فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۹۲۸ مورد.
تحلیل اشعار سیّد حسن حسینی از منظر صور خیال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صور خیال، بیان غیرمستقیم معنای پوشیده، در پس کلمات است و شاعران برجسته، به ارزش تصویر پردازی بجا، بموقع و به اقتضای کلام آگاه اند. آثار سیّد حسن حسینی، از نظر صور خیال بسیار غنی است. در این مقاله کوشش شده است، صور خیال در مجموعه های شاعر، براساس عناصری چون، تشبیه، استعاره، نماد، کنایه، مجاز، پارادوکس و حسّامیزی مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. در حوزه تشبیهات، در آثار سیّدحسن حسینی، تشبیه مفصّل و بلیغ و تشبیهات حسّی به حسّی بسامد بیشتری دارند. از نظر موضوع، مشبّه اغلب خود شاعر، قهرمان شاعر و عناصر انتزاعی است و به لحاظ مشبّهٌ به، غالباً از عناصر طبیعی، اشیا، حیوانات، عناصر دینی و ملّی و بندرت عناصر انتزاعی استفاده شده است. از انواع استعاره، نوع مصرّحه و استعاره مکنیه هر دو بسامد بالایی دارد و در تشخیص نیز شاعر به مفاهیم متنوّعی توجّه نشان داده و در سطح گسترده ای از آن استفاده کرده است. عناصر سازنده خیال او به لحاظ مستعارٌمنه عمدهً عناصر طبیعی، اشیا و جانداران میباشند و عناصر سازنده خیال به لحاظ مستعارٌله را تصاویر مربوط به معبود ازلی، شاعر و خصوصیات وی، دین و پیامبر و اهل بیت و تصاویر مرتبط با انقلاب و جنگ و شهیدان تشکیل میدهند. شاعر در همه آثارش از اسناد مجازی بوفور بهره میگیرد. در بخش نماد، سیّد حسن حسینی، از سه خاستگاه نماد؛ یعنی طبیعت، آیین های ملّی و اساطیری و دین و مذهب و بیش از همه از طبیعت برای ارائه تصاویر و بیان احساسات خود استفاده کرده است. نمادهای به کار گرفته شده در اشعار او عمدهً نمادهای قراردادی و مرسوم اند. کاربرد عناصر طبیعت در مقام نماد منجر به شکل گیری سمبولیم اجتماعی در آثار او شده است. کنایه های موجود در آثار شاعر به لحاظ مکنی عنه، کنایه های فعلی و به لحاظ وضوح و خفا، تقریباً تمامی آن ها از نوع ایما است. مجاز به علاقه های مختلف در اشعار او به کار رفته که مجاز به علاقه آلیه و لازمیه نسبت به انواع دیگر بیشتر به چشم میخورد.
پارادوکس ها به دو صورت بیانی و اسنادی آمده که تعداد آنها در حد متوسط قرار دارد. در مورد حسّامیزی نیز، گاهی دو حسّ ظاهری به یکدیگر نسبت داده شده و گاهی یک حسّ ظاهری به یک امر ذهنی که نوع اوّل بسامد بیشتری دارد.
پرسش بلاغی در شعر مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختار تشبیه مرکّب در شعر منوچهری دامغانی و فرّخی سیستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تشبیه مرکّب گونه ای از تشبیه است که در آن دو هیأت به یکدیگر مانند می شوند. مشبّهٌ به در این تشبیه، بیش از یک جزء و تصویر حاصل از تشبیه، مرکّب است. در تشبیه مرکّب، عناصر متعدّدی از مشبّهٌ به مورد نظر شاعر هستند که ضمن ترکیب با یکدیگر به صورت یک «کلّ واحد» به مشبّه پیوند می خورند. در خصوص تشبیه مرکّب گفته اند: تشبیهی است که می توان تصویر حاصل از آن را به صورت یک تابلو نقاشی درآورد. این تشبیه در روند تطوّر هنری خود از سبک خراسانی عبور کرده و سرانجام به شکلی بسیار فشرده، در شعر سبک عراقی و هندی جلوه کرده است. فرّخی سیستانی و منوچهری دامغانی از شاعران طراز اوّل سبک خراسانی هستند که در دیوانشان تشبیه و مخصوصاً تشبیه مرکّب جایگاه خاصی در زمینه تصویرگری و تخییل دارد. در دیوان فرّخی سیستانی تشبیه، بیشتر زمینه های اشرافی و سپاهی دارد و نیز متضمّن مدح ممدوح و وصف عناصر درباری است؛ اما در شعر منوچهری که شاعری طبیعت گرا و اهل توصیفات پیچیده از طبیعت است، تشبیه مرکّب در خدمت توصیف و خلق تصاویر طبیعی قرار گرفته و از این نظر وی هنرمندانه تر با این ابزار صور خیال برخورد کرده است. ساختارهای خاصی از نظر تعدّد ابیاتی که در آنها تشبیه مرکّب آمده در دیوان هر دو شاعر به چشم می خورد که اولین نمونه های اسلوب معادله و تشبیه تمثیل از آن دست هستند. در این تحقیق به بررسی و تحلیل ساختارهای سه بیتی، دو بیتی و تک بیتی متضمّن تشبیه مرکب در دیوان این دو شاعر پرداخته ایم.
صنایع بدیعی در شعر نو
حوزه های تخصصی:
صنایع بدیعی از دیرباز مورد توجه شاعران و نویسندگان بسیاری بوده است. علی رغم تفاوت های آشکاری که شعر نو در عرصه وزن و قافیه و نیز عاطفه و مضامین آن با گذشته دارد، و با وجود اظهارات صریح نیما مبنی بر ناکارآمدی دانش بدیع، حضور آرایه های ادبی را در شعر نو نمی توان نادیده گرفت. بررسی بدیع در اشعار چهار تن از شاعران معاصر ـ نیما، سپهری، اخوان ثالث و شاملو ـ نشان می دهد که فنون بدیعی در شعر نو، جنبه تصنعی خود را از دست داده و به صورت طبیعی و براساس انواع تداعی ظهور یافته است. آنچه در این زمینه در شعر ایشان بیشتر به چشم می خورد، آن دسته از فنون لفظی بدیع است که علاوه بر ایجاد موسیقی، در ایجاد انسجام نیز نقش مؤثری ایفا می کند. فنون معنوی بدیع، در شعر نو چندان ظهور و بروزی ندارد. مواردی که در این بخش دیده می شود، اغلب بر تضاد و تناسب استوارند. در این مقاله، ضمن بیان تفاوت های شعر نو و شعر کلاسیک، فنون بدیعی در نمونه هایی از اشعار شاعران مذکور بررسی و با یکدیگر مقایسه شده است.
بررسی و تحلیل تشبیهات و استعارات تاریخ جهانگشای جوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ جهانگشای جوینی، برجسته ترین اثر تاریخی عهد مغول است. بسیاری از مورّخان قرن هفتم و حتی تاریخ نویسان امروزی در سراسر جهان در نوشتن آثارشان به این کتاب نظر خاصی داشته اند. جوینی با کلام نافذ خویش، تصاویری دقیق و ناب از سه دوره تاریخی مغول، خوارزمشاهیان و اسماعیلیان ارائه داده است. جوینی برای شرح و بسط احوال اجتماعی و واقعیّات تاریخی گذشته بر مردم ایران علاوه بر بیان صریح و جامع حقایق تاریخی به تکرار این مطالب به وسیله ابداع تصاویری روشن پرداخته است تا این گونه بتواند بسان نقاشی زبردست رنج و مصیبت های رفته بر ایرانیان را در ذهن خواننده ترسیم کند. در حقیقت او به کمال رسالت خویش نایل آمده است. در مقاله حاضر با استخراج تشبیهات و استعارات جلد نخست تاریخ جهانگشای جوینی، به دسته بندی آنها از نظر اختلاف مشبّهٌ به و وجه شبه پرداخته شده و سپس به دلایل انتخاب واژگان و ترکیبات ذکر شده در خلق تشبیهات و استعارات اشاره گردیده است.
هنجارگریزی در مجموعه شعر از این اوستا
حوزه های تخصصی:
یکی از نقش های زبان، نقش ادبی آن است که نقطه پیوند زبان شناسی و ادبیات به شمار می رود. در نقش ادبی، تأکید بر پیام است و از اینجا است که زبان پیام بر زبان معیار برجسته می شود. زبان شناسان این برجسته سازی را به دو طریق انجام می دهند: انحراف از زبان معیار با عنوان هنجارگریزی، و افزودن قواعدی به زبان معیار با نام قاعده افزایی در سه سطح معنا، صورت و تحقق صوری زبان. هنجارگریزی سخن را به شعر نزدیک می سازد و قاعده افزایی لباس نظم بر آن می پوشاند.
از آنجا که مجموعه شعر از این اوستا نماینده اوج هنری اخوان ثالث است، در این مختصر، بارزترین گونه برجسته سازی در آن یعنی هنجارگریزی معرفی می شود. علاوه بر بسامد بالای هنجارگریزی در مقایسه با قاعده افزایی در سخن اخوان، هنجارگریزی در سطح معنا بیش از انواع دیگر آن دیده می شود. این گونه شامل مباحث بیان و بدیع معنوی است که جنبه تخیل را در شعر به اوج می رساند؛ به ویژه اینکه تشبیه و استعاره ـ دو شکل بارز صور خیال ـ به میزان بالایی در آن به کار رفته است. پس از آن، هنجارگریزی زمانی، یعنی کاربرد کلمات کهن، فراوان به چشم می خورد و بنابراین مشاهده می شود که انواع دیگر هنجارگریزی که از فخامت سخن می کاهد، در شعر اخوان کمتر یافت می شود.
اندازه سخن و پیوند آن با زمان و سرعت در ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جستجو درباره ماهیت و کارکردهای اطناب و ایجاز در متون ادبی سابقه ای طولانی و گستره ای وسیع دارد. در این مقاله این مفاهیم از دیدگاه جدیدی مطالعه شده است تا ارتباط اندازه سخن با زمان و سرعت را در جنبه های مختلف آن نشان دهد. از آنجا که مفاهیم زمان و سرعت می توانند معانی مختلفی داشته باشد، نخست کوشش شده با محدود کردن این موضوع بر دو مسأله استفاده از ایجاز و اطناب برای تنظیم عملی زمان در متون داستانی و به تصویر کشیدن هنرمندانه سرعت، حوزه کار مشخص گردد. آنگاه با ارائه نمونه های متعدد از متون مختلف ادبی، وجوه ادبی و هنری ادراک شعرا از زمان و تأثیر آن در کلام و نیز شیوه های نمایش سرعت تحلیل شده است. نتیجه این بررسی نشان می دهد که در نظر گرفتن دو مفهوم زمان و سرعت موجب درک عمیق تری از معنای ایجاز و طناب و کارکردهای هنری آن در آثار ادبیات فارسی می گردد.
سهم اعداد در آفرینش صناعات بدیعی در قصاید خاقانی
حوزه های تخصصی:
مقایسه ساختار تشبیهات مخزن الأسرار و مطلع الأنوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تشبیهات مخزن الأسرار و مطلع الأنوار، از وجوه مختلفِ بلاغی؛ یعنی موضوعی، طرفین تشبیه، زاویه تشبیه، ساختار شکلی، وجه شبه، ادات، حسی، عقلی و انتزاعی بودن، تشبیهات گسترده و فشرده، مفرد و مرکب بودن، بررسی، دسته بندی و مقایسه و پس از تطبیق تشبیهات هر دو شاعر، تحلیلی آماری و علمی از آن ارائه شده است. مسأله اصلی پژوهش بررسی و مقایسه تشبیهات این دو اثر از وجوه مذکور است، زیرا تشبیه یکی از مهمترین عوامل مخیّل شدن کلام و تولید شعر است و بررسی فرایند آن در دو اثر مورد بحث، مخاطب را از رازهای پنهان شعر نظامی و امیرخسرو آگاه می کند. از سوی دیگر در این پژوهش تأثیرات تشبیه بر ساختار زبانی و سبکی دو اثر نشان داده می شود. از اهداف این نگرش تحلیلی و تطبیقی، بررسی آماری تشبیهات هر دو شاعر و مشخص نمودن میزان ابتکار و تقلید هر یک و دست یافتن به دیدگاه جامعی درباره نوع و دسته بندی تشبیهات آنها است. این پژوهش کاملاً جنبه علمی دارد؛ یعنی تمام تشبیهات دو اثر مورد بررسی قرار گرفته است. (به دلیل محدودیت مقاله بخش هایی از آنها به عنوان نمونه ذکر شده، ولی آمارها و درصدها شامل تمام تشبیهات است).
نکته مهم آن است که مخزن الأسرار با 2254بیت، 631تشبیه و مطلع الأنوار با 3216بیت، 462 تشبیه دارد؛ یعنی نظامی با وجود ابیات کمتر، تشبیه سازتر و تصویرگرتر از امیرخسرو است. (زیرا از کل تشبیهات این دو اثر سهم نظامی 54%و سهم امیرخسرو39%است و 7% تشبیه مشترک دارند). از سوی دیگر میزان تراکم تشبیهات و تصویرگری دو شاعر متفاوت است؛ یعنی در هر 6/3 بیتِ نظامی یک تشبیه و در هر 7 بیت امیرخسرو یک تشبیه به کار رفته است که نشان دهنده تراکم تشبیه، تصویرگری و مخیّل بودن ابیات نظامی نسبت به امیرخسرو است. از نکات مهم دیگر مقاله، گرایش دو شاعر به اوصاف انسانی و مفاهیم مجرّد در اخذ مشبّه است، همان طور که در آوردن مشبّهٌ به بسامد استفاده از اشیا و اوصاف انسانی بیشتر است، از نظر زاویه تشبیه و نو و کهنگی آن، اگرچه نظامی از امیرخسرو مبدع تر است؛ اما در مجموع 16درصد تشبیهات نظامی و 13درصد تشبیهات امیرخسرو نو و ابداعی است و سایر موارد تکراری هستند. هر دو شاعر ساختار تشبیهی خاصی دارند که در یکی از طرفین تشبیه، یک ترکیب تشبیهی یا استعاره می آورند و تشبیهی خیال انگیز می آفرینند. از نظر ساختار شکلی هر دو شاعر از انواع مختلفی از تشبیه در شعر خود بهره جسته اند؛ ولی گرایش هر دو به تشبیه بلیغ و مفروق بیشتر بوده است. این پژوهش همچنین ثابت می کند که هر دو شاعر به تشبیهات حسی به حسی و عقلی به حسی، تشبیهات گسترده و مفرد بیشتر گرایش دارند.
شیوه های تأثیرگذاری سخنران بر شنوندگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر چهار موضوع مهم تکیه دارد:
1ـ ویژگی های ظاهری خطیب: در این بخش به تأثیر ظاهر خطیب، زیبایی، وجاهت او، رسایی صدا، حرکات واشاراتش با دست وعصا و چشم و ابرو، نظافت و قامت بلند یا معتدل او پرداخته می شود. این ویژگی های خطیب می تواند در مخاطب تأثیر بسزایی داشته باشد.
2ـ ویژگی های درونی خطیب: در این بخش از تأثیر اخلاق و تقوا و قصد و نیت او بر دل مخاطبان بر حسب عادات و رفتار، علم و آگاهی و سرعت یادگیری آنان بحث می شود.
3ـ ظاهر خطابه: در این بخش مشخص می گردد که در سخن خطیب باید الفاظی به کار رود که معنایی روشن داشته باشد. نیز سخن وی باید با امثال وآیات قرآنی و شعر آمیخته باشد. در اینجاست که می توان فن خطابه را بر چهار ستون اصلی استوار کرد: حسن بیان، القای عبارات فصیح، فصاحت کلام، درآمیختن سخن با آیات قرآنی ومانند آن.
4ـ محتوای خطابه: در این بخش از موضوع خطابه سخن می رود و بیان می شود که موضوع باید متناسب با فهم شنوندگان باشد؛ به عبارت دیگر: مطابق با مقتضای حال باشد؛ چرا که اگر موضوع بدیع و جدید باشد، بیش از پیش بر مخاطب تأثیر می گذارد.
از کرزان تا نیشابور
منبع:
حافظ خرداد ۱۳۸۹ شماره ۷۰
حوزه های تخصصی:
دوره بندی تاریخ دانش بلاغت فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«دوره» در مطالعات تاریخی مفهومی نظام بخش است و مورّخان علوم و هنرها را در طبقه بندی اطّلاعات تاریخی یاری می کند. در اغلب کتب تاریخ ادبیات، «دوره بندی» اساسی ترین پایه بخش بندی و فصل بندی است. دوره بندی در علوم ادبی مانند بلاغت نیز روایی و کاربرد یافته است. ازجمله شوقی ضیف، تاریخ بلاغت عربی- اسلامی را به ادواری تقسیم کرده است.
در این مقاله طرحی برای دوره بندی تاریخ بلاغت فارسی پیشنهاد شده است. نظام بلاغت نظری فارسی دراصل از زبان عربی گرفته شده اما کیفیّت و کمیّت اقتباس در ادوار زمانی مختلف یکسان نبوده است. بلاغیون فارسی نویس خود نیز گاه نوآوری هایی داشته اند و گاه از نظام بلاغت نظری سایر تمدّن های مجاور ازجمله بلاغت هندی در بررسی زیبایی های سخن فارسی بهره گرفته اند.
برمبنای عصر زندگی نویسندگان کتب بلاغت فارسی و شباهت و یکسانی رویکرد هایی که در نگارش کتب و رسالات بلاغی در پیش گرفته اند در این نوشته چهار دوره متفاوت را بازشناخته ایم:
1. دوره بومی سازی (از قرن پنجم تا هفتم ) که دوره آغازین بلاغت فارسی است و سه کتاب مهمّ ترجمان البلاغه، حدائق السحر فی دقایق الشعر و المعجم فی معاییر اشعار العجم را دربرمی گیرد.
2. دوره شرح و تقلید (از قرن هشتم تا پیش از دوره معاصر) که عصر شرح نویسی بر کتب دوره بومی سازی است.
3. دوره هندی مآبی (مقارن با رواج سبک هندی) که در آن فارسی نویسان هند و سبک هندی می کوشند سخن فارسی را به میزان نظام بلاغیِ برگرفته از هندی برسنجند.
4. دوره بلاغت مدرسی (دوره معاصر) که دوره متأخّرتر محسوب می شود و کتب درسی بلاغت فارسی را شامل است.
تصویر حرفی رمز زیبایی وصفیات ابن خفاجه اندلسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن خفاجه ادیب و شاعر اندلسی و ملقب به «صنوبری اندلس» است. از آنجا که اغلب موضوعات شعری به گونه ای به «وصف» برمی گردد و او سرآمد شاعران وصف سراست، پس باید او را از بزرگ ترین شاعران ادب عربی به شمار آورد. بررسی علل موفقیت او در فن وصف و رمز زیبایی وصفیات ابن خفاجه می تواند روش و اسلوبی خاص در اختیار علاقه مندان قرار دهد.
«تصویر حرفی» اصطلاحی است که بر دقیق ترین وصفیات و بهترین و زیباترین قصاید وصفی دلالت می کند. بر این اساس می توان قصاید وصفی را به تابلویی نقاشی مبدل نمود؛ و هر اندازه این تبدیل و بازپردازی دقیق تر باشد، قصیده وصفی هم به همان میزان زیباتر است. مقاله حاضر پس از بررسی اجمالی موضوع وصف، به عناصر گفتمان تصویرساز و عناصر مولد وصف خواهد پرداخت.
متناقض نما در شعر معاصر عربی بر اساس شعر محمود درویش، امل دنقل و سعدی یوسف»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از انواع آشنایی زدایی در زبان انتخاب بیان پارادوکسی است که علمای بلاغت ما آن را نشناخته و جزو تضاد به شمار آورده اند.گرچه در ادب عربی از دیرباز متناقض نما به کار رفته است، اما به عنوان ترفندی شاعرانه در کتاب های صناعات شعری نیامده و شاعران از طریق ادبیات غرب با آن آشنا شده اند. پارادوکس در زبان شعر معاصر عرب در دو ساختار نحوی و معناشناختی شکل می گیرد. پارادوکس از جهت دوسویه آن دو قسم است: یکی پارادوکس نزدیک و دیگر پارادوکس دور.دو طرف متناقض در تصویر پارادوکسی مانند دو تیغه قیچی اند که ذهن معتاد به امور عادی را می گزند. هرچه فاصله میان دوسویه کمتر باشد بر بلاغت سخن افزوده می شود و پایه و مایه سخن بالاتر می رود.
وزن در سجع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تمدن اسلامی، علوم بلاغی به دنبال بررسی علل اعجاز قرآن کریم حاصل شده است و در زبان فارسی نیز متأثر از منابع عربی و گاه بدون تعمق و درواقع رونویسی از کتاب های قبلی است. همین امر اشکالاتی را در فهم ویژگی های برخی از فنون بدیعی موجب شده است که سجع ازجملة آنهاست. مطالعة زبان شناختی این حوزه مسائل و نکاتی را مطرح می کند که پاسخ به آنها را می توان با بررسی تاریخی تعاریف موجود به دست آورد. در این مقاله ضمن بیان اشکالات مطرح شده و تحلیل و بررسی تعاریف معاصران و تعاریف قدما و علمای بلاغت، و نیز با توجه به پیشینة سجع و صنعت ترصیع و موازنه، کیفیت وزن در سجع بررسی شده است.