«بینامتنی» ابزاری هنری در دست آفریننده متن است که زمینه ساز زیبایی و ژرف معنایی آن می گردد؛ امّا چگونه می توان در ترجمه، معنا را با حفظ زیبایی این شگرد هنری، انتقال داد؟ زیرا در ترجمه، نشانه های لفظی، به عنوان بهترین علامت برای پی بردن به بینامتنی ودرک معنایی آن، تقریبا از بین می رود واگر این بینامتنی، با متون برجسته دینی مانند قرآن ویا دیگر کتب آسمانی باشد، مشکل دوچندان می گردد. این مقاله با شیوه توصیفی - تحلیلی، درصدد است با توجه به مدل «لپی هالم» و نظریه بینامتنی، به ترجه دو شکل از انواع آن، یعنی «بینامتنی عَلَم» و «بینامتنی لفظی» در اشعار احمد مطر بپردازد و در نهایت به این نتیجه می رسد که راهکار حفظ اسم در بینامتنی علم با تغییر حداقل و توضیح صریح در بینامتنی لفظی، نسبت به دیگر راهکارها، معنای بینامتنی را بهتر منتقل می نماید.
حوزه رایانه و فناوریِ اطلاعات یکی از حوزه هایی است که متخصّصان فرهنگستان زبان و ادب فارسی را بر آن داشته تا به منظور رعایت اصول موضوعهحفظ زبان فارسی و در جهت بقای زبان فارسی به عنوان زبان علم، به واژه گزینی سازمان یافته و روشمند مبادرت ورزند. تحقیق حاضر شامل دو بخش می باشد. بخش اول به بررسی فرایندهای معادل یابی فرهنگستان در حوزه رایانه و فناوری اطلاعات می پردازد که از جمله این فرایندها: واژه قرضی، ترجمه قرضی، تعبیر قرضی، ترجمه و تعبیر قرضی ، تغییر قرضی و واژه سازی می باشد. در این میان فرایندهای معادل یابی بر اساس ترجمه و تعبیر قرضی و همچنین واژه سازی از فراوانی بیشتری نسبت به دیگر فرایندها برخوردار بوده است. در بخش دوم تحقیق واژه ها و اصطلاحات تخصّصی کاربردی در آموزش رایانه و فناوری اطلاعات مصّوب فرهنگستان با واژه ها واصطلاحات به کار برده شده در کتب آموزش رایانه و فناوریِ اطلاعات مقایسه شدند. میزان پذیرش مطلق معادل هایِ مصّوب فرهنگستان در این حوزه کمتر از یک سوم واژگان و میزان پذیرش نسبی واژگان مصّوب بسیار کم است، امّا بیش از نیمی از معادل های مصّوب حتی یک بار نیز در این کتب به کارنرفته اند.
اندیشه های بایزید را نخستین بار هجویری، در قرن پنجم هجری در شبه قاره منتشر کرد. پس از آن سلسله های صوفیه ی هند مثل سهروردیه و چشتیه و نقشبندیه و شطاریه و قادریه هر یک به نوعی از اندیشه های بایزید تأثیر پذیرفتند و برخی از آن ها، بایزید را در سلسله ی سند خود جای دادند. مهمترین مسأله ی صوفیان شبه قاره در قبال بایزید، شطحیات او بود. هجویری نخستین کسی است که به تفسیر و تبیین شطحیات بایزید در شبه قاره دست زده و سنتی از خود به جای گذاشته که سایر صوفیه بعد از او در شبه قاره، تقریباً پا جای پای او گذاشتند. پس از هجویری، اکثر صوفیان در برابر او، حالت انفعالی به خود گرفتند و در آثار خود، جز آن چه در کتب پیشینیان درباره ی بایزید موجود بود، چیز تازه ای ارائه ندادند و برخی همچون احمد سرهندی نیز در عین احترام والایی که برای او قائل بودند، به نقد حالات و اقوال، خصوصاً شطحیات او پرداختند. این پژوهش در پی بررسی و تحلیل سنت به جا مانده از بایزید در شبه قاره است.