجاعی موردنظر وجود داشت؛ به علاوه، مرجع دار صفر دارای بیشترین کاربرد و ضمیر و گروه اسمی به ترتیب در جایگاه بعدی قرار گرفتند.
بررسی مضمون و مترادفات آن از منظر شاعران سبک هندی با تکیه بر غزلیات عرفی شیرازی، طالب آملی، کلیم کاشانی و صائب تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
29 - 42
حوزه های تخصصی:
مضمون و مترادفات آن، ازجمله کلیدواژه های اصلی مورد استفاده شاعران سبک هندی است؛ تا جایی که ساختن مضامین تازه و بکر در محدوده یک بیت، یکی از موضوعاتی است که بیشترین اهمیت را نزد شاعران این سبک دارد و جای همه موضوعات شعری را می گیرد؛ با وجود این، سخنان منسجم و روشنی از مختصات و ماهیت این اصطلاحات در سروده های این شاعران دیده نمی شود. این پژوهش با رویکرد متن محور و با رهیافتی توصیفی-تحلیلی، با مطالعه و دقیق شدن در دیوان غزلیات چهار شاعر معروف سبک هندی: صائب تبریزی، کلیم کاشانی، عرفی شیرازی و طالب آملی، و استناد به سخن خودِ شاعران به عنوان منبع اصلی پژوهش، در پیِ یافتنِ مختصات و ماهیت مضمون و مترادفات آن از منظر شاعران مورد است. براساس آنچه از سخن شاعران موردنظر حاصل می شود، مضمون و مترادفات آن، شبکه ای از پیوندها و ارتباطات میان واژگان یک بیت است که با تلاش زیاد و کشف تناسبات لفظی و معنوی حاصل می شود و ازاین رو، درک و فهم آن بسیار دشوار است؛ علاوه براین، مضمون و مترادفات آن، بیان سخن به شکلی تازه و بکر است که به واسطه تفکر و اندیشه فراوان و دقیق شدن در همه عناصر هستی، زندگی عادی و اجزای طبیعت به دست می آید و به همین سبب، باعث خلق لذت هنری برای شاعر و مخاطبان او می شود.
تأملی در مفهوم فنا در اندیشه بیدل و مولانا و تفاوت آن با فنا در عرفان هندی (بودایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
93 - 110
حوزه های تخصصی:
مولانا نماینده تصوف خراسان و بیدل نماینده سبک هندی و پرورش یافته هند و آگاه به عرفان بودایی و اسلامی، هر دو است و اگرچه در شیوه بیان متفاوت اند، در بسیاری از موضوعات عرفانی تشابه دارند. یکی از این مفاهیم عرفانی فناست که در اشعار مولوی و بیدل کاربرد گسترده ای دارد. مولانا در مثنوی حدود 89 بار و بیدل در اشعار خود حدود 101 بار به این مفهوم عرفانی اشاره کرده است. فنا از مسائل مهم در نظام فکری مولوی است، مولوی به شیوه تمثیلی قرآن، فنا را تفسیر می کند و آن را استحاله نفس دانی به نفس عالی می داند و بیدل گاه با قراردادن واژه «فنا» در جایگاه قافیه و گاه با تشبیهاتی مانند «خواب فنا»، «گرداب فنا»، «محراب فنا»، «مضراب فنا» و «رسن تاب فنا» به توصیف و تصویر مقوله فنا می پردازد. در این نوشتار با روش توصیفی و تحلیلی به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم که دیدگاه بیدل و مولانا درمورد مقام عرفانی فنا چیست و وجوه اشتراک و افتراق فنای اسلامی با فنا در عرفان هندی کدام اند؟ نتیجه تحقیق نشان می دهد که بیدل دهلوی با آنکه در بستر عرفان بودایی بالیده، عرفان او رنگ و بوی اسلامی خود را حفظ کرده است.
بررسی علل افزایش داد و ستد اسلحه در مناطق مرزی ایران و هند از 1285 تا 1305 هجری شمسی و نقش دولت های بیگانه در آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
59 - 76
حوزه های تخصصی:
یکی از پدیده های رایج در مناطق مرزی ایران و هند، قاچاق اسلحه بوده که نقش تأثیرگذاری در تحولات اجتماعی و مسائل امنیتی این مناطق داشته است. با نگاهی به منابع تاریخی می توان به این مسئله پی برد که تقریباً از 1285 تا 1305 هجری شمسی، قاچاق اسلحه در این مناطق افزایش چشمگیری یافته است. با توجه به این مسئله در تحقیق حاضر با استفاده از روش تحقیق توصیفی و با استفاده از اسناد و مطالعات تاریخی موجود در این زمینه به بررسی علل این پدیده پرداخته شده و نقش عوامل داخلی و خارجی مورد کنکاش قرار گرفته است. براین اساس پرسش تحقیق حاضر این است که روند داد و ستد اسلحه در مناطق مرزی ایران و هند چگونه بوده و دلایل افزایش آن در این مقطع زمانی چه بوده است. به نظر می رسد مناطقی مانند سیستان و بلوچستان در چارچوب منافع انگلستان و کشورهای رقیبش در کانون رقابت ها قرار داشتند. این تحولات باعث شد موضوع داشتن سلاح گرم و داد و ستد و حتی قاچاق اسلحه در مناطق مرزی ایران و هند به دلیل موقعیت جغرافیایی اش به مقوله ای پراهمیت تبدیل شود.
چگونگی تعامل ابن ابی داود سجستانی با مناقب امام علی (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
127 - 144
حوزه های تخصصی:
ابوبکر عبدالله بن ابی داوود سجستانی (م316ق)، محدث سرشناس اهل سنت، به سبب رفتار ناهمگون خود، گاه حافظ، فقیه، ثقه و گاهی نادان، کذاب و ناصبی خوانده شده است. از طریق او که در اسناد بسیاری از روایات فریقین ازجمله اسناد روایات شیخ صدوق، مفید، طوسی و سید مرتضی قرار دارد، اخبار قابل توجهی در زمینه مناقب امام علی (ع) وارد شده است. با وجود این، گزارش های شاذ او چون نقل خبر سیلی زدن امام علی (ع) به همسران پیامبر (ص) زمینه ساز اتهام وی به ناصبی بودن است. چگونگی اعتبار رجالی سجستانی و تعامل او با منقبت های امام علی (ع) پرسش های مقاله حاضرند. او نزد عموم اهل حدیث ثقه بوده و برخی رجالیان ازجمله شماری از دانشمندان معاصر شیعه او را نااهل و دشمن دانسته اند. بررسی و تحلیل کارنامه ابن ابی داوود نشان می دهد که وی همانند عموم اهل حدیث در مواجهه با اخبار ناهمگون مناقب از علاج تعارض آن ها بازمانده و برخلاف انتظاری که از محدثی چون او می رود، شمار محدودی از مناقب پرشمار امام علی (ع) را نقل کرده است که دستِ کم، بخشی از آن به منظور خنثی سازی اثر نقل های طعن آمیز او و درجهت تبرئه وی از اتهام به نصب اظهار شده است.
تأثیر اندیشه، افکار و آثار شریف جُرجانی در شبه قارّه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ویژه نامه نامه فرهنگستان (شبه قاره) ۱۴۰۰ شماره ۱۲
97-114
تاثیر نگارگران مهاجر مکتب تبریز دوم بر نگارگری دربار گورکانیان هند (با تاکید بر دوران شاه تهماسب صفوی و همایون شاه و اکبر شاه گورکانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
181 - 194
حوزه های تخصصی:
در دوران سلطنت شاه تهماسب صفوی، بحث توبه شاه مطرح می شود؛ ازاین رو عدم توانایی پیروی از شاه توسط هنرمندان، موجب کم توجهی او نسبت به آنان می شود. در این دوران همایون در ایران با میرمصور آشنا و درصدد راه اندازی کارگاه نقاشی مغول برمی آید. توجه همایون شاه به ایشان فرصتی را فراهم آورد تا برخی هنرمندانِ ناراضی از دربار، به هندوستان مهاجرت کنند. هنرمندان مهاجر که هریک نامی بلندآوازه در مکتب نگارگری ایران داشته اند، تحت حمایت همایون شاه و سپس فرزندش اکبر شاه، نقشی بی بدیل در بنیان نهادن سبک هندی-ایرانی ایفا کرده اند. این پژوهش به دنبال پاسخ بدین پرسش است که نگارگران مهاجر ایرانی مکتب تبریز دوم چه تأثیراتی بر نگارگری گورکانیان هند گذاشته اند؟ هدف از این پژوهش بررسی چگونگی تأثیر این هنرمندان ایرانی بر هنر و فرهنگ هند در مقطع تاریخی گورکانیان و تداوم آن در قالب سبک تلفیقی هندی–ایرانی در دوره های بعد است که با استفاده از روش توصیفی-تاریخی و بهره مندی از اسناد و منابع موجود و مشاهدات میدانی در موزه ها صورت گرفت. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که هنرمندان مکتب دوم تبریز مهاجرت کرده به هند، زمینه های تعامل هنری بین ایران و هند را فراهم ساخته و سبک هندی-ایرانی را به وجود آوردند. در سبک نگارگری هندی-ایرانی تأثیر نوع قلم گیری، رنگ آمیزی و ترکیب بندی خاص هنرمندان ایرانی به خوبی مشهود است.