فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۸۶۱ تا ۴٬۸۸۰ مورد از کل ۱۶٬۴۶۰ مورد.
۴۸۶۳.

کهن الگوی ایثار با نگاهی به حلاج در اشعار شفیعی کدکنی و آدونیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اسطوره تولد دوباره حلاج کهن الگوی ایثار

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد روانشناختی نقد کهن الگویی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق ادبیات فارسی و ادبیات عرب
تعداد بازدید : ۱۳۵۷ تعداد دانلود : ۶۰۶
کهن الگو تجربیات مشترک همة انسان ها است که از گذشته ها ی دور در ناخودآگاه جمعی آن ها باقی مانده است. به دلیل فراوان بودن تجربیات انسانی نمی توان تعداد کهن الگوها را مشخص کرد؛ اما شاخص ترین کهن الگوها عبارت اند از آنیما، آنیموس، خود، پرسونا، سایه، پیر فرزانه و مادر. ایثار یکی از مهم ترین کهن الگوها است که در ناخودآگاه جمعی بیشتر انسان ها نهادینه شده است. از دیدگاه روان کاوان، ایثار یکی از مکانیزم های دفاعی انسان در برابر خواسته های نهاد است که به علاقة اجتماعی منجر می شود. کهن الگوها خود را در رویاها، خیال پردازی ها و توهمات نشان می دهند. هنر و به ویژه ادبیات، یکی از تجلی گاه های اصلی کهن الگوها است. کهن الگوی ایثار و ویژگی هایش در آثار هنری فراوانی یافت می شوند. یکی از شخصیت هایی که ملازمات کهن الگوی ایثار در سرگذشت او برجسته است، حسین بن منصور حلاج است. در این نوشته، کهن الگو ی ایثار را با توجه به ویژگی هایش در شخصیت حلاج، در شعر «حلاج» شفیعی کدکنی و سرودة «مرثیة حلاج» آدونیس بررسی می کنیم و نقدی اسطوره ای- کهن الگویی از آن ها ارائه می دهیم.
۴۸۶۹.

بررسی تطبیقی مفهوم «منجی» در شعر فروغ فرّخزاد و نزار قبانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ادبیات تطبیقی فروغ فرخزاد نزار قبانی منجی ساموئل بکت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵۶ تعداد دانلود : ۱۱۶۱
نزار قبانی و فروغ فرّخزاد از شاعران برجسته و معاصر ادبیّات عربی و فارسی هستند که تحوّلات فکری و شرایط سیاسی - اجتماعی جامعه باعث شده تا از مکتب رمانتیسم، روی گردان و به مکتب سمبلیسم اجتماعی نزدیک شوند. قبانی در شعر «بانتظار غودو» و فرّخزاد در شعر «کسی که مثل هیچ کس نیست» تحت تأثیر نمایشنامة معروف ساموئل بکت، نویسنده ایرلندی، به مفهوم منجی پرداخته اند. در این جستار، بر آنیم تا با توجّه به اهمّیّت این دو شاعر در ادبیّات معاصر عربی و فارسی و ارزش و اعتبار ادبیّات تطبیقی در نقد نوین، با نگاهی مقایسه ای و به شیوة تحلیلی - تطبیقی، به شباهت های این دو اثر بپردازیم. یافته های پژوهش نشان می دهد؛ نزار و فروغ با دیدی مشابه به این موضوع پرداخته اند. شیوه بیان، نمادپردازی ها و تصاویر شعری در شعر دو شاعر به یکدیگر نزدیک است، همچنین امید به زندگی و ظهور منجی حیات بخش در شعر فروغ تجلّی بیشتری یافته است. طولانی بودن دورة انتظار منجر به توسّل به واسطه گردیده و واقعیّت وجودی منجی، فوق العادّه و ماورایی بودن او را در نگرش هر دو شاعر تثبیت کرده است. می توان گفت میزان تأثیر نزار قبانی از ساموئل بکت فقط در حیطة اخذ و اقتباس لفظ است. این میزان، در فروغ فرّخزاد از آن هم کمتر است. مشابهت های محتوایی، بیش از آنکه متأثّر از ساموئل بکت باشد، با نگرش های عقیدتی و فکری خودشان هم خوانی دارد.
۴۸۷۱.

مقایسه برخی ویژگی های سبکی دو کتاب «عقدالعلی» و «سمط العلی»(مقاله علمی وزارت علوم)

۴۸۷۴.

تبلور سوررئالیسم در شعر هوشنگ ایرانی و مجموعة سریال(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ادبیات داستانی ادبیات تطبیقی لیلی مجنون هنرهای زیبا

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق ادبیات فارسی و ادبیات عرب
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی مکتب های ادبی سورئالیسم
تعداد بازدید : ۱۳۵۶ تعداد دانلود : ۸۱۵
شعر معاصر فارسی و عربی، علاوه بر مقولة تعهّد اجتماعی و تلاش برای تصویر انسان، آن گونه که هست، گاهی می کوشد با در پیش گرفتن نگاهی متفاوت تر، گزارشی جدید از واقعیّت را فراروی مخاطب قرار دهد. گزارشی که هرچند ممکن است از دستاوردهای گذشته نیز بهره گیرد؛ امّا لزوماً التقاطی نیست و خود را متعهّد به خوشایندها نمی بیند. شیوه «سوررئالیسم»، از جمله چنین تجربه هاست که تقریباً همزمان به وسیله «هوشنگ ایرانی» در حوزه زبان فارسی و «اورخان میسر» و «علی النّاصر» در حوزه زبان عربی، پی گرفته می شود. بررسی اشعار این شاعران نشان می دهد، آن ها با استفاده از شگردها و امکانات مختلف، برآنند تا با تلفیقی از اصول سوررئالیسم غربی و تجربه های بومی، تعریفی جدید از واقعیّت را ارائه دهند. این نوشته بر آن است تا با استناد به آثار شاعران، چگونگی و میزان تحقّق اهدافشان را در این مسیر، نقد نماید؛ به همین علّت، می کوشد ضمن ارائه توضیحی از سوررئالیسم و جنبه های اشتراک یا اختلاف با جریان های مطرح معاصر، به تبلور آن در شعر هوشنگ ایرانی، اورخان میسر و علی النّاصر در مجموعه سریال بپردازد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهند که جریان سوررئالیسم در دو حوزه زبان فارسی و عربی، با وجود تلاش برخی ادیبان به دلیل ناهم خوانی این جریان با گستره و ظرفیت فکری - فرهنگی دو جامعه، چندان مورد پذیرش واقع نشده است.
۴۸۷۶.

پس از روزگار سلغریان

کلید واژه ها: اخلاق سعدی مغولان سلغریان

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات کلیات شخصیت ها شاعران
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه سعدی پژوهی
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه تاریخ ادبیات ایران
تعداد بازدید : ۱۳۵۶ تعداد دانلود : ۹۳۰
این مقاله که برگرفته از کتاب «حدیث خوش سعدی» است، به بررسی روزگار زمان سعدی و شخصیت و اندیشه سعدی به زبان داستان میپردازد و سعدی در شناساندن اندیشه و شخصیت این شاعر بزرگ نماید و با توجه به شناختی که از این دوران به انسان می دهد که دورانی سراسر ظلم است و شحنگان مغولی حاکم بر این سرزمین هستند، سعدی با اندیشهای بلند چنین آثار ماندگاری از خود به یادگار میگذارد و در آنها اخلاقیات را ترویج می کند و ظلم و ستم را نکوهش میکند.
۴۸۷۹.

مناسبات عرفانی مشایخ آذربایجان با عارفان خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تصوف اسلامی مشایخ تبریز پیران خراسان مناسبات عرفانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵۵ تعداد دانلود : ۱۰۸۱
هم زمان با گسترش دامنة نفوذ فکری و روحانی مشایخ خراسان، شاهد گسترش نحله های صوفیه در آذربایجان و ظهور چهره های اصیل تصوّف در این منطقه هستیم. نخستین صوفیان تبریز از سده های سوّم تا پنجم، در مبانی و اصول عمدتاً به مکتب خراسان توجه داشتند و با آنچه در مکتب بغداد می گذشت، ناآشنا بودند. شیخ ابواسحاق ابراهیم بن یحیی جوینانی، نخستین چهرة مکتب عرفان آذربایجان، از شاگردان بایزید بسطامی بود که تصوّف خراسان به وسیله او به آذربایجان راه گشود. از دیگر چهره های تصوّف آذربایجان در این دوره، ابونصر شروانی از مریدان ابوسعید ابی الخیر است که او را باید واسطه انتقال مشرب خراسان به شروان در ناحیه ارّان (جمهوری آذربایجان) دانست. آذربایجان، در مقطعی پذیرای عارفان خراسان بود. مسافرت های احمد غزّالی، یحیی باخزری و نظام الدین غوری از این جمله است. همچنین دو روایت از هجویری در کشف المحجوب، دلیلی دیگر براین ادّعاست. مشایخ آذربایجان نه تنها در سده های نخستین، که در دوران نضج و اوج گیری مکتب عرفان تبریز (سده های ششم تا هشتم) نیز همچنان به خراسان توجه داشتند. آثارصوفیانه موجود در مجموعه خطّی ارزشمند سفینه تبریز شاهد عدلی براین دعوی است.\nما ضمن بیان شواهدی از متون درجه اوّل تصوّف پیرامون مناسبات مشایخ آذربایجان و خراسان، درصدد تبیین این نکته ایم که مکتب عرفان تبریز، ضمن برخورداری از ویژگی های منحصر عرفان آذربایجان، در طول تاریخ تصوّف، به چشمه جوشان عرفان خراسان متّصل و از آبشخور این چشمه سیراب بوده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان