سنت نظریه و دستور زبان روایت علاوه بر روسیه و فرانسه در نقد انگلیسی - آمریکایی نیز درخشان و تاثیرگذار بوده است. سیمور چتمن از نظریه پردازان آمریکایی نظریه و دستور زبان روایت است و کتاب داستان و گفتمان: ساختار روایی در ادبیات داستانی و فیلم (1978) او از راهبردی ترین آثار در زمینه روایت شناسی و به ویژه حوزه میان رشته ای روایت و سینما به شمار می آید. در این جستار به معرفی این کتاب و شرح فصل های مختلف پرداخته می شود. ابتدا، شرحی از نظریه و دستور زبان روایت از ارسطو و پراپ و نظریه پردازان روایت در فرانسه به ویژه برمون، گرماس و تودورف می آید و سپس کتاب چتمن معرفی و توصیف می شود.
نمایشنامه های توفیق الحکیم، پدر نمایشنامه نویسی عرب، افزون بر اینکه از ژرف ترین مضامین انسانی برخوردار است، در قالب زیبایی هم نوشته شده است. وی با بهره گیری از عناصری مانند گفت و گو، اسطوره، طنز، اقتباس از داستان های قرآنی و آوردن نثری موزون و روان، کوشش کرده است تا نمایشنامه های خود را به شکلی دلنشین و جذاب ارایه کند.
طبعا شناخت بیشتر از سبک ادبی ایشان، می تواند برای دستیابی به فهم بهتر مضامین نمایشنامه های او به خوانندگان کمک کند.
برای آماده سازی این مقاله، نمایشنامه های توفیق الحکیم مورد مطالعه قرار گرفت، سپس ویژگیهای سبک شناسی هریک، در انتقال محتوی و تاثیر گذاری بر خوانندگان استخراج شد و در پایان بررسی با جمع بندی و تحلیل آن ویژگیها، سبک ادبی و بیانی ایشان در نگارش نمایشنامه ها، روشن گردید
در این مقاله قرائتی از ویژگیهای داستان پسا مدرن ارائه شده است. شاهد مثالهای این مشخصه ها عمدتا چند داستان کوتاه و بلند و رمان ایرانی؛ اگر چه گاه از داستانهای خارجی نیز یاد شده است. سخن اساسی این مقاله، نحوه ورود و حضور مشخصه ها، نظریه ها و ساز و کارهای پسا مدرنیستی در داستان و رمان است. این مطلب در سه عنوان فرعی دنبال شده است: 1- ابراز نظریه در متن یا ایجاد داستان نظریه پرداز 2- کاربست نظریه در سطح خرد متن 3- کاربست نظریه در ژرف ساخت قصه، که اوج هنر پسا مدرنیستی است. نظریه در درون داستان جان می گیرد و زنده می شود؛ مثلا عدم اطاعت شخصیت داستان از نویسنده، نظریه مرگ مولف را در ژرف ساخت قصه نشان می دهد.
به جاست سخن را با این قول متناقض نما آغاز کنیم که شناخت آرا و نظریه های رومن یاکوبسن و طرح تصویری از شخصیت علمی و فرهنگی او کاری است هم آسان هم دشوار: آسان از این جهت که اولا، یاکوبسن آرا و نظریه های خود را، هر یک، در قالب مقاله یا گفتاری به ظاهر مستقل پیش می نهد و در نتیجه فهم آنها را مشروط به شرایط پیش داده چندانی نمی کند؛ ثانیا، یاکوبسن، به گقته ویچسلاف ایوانف، کلی ترین قضایا در قالب اصطلاحاتی عینی و ملموس و همراه با مثال هایی مشخص مطرح می سازد (Jakobson 1987, p. 10)؛ ثالثا، زبان او، باز به گفته ایوانف، زبانی روشن و مفهوم است (Ibid). پس بدیهی است که هر که حتی یک مقاله یا یک گفتار او را خوانده باشد، حتما به گوشه هایی از آرا او راه برده و به تصویری از شخصیت علمی او در ذهن خود رسیده است، و لذا می تواند درباره او در همان حدود سخن بگوید ...
عشق از مضامین برجسته شعر و ادب است که خمیر مایه اصلی بسیاری از آثار ادبی جهان و به خصوص آثار ادبی مشرق زمین را به خود اختصاص داده است. شاعران عرب در طول دوره های مختلف تاریخ ادبیات عربی، عشق را طلیعه آثار برجسته و ماندگار خود قرار داده اند و بسته به نوع شخصیت، تجربیات زندگی و اندیشه های خویش، تعبیرهای گوناگونی از آن داشته اند..در این میان، عنصر عفت در آثار غنایی برخی از ایشان، منزلت شایانی یافته است. شعر عربی از همان دوره جاهلی در آثار شاعرانی چون ”عنتره بن شداد عبسی“ با غزل عفیف آشنا بوده و شمیم روح نواز عفت در شعر بسیاری از شاعران عرب در دوره های پسین نیز قابل استشمام است. در دوره معاصر با ظهور شاعران رمانتیست در عرصه ادب عربی، ردپای عفت در آثار عشقی و غنایی به روشنی هویدا گشت. ابراهیم ناجی یکی از شاعران رمانتیست مصر است که عشق و حدیث عاشقانه، بخش قابل توجهی از مضامین شعری او را به خود اختصاص داده است. اما آنچه که اشعار عشقی او را ممتاز و درخور اهتمام می گرداند آراستگی آنها به زیورِ زیبای عفت است؛ عاشقانه های ناجی هرگز از حلقه عفت گام بیرون ننهاده و بطور غالب، ماهیت صوفیانه و عارفانه دارد. مقاله حاضر، گذشته از تبیین مفهوم عشق در اشعار ناجی، بر آن است انعکاس درخشان عفت را همراه با ابعاد مختلف آن، در عاشقانه های این شاعر عاشق و دلسوخته معاصر مصر، به صفحه نمایش گذارد.
ابن خفاجه ادیب و شاعر اندلسی و ملقب به «صنوبری اندلس» است. از آنجا که اغلب موضوعات شعری به گونه ای به «وصف» برمی گردد و او سرآمد شاعران وصف سراست، پس باید او را از بزرگ ترین شاعران ادب عربی به شمار آورد. بررسی علل موفقیت او در فن وصف و رمز زیبایی وصفیات ابن خفاجه می تواند روش و اسلوبی خاص در اختیار علاقه مندان قرار دهد.
«تصویر حرفی» اصطلاحی است که بر دقیق ترین وصفیات و بهترین و زیباترین قصاید وصفی دلالت می کند. بر این اساس می توان قصاید وصفی را به تابلویی نقاشی مبدل نمود؛ و هر اندازه این تبدیل و بازپردازی دقیق تر باشد، قصیده وصفی هم به همان میزان زیباتر است. مقاله حاضر پس از بررسی اجمالی موضوع وصف، به عناصر گفتمان تصویرساز و عناصر مولد وصف خواهد پرداخت.
شباهت ظاهری و دشواری تمایز اصول و قواعد مکاتب ناتورالیسم و رئالیسم، منشأ اشتباهات فراوانی برای منتقدان بوده است. تا آنجا که گاهی آثار ناتورالیستی به عنوان آثار رئالیستی معرفی میشوند. در این مقاله اصول و قواعد مکاتب فوق، در دو اثر برجسته نانای امیل زولا و بابا گوریوی بالزاک، نقد و تحلیل شده است. اشخاص داستانی «نانا» در عین عادی و معمولی بودن، هر یک معرف قشر معینی از جامعهاند و نویسنده ناتورالیست اصراری بر تیپسازی ندارد. ولی در «باباگوریو» با وجود برگزیده شدن قهرمانان از میان افراد جامعه، به آنها برجستگی خاصی (تیپ) بخشیده میشود. انتقاد در آثار ناتورالیستی به مثابه مبارزه با بیماریهایی تلقی میشود که بر وحدت ارگانیک جامعه هجوم میآورد. اما در آثار رئالیستی عمیقترین ریشههای تضادهای اجتماعی عصر کاویده میشود. با وجود اینکه اصول علمی ناتورالیسم پرداختن به هر موضوعی را صرف نظر از طبقه مجاز میداند، موضوع آثار ناتورالیستی بیشتر طبقات متوسط و پایین جامعه را شامل میشود. اما نویسنده رئالیست در آثار خود با وجود به تصویر کشیدن هر دو طبقه بالا و پایین جامعه، بیشتر به واقعیتها و رنجهای مربوط به طبقه کارگر توجه میکند. اکثر رمانهای ناتورالیستی دارای پایانی اندوه بار، نگران کننده و فاجعهآمیز هستند و موجب ناراحتی خواننده میشوند. ولی آثار رئالیستی با وجود اینکه معمولاً پایانی غم انگیز دارند، تا حد آثار ناتورالیستی فاجعهآمیز نیستند.