لیبرالیزم (آزادی گرایی) مکتبی سیاسی است که آزادی فردی را اصیل می شمرد. در این مقاله ابتدا به اجمال ساختار زیربنایی لیبرالیزم عنوان می شود و سپس به این موضوع که مکتب موردنظر ریشه در عقاید رواقیون و حتی پیش از آن در آرا افلاطون و ارسطو دارد، پرداخته می شود. پس از آن نیز آرای نظریه پردازان بزرگ لیبرالیزم بررسی خواهد شد. لیبرالیزم به دو شاخه دینی و سیاسی تقسیم می شود که نتایج آن در حوزه اجتماعی همچون براندازی نظام برده داری در جهان و ایجاد بنیان های آزادی فردی و حقوق بشر، قابل توجه است. کلیله و دمنه و مرزبان نامه به عنوان متون اجتماعی ادبیات کهن مملو از رویکردهای سیاسی و اجتماعی است که گاه افکار لیبرالیستی مولف را می نمایاند. گرچه کلیله و دمنه و مرزبان نامه به نمونه و الگویی متفاوت از لیبرالیسم تعلق دارند، اما سعی شده است تا اشاراتی درباره مشابهت های مضامین این دو اثر بزرگ سیاسی با لیبرالیزم بیان شود.
در سنت نقد ادبی فارسی اعتقاد بر این است که با سنایی غزنوی شعر فارسی از دایره تنگ اشرافیت و مادیگرایی عشرت جویانه دربارها بیرون آمد و به عرصه های نوین معرفت اندیشانه قدم نهاد و با توده های مردم درآمیخت. به نظر می رسد نقش سنایی غزنوی در کنار ایجاد تحول مضمونی و تغییر رویکردهای شعر فارسی در برگرداندن اصل «تجربه مداری» (Experimental) شعر نیز قابل توجه است؛ چیزی که در نقد ادبی ما کمتر مورد توجه قرار گرفته است. سنایی علاوه بر ایجاد تحول مضمون و محتوای غزل، آن را به سوی تجربه مندی سوق داد و غزلیاتی سرود که حامل عوالم کشف و شهودهای عارفانه اش بود و از این نظر راه تکرار و تقلید را بر غزل فارسی بست و پیشگامی موفق برای شاعران بزرگ بعد از خود مانند عطار، سعدی و حافظ شد. در این مقاله اصل تجربه مندی را در غزلیات سنایی بررسی خواهیم کرد تا اصالت شعر و غزل او را در حوزه انسجام ساختاری و وحدت معنایی ابیات نشان دهیم؛ انسجامی که از طریق حفظ تجربه شهودی و بازسازی آن در زبانه شاعرانه ایجاد شده است.