با توجه به لزوم ارتباط میان فرهنگها ، ترجمه از راههای برقراری این مهم می باشد . مترجم در برخورد با متون مختلف خود را در دنیایی دیگر می یابد و سعی در ایجاد ارتباط میان زبان مبداء و زبان مقصد می کند . برای ترجمه ، سه اصل باید با یکدیگر همراه شود : شناخت زبان مبداء ، شناخت موضوع مورد بحث و سومین اصل توانایی یافتن معادل برای هماهنگی میان مفهوم و زبان ، اندیشه و گفتار . عمل ترجمه شامل فهمیدن « متن » است و در قدم بعدی « دوباره بیان کردن » آن به زبان دیگر است . در این مقاله نگاهی به برخی کمبودها در ترجمه از زبان فارسی به زبان فرانسه و بالعکس خواهیم داشت ..
در هند توجه خاصی به مثنوی مولانا مبذول می شود و شرح های بسیاری بر آن نوشته شده است . همچنین ترجمه هایی از آن به زبان اردو صورت گرفته است . یکی از این ترجمه ها پیرامون یوسفی نام دارد که ترجمه ای منظوم است . این مقاله سعی دارد تا اطلاعاتی در مورد این ترجمه در اختیار محققان و علاقه مندان بگذارد .
از دیرباز دو روش عمده در ترجمه ادبی وجود داشته است ؛ این دو روش که تحت عناوین مختلف از جمله لفظ گرا و معنی گرا شناخته می شوند ، رقیب یکدیگر بوده و در هر مقطع تاریخی یک روش بر روش دیگر غلبه داشته است. کسانی که یکی از دو روش را از روش دیگر برتر می شمارند ، برای اثبات برتری روش مورد نظر خود به عواملی استناد می کنند که مبنای فردی و یا منشا بیرونی دارد. برخی از این عوامل عبارتند از خواننده ترجمه ، زبان ، فرهنگ و اخلاق . نویسنده ، تعاریف موجود از روش های ترجمه را مغلطه آمیز می شمارد و براساس عواملی درونی و عام ، تعریفی از روش ترجمه ادبی ارائه می کند که تابع ذوق افراد و نیازهای فرهنگی در مقطع زمانی خاصی نیست و از اعتباری همیشگی برخوردار است.
این مقاله به بررسی اسلوب و روش ترجمه فارسی کتاب معروف الوسیط فی الادب العربی و تاریخچه تالیف احمد اسکندری و مصطفی عنانی دو نویسنده مصری می پردازد این کتاب در سال 1373 ه.ش توسط سید محمد راد منش استاد دانشگاه تهران به فارسی ترجمه شده است . ...