فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۴۱ تا ۱٬۲۶۰ مورد از کل ۲٬۱۵۶ مورد.
ویژه ی مولوی: ناله ی نی
پنهان ز دیده ها و همه دیده ها از اوست (بررسی کلامی مسئله رؤیت خدا و نظر مولانا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات فارسی از وجوه و ابعاد مختلف ادبی، عرفانی، فلسفی، کلامی و ... قابل بررسی است و قطعاً بررسی متون منثور و منظوم فارسی به گسترش حوزه های مطالعاتی در علوم و معارف اسلامی کمک میکند و امکانات بیشتری را برای پژوهش در لایه های ادب فارسی فراهم میآورد. موضوع علم کلام از جملة موضوعات مهمی است که در ادب فارسی رسوخ کرده و با آن به گونه ای در آمیخته است که کمتر متنی را میتوان نام برد که مسائل و مباحث کلامی در آن راه نیافته باشد. از برجسته ترین شخصیت های تاریخ ادب فارسی و عرفان اسلامی، مولانا جلال الدّین، عارف و واعظ قرن هفتم هجری (672-606)، است که به دلایلی، از جمله تسلط بر مسائل کلامی، در جای جای آثار خویش، به ویژه در مثنوی معنوی، از اصطلاحات علم کلام بهره گرفته و به طرح دیدگاه های اعتقادی خود پرداخته و اندیشه ها و مذاهب دیگر را نقد و بررسی کرده است. مقالة حاضر با توجه به اهمیت پیگیری موضوعات کلامی در شعر فارسی، به بررسی مسألة «رؤیت الهی» میپردازد و پس از بیان کلّیاتی دربارة رؤیت به دیدگاه شاعران اشاراتی مینماید و سرانجام، این مسأله را از منظرِ مولانا با تکیه بر مثنوی، دنبال میکند
رویکرد اجتماعی در آثار ادبی و عرفانی نجم الدین رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم اجتماعی مفاهیم کلی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان ادبی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
" نجم الدین رازی از عارفان برجسته ی ایرانی است که در اواخر قرن ششم و نیمه قرن هفتم می زیست. برخلاف بسیاری از عرفا و صوفیان که تنها به خودسازی و سلوک فردی می اندیشیدند، نجم الدین در مسائل سیاسی و اجتماعی نیز تأمل ویژه ای داشت. بی گمان، آشفتگی اوضاع اجتماعی و عوامل دیگر از جمله مسافرت های وی موجب شد که دردمندانه به آن چه بر مردم می گذرد، بیندیشد و در صدد یافتن چاره ای برای حل مشکلات و رفع ستم و فساد و تباهی برآید و دست کم در آثار خود از جمله مرصادالعباد و مرموزات اسدی، ضمن ناروا دانستن شیوه های حکومتی ظالمانه، و ریشه شناسی ناهنجاری حکومت ها، الگویی مناسب ارائه دهد که در صورت تحقق آن، سعادت دنیا و آخرت مردم تأمین گردد. بنابراین، در سلوک عرفانی، فراتر از خلوت گزینی و ریاضت فردی می اندیشید و فرایند عمومی سازی سلوک عرفانی را مطرح می نماید.
در نظر وی، هرگونه رفتار پادشاه، عوامل حکومت و صاحبان حرفه و پیشه ، به شرط این که غفلت از خداوند نباشد و در جهت رضای حق و شفقت بر خلق باشد، بخشی از سلوک راه الهی تلقی می شود. او برای رسیدن به الگوی برتر حکومتی، نگرشی اسوه گرا دارد و برای نشان دادن نمودار عینی آن به استناد قرآن و آموزه های دینی، حکومت داوود و سلیمان را شاهد می آورد که حکومت دین و دنیا را با هم داشته اند. عدالت محوری و رعیت پروری را مهمترین رکن حکومت صالح می داند و معتقد است نظام هستی دستگاهی منظم و به هم پیوسته است که همگی برای معرفت جویی انسان آفریده شده است.
"
عید عارفان مواجهه آدمی با بی نهایت
حوزه های تخصصی:
در این نوشته کوتاه، قصد دارم یکیاز مهم ترین آموزه هایمولانـا جلال الدین محمد بلخیرا در حد توان خویش بازگو کنم؛ و آن، تلقیویاز «عید» است. شاید بتوان گفت؛ مفهوم «عید» نزد مولانا، با تلقیآن نزد سایر مکاتب و عرفا، تفاوتیگوهرین دارد و همین تفاوت است که مرا برانگیخت تـا بـه رسم ادب شاگردینزد ویو شاگردانش، اندکیسخن بگویم. هم چنین یکیاز عللیکه اهمیت توضیح درباره این مفهوم را نشـان میدهد، آن است که صاحب این مکتب، خود را «عید» خوانده، و عید شدن در او، به مثابه امریجاریو طبیعیاست؛ باز آمدم چون عید نو، تـا قفل زنــدان بشکنم وین چرخ مردم خوار را چنگال و دندان بشکنم
شاملو، شاعر زندگی و مرگ
حوزه های تخصصی:
مرگ، تجربه ای است که در حیطة دیگر تجربیاتِ انسانی نمی گنجد. به همین دلیل، انسان ها در برابر آن، واکنش های متفاوت و گاه متضادی نشان داده و داوری های گوناگونی دربارة آن نموده اند. شعر فارسی در همة گونه های خود، راویِ احساس هایی بوده است که شاعران فارسی در برابر مرگ و زندگی داشته و دارند. در روزگار ما، احمد شاملو، شاعر انسان گرا و متعهدِ معاصر، کسی است که انسان، زندگی و مرگ را به گونه های مختلف، دستمایة شاعریِ خویش قرار داده است. او شاعری است متفکر که خود را در برابر انسان و سرنوشت او مسئول می شناسد. اندیشه درباره زندگی و مرگ، جریانی مداوم در شعر شاملوست که زمینة گفت وگوهای او را دربارة انسان، آفرینش و هر آنچه به انسان و انسانیتِ او مربوط است، فراهم آورده است.
بیدل دهلوی و اسطوره های ایرانی
حوزه های تخصصی:
قرن یازدهم هجری دوران افول اسطوره های ایرانی است. اگرچه در عصر صفوی پرچم وحدت ملی ـ که قرن ها بر زمین افتاده بود ـ برافراشته می شود، ولی از «اسطوره های ملی» به عنوان مرکز ثقل این اتحاد، اثری در میان نیست. دو شاخة ایرانی و هندیِ شعر عصر صفوی به مسأله اسطوره نگاهی مشابه دارند، با این تفاوت که در شاخة ایرانی، شاعران با میراث ادبی، فرهنگی و تاریخی ایران هم از طریق متون و هم از طریق روایات شفاهی آشنایی کامل دارند، ولی در شاخة هندی، این میراث از طریق متون فارسی و با واسطه، به ذهن شاعران آن دیار راه یافته است.
بیدل دهلوی به عنوان نماینده تمام عیار شاخة هندی شعر قرن یازدهم و دوازدهم هجری در سلب ماهیت ملی از اسطوره های ایرانی، در سایة یک جبر فلسفی ـ تاریخی، بسیار جدی عمل کرده است. در این تحقیق به چگونگی این دگرگونی توجه شده و در پایان این نتیجه به دست آمده است که آشنایی بیدل با اساطیر ایرانی از راه مطالعه در آثار ادیبان و عارفان فارسی زبان بوده است.
متناقض نما در غزلیات حافظ
حوزه های تخصصی:
یکی از برجسته ترین ویژگی های ادبی شعر حافظ «ایهام» است که شاعر به وسیلة آن توانسته کلام خود را از جذبه ای خاص برخوردار و رندانه ظرایف و طرایف را از هر مضمونی بیان کند و در عین حال خواننده را در گزینش بی نهایتی از معنا رها سازد. بنابراین توجه بیشتر مشتاقان شعر حافظ به بررسی این شگرد و سایر ترفندهای ادبی مرسوم در بلاغت عصرِ او معطوف شده است. شعر حافظ دارای جذبه هایی پنهانی است که او هنرمندانه آنها را در شعر خود تعبیه کرده است. یکی از این جذبه ها که در شعر وی بسامدی بالا دارد، «متناقض نما» (پارادوکس) است که حاصل جست و جو در هزار توی ظرفیت های ناپیدای «زبان» و تلاش برای جبران کاستی لفظ در برابر والایی معناست.
در این گفتار برآنیم ضمن تعریف متناقض نما و رابطه آن با تضاد، آشنایی زدایی و خلاف انتظار و بیان ارزش ادبی متناقض نما، به بررسی انواع آن، بسترهای بیان متناقض نما و ساختمان آن در غزلیات حافظ با ذکر شواهدی از دویست و پنجاه غزل آغازین دیوان حافظ بپردازیم.
بازتاب جلوه هایی از کاخ های دورة ساسانی در اشعار شعرای جاهلی
حوزه های تخصصی:
در دورة ساسانی، دو نژاد ایرانی و عرب ساکن حیره پیوند فرهنگی و اجتماعی مستحکمی داشتند. از این رو، زمینة تأثیر فرهنگ و ادب فارسی بر شخصیت شاعرانی که به دربار شهریاران منذری در حیره راه یافتند، فراهم آمد و سبب آشنایی هرچه بیشتر آنان با آداب و رسوم، سنن و فرهنگ ایرانی شد. در نتیجه عصارة فرهنگ فارسی آن روزگار، حال و هوای اجتماعی عهد ساسانی و وام واژه های کهن فارسی به فراوانی در اشعار شعرای جاهلی به چشم می خورد. نگارنده به سبب گستردگی موضوع، بر آن است تا به بیان جلوه هایی از فرهنگ و تمدن کهن فارسی که در کاخ ها و قصرهای شهر حیره متبلور شده بود، بپردازد. به این دلیل، مقالة پیش رو تنها به قصرهایی که در شبه جزیرة عربستان، نام فارسی دارند و با الهام از سبک هنری و معماری دورة ساسانی بنا شده اند، اشاره دارد.
عطار، روح بود و سنایی دو چشم او
منبع:
تابستان ۱۳۸۶ شماره ۵۲
حوزه های تخصصی:
حقیقت انسان در عرفان نظری
حوزه های تخصصی:
ابن عربی حقیقت انسان را لطیفه ای ربانی می داند که حق تعالی آن را از روح خود در جسم انسان دمید. این لطیفه همان «قلب» است؛ جوهر نورانی مجرّدی که واسطة میان روح و نفس است و انسانیّتِ انسان با آن تحقق می یابد. قلب، رییس بدن و مورد خطاب الهی است، عقلی است که خدا را تعقل می کند و از آنجایی که حقیقت انسان است، قادر به ادراک ذات تمامی اشیاء است و چون به نور معرفت روشن شود، آیینة تجلی همة معارف الهی می گردد. این حقیقت محلِ صور الهی است و هر صورتی را می پذیرد: چراگاه آهوان، دیر راهبان، خانة بت ها، کعبة طواف کننده، الواح تورات و کتاب قرآن.
نفس و بدن در تفکر اسلامی
حوزه های تخصصی:
از آنجا که بنا بر حدیثی مشهور خودشناسی راهی برای خداشناسی است، فیلسوفان و عارفان مسلمان همواره به بحث نفس یا روح انسان و رابطة آن با بدن، توجه ویژه ای داشته اند. ابن سینا نفس را جوهری مجرد و قائم به ذات می داند که در بدن انسان و در جسم دیگری منطبع نیست، بلکه مفارق از همه مواد و اجسام است. اما این جوهر مجرد تعلق و اختصاص به بدن انسان ـ مادام که این بدن زنده باشد ـ دارد. از دیدگاه ابن عربی، صفت «تدبیر» برای روح ناشی از ارتباط ذاتی بین روح ها و بدن ها و تابعی از ارتباط حق با مخلوقات است. بدن محلی است که روح، آثار خود را در آن پدیدار می سازد. ملاصدرا با بهره گیری از حرکت جوهری، ثنویت انسان از دو جوهر نفس و بدن را انکار کرده، نفس را حادث از بدن و بدن را مرتبه ای از نفس می داند.