فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۴۱ تا ۳٬۱۶۰ مورد از کل ۱۶٬۳۹۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
کلام در دیدگاه مولوی، اوج و رکن استوار هستی و آغازگر آفرینش، ایجادکننده جریان زمان و مکان و نمونگر منش و هویت انسانی است. مولوی برای تبیین دیدگاه ها ی خود در باب ارتباطات کلامی، از قالب های مختلف مانند داستان و مثل استفاده می کند تا مخاطب را به کنه معنا و غایت اندیشه رهنمون شود. مهم ترین اهداف ارتباط کلامی رسیدن به شناخت و معرفت و ایجاد تفاهم و تعامل با دیگران و بهره بردن از تجارب و عقول یکدیگر است. در این پژوهش، ارتباطات کلامی و ابعاد آن در فیه ما فیه با روش تحلیل محتوای کیفی، بررسی شده است.یافته های پژوهش نشان می دهد که کلام در فیه ما فیه دارای ده مرتبت و ویژگی است که به دو ساحت معنایی و راهکاری تقسیممی شوند. ارتباط کلامی در این اثر، در ابعاد ظرفیت مخاطب و همدلی او، اطمینان سازی، گزیده گویی، التزام بیرون و اضطراب درون، سؤال، و انواع سکوت گوینده و نیز در دو محور کلی گوینده سخن و شنونده سخن قابل بررسی است.
بررسی تطبیقی رمان «جای خای سلوچ» محمود دولت آبادی و «داستان های کوتاه» مارون عبود از دیدگاه ادبیات اقلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیّات اقلیمی به عنوان شاخه ای از ادبیّات که به بیان شاخصه های جغرافیای طبیعی و انسانی منطقة خاصّی می پردازد، هم در ادبیّات فارسی و هم در ادبیّات عربی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. دولت آبادی در حوزة مکتب خراسان و مارون عبود نیز در لبنان آثاری دارند که در حوزة ادبیّات اقلیمی قابل بررسی است. در ابتدا به ارائة تعریفی اجمالی از ادبیّات اقلیمی، پیشینه و جایگاه آن در دو ادب فارسی و عربی پرداختیم. سپس با تکیه بر مبانی مکتب تطبیقی آمریکایی و روش توصیفی - تحلیلی، شاخصه های ادبیّات اقلیمی در رمان جای خای سلوچ دولت آبادی و «داستان های کوتاه» مارون عبود را مورد بررسی قرار دادیم و به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش برآمدیم: چه علل و اهدافی موجب پایبندی دو نویسنده در کاربست مبانی ادبیّات اقلیمی در آثارشان شده است؟ وجوه اشتراک و اختلاف دو نویسنده در به کارگیری ادبیّات اقلیمی چیست؟
درنهایت به این نتیجه رسیدیم که دو نویسنده ،علی رغم نداشتن هیچ گونه ارتباطی به دلیل فاصلة زمانی و مکانی، اما به دلیل همزیستی شان با مردم منطقة خاص و تأثیرپذیری از محیط، تصویری تقریباً جامع و کامل از جغرافیای طبیعی و انسانی منطقه به خوانندگان ارائه داده اند؛ هدف ایشان، نقد فئودالیسم سیاسی و اقتصادی حاکم بر جامعه، دفاع از حقوق مردم زحمت کش و رنج دیده و بازگشت به فرهنگ های اصیل و بومی هست که در تلاقی با فرهنگ ها و دنیای جدید دست خوش تغییر و تحوّل شده است.
تلقى إبراهیم أمین الشواربی و محمد الفراتی من الغزل الثامن لحافظ الشیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لقد أعطت نظریات النقد الحدیثة، الحریة للمتلقی فی تشکیل معنی النص و تفسیره علی هواه، بعدّ النص مفتوحاً لاحتمالات کثیرة و دلالات مخفیة و متطورة بتطور الحیاة و تطور خبرات المتلقی الاجتماعیة و التاریخیة و الثقافیة. إذا لکلّ زمن و لکل لغة قرائه ؛ فلا یتوقّف القراءة و التلقی عند زمنٍ ما. و بینما یختلف تلقیات أبناء اللغة الواحدة فلا ریب فی اختلاف تلقیات أبناء اللغة الأخری. اللغة الفارسیة و العربیة هاتین اللغتین العریقتین، اشتد اتصال بعضهما ببعض وکثرت متلقو آدابهما و من المشاهیر الأدبیة التی کثرت متلقو أدبها، حافظ الشیرازی، هذا الشاعر العظیم الذی طبقت شهرته الآفاق فی مشارق الأرض و مغاربها. ومن المتلقین الذین قاموا بترجمة اشعار حافظ، الأستاذ و الأدیب المصری إبراهیم أمین الشواربی، و الأدیب و الشاعر السوری محمد الفراتی. قد ترجم الشواربی، الغزل الثامن لحافظ نثراً و ترجمه الفراتی شعراً. قد تناولت الدراسة، المقارنة بین تلقیهما المعنوی و الجمالی من هذا الغزل عن طریق استقراء الغزل الثامن و دراسة تراجمهما بیتا بیتا، معتمدا علی أسس نظریة التلقی إذ ما وجدنا العنایة التی یستحقّها هذه النظریة فی الدراسات التطبیقیة لأشعار حافظ. و من النتائج التی حصلت علیها: بیان مدی اختلاف تلقی المتلقیین عن اصل الأبیات، ثم اختلاف تلقی بعضهما عن بعض وأخیرا أنّ الترجمة التی قدّمها الشواربی أبلغ من ترجمة الفراتی و أقرب من أصل الغزل؛ ربما لأن الترجمة بالنثر لا تواجه المحدودیات التی تواجهها الترجمة بالشعر.
بررسی تطبیقی زیبایی شناسی «ایهام» در بلاغت عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایهام یا توریه، در اصطلاح بلاغت نوعی چند معنایی است که یک لفظ، دست کم محتمل دو معنی باشد؛ یکی معنی نزدیک و دیگری دور یا غریب؛ یعنی گوینده، معنی دور را اراده کند اما شنونده گمان کند معنی نزدیک، مورد نظر است.
برای ایهام انواع گوناگونی را برشمرده اند ازجمله: ایهام مجرد؛ مرشح؛ مبین؛ تناسب؛ تضاد؛ مرکب؛ توکید؛ توالد ضدین؛ ترجمه؛ تبادر و... که هریک جنبه ای خاص از زیبایی ادبی و پردازش معنا را در بر می گیرد.
اما آیا ایهام در توسعه و افزایش معنای سخن و تفسیر و تأویل کلام، نقش مؤثر و مهمی دارد و آیا می توان میان «ایهام» و «ابهام» رابطة ساختاری متصور شد؟ در این مقاله می کوشیم با توجه به اهمیت این مسئله، فرایند تولید ایهام و کارکردی که در حیطة معنی سازی دارد را مورد مطالعه قرار داده و ضمن بررسی ارتباط آن با هنر ابهام، تفاوت هایی که در گوناگونی آن از نگاه بلاغت فارسی و عربی وجود دارد را بررسی کنیم.
کشمیر و زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشمیر ، قسمتی از ایالت جامو وکشمیر هند، همواره یادآور دیاری افسانه ای و سرسبز با
جلوه هایی از زیبایی های شگرف است که مکان های تاریخی و مناظر طبیعی، جاذبه ی خاصی به آن بخشیده است. اشتراکات فراوان آب و هوایی، طبیعی و فرهنگی کشمیر و ایران سبب شده که کشمیر را« ایران صغیر» بنامند.زبان فارسی که زیرشاخه ای از زبان های هند و ایرانی است با زبان های شبه قاره، پیوندی دیرینه دارد؛ اما در واقع توسعه و نفوذ این زبان در هند، مدیون عرفا و مبلغان بزرگ اسلامی است که بیشترین سهم را در ترویج و گسترش اسلام در شبه قاره داشته اند. گروهی از این مبلغان که شاعرانی فارسی زبان بودند، پس از مهاجرت به کشمیر با نشر علوم، ادبیات و فرهنگ ایران، بستری مناسب را برای گسترش زبان و ادب فارسی در این سرزمین مهیا نمودند.
این قلم بر آن است تا ضمن معرفی اجمالی سرزمین کشمیر، به ارتباط کشمیر با زبان فارسی و شاعران فارسی گوی آن بپردازد و زوایای پیدا و پنهان نفوذ زبان فارسی را در این سرزمین جستجو نماید. روش تحقیق کتابخانه ای است.
تاثیر ادبیات فارسی بر آثار یسنین شاعر بزرگ روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روابط میان ایران و روسیه ریشه در تاریخ کهن هر دو کشور دارد. تاریخ نخستین مناسبات تجاری میان ایران و روسیه بعد از اسلام را باید در عهد سامانیان جستجو کرد. روابط تجاری، خود باعث گسترش ارتباطات فرهنگی بین دو ملت گردیده است. گسترش روابط فرهنگی بین ایران و روسیه بیشتر به اواخر قرن 18 و اوایل قرن 19 یعنی به دوره قاجار بر می گردد. از قرن 18 به بعد یعنی ازدوره یکاترین دوم آشنایی و گرایش ادبیات روسیه به سمت و سوی موضوعات شرقی به خصوص ادبیات ایران و ایران شناسی گسترش یافت و ترجمه هایی مانند ترجمه اشعار سعدی در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 در مجلات روسی منتشر شد. بیش از یکصد و بیست نویسنده و شاعر روس به ادبیات شرق علاقمند بودند که یکی از آنها سرگئی یسینین (С.А. Есенин) می باشد. در این مقاله سعی شده است، علاوه بر معرفی اجمالی این شاعر، به تجزیه و تحلیل اثر معروف وی «نغمه های پارسی» پرداخته شود.
درآمدی بر مبانی کلامی «معرفه الله» در کشف المحجوب هجویری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گفتمان های موجود در یک دوره تاریخی، با یکدیگر ارتباط دارند و بر هم تأثیر می گذارند. شناخت کامل یک گفتمان، در گرو رجوع به گفتمان های دیگر است. «کلام» و «عرفان»، دو گفتمان قدرتمند در تاریخ تفکر اسلامی به شمار می آیند. این مقاله، کوششی در راستای کاویدنِ منابع کلامیِ بخشی از کتاب کشف المحجوبِ علی بن عثمان هجویری است. چنان که می دانیم، شکل گیری علم کلام بر علم تصوف مقدم بود. برخی از نخستین صوفیان در قرن سوم خود با مباحث کلامی آشنا بودند. از همین رو، ریشه برخی اصطلاحات و اندیشه های صوفیانه را باید در علم کلام جست. این موضوع پژوهشگران را بر آن داشت تا با چنین نظرگاهی به سراغ یکی از متون مهم تصوف در قرن پنجم بروند. هجویری در بخشی از کتابش با عنوان «کشف الحجاب الاول فی معرفه الله» پنج قولِ ذیل را درباره علت معرفت به خداوند ذکر می کند:1 معرفت به حق، عقلی است. 2- معرفت به حق، استدلالی است. 3- صحت عقل و رؤیت آیت، سبب معرفت به حق است نه علت آن. 4- الهام، علت معرفت به حق است. 5- معرفت خداوند، ضروری است. هر کدام از این آراء به جز شماره 4، بازتابِ نگرشی کلامی است. هجویری تمام این آراء را مردود می شمارَد و رأی خود را صائب می خوانَد.
بررسی شیوه های شخصیّت پردازی نظامی گنجوی با تکیه بر سه شخصیّت خسرو، بهرام و اسکندر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظومه های داستانی نظامی از حیث وجود شخصیّت های قوی و ماندگار برجستگی قابل توجّهی دارند. هدف این پژوهش بررسی شیوه هایی است که نظامی در شخصیّت پردازی به کار گرفته است. بدین منظور سه تن از شخصیّت های داستانی او (خسرو، بهرام و اسکندر) که در مقام شهریاری نقطة اشتراک دارند، انتخاب شده اند. این پژوهش که به دو روش توصیفی و آماری انجام گرفته، نشان می دهد که نظامی بر خلاف بسیاری از داستان پردازان کلاسیک از روش نمایش غیرمستقیم بیشتر از تعریف مستقیم بهره برده است و روش های مورد استفادة او در پرداخت شخصیّت ها با خلق و خوی شخصیّت و موضوع داستان رابطة مستقیم دارد. نظامی در کار خود روند رو به پیشرفتی داشته و کامل ترین الگوی شخصیّت پردازی را در منظومة شرفنامه نشان داده است.
جستاری تحلیلی در بررسی صدای راوی در شعر حافظ و شاملو
حوزه های تخصصی:
واژه گزینی فردوسی و نقش آن در انتظارآفرینی و گوش سپاری به شاهنامه خوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازگوکردن یا خواندنِ داستان، قصه، روایت و غیره در مجالس سابقه ای بس کهن در تاریخ فرهنگی ایران زمین دارد. قِسمی از این سنت در روزگار فردوسی نیز رواج داشته و به صورت شاهنامه خوانی ظهور می یافته است. حکیم توس با علم به این موضوع و امیدی که به خوانش نامورنامة خویش داشته است، در به کارگیری برخی واژگان که بر مفهوم ""صدا"" دلالت دارند بسیار هنرمندانه رفتار کرده و از این طریق اسباب فزونی اشتیاق شنوندگانِ شاهنامه را فراهم آورده است.
پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی تحلیلی نشان می دهد که فردوسی برای القای مفهوم ""صدا"" واژگانی را برگزیده است که یا دامنة معنایی بسیار فراخی داشته اند، یا خود درصدد گسترده سازی دامنة معنایی آنها برآمده است و بدین ترتیب هنگام به کارگیری این واژگان، ضمن آنکه تمام حواس شنونده را به یافتن منبع تولید ""صدا"" یا همان مصداق معطوف کرده است، تعلیق و انتظاری خُرد و کوتاه پدید آورده است که وقتی قرینِ آشنایی زدایی می شود، بر زیبایی و جذابیت سرودة او می افزاید.
نویسنده با اذعان به اینکه شیوة واژه گزینی فردوسی که در این مقاله محل بحث قرار گرفته است یگانه شیوه ای نیست که به انتظارآفرینی و گوش سپاری به شاهنامه خوانی می انجامد و سرایندة نامورنامة ایرانیان برای انتظارآفرینی در این مجموعة عظیم شگردها دارد، بر آن است تا به بازنمایی جزئی از توانایی و خلاقیت فردوسی بپردازد که طی قرن های متمادی در گیرایی کلام شاهنامه خوانان نیز تأثیرگذار بوده است، ولی تاکنون هدف توجه و بررسی قرار نگرفته است.
داستان کوتاه در دو سوی جهان (تحلیل و بررسی آثار مصطفی مستور و ریموند کاروِر با رویکرد تطبیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه ادبیات، به ویژه داستان کوتاه، را نوعی صنعت می دانند که قواعدی دارد و می توان با خواندن و کوشش زیاد آن را فرا گرفت. داستان کوتاه را می توان از نظر شخصیت ها، نوع بیان داستان، و کوتاهی و بلندی آن بررسی کرد یا با استفاده از ادبیاتِ نسبتاً نوپای تطبیقیِ «روابط و تأثیرات ادبی» عناصر مشترک داستان ها را در زبان های گوناگون کاوید. ریموند کارور و مصطفی مستور دو نویسنده بزرگی اند که در میان مخاطبان ادبیات داستانی به مقبولیت هایی دست یافته اند و با نگاه پدیدارشناسانه و برون گرایانه تصویرگر مفاهیم مشترک زندگی انسان ها همچون رنج، عشق، ترس، خیانت، و غیره اند. هدف از ارائه این مقاله، که به روش تحلیل تطبیقی انجام گرفته است، بررسی آثار دو نویسنده ای است که به علت تفاوت فرهنگی و اجتماعی و نیز وسعت نظر و عمق دید و زبان، اشتراکات و افتراقاتی دارند. این دو نویسنده با وجود خاستگاه های جغرافیایی، تاریخی، و فرهنگی اجتماعی متفاوت به یاری زبان مشترک داستان و بازنمایی هنرمندانه تحول شخصیت ها، بازگشت به خویشتن و رجعت به ریشه های معنا آفرین و روح نواز آدمی در روزگار غلبه ناباوری ها، انکار تردید، و تنهایی و بی پناهی توفیق یافتند که خالق داستان های کوتاه ماندگار باشند.
مقایسة صفات و خویش کاری ها ی سروش در شاهنامه با متون مزدیسنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سروش یکی از مهم ترین ایزدان اوستایی است که در گاهان، اوستای نو، و متون پهلوی خویش کاری های مختلفی داشته و در ادبیات ایران پس از اسلام نیز نام و نقش او بر جای مانده است. فردوسی (د 411 یا ۴۱۶ ق)، حماسه سرای چیره دست و بی بدیل ایران، در شاهنامه، در مقام گزارش باورهای دینی ایرانیان باستان، اوصاف و کارکردهایی را به سروش نسبت داده است. این مقاله، پس از بررسی تطبیقی ویژگی های سروش در گاهان، اوستای نو، و متون پهلوی، اوصافی همچون نگهبانی، دین یاری، افسونگری، پیام رسانی از سوی اهورامزدا، نجات بخشی، و خویش کاری پس از مرگ را با گزارش حکیم توس در نامة باستان مقایسه می کند و به این نتیجه می رسد که گزارش شاهنامه با متون مزدایی همسویی اندکی دارد و فردوسی خودآگاه یا ناخودآگاه تحت تأثیر باورهای ادیان ابراهیمی در باب ملائک، به ویژه جبرئیل، است و سروشِ او ترکیبی است از اوصاف دو سنّت ایرانی و سامی.
بررسی تطبیقی مدایح نبوی در دیوان بوصیری و خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشتراک ادیبان اسلامی در ستایش پیامبر (ص) میراثی از تفکّر و عاطفه دینی مشترک است که بستری مناسب جهت مقایسه این نوع ادبی به ویژه میان تمدّن ایران و عرب را فراهم می آورد. در این راستا، بررسی مدایح نبوی بوصیری، شاعر مصری و خاقانی شروانی که هر یک به دلیل فراوانی ابیاتشان در مدح پیامبر به نوعی افتخار شاعر پیامبر بودن خویش را به همراه دارند، جلوه محسوسی به پیوند ادبیّات این دو ملّت می دهد.
این دو شاعر، که به فاصله کمتر از یک قرن با یکدیگر می زیسته اند، اشعار آن ها از وجوه مشترک قابل ملاحظه ای برخوردار است؛ وصف معجزات پیامبر (ص)، مقام و منزلت ایشان، ذکر مناقب و فضایل، ستایش اهل بیت (ع) و نیز توسّل و شفاعت از پیامبر (ص) از جمله محورهای یکسان آن ها در مدح حضرت رسول است، با این تفاوت که بوصیری، شاعری موضوع گرا بوده و در غالب موارد به شکلی جامع، مفصّل و با ذکر جزئیّات به بیان مطالب می پردازد در حالی که خاقانی شاعری اسلوب گرا بوده و اغلب توصیف هایش صریح، کوتاه و موجز است.
پژوهش حاضر با رویکردی تطبیقی تحلیلی به مقایسه مدایح نبوی موجود در دیوان بوصیری و خاقانی
می پردازد تا در خلال آن وجوه اشتراک و افتراق این دو شاعر نامدار در شیوه سخن پردازی نمایان گردد.
امام حسین(ع) و آیین های عاشورایی از نگاه آنتوان بارا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۱
129 - 144
حوزه های تخصصی:
سوگواری و مرثیت عاشورائیان، ریشه در سنت و سیره آل رسول(ص) داشته، تا در مظلومیت شهیدان شان، به نشر فرهنگ خونرنگ شان بپردازند و مردم را با پیام، مقصود و راه شان آشنا سازند. آنتوان بارا ادیب و پژوهشگر مسیحی، با جستار پیرامون رخداد بزرگ عاشورا و نگارش کتاب «الحسین فی الفکر المسیحی» خود را یک مسیحی حسینی، عاشورایی و شیعه گرا می بیند و حسین را وجدان زنده و بیدار همه ادیان تا پایان تاریخ می داند. در نگرش او سیر زندگی حسین(ع) شبیه ترین آمدن و رفتن نسبت به آغاز تا انجام زندگی مسیح(ع) است. در نگاه او مراسم و شعائر عاشورا، موجب زنده ماندن این خاطره و گرمی و تازگی آن در دل ها می شود.
موازنة بین العقل والحسن والحبّ فی رسالتی السهروردی والفضولی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحتلّ مفاهیم کالحب والحسن والعقل مکانة کبیرة فی المؤلفات الصوفیة ""العرفانیة"". وتعتبر رسالة ""فی حقیقة العشق"" للسهروردی نسیج وحدها فی هذا المجال حیث شخّص السهروردی فیها مفاهیم مجردة من مثل الحسن والعشق والعقل وخلق من خلال ذلک قصة صوفیة فلسفیة وقد تبعه بعده الکثیر من الشعراء والکتاب مقلّدین هذا الأثر لینتجوا آثاراً مماثلة ومن جملتها رسالة ""الصحة والمرض"" للفضولی. وبالنظر إلی وجوه الشبه الموجودة بین الرسالتین فإنّ هذه الدراسة ستتناولهما من حیث استخدامهما لتلک المفاهیم. إنّ الفضولی یرمی من وراء هذه المفاهیم إلی البعد الصوفی ""العرفانی"" فیها. غیر أنّ السهروردی ینظر إلی البعد الفلسفی الکامن فیها. إنّ للعقل مفهومین مختلفین فی الرسالتین غیر أنّ الحسن والعشق قریبان من بعضهما البعض إلی حدّ کبیر فی هاتین الرسالتین.
ارغنده یا آرغده؟ (تصحیح واژه ای در شاهنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله واژه های دشوار و شاذّ شاهنامه فردوسی ارغنده (به معنی «خشمگین») است که در بعضی از دست نویس های کهن این کتاب به صورت آرغده ثبت شده است. مقاله حاضر در پی اثبات درستی ضبط آرغده در شاهنامه و سایر متون قدیم فارسی است و ارغنده را صورت تغییریافته ای از این واژه می داند، که ارتباطی با arγand و ērand فارسی میانه و әrәγaṇt- اوستایی ندارد. نویسنده، ضمن بررسی برابرهای әrәγaṇt- اوستایی در زند اوستا و دیگر متون پهلوی نشان داده است آنچه مصحّحان اغلب ērang خوانده اند گونه دیگری از arγand است و باید ērand خوانده شود.
تاثیر زبان عربی بر شعر نظیری نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر زبانی بر اساس نیازهای خود واژه هایی را از زبان های دیگر وام می گیرد که زبان فارسی نیز این گونه می باشد. از میان زبان ها، زبان عربی بیش و پیش از هر زبان دیگری بر زبان فارسی تأثیر گذاشته است. واژگان بسیاری طی 11 سده وارد زبان فارسی شده است. ورود زبان عربی به قلمرو شعر فارسی به یک دوره زمانی و یا شاعری خاص بر نمی گردد. بلکه همه شاعران پارسی زبان کم و بیش زبان عربی را در سروده های خود بکار برده اند محمدحسین نظیری نیشابوری شاعر فارسی سرای ایرانی قرن 11 و11 ه . ق که در هندوستان سکونت گزید، دیوانی مشتمل بر انواع گوناگون شعر دارد که در آن غزل بیش از همه خودنمایی می کند. نظیری نیشابوری در جای جای دیوانش از کلمات، تعابیر و جملات عربی استفاده کرده است. او این موارد را به خوبی در خدمت زبان فارسی قرار داده است به طوری که خواننده با شنیدن آن ها دچار دوگانگی زبانی نمی شود. نوع بکارگیری این عبارت ها ثابت می کند که او با زبان عربی آشنا بود و وجوه فصاحت و بلاغت و ایجاز عربی را هم می دانست. به کارگیری آیات قران و احایث پیامبر و ... منجر به بروز پدیده بینامتنی در دیوان او شده است. در این مقاله با شیوه توصیفی و تحلیلی تلاش شده است تا با بررسی شعر نظیری نیشابوری مشخص شود که زبان عربی به چه میزان در شعر این شاعر فارسی زبان رسوخ کرده و شاعر به چه روش هایی میان زبان فارسی و عربی هماهنگی ایجاد کرده است.