فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۸۱ تا ۳٬۳۰۰ مورد از کل ۱۱٬۲۵۸ مورد.
ادبیات: سووشون و رویکرد اصالت زن
منبع:
هنر بهار ۱۳۸۸ شماره ۷۹
حوزه های تخصصی:
شعر پارسی
منبع:
شعر بهار ۱۳۸۸ شماره ۶۵
حوزه های تخصصی:
تأملی در برخی ترکیب های برهان قاطع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از بزرگ ترین اشکالات فرهنگ¬نویسی، پس از آغاز نهضت فرهنگ¬نویسی که غالباً در شبه قاره هند آغاز شد، کم¬سواد بودنِ بیشتر فرهنگ¬نویسان و عدم تخصص و تحقیق و تتبعِ آنها در متون کهن ادب فارسی است. فرهنگ برهان قاطع یکی از همین فرهنگ هاست که از اشتباهات کوچک و بزرگ برکنار نمانده است. محققانی که پیش از این به بررسی و تحلیل نواقص و اشکالات برهان قاطع پرداخته اند، غالباً به ضبط واژه¬ها و معانیِ متناسب با آنها توجه داشته¬اند و در بابِ ضبط ترکیب های مستخرج از اشعار قدما توجّه چندانی نداشته¬اند؛ این در حالی است که برهان تبریزی در این قسمت از کار خود نیز دچار تصحیف¬خوانی و کژخوانی¬های فراوانی شده است. این مقاله می¬کوشد آن دسته از لغزش¬ها و تصحیف¬های برهان قاطع را که ناشی از کژخوانی و تصحیف¬خوانی اشعار خاقانی، نظامی و انوری است، بازنماید و صورت صحیح متن را تا حدّ امکان ارائه دهد.
نسبت بیان سینمایی با تمثیلهای ادبی در اشعار مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غالب پژوهشهایی که به بررسی رابطه سینما و ادبیات پرداخته اند به تفاوتهای داستان ادبی و درام فیلمنامه توجه داشته اند. زمینه دیگری که می توان پیوندها و مناسبات ادبیات و سینما را در آن پی گرفت، «تصویرپردازی» است. صور خیال در مفهوم بلاغی آن شامل تصویرهای ذهنی ادبی، و غالبا به دلالت ضمنی نشانه های شمایلی ناظر است و ذیل علم بیان در انواع تشبیه، تمثیل، مجاز، استعاره، کنایه و نماد فهرست شده است. در این مقاله به بررسی ظرفیتهای «تمثیل ادبی» به طور عام و «تمثیلهای شعری مثنوی و غزلیات شمس» به طور خاص برای بازآفرینی در وسیله بیانی سینما پرداخته شده است. انتقال تمثیلهای ادبی به سینما براساس این ظرفیتها امکانپذیر است: 1- اشتمال بر عناصر بصری متعدد و متحرک 2- تناسب تصاویر و معانی همنشین با مونتاژ و میزانسن 3- فراوانی تصویرهای هم عرض در طول شعر 4- اشتمال بر تصاویر قابل توزیع در متن فیلم به سبب دلالت بر مضمون عرفانی «تکامل» و 5- اشتمال بر بافت روایی و ساختار دراماتیک.
بررسی زیبایی شناخت عنصر مکان در داستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«مکان» یکی از عناصر اصلی تشکیل دهنده ساختار هر داستان کوتاه و بلند است که به گونه ای در آن خودنمایی می کند. نقد هر داستان بدون در نظر گرفتن این عنصر اساسی، بی ارزش و ناقص خواهد بود. مطالعه عنصر مکان در ابداعات داستانی در عرصه نقد ادبی ما بسیار نادر و اندک بوده است و منبع قابل ذکری به زبان فارسی در این زمینه یافت نمی شود، بنابراین در این مقاله کوشش شده است که مقدمه ای نظری برای مطالعه عنصر مکان ارایه شود و در این راه عمدتا از منابع غیر فارسی استفاده شده است.
هدف نهایی این تلاش، این است که انگیزه ای برای مطالعه عنصر مکان و کمکی در جهت بررسیهای زیبایی شناختی بیشتردر مورد آن باشد. بدین سبب این مقاله کاملا مختصر و عاری از مثالهای تطبیقی است تا مخاطبان و علاقه مندان عرصه رمان، بتوانند آن را مبنایی برای مطالعات خود در این عرصه قرار دهند.
بررسی جایگاه نظامیان در داستان های کوتاه سیمین دانشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانشور با رویکردی نسبیت انگار و پرهیز ازهرگونه مطلق انگاری یا نگرشی دوالیستی، نظامیان را از یک سو مظهر قانون مداری، اجرای قانون و جرم ستیزی می داند؛و از دیگر سو به دلیل وابستگی تامِ بروکراتیک این طبقه به دولت، آنان را مجریانِ ناگزیرِ فرمان ها و سیاست های دولت قلمداد می کند؛ دستورهایی که می تواند در تقابل با جهان ارزشی، فکری و عاطفی آنان باشد. رویکرد او به حضور نظامیان به عنوان ابزار اقتدار دولت در جهان داستان های کوتاهش متفاوت با رویکرد دیگر نویسندگانی است که این طبقه را در مقام یکی از طبقات تاثیرگذار در تحولات اجتماعی، سیاسی جامعه ایران قلمداد کرده اند. از این چشم انداز دانشور نظامیان داستان های خود را در آنچه انجام می دهند، گاهی تا ساحت برائت پیش می راند، اگرچه وی قائل به این قابلیت در میان نظامیان است که آنان در تلاقی امرِ بروکراتیک غیرانسانی با نظام ارزشی و ذهنیت عاطفیِ انسان مدارانه شان، عملکردی غیربروکراتیک داشته باشند و به ضد خود تبدیل شوند، چنانکه در تقابل با منافع و مصالح کانون های اقتدار فراطبقاتی خود قرار گیرند.
بررسی شعر هوشنگ چالنگی و تأثیر آن بر جریانهای شعری دهه¬های 50 تا 70(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دهه چهل شمسی یکی از درخشان¬ترین مقاطع شعر معاصر فارسی است. در این دهه، جریانها و موج های زیادی مانند موج نو، شعر دیگر و شعر حجم از دل شعر نیمایی سر برآوردند. هوشنگ چالنگی از جمله شاعرانی بود که در این دهه به شعر بیوزن موج نو گرایش پیدا کرد و به همراه چند شاعر، گروه «شعر دیگر» را تشکیل دادند که بعدها هسته نخستین «شعر حجم» شدند. آموخته¬ها و آموزه¬های شعری چالنگی در دهه پنجاه سرمشق شاعران جوان مسجدسلیمان قرار گرفت و از پس آن و با حمایت پرشور منوچهر آتشی، موج ناب پا گرفت. چالنگی از زبانی ویژه در سروده¬هایش بهره گرفته است. شعرِ او، شعری موجز است. توجه به عناصر اقلیمی و طبیعت زادبوم خویش در سرودههایش جلوه¬ای تازه به شعرهایش بخشیده است. بازآفرینی اسطوره در شمایلی تازه، فراروی از تقطیع نیمایی، تصویرهای فراواقعی، آشنایی¬زدایی و استعاره¬گرایی از دیگر ویژگیهای شعری اوست.
پشت دست این سطرها
چه کسی باید افتخار کند ؟
دیباچه بیاض، برگرفته از جنگ مرتضی قلی شاملو (کتابت: 1069 ق)؛ به کوشش ایرج افشار
حوزه های تخصصی:
دیباچه ای نویافته از مرقعی گم شده (کتابت: 1075 ق)
حوزه های تخصصی:
«درود رستم» و «آفرین ایزدان» (نظری دیگر درباره اصالت شاهنامه فلورانس)
حوزه های تخصصی:
روش تنظیم پاورقی
حوزه های تخصصی:
تحلیل استعلایی هفت پیکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله بر اساس نظریه دریافت (reception theory) هفت پیکر نظامی تحلیل شده است. زمینه این دریافت تلفیق اسطوره و عرفان است که در زبانی رمزی شکل گرفته است. ویژگی آن برداشت استعلایی متن است که در فرایند تعامل میان خواننده و متن شکل گرفته و محتوای آن آگاهی قابل ادراک و شهود متن است که به وسیله خواننده دریافت شده و از آن به نگاه مقدس نظامی به هستی تعبیر شده است. هفت پیکر نظامی به عنوان یک پدیده زبانی امری ظاهری فرض شده که باطن (محتوای) خود را آیینه وار منعکس می کند. به عبارت دیگر، این صورت مظهر و مجلای آن باطن است، که خود آن باطن حکایت از الگوی آسمانی دارد، و بدون این ظاهر، آن محتوا آشکار نمی شود. ظاهر چیزی کمتر از آن است که در پس آن پنهان است و باطن بزرگتر و فراتر از ظاهر است. ظاهر چون کوچکتر است، نمی تواند باطن را به تمامی و چنان که هست منعکس سازد، ولی می تواند آیینه آن باشد و آن را رمزگونه در خود بازتاباند. با همین چشم انداز، گنبد آیینه آسمان (هفت سیاره) فرض شده است. برای تعیین این آیینگی عناصر هم پیوند از قبیل مکان (آسمان، گنبد، هفت پیکرو مرکز)، عدد (هفت)، نور، رنگ، جنس سیاره و شخصیت (بهرام، شیده و سنمار) تحلیل شده است.