" این مقاله در معرفی یکی از شاعران خوش ذوق قرن دهم هجری نوشته شده که در پایان تمام قصاید و غزل هایش فهمی تخلص کرده است. در معرفی تنها نسخه ی دستنویس بازمانده از دیوان او که در کتابخانه ی دانشگاه کمبریج نگهداری می شود، ادوارد براون، محقق شهیر انگلیسی، آن را متعلق به مولانا محمد فهمی کاشانی دانسته اما نگارنده با پژوهش های فراوان دریافته است که این دیوان متعلق به یکی دیگر از شاعران قرن دهم است که او نیز فهمی تخلص می کرده، از اهالی استرآباد بوده و از شاعران خوب سبک وقوع به شمار می آید. جالب این که در این قرن شاعران دیگری نیز با تخلص فهمی زندگی می کرده اند،از جمله فهمی کرمانی، فهمی قزوینی و فهمی تهرانی یا رازی.
از آن جا که در کل این دیوان فقط تخلص فهمی آمده است و فهمی کاشانی از شهرت بیشتری برخوردار بوده، ادوارد براون به اشتباه آن را متعلق به او دانسته است.
در این مقاله، علاوه بر اثبات مطالب بالا، زندگی مبسوط فهمی استرآبادی، با وجود منابع اطلاعاتی محدود، خاندان روزافزونیه که شاعر به مدح آن ها پرداخته، تاریخ دارالمرز (مازندران) در این دوره و سبک و شیوه ی شاعری فهمی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است"
شرف الدین علی یزدی (وفات: 858)، از تاریخ نگاران و معما پردازان نامدار قرن نهم هجری است که دو اثرش ظفرنامه (تاریخ تیموری) و حلل مطرز (در فن معما) شهرت بسیار دارد. تذکره های فارسی نامش را در شمار شاعران آورده و نمونه هایی از اشعارش نقل کرده اند. اخیرا همت والای ایرج افشار چاپی از سروده های شرف ادلین را، که «شرف» تخلص داشته، با عنوان منظومات در دسترس محققان و علاقه مندان قرار داده است. مقدمه موجز مصحح مشتمل است بر شرح حال گوینده و معرفی آثار و ممدوحانش؛ معرفی پژوهش های ایرانیان و ایران شناسان بیگانه درباره شرف الدین که، برای اطلاع از سوابق تحقیقات، ارزش بسیار دارد؛ گزارشی از منشئات شرف که به زودی جزو مجموعه فرهنگ ایران زمین به چاپ خواهد رسید؛ بررسی مختصر سروده های شرف؛ معرفی نسخه های خطی شعر او؛ و تصویر انجامه نسخه های مورد استفاده مصحح. متن منظومات در چند بخش قصاید، قطعه ها، کتابه ها، پراکنده ها، مثنوی ها، غزلیات، رباعیات، مفردات، و پیوست ها (بر گرفته از تاریخ جدید یزد) فصل بندی شده و، پس از آن، نسخه بدل ها و فهرست های واژه ها، کسان، جای ها، کتاب ها، سنوات کتابه ها، و مندرجات آمده است.
به حکم آن که تن را به بند توان کشید ولی روح را نه؛ ملک الشعرای بهارنیز که به جرم حق خواهی و سعایت حسودان چند سالی به بند کشیده شده بود، طبع لطیفش در فراخنای آسمان ادب همچنان در پرواز بود. زندان سروده های او حاصل دلمشغولی هایش در حبس است که به شیوه مسعود سعد، خاقانی و ناصر خسرو سروده است. این تحقیق کوشیده است تا حبسیات بهار را از جهت برخی ویژگی های لفظی و محتوایی به اجمال بررسی کند و دراین رهگذر از خلال تصویر های برساخته از شب، پرنده، گل، سازهای موسیقی، علایق و مکروهات بهار را بجوید.