مثنوی معنوی مولانا جلالالدین محمد بلخی مشهور به رومی یکی از گشادهترین دفترهای معرفت انسانی و اسلامی است که از بدو ظهور، جان مشتاقان را از زلال جاری خود سیراب کرده و دست محتاجان وادی نیاز را گرفته و پا به پا برده است تا پله پله مقامات عرفانی را دریابند و طی کنند و از تبتلهای ساده تا حال فنا را در خویش بیابند. در این تردیدی نیست. از دیگر سو، مثنوی معنوی هم جزئی از معرفت کلی بشری است که نمیتواند و نباید فاقد خواص و اوصاف معارف بشری باشد. از جمله این که احوال روحی، اوضاع اجتماعی، شرایط تاریخی و تنگناهای زمانی و زبانی نمیتواند در هر اثر ادبی ـ هر چند بس بزرگ و سترگ ـ هیچگونه مدخلیـّتی و موضوعیـّتی و یا حداقل طریقیـّتی نداشته باشد. کوشش این جستار و گفتار بر آن است که تا حدودی مسأله تعیـّنهای تاریخی و وجودی را در یک قصه از مثنوی شریف بازگشاید و آن مسأله این است که وقتی جهت فرهنگِ اجتماعی و اندیشه سیاسی و نیروهای تأثیرگذار تاریخی در یک برهه، جامعه را به سمت و سوی خاصی سوق دهد؛ کمتر متفکر و صاحبدلی است که خود را به تمامی از چند و چونِ چنگالِ آن رهایی بخشد. تأویل اجتماعی قصه فیلسوف و اعرابی در مثنوی در واقع بازکردِ تأثیر تاریخ جامعه و شرایط خاص فرهنگی جهان اسلامی در فاصله قرنهای پنجم تا هفتم بر نگاه و اندیشه مولاناست، هرچند بسیار گذرا و کوتاه.
نگارنده در مقاله حاضر‘ ضمن پرداختن به شخصیت های علمی و اخلاقی و دیدگاههای و نظرات ابن یمین فریومدی(متوفی 769 ه .ق ) ‘ او را جستجوگری معرفی می کند که در طرح مسائل اخلاقی و زمینه های تربیتی و رفتاری‘ بسیاری از راهها را آزموده و صادقانه از دیدگاه یک آموزگار‘موضوع آزادی حقوق بشر و روابط فکری و فرهنگی و مناسبات میان افراد را با پیام شاعرانه و با بیان احساسی که از شناخت هستی و ناپایداری دنیا دارد‘ از طریق تذکار و نصیحت و هشدار مطرح ساخته است ؛ با این تأکید که در برابر فشارهای پنهان و آشکار ‘ باید از خرد پیروی کرد و در اداره آزادی و فضیلت خواهی‘ برای هر غیرتمند میسر است که با ایمنی و اخلاق و با صراحت به وظیفه خویش قیام کند.اگرچه ضمانت قضا و قدر بر او نیست .
مونس نامه مجموعه ای است از روایات، داستانها، و سخنان حکمت آمیز که نسخه منحصر به فرد آن در موزه بریتانیا نگهداری می شود. مولف فردی به نام ابوبکربن خسروالاستاد است که ما از وی نام و نشانی در دست نداریم اما در مقدمه به شش اثر قبلی خود اشاره می کند. کتاب در زمان اتابک نصره الدین ابوبکربن محمد (1194.591 تا 1210.607)، از اتابکان آذربایجان نوشته شده و به او تقدیم گردیده است. نویسنده این مقاله در مورد مونس نامه اظهارنظرهای جالبی دارد که ضمن معرفی بخشهای مختلف کتاب، به توضیح آنها می پردازد.
در این مقاله شرح حال شیخ رکن الدین یا أوحدالدین مراغی را که در حدود سال670 هجری در مراغه متولد شده و در 738 ه.ق /1377 م در همان شهر درگذشته است می خوانیم و از آثار او ((جام جم)) و دیوان اشعار و مثنوی ده نامه یا((منطق العشاق)) است‘و مثنوی((جام جم)) او یکی از شاهکارهای ارجمند ادب فارسی در اخلاقیات و علوم اجتماعی و عرفان است . و دیدگاه تعلیم و تربیت أوحدی و وجوه مشترک تعلیم و تربیت در آثار سعدی و اوحدی مقایسه شده است. اوحدی‘دادگری را از شرایط مهم شاهی و فرمانروایی و حکومت بی عدالت را ناپایدار میداند و آه دل مظلومان را بر حکمران عادل بی اثر می پندارد و شاه عادل را که با علم دادگری کند سایه پروردگار دانسته که رعیت در پناه او باید آرامش وقرار داشته باشند . اما سعدی در ((بوستان))در((عدل و تدبیر ورای))مطلب را از زبان انوشیروان به هرمز به گونه غیر مستقیم نقل میکند و عدالت را از رعایت حال درویش شروع و پس از آن به نیازمندان و غریبان و رعیت ودیگر طبقات اجتماعی می پردازد. مراغه ای در تکبر و سبک سری شنونده را به نرم رفتاری و دور بودن از صفات لاابالی گری فرامیخواند و میگوید تو چه میدانی که چقدر زندگی خواهی کرد. پس چرا گوش به سخنان ناخلف میدهی؟ و میگوید: ((کمتر شنیده ام که مرد فروتن و نرم رفتار از خوی خویش خسته شود. به نظر مراغه ای زن مستور ((شمع خانه)) و ((زن گستاخ)) آفت زمانه است ‘زن پارسا مرد را سرافراز و زن ناپارسا ‘ مرد را بر زمین می اندازد . اما سعدی ویژگیهای زن خوب و همدم و یار یکدل بودن وی با مرد خویش را نیکوتر بیان میکند.