فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۲۱ تا ۲٬۵۴۰ مورد از کل ۱۱٬۲۵۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
گیوم آپولینر از شاعران و نویسندگان قرن بیستم فرانسه می باشد که نوآوری او در شعر نو فرانسه، سبب شده است از وی به عنوان پیشکسوت دراین زمینه یاد شود. این نوآوری به شعرش تازگی و زیبایی خاصی بخشیده است که در اشعار هیچ یک از شاعران پیش از او مشاهده نمی شود. شهرت وی بیشتر به دلیل شعر- نقاشی هایش است. مجموعة الکل ها (Alcools)، معروف ترین اشعار او، در اروپا به ویژه در فرانسه بسیار نقد و بررسی شده است؛ اما این شاعر در ایران چندان موردتوجه نبوده است و کمتر مطالعه ای درخصوص وی به ویژه به کارگیری کهن اسطوره ها در اشعارش انجام شده است. به جرأت می توان گفت او تنها شاعر فرانسوی است که بیشترین استفاده را از اسطوره های گوناگون داشته است؛ اگرچه از وی به عنوان شاعری نوگرا یاد می شود. در نوشتار پیش ر و سعی داریم نه تنها رد پای گذشته را در اشعار این شاعر نوگرا نشان دهیم، بلکه به بررسی برخی از اسطوره ها و نوع نگاهی که شاعر به آن ها دارد و نیز چگونگی به کارگیری آن ها در آثار او بپردازیم.
مفهوم ذوقی تعریف در ادبیّات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعریف که در جواب ماهیّت و چیستی اشیاء و پدیده ها می آید، بیش تر در فلسفه و منطق شناخته شده است. امّا در ادبیات نیز از تعریف برای کارکردهای گوناگونی، از جمله تعلیم، طنز و بیان هنری استفاده شده است. تعریف در شعرِ معاصر نوعی اسلوبِ بیان است که در کتاب های بلاغت سنتی و جدید توجّه چندانی بدان نشده است. هر چند تعریف های هنری در شعر معاصر خالی از ارزش زیبایی شناختی و تصویر گری نیستند، امّا اهمیت این شیوه و الگوی بیانی در شعر کلاسیک بیش از آن که زیبایی شناسانه باشد، فکری و محتوایی است. از این رو، تعریف دریچه ای برای درک جهان بینی و افکار شاعر است. در این نوشتار به بررسی انواع تعریف، چه از نظر محتوایی و چه از نظر ساختارِ صوری آن در ادبیات پرداخته می شود. ساختار جملات تعریفی در ادبیات معاصر به صورت «بدل»، «جمله اسنادی» و «سه جزیی بی فعل» نمایان شده است.
نقد ادبی: ساختارگرایی آغازین : 1 - میخائیل باختین
حوزه های تخصصی:
رمزگان و وجه: دو عامل متمایزکننده در سبک شناسی گفتمانی قصاید ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سبک شناسی گفتمانی، ادبیات ظرفی است برای بیان اندیشه ها و عقایدی که فقط به پدیدآورندة آن مربوط نیستند؛ بلکه با محیط و بافتی ارتباط دارند که متن مورد نظر در آن تولید شده است. با این وصف، ادبیات محصول گفتمانی است که در آن بالیده است و محیط، بافت، مسائل فرهنگی و ایدئولوژی مسلط بر دورانی که مولد آن متن خاص است، همگی در رشد و پیدایی آن تأثیرگذار هستند. در ادبیات فارسی، سبک خراسانی محصول گفتمانی است که وجه غالب آن وفور اندیشه های فلسفی و به ویژه خردگرایی است. این دوره با نفوذ اندیشه های عقلانی و خردورزی همراه است و اشعار ناصرخسرو به عنوان یکی از شاعران شاخص و تأثیرگذار و یکی از نمایندگان برجستة ادبیات قرن پنجم، نمونة برجسته ای از این شاخصه های فکری محسوب می شود. نکتة قابل توجه در اشعار این شاعر، نفوذ اندیشه های فلسفی و دینی است؛ به طوری که بخش اعظمی از دیوان قصاید او به این مضامین اختصاص داده شده است. در سبک شناسی لایه ای قصاید ناصرخسرو، با توجه به وفور مضامین فلسفی و دینی، می توان سبک خاص این شاعر را تبیین کرد و به این نکته دست یافت که آثار این شاعر نتیجة گفتمان غالب فرهنگی دورة سبک خراسانی بوده که بسامد مفاهیم فلسفی و عقلانی در آن کاملاً چشمگیر است. در این پژوهش، با تکیه بر سبک شناسی لایه ای، دو لایة واژگانی و نحوی در تعدادی از قصاید دیوان وی بررسی می شود تا روشن شود که گفتمان غالب فکری و فرهنگی آن دوره، در نوع سبک واژگانی و نحوی این آثار چه نمودی داشته است. هدف این پژوهش دست یافتن به رمزگان های مسلط قصاید ناصرخسرو به منظور تبیین تأثیر شرایط گفتمانی بر آن ها است؛ بنابراین، با بررسی لایة واژگانی، رمزگان های این قصاید ارائه خواهند شد. این پژوهش در لایة نحوی و بررسی وجوه به کاررفته در قصاید مذکور نیز به دنبال همین تأثیر است و طبق این بررسی روشن می شود که رمزگان های برجستة اشعار ناصرخسرو و همچنین وجوه به کاررفته در آن ها تحت تأثیر گفتمان فرهنگی عقلانی و خردگرایی دوران مؤلف است.
جایگاه تخلص در غزلیات مدحی حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از روند گسترش غزل و افول قصیده سرایی، چون پیوند شعر و شاعری با دربار منقطع نگشته بود، غزل تا حدی، وظیفه ی اصلی قصیده را (مدح ممدوح) بر دوش کشید. مدیحه سراییِ در غزل، غالباً در دیوان شاعرانی ملموس تر است که جز غزل در قالب دیگری شعر نگفته اند. (یا در قوالب دیگر بسیار کم شعر گفته اند) حافظ شیرازی نیز مانند بسیاری از شاعران در غزل به مدح بعضی از پادشاهان، وزرا و... پرداخته است. اما مدایح او رنگ و بویی دیگر دارد. در بسیاری از مواقع ابیات مدح با دیگر ابیات غزل گره نخورده و تصنعی می نماید. او تا حدود زیادی از طریق ذکر نام ممدوح و تخلص خود، که گاهی با هم در یک بیت می آیند و گاهی یکی بر دیگری مقدم می شود، عظمت و شأن ممدوح را تلویحاً مشخص کرده است. شاید به همین دلیل است که در بعضی از غزل های مدحی گاهی تخلص در بیت آخر و گاهی در بیت ماقبل آمده است و احیاناً به جای تخلصِ به نام خود، به نام ممدوح تخلص کرده و گاهی پس از اتمام غزل از ممدوح یاد می کند. به طور کلی در این مقاله سعی شده با توجه به جای گیری تخلص و ممدوح در غزل های مدحی حافظ تا حدی شأن و منزلت آنان در نظر حافظ مشخص شود.
تحلیل ساختاری شعر اسطوره ای «معراج نامة» شفیعی کدکنی
حوزه های تخصصی:
«معراج نامه» شفیعی کدکنی از اشعار سمبولیسم اجتماعی و از نمونه های رؤیابینی در ادبیات فارسی است. این شعر نُه قسمتی شامل رمز و سمبل های خاصی است که شاعر با تکیه بر آنها، به راهنمایی «دل» در دوزخ، بهشت و زمین که تأویلی از اندیشة خود اوست؛ زده است.
شعر دارای شش وادی است. وادی اول، مرحلة رهایش راوی و یافتن الهام، وادی دوم دسترسی به نیروی عقلانی و فکری و سیر بسیار فراتر از حدّ انسانی، وادی سوم با تمثیل اسطوره ای، فرایافت شاعر از سر شهیدان، وادی چهارم رؤیت نابسامانی های سیاسی (حکومت پهلوی)، وادی پنجم دیدن شاعرانی که به تخدیر و وازدگی مبتلا شده اند و وادی آخر دیدن «مرگ» مبارز است. شاعر در این وادی های شش گانه، دربارة مسائل سیاسی موجود در کشور و مسائل اجتماعی فرهنگی بحث کرده است.
بدعت التزالم در غزل های سعدی
حوزه های تخصصی:
نویسنده مقاله ضمن بررسی صنعت التزام و تاریخچه آن و نیز رویکرد ادبیات قدیم و ادبیات معاصر به این صنعت، آن را شگرد بیانی و هنری در کلام و زبان شاعر می داند.
پس از آن به توضیح مصداق هایی از صنعت التزام در نقد ناقدان پرداخته و معتقد است که در آثار پیشینیان تنها دو مورد التزام در قافیه و تکرار در شعر صورت می گیرد، اما در صنعت پردازی شاعرانی سعدی، دایره بستة قواعد، در هم می شکند و بدعت های نو و قابل توجهی در همه جوانب در آثارشان دیده می شود.
تقابل های دوگانه در غزلیات عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۶ (پیاپی ۸۱)
حوزه های تخصصی:
تقابل های دوگانه از مفاهیم و مؤلفه های اساسی در ساختارگرایی و نظریات زبان شناسی و نشانه شناسی است که در باورهای کهن بشری ریشه دارد. یکی از عملکردهای بنیادین ذهن آدمی خلق تقابل هاست که در ادبیات و هنر نیز دیده می شود. بررسی تقابل های دوگانه در آثار ادبی باعث درک بهتری از این آثار می شود. این مقاله به بررسی تقابل ها در غزلیات عطار نیشابوری پرداخته است. دقت در یکصد غزل برگزیده از عطار نشان داد که شالوده بسیاری از این غزل ها تقابل دوگانه است و حتی در بعضی ابیات، دو، سه یا چهار تقابل وجود دارد؛ گویی عنصر تقابل موتور محرک غزل عطار است. با بررسی این غزل ها، 843 تقابل دیده شده که 47 درصد (396مورد) از نوع واژگانی، 5/35 درصد (298مورد) معنایی و 5/17 درصد (149مورد) از نوع ادبی است و در هر غزل حدود 4/8 تقابل وجود دارد که این موضوع بسامد فراوان این نوع واژگان را نشان می دهد. مهم ترین دلایل توجه عطار به تقابل های دوگانه چنین است: ضمیر ناخودآگاه شاعر، اهمیت دادن به مسائل اخلاقی و دینی، توجه به مفاهیم عرفانی، تأثیر محیط اجتماعی و توجه شاعر به مسائل زیبایی شناختی و موسیقایی. به هرروی، تقابل های دوگانه یکی از شاخصه های سبکی غزل های عطار به شمار می آید که کارکرد معنایی و زیبایی شناختی دارد.
نقد و تحلیل ساختار گرایانه غزل- روایت های عطار
منبع:
فرهنگ ۱۳۸۲ شماره ۴۶ و ۴۷
حوزه های تخصصی:
ساختار زبانی سبک خراسانی در قصاید سروش اصفهانی
حوزه های تخصصی:
میرزا محمّد علی خان متخلص به سروش (1228-1285ق)، از شاعران بنام دوره بازگشت ادبی به شمار می رود که قصایدش تقلیدی از قصیده سرایان نامی دوره غزنوی است، تا آنجا که وی ملقب به فرخی قرن سیزده شده است. نمود واژگانی چون پاداشن، فریشته، آهو (عیب) و ایچ ؛ اصطلاحات دیوانی مثل اقطاع، پرّه، دبّوس و طغرا؛ اصطلاحات و افعال کهن همچون یله کردن، گسیل کردن، ژاژ، سهی، خستن، الفنجیدن و خوشیدن؛ حرف اضافه مضاعف، یای شرط، همی بر سر فعل، اسطوره های ایران باستان (جمشید، کیکاووس و کیخسرو)، عرائس شعر (وامق و عذرا، ویس و رامین، لیلی و مجنون و رعد و رباب و... . ) گواه صادقی بر این مطلب است.
لغات جدید در قصاید سروش، مانندکارگاه وصل، آبور و حق ور، منبرستان و لاله ستان، مدح گر و خواهش گر، لعبت کده و صورت کده و نیز انبوه لغات عربی، عدم تسلط به قواعد صرف و نحو زبان فارسی، ناهماهنگی در نحو جملات، کاربرد اصطلاحات علمی و آیات و احادیث و روایات فراوان، نشان دهنده این است که او صرفا"" از سبک خراسانی تقلید نکرده است.
این مقاله، به نقد و تحلیل قصاید سروش اصفهانی از دیدگاه سبک شناسی زبانی پرداخته و جایگاه او را در سبک دوره بازگشت مشخص ساخته است.
تصحیحات علامه قزوینى در مجموعه " اوقاف گیب "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محمد قزوینى اولین ایرانیى است که روشهاى جدید را در تصحیح متون بکار بست. او این روشها را در نزد مستشرقانى مانند ادوارد براون آموخت و در کتابهاى مجموعه "اوقاف گیب " اعمال نمود. این مقاله به معرفى این کتابها مى پردازد. تصحیحاتى که هنوز هم بعضى از آنها معیار فن تصحیح به شمار مى روند. اوقاف گیب به یاد الیاس جان ویلکینسون گیب مستشرق انگلیسى، تأسیس شد. وظیفه این مجمع توسعه تحقیق در زمینه هاى تاریخ، ادب، فلسفه و ادیان در بین ترکان، اعراب و ایرانیان بود.
فرهنگ جامع زبان فارسی، پیکره در فرهنگ نویسی فارسی و پیکره زبانی رایانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
ریخت شناسی قصّه های غزلیّات عطّار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصه پردازی در غزل میراثی است که از شاعران پیشین به عطّار رسیده و او آن را گسترش داده است. عطّار در حدود 872 غزل، 62 قصّه (حدوداً در هر 14 غزل، یک قصّه) آورده که بیشتر نتیجه احوال عرفانی و تجربیات روحانی اوست. از این رو، این پژوهش قصد دارد با بررسی ساختار داستان های عطّار به نظامی واحد در داستان پردازی و الگوهایی خاص در سلسله کنش ها دست یابد که به احکام کلی درباره قصّه پردازی عطّار در غزل رهنمون می شود. هدف از این کار شناخت نظام فکری حاکم بر واقعه های عرفانی عطّار است؛ زیرا از این رهگذر بهتر می توان به تفسیر و تحلیل آثار او پرداخت. بدین منظور، به تحلیل ریخت شناختی قصّه ها بر اساس روش ولادیمیر پراپ و دیگر روایت شناسان معروف پرداخته شد. نتایج تحلیل نشان داد که تمام قصّه ها دارای ساختار داستانی واحدی هستند که از سه قسمت وضعیّت اوّلیّه، قسمت میانی و نتیجه و پیامد تشکیل شده اند و توالی کنش ها در آن ها نیز از چهار الگوی متفاوت پیروی می کند که عموماً با ورود یکی از شخصیّت های اصلی قصّه شروع و به دیدار بین دو شخصیّت اصلی می انجامد. همچنین دریافته شد که پس از دیدار ممکن است چهار دسته کنش روی دهد که عبارت اند از شراب نوشی، اعمال شگفت، گفت و گو و انجام عملی معمولی از سوی شخصیّت دوم قصّه که این کنش ها منجر به نتایجی می شوند که بیان گر احوال عرفانی عطّار هستند.