فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۶۶۱ تا ۳٬۶۸۰ مورد از کل ۱۱٬۲۵۸ مورد.
معرفه و نکره در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیمرغ خیال ، درسنامه بیان پارسی ، نوشته دکتر محمدتقی گودرزی
حوزه های تخصصی:
نام ها و سایه ها در پرده ابهام (نقدی بر رمان نام ها و سایه ها ، نوشته محمدرحیم اخوت)
حوزه های تخصصی:
رقمی شبیه رقم «شاهنامه فلورانس»
حوزه های تخصصی:
بررسی تطبیقی عنصر «طرح» در داستان های کهن و داستان های امروزی ایران و جهان
حوزه های تخصصی:
بزرگ ترین فرق بین داستان های کهن و داستان های امروزی، عنصر «طرح» است (که یکی از مهم ترین عناصر داستان به شمار می رود): داستان های کهن ممکن است از مجموع تصادف ها ساخته شود و یا از حوادثی که از علل و معلول های سطحی سرچشمه گرفته باشد، در حالی که داستان های امروزی از حوادثی ناشی می شوند که به جدال می انجامند، جدال هایی که بر اساس علل و معلول موجه به نظر می آیند. در این مقاله کوشش شده است عنصر «طرح» در داستان های کهن ایرانی (شاهنامه و خسرو و شیرین) و داستان های کهن اروپایی (ایلیاد و ادیسه) با داستان های معاصر (رمان) ایرانی (تنگسیر و سووشون) و داستان های معاصر (رمان) اروپایی (مادام بواری و جنگ و صلح) مقایسه شود تا وجوه تشابه و افتراق آنها مشخص شود.
حیف از آن زانتیای سیاه
منبع:
آزما آذر ۱۳۸۸ شماره ۶۸
حوزه های تخصصی:
درآمدی بر سخن آرایی و ظرافتهای معنایی در نفثه المصدور زیدری نسوی
حوزه های تخصصی:
نثر مصنوع و فنی، نثری است که بر آرایشهای کلام و زیباییهای سخن استوار است و نویسنده در توصیف معانی از انواع صنایع لفظی و معنوی، مثل: تشبیه، استعاره، تشخیص، مجاز، کنایه، سجع، جناس، ایهام، تضاد، تناسب، تلمیح، لف و نشر، واج آرایی، تضمین، اقتباس، ارسال مثل، حسن تعلیل، مبالغه و... یاری می جوید و تصویرگریهای شاعرانه و قرینه سازی های ماهرانه، سخن را بر پایه عبارات و قطعات متوازن و متساوی بر بستر سجع و ترصیع و موازنه می نشاند.
نمونه اعلای چنین نثر آراسته ای، کتاب نفثه المصدور شهاب الدین محمد زیدری نسوی است که با تسلط کامل، هنر خود را در سخن آرایی جلوه گر ساخته است. احاطه او در لفاظی و سخن پردازی، نثرش را تا حد شورانگیزی شعر بالا برده است.
در این مقاله سعی شده به بخشی از پردازشهای شاعرانه و آرایه های ادیبانه این کتاب و تناسبهای زیبایی که از جهت الفاظ و معانی در آن رفته است، اشاره شود و دریچه ای را به منظره زیباییها، لفظ پردازیها و مضمون سازیهای کتاب بر روی خواننده بگشاید تا این اثر گرانمایه با نگاهی دیگر مطالعه و ارزیابی گردد.
جهان بینی سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سنایی غزنوی از شاعرانی است که با جهان بینی حکیمانه و دیدگاه عارفانه خود درباره خلقت عالم و نقد نظریه های عرضه شده در این مفهوم، گام در عرصه سخنوری نهاده است. بیتردید شناخت جهان بینی وی ما را در دریافت اندیشه های دینی و اجتماعی و درک مفاهیم شاعرانه وی یاری میکند.
در این نوشته ضمن اشاره به دیدگاه ها و مکتب ها و نحله های فکری و اجتماعی از جمله اندیشه های زردشت، مانی، مزدک، ارسطو (Aristotle)، افلاطون (Plato) و باور های خردورزانه ابن سینا، فارابی و ناصرخسرو، به بیان نظریه سنایی پرداخته شده و با توجه به آثار وی، دیدگاه او در این موضوع کاویده شده و با دیگر نظریه ها به سنجش در آمده است.
دایرة المعارف کتابفروشی در ایران (کتابفروشی - یادنمای بابک افشار)
حوزه های تخصصی:
حکایت ما و داستان نقد ادبی
حوزه های تخصصی:
تاریخ تطور موازنه در ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تماشای جهان از پنجره ای نادستیاب (درباره شعرهای فاضل نظری و چرایی اقبال مخاطب به آن)
منبع:
شعر زمستان ۱۳۸۸ شماره ۶۸
حوزه های تخصصی:
رتبة الحیات به مثابه متنی ادبی
حوزه های تخصصی:
خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی (طبیب، ادیب، شاعر، مورخ و سیاست پیشه ی مقتول)
منبع:
حافظ بهمن ۱۳۸۸ شماره ۶۶
خاستگاه اطوار و سرشت انسان در مثنوی
حوزه های تخصصی:
انسان از موضوعات کلیدی در آثار مولوی به ویژه مثنوی است. مولوی انسان را عبارت از دیده ای می داند که آفریده شده تا به خدا نظر کند و از آن حظ وافر ببرد. گوهر وجودی او در اندیشه خلاصه می شود؛ اندیشه ای که تنها موضوع آن خداوند است. بی شک درباره انسان این سوال را می توان طرح کرد که خاستگاه اولیه او چه بوده است؟ منظور از خاستگاه اولین، منشا انسان است. در ادیان وحیانی و مکاتب عرفانی متاثر از آنها خاستگاه چنین انسانی از گل و نخستین مصداق او آدم است. پس از طی این مرحله این سوال طرح می شود که انسان برای رسیدن به وضعیت کنونی چه مراحلی را طی کرده است؟ جواب این سوال با عنوان تبار مورد بررسی قرار گرفته است. مولوی در میان تبار انسان مراحل گوناگونی طرح می کند. طی این مراحل انسان را وارد دوره جدید زندگی اش کرده و او را با این سوال مواجه کرده است که وضع کنونی انسان چگونه است؟ پاسخ این سوال را در سرشت آدمی باید جست که مولوی سرشت آدمی را دوگانه می داند. خلاصه آن که تمام این مسائل در مثنوی منعکس شده است.
آفریده شدن انسان از خاک های مختلف نماد وجود استعدادها و خوهای مختلف در اوست. اما در عین حال در وجود این انسان کاخی نهاده شده که نشیمنگاه خدا و روح دمیده شده در او نشانه حضور خدا در این کاخ است. این روح مراتبی دارد که نباتی، حیوانی و قدسی از جمله آنها است.
از نظر مولوی انسان علت غایی هستی است هر چند که در ظاهر پس از همه موجودات آفریده شده است. اگر او بتواند به خودشکوفایی برسد استعداد تعالی پیدا خواهد کرد و این تعالی او را در کنار خدا خواهد نهاد و خدا نمایی و خداگونه شدن نتیجه محتوم چنین سیری خواهد شد. در سایه چنین دگردیسی است که انسان از گیاه، حیوان و فرشته فراتر رفته، جایگاه بالاتری پیدا می کند؛ زیرا سه مرتبه وجودی یاد شده را طی کرده است در حالی که آنها هر کدام در وضعیت ثابتی باقی مانده اند.