از کارآمدترین ابزارهای آفرینش هنری - ادبی، عنصر رنگ است. با آن که حضور این پدیده در گذشتة ادبیات فارسی، تنوع امروزه را نداشت، همواره نقشی مهم و تعیین کننده در القای مفاهیم به مخاطب و تصویرسازی های ادبی به ویژه در حوزة شعر داشته است. بررسی میزان و نحوة کاربرد انواع رنگ در شعر کهن و معاصر، کوششی راه گشا برای ورود به دنیای عواطف و اندیشه های شاعران و همچنین آگاهی از کیفیت چیرگی آن ها در استفاده از شگردهای فرمی و ادبی است. بر اساس همین اهمیت، هدف مقالة حاضر، تحلیل کارکرد محتوایی و بلاغی رنگ های به کار رفته در غزلیات عطار است؛ شاعری که به عنوان پیرو سنایی و پیشگام مولوی، سهمی بزرگ در درخشش شعر کهن فارسی و از جمله غزل سرایی دارد و بررسی غزل های عاشقانه، عارفانه و قلندری او از این منظر می تواند به شناسایی بخش مهمی از ذهنیات و ویژگی های شعری اش بینجامد. عطار رنگ را بیشتر در بافت موضوعی- معنایی عاشقانه به کار می برد. پربسامدترین رنگ ها در شعر او به ترتیب عبارتند از سیاه، سرخ و سبز. همچنین پرکاربردترین شیوه های بلاغی- تصویری که عطار در زمینة رنگ از آن ها بهره می گیرد، تشبیه و کنایه است.
موسیقی در نثر فارسی ناشی از آهنگ و تناسبی است که در یک جمله میان واژگان گوناگون و یا در میان واژگان دو جمله احساس می شود. گاه کلمات و جملاتی که در کنار یکدیگر قرار می گیرند در نثر فارسی ایجاد موسیقی میکنند که از آن تعبیر به موسیقی درونی می شود . این نوع موسیقی از تناسب حروف و اصوات حاصل می شود که از تنوع و تکرار به وجود می آید. یکی از مهمترین ویژگی های نثر امیر خسرو آهنگینی و عبارت های موزون آن است. امیر خسرو از موسیقی در نثر خود بهره جسته تا نثر خود را موزون جلوه دهد . او با تکرار هایی از قبیل تکرار صامت و مصوت ، هجا ، کلمه و تکرار جمله به نثر خود برجستگی خاصی داده است .هدف از این تحقیق شناخت موسیقی درونی در آثار منثور امیرخسرو است . یافته های پژوهش نشان میدهد که موسیقی درونی در آثار منثور امیرخسرو کاربرد فراوانی دارد و نویسنده سعی کرده تا زبان آثار خود را به زبان شعر نزدیک کند . این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است.